مردمی که در سکوت کشتار می شوند

“کنون که شهر دمادم به دست تاراج است

تو جام را بگذار

و تیشه را بر دار

چرا؟

که ریشه ی این رُشد کرده زهرآگین

به تیشه محتاج است”.

شیوع ویروس کرونا در ایران از مرز فاجعه گذشته است. ابر سیاه کشتار و مرگ، سرتاسر کشور را فرا گرفته است. میزان مبتلایان و جان باختگان کووید ۱۹، طی روزهای اخیر به طرز وحشتناکی بالا رفته است. با شیوع روز افزون بیماری کرونا، ناکارآمدی نظام درمانی، پزشکی و بهداشتی دولت جمهوری اسلامی بیش از پیش برای همگان آشکار شده است.

کمبود دست کم ۱۵۰ هزار کادر پرستاری و ده ها هزار پزشک و کادر درمانی، پر شدن تخت های بیمارستانی و فقدان تجهیزات لازم پزشکی برای مبتلایانی که نیازمند مراقبت های ویژه در بخش های آی سی یو هستند، جملگی شرایط بسیار رنج آوری را برای انبوه بیماران کرونایی رقم زده است. پرستاران و کادر درمانی کشور، در پی چندین ماه ایثار، از خود گذشتگی و کار طاقت فرسای شبانه روزی، به کلی خسته و فرسوده شده اند. در چنین وضعیت فاجعه باری که کابوس مرگ تمام پهنه ایران را فرا گرفته است، بی تفاوتی، بی دردی و بی مسئولیتی دولت و کل هیئت حاکمه ایران، زخمی ناسورتر از ویروس  مرگبار کرونا بر تن و جان توده های مردم ایران نشانده است.

این روزها، دیگر کسی از “دوشنبه سیاه کرونایی” حرف نمی زند. دوشنبه سیاهی که سیما سادات لاری “طبق معیارهای قطعی تشخیص” وزارت بهداشت، از جان باختن ۳۳۷ نفر و مبتلا شدن ۴ هزار و ۲۵۱ نفر در ۲۸ مهر ۹۹، خبر داد. روزی که حیرت و ناباوری کل جامعه را فرا گرفت. روز مرگباری که پاره ای از روزنامه های حکومتی، از آن با عنوان “روز سیاه کرونایی” نام بردند. اکنون اما تعداد جان باختگان روزانه کرونا، بر اساس همان آمارهای جعلی سخنگوی وزارت بهداشت از مرز ۴۰۰ نفر هم گذشته است.

با افزایش شدید مرگ و میر ناشی از کووید ۱۹، “دوشنبه سیاه” به فراموشی سپرده شد. به جای “دوشنبه سیاه”، اکنون چهارشنبه های سیاه، پنجشنبه های سیاه،یکشنبه‌های سیاه و روزهای سیاهتری که مدام تکرار می شوند، نشسته اند. روزهای فاجعه باری که در ماراتن مرگ و نیستی، مدام رکورد شکنی می کنند و آمارهای جدیدی از کشتار بی پروای توده های مردم ایران بر سکوی مرگ و نیستی به نمایش گذاشته می شوند.

نمونه اش، تعداد بالای جان باختگان کرونا در روز چهارشنبه، هفتم آبان ۱۳۹۹ است. روزی که سخنگوی وزارت بهداشت، میزان جان باختگان این روز را ۴۱۵ نفر و تعداد مبتلایان جدید را، ۶ هزار و ۸۲۴ نفر اعلام کرد. آماری که در مقایسه با “دوشنبه سیاه”، افزایش چشمگیری داشت. رقمی که به باور شماری از مسئولان وزارت بهداشت، غیر واقعی است و با میزان واقعی کشته شدگان فاصله زیادی دارد.

ایرج حریرچی، مدیر کل وزارت بهداشت از جمله کسانی است که، میزان جان باختگان کرونا را دو برابر و نیم آمارهای دولتی دانسته است. حسین قشلاقی، عضو شورای عالی نظام پزشکی کشور نیز، از جمله افرادی است که آمار واقعی جانباختگان و مبتلایان را، چهار برابر آمارهای رسمی اعلام کرده است. میزان فاجعه بار کشته شدگان ویروس کرونا که این روزها به رقم بالایی رسیده است، البته در روز چهارشنبه هفتم آبان ماه ۹۹ متوقف نشد. این روند، در روز پنج شنبه هشتم آبان، با جان باختن ۳۹۹ نفر و تعداد ۸ هزار و ۲۹۳ مبتلای جدید تکرار شد. فاجعه ای که در روز شنبه دهم آبان با ۳۸۶ جان باخته و ۷ هزار و ۸۲۰ ابتلای جدید تداوم یافت و در روز یکشنبه ۱۱ آبان، با جان باختن ۴۳۴ نفر طی یک شبانه روز با رکوردی تازه به بالاترین میزان کشتار روزانه تا به امروز رسیده است. در این میان، وضعیت تهران به لحاظ میزان مرگ و میر و رکورد شکنی بسیار فاجعه بارتر از دیگر مناطق کشور گزارش شده است. طی هفته های اخیر، وضعیت تهران آن چنان فاجعه بار بوده است که علیرضا زالی، فرمانده عملیات مقابله با بیماری کرونا در تهران، به تاریخ هفتم آبان ماه جاری اعلام کرد، در یک ماه گذشته شاهد رکوردزنی ۹ باره در تهران بوده ایم و در روزهای اخیر، برای پنجمین روز متوالی، عدد بستری شدگان کرونایی از ۶ هزار نفر پایین تر نیامده است.

حال در چنین وضعیتی فاجعه بار که انگشت اتهام کشتار بی محابای توده های مردم ایران به سمت دولت جمهوری اسلامی نشانه رفته است، در چنین شرایطی مرگبار، که نالایقی، بی تفاوتی و بی مسئولیتی هیئت حاکمه ایران برای همگان آشکارتر شده است، دولت و وزارت بهداشت جمهوری اسلامی برای سرپوش گذاشتن بر عمق جنایات و بی مسئولیتی شان، توده های مردم را عامل بوجود آمدن وضعیت موجود معرفی می کنند. روحانی و وزارت بهداشت، به طور شبانه روز در بوق های تبلیغاتی خود می دمند تا علت اصلی شیوع شدیدتر کرونا در ایران را، پیروی نکردن شهروندان از دستورالعمل های بهداشتی وانمود کنند.

حسن روحانی، وزیر بهداشت و مجموعه هیئت حاکمه ایران به طرز آشکاری خود را به نفهمی زده اند. آنان فراموش کرده اند که چگونه برگزاری مراسم محرم را در سراسر کشور، چه شهر و چه روستا برای همگان تبلیغ کردند. روحانی مردم را تشویق کرد حتا در مناطق قرمز کرونایی نیز مراسم محرم را “هرچه با شکوه تر” برگزار کنند. وزارت علوم، کنکور چند میلیونی را بدون رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار کرد. وزارت آموزش و پرورش، با دستورالعمل دولت، مدارس را بدون در نظر گرفتن جان و سلامت میلیون ها معلم و دانش آموز، بازگشایی کرد. در این میان، قرطینه کردن شهرها هرگز مورد توجه دولت قرار نگرفت و کل هیئت حاکمه ایران، هرگز به قرنطینه کردن شهرهای آلوده به ویروس کرونا تن در نداد. طبقه سرمایه دار حاکم و دولت سیاسی پاسدار منافع آن، توده های کارگر و زحمتکش را بدون فراهم کردن کمترین امکانات بهداشتی جهت سود بری اقتصادی راهی کارخانه و اتوبوس و خیابان های شلوغ و متروهای پر ازدحام کردند. تعطیلی مراکز تفریحی و شادمانی توده های مردم اگرچه دیر هنگام تا حدودی اجرا شد، اما دولت و مسئولان بهداشتی کشور چشمان خود را به روی برگزاری های پی در پی مراسم مذهبی بستند.

همین دو هفته پیش، درست در شرایطی که آمار کشته شدگان ویروس کرونا به بیش از ۳۰۰ نفر در روز رسیده بود، جشن مذهبی چندین هزار نفری در سالن های سرپوشیده مشهد برگزار شد. در این میان، نه کسی بازخواست شد، نه کسی از برگزار کنندگان اینگونه مراسم های مذهبی چندین هزار نفره، دستگیر شدند و نه آب از آب تکان خورد. تازه، برگزارکنندگان اینگونه مراسم های مذهبی زبان شان نیز درازتر شد.

به راستی برای برون رفت از این وضعیت مرگبار کرونایی چه باید کرد؟ اکنون، که توده های مردم ایران در سکوتی وهم انگیز کشتار می شوند، اکنون که دستان جنایتکار دولت جمهوری اسلامی برای همگان رو شده است، اکنون که حتی شماری از متخصصان پزشکی کشور از جمله حسین قشلاقی، عضو شورای عالی نظام پزشکی ایران، “ضعف مدیریت، بهره نگرفتن از شیوه های علمی و ناهماهنگی در بین ارکان حاکمیت، کمبود تجهیزات و اشباع بیمارستان ها را علت افزایش شمار مبتلایان” عنوان کرده اند، چرا دولت و وزارت بهداشت جمهوری اسلامی با تبلیغات مضاعف، بی کفایتی خود را بر دوش توده های مردم ایران انداخته اند؟

اکنون، که آمار رسمی جانباختگان ویروس کرونا در ایران از مرز ۴۰۰ نفر و میزان مبتلایان جدید نیز از مرز ۸ هزار نفر در روز فراتر رفته است، اکنون که همه شواهد، ناشی از آن است که اوضاع پزشکی، درمانی و بهداشتی کشور از دست دولت و وزارت بهداشت در رفته است، اکنون که کل کشور در هاله ای از مرگ و نیستی فرو رفته است، چرا سعید نمکی، وزیر بهداشت کابینه روحانی در وقاحتی کم نظیر اعلام کرده است: “هیچ دولتی به اندازه دولت تدبیر و امید به بخش سلامت توجه ویژه نکرده است”؟ بیان اینگونه لاطائلات، در شرایطی که توده های مردم ایران بی محابا کشتار می شوند، دیگر وقاحت نیست، این دیگر بی شرمی هم نیست، بلکه بلاهت محض وزیر بهداشت کابینه روحانی است. آن چنان بلاهتی که درست در همان روز هفتم مهر ماه که ویروس کرونا جان ۴۱۵ نفر از توده های مردم ایران را گرفته است، از “توجه ویژه دولت” نسبت به سلامت مردم ایران گزافه گویی کرده است. گویی، وزیر بهداشت کابینه روحانی از کره مریخ به ایران سفر کرده است و به کلی از شرایط نابسامان پزشکی و ناکارآیی سیستم درمانی کشور بی خبر است، که این چنین به هذیان گویی دچار شده است. اگر به زعم سعید نمکی، “توجه ویژه به سلامت” توده های مردم ایران نتیجه اش این همه مرگ و کشتار روزانه است، پس در پرتو بی توجهی دولت “تدبیر و امید” چه سرنوشت فاجعه بارتری بر سر توده های مردم ایران آوار می شد.

میزان گزافه گویی های تبلیغاتی دولت و وزیر بهداشت کابینه روحانی، آنگاه آشکارتر می گردد که بدانیم، در همین روزهای مرگباری که ویروس کرونا در ایران بیداد می کند و هر روزه بیش از ۴۰۰ نفر از توده های مردم ما در سکوت کشتار می شوند، در کشورهای پیرامونی ایران نظیر افغانستان و عراق و ترکیه، اوضاع از نظر شیوع کووید ۱۹ تا چه حد نسبت به وضعیت ایران بهتر و مناسب تر است. در افغانستان، آمار جانباختگان روزانه، کمتر از ۵ نفر و در بعضی روزها بدون مرگ و تعداد مبتلایان نیز حدود ۵۰ نفر در روز اعلام می شوند. در عراق، میزان جان باختگان روزانه، حدود ۵۰ نفر و در ترکیه نیز حدود ۷۵ نفر گزارش شده اند. تعداد مبتلایان جدید روزانه در ترکیه، حدود ۳ هزار نفر و در عراق نیز حول و حوش ۲ هزار نفر در روز اعلام می شوند. در کشورهای حوزه خلیج فارس نظیر عربستان سعودی نیز تعداد مرگ و میر ناشی از کرونا کمتر از ۵۰ نفر در روز است. اگرچه آمارهای فوق می توانند جعلی و به دور از واقعیت باشند، اما باز هم در مقایسه با آمارهای جعلی دولت ایران بیانگر شرایط کاملا بهتری نسبت به جمهوری اسلامی اند.

وضعیت ایران اما به عینه نشان می دهد که دولت و هیئت حاکمه ایران، توده های مردم را بکلی به حال خود رها کرده اند. شرایط کشور اکنون به چنان فاجعه ای رسیده است، که مصطفی ظفرقندی، رئیس سازمان نظام پزشکی کشور روز یکشنبه ۱۱ آبان ماه جاری در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفته است: “ایران مدت هاست که از نظر تعداد مرگ و میر ناشی از کرونا جزو پنج کشور اول در جهان است و اگر جدی گرفته نشود، آینده بسیار بدتر خواهد بود”. او، در این مصاحبه، با “فاجعه” خواندن مرگ و میر ناشی از کرونا گفته است: “سازمان نظام پزشکی با بررسی های میدانی، در بیمارستان ها و محل های دفن افراد مبتلا به کرونا، عددی حداقل سه برابر آمار اعلامی را در زمینه مرگ و میر ناشی از کووید ۱۹  کسب کرده است”.

در چنین وضعیتی مرگبار که مدت هاست سراسر کشور را فرا گرفته است، روا نیست کارگران و زحمتکشان ایران در اثر کرونا و در ابعادی چند صد نفره در روز جان ببازند و دولت جنایتکار جمهوری اسلامی نیز در سکوت و بی مسئولیتی همچنان به کشتار توده های مردم ایران ادامه دهد. وضعیت موجود یک هشدار جدی به کارگران و عموم توده های مردم ایران است که برای برون رفت از آن، باید بپا خیزند. پس “برخیز و خواب را…برخیز باز روشنی آفتاب را”.

پی نوشت

شعر شروع و پایان مقاله بر گرفته از مجموعه “…تا رهایی” از حمید مصدق است.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۹۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.