روحانی بند را آب داد، مقامات وزارت بهداشت هنوز انکار می‌کنند

کشتار وحشتناک مردم ایران در نتیجه ابتلاء به ویروس کرونا، تا اواخر تیرماه به اوج بی سابقه‌ای رسید. در ۳۱ تیرماه وزارت بهداشت اعلام کرد در ۲۴ ساعت گذشته ۲۲۹ نفر از مبتلایان به ویروس کرونا جان خود را از دست دادند و مجموع جان باختگان این بیماری به ۱۴ هزار و ۶۳۴ نفر افزایش یافت.

در چند روز ی که از مردادماه نیز می گذرد آمار مرگ روزانه بیماران کرونائی، اغلب بیش از ۲۰۰ نفر بوده است. تا روز یک شنبه آمار مجموع جانباختگان به  ۱۵ هزار و ۷۰۰ نفر افزایش یافت.  این آمار وحشتناک مرگ ناشی از بیماری کرونا همانگونه که سازمان ما مکرر اعلام کرده است ، نتیجه سیاست ارتجاعی و جنایتکارانه جمهوری اسلامی است که شیوه مقابله با کووید ۱۹ را در شرایطی که هنوز واکسنی برای آن وجود ندارد، ایجاد ایمنی جمعی از طریق شیوع و گسترش این بیماری تا جائی که لااقل ۷۰ درصد مردم به آن مبتلا شوند، قرار داده است. بسیاری از متخصصین بیماری‌های واگیردار در ایران و جهان از همان آغاز پیدایش این ویروس هشدار داده بودند، در شرایطی که هنوز دارو و واکسن مطمئنی برای مداوای این بیماری وجود ندارد، کشورهائی که سیاست ایمنی جمعی را در پیش ‌گیرند، با مرگ گروه بسیار کثیری از مردم مواجه خواهند بود. از همین روست که حتی برخی از کشورهای اروپائی که در آغاز این سیاست را در پیش گرفته بودند، به محض این که نتایج فاجعه بار آن را در عمل دیدند، آن را کنار نهادند. اما همانگونه که همگان ‌دانند از آنجائی که برای جمهوری اسلامی جان مردم ایران هیچ ارزشی ندارد، این سیاست به رغم کشتار و فجایع وحشتناک آن، منجر به تغییر آن در ایران نشد و همچنان ادامه یافت.  چرا که ادامه این سیاست حداقل این نفع را برای رژیم داشت که هزینه‌ای برای این بیماری مرگبار متحمل نشود، بلکه هزینه آن بر دوش مردم و جان آنها قرار گیرد.

حسن روحانی در همان اسفند ماه سال گذشته اشاره ضمنی به این سیاست داشت، اما مقامات وزارت بهداشت با پنهان‌کاری و تکرار این ادعای کذب که سیاست جمهوری اسلامی برای مقابله با کرونا ایمنی گله‌ای و جمعی نیست، تلاش کردند واقعیت امر را از چشم مردم پنهان دارند. مقامات وزارت بهداشت به رغم این که پیوسته سیاست ایمنی جمعی را انکار نمودند، اما در واقع وظیفه مدیریت و اجرای سیاست روحانی را برعهده گرفتند. البته آنها مدام  بر رعایت ضوابط بهداشتی نیز تاکید نمودند، اما نه برای جلوگیری از ابتلاء مردم به این ویروس، بلکه برای این که این ابتلاء به یکباره شدت پیدا نکند، تدریجی صورت گیرد، هزینه درمان را تا جائی که ممکن است پائین آورند و تعداد مبتلایان فراتر از ظرفیت بیمارستان‌ها و کادر درمانی محدود سیستم بهداشتی ایران نباشد.

۵ ماه گذشت و ده ها هزار تن از مردم ایران جان خود را از دست دادند، تا بالاخره حسن روحانی دهان باز کرد و یک هفته پیش بود که از راز سیاست رژیم پرده برداشت و با ارائه یک گزارش از وزارت بهداشت، اذعان کرد که سیاست رژیم در برخورد با این ویروس از همان آغاز سیاست ایمنی جمعی بوده و حالا جواب داده است.

حسن روحانی صبح روز شنبه ۲۸ تیر در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا گفت “برطبق گزارش معاونت تحقیقات وزارت بهداشت تخمین بر این است که تاکنون ۲۵ میلیون ایرانی به این ویروس مبتلا شده اند و باید این احتمال را بدهیم که ۳۰ تا ۳۵  میلیون نفر دیگر در آینده در معرض ابتلا خواهند بود و این نکته خیلی مهمی است یعنی اگر این گزارش را امروز مبنا قرار دهیم، ۲۵ میلیون نفر در کشورمان از بیماری عبور کرده و بقیه جمعیت حدود ۳۰، ۳۵ میلیون نفر احتمالاً در معرض این ابتلا در ماه‌های آینده خواهند بود.

تعداد بستری‌هایی که در آینده، تا پایان امسال باید پیش‌بینی کنیم حدود ۲ برابر آن مقداری بوده که در این ۱۵۰ روز شاهد آن بودیم و ممکن است سال آینده هم در ماه‌هایی گرفتار این بیماری باشیم.”

گرچه آماری که وی در مورد تعداد مبتلایان به کرونا ارائه داد به دلایل مختلف از سوی متخصصین بیماری‌های واگیردار رد شد، اما نکته مهم در صحبت او این بود که سیاست ایمنی جمعی به رغم رقم بالای مرگ و میری که تا کنون داشته، موفق بوده و تا کنون ۲۵ میلیون تن از مردم ایران مبتلا شده‌اند و مصونیت یافته اند. حالا این مانده که ۳۰ تا ۳۵ میلیون تن دیگر نیز مبتلا شوند. از گزارش و اظهار نظر روحانی روشن است که اکنون دیگر بحثی در مورد پیشگیری از ابتلاء به ویروس نیست. ۲۵ میلیون نفر مصونیت یافته  و ۳۰ تا ۳۵ میلیون تن دیگر باید تا پایان سال مبتلا شوند. این که چه تعداد از مردم در این میان جان خود را از دست می‌دهند، البته برای جمهوری اسلامی فاقد اهمیت است و آنگونه که در گزارش آمده ، احتمالا دو برابر تعداد ی خواهد بود که تا کنون جان خود را از دست داده‌اند. اما تا کنون چه تعداد جان خود را از دست داده‌اند؟ این رقم اعلام نشده است و شاید هم هرگز توسط رژیم اعلام نشود. اما مردم ایران می دانند که رقم واقعی مرگ ناشی از کرونا در ایران  باید لااقل دو تا سه برابر رقم رسمی اعلام شده از سوی وزارت بهداشت باشد. این واقعیت چنان آشکار است که حتی برخی از افراد و موسسات وابسته به رژیم از جمله شهرداری تهران نیز آمار اعلام شده وزارت بهداشت را قلابی اعلام کرده‌اند. افزایش آمار فوت‌شدگان چند ماه اخیر در گزارشات سازمان ثبت احوال نیز همین واقعیت را بازتاب می‌دهند.

بنابراین از گزارش روحانی آشکار است که در ایران برخلاف تقریباً عموم کشورهای جهان که می‌کوشند تا روزی که واکسن کووید ۱۹ تولید شود، تا حد ممکن مانع از ابتلای مردم به ویروس شوند و در نتیجه تلاش می‌کنند آمار مرگ و میر را کاهش دهند، سیاست جمهوری اسلامی برعکس، افزایش دادن تعداد مبتلایان به  ۳۰ تا ۳۵ میلیون تن دیگر تا پایان سال است  با این ادعا که گویا ایمنی جمعی مورد نظر رژیم حاصل شود. مصونیتی که حصول به آن از سوی بسیاری از متخصصان مورد تردید است و بسیاری باور ندارند که بدون واکسن، ایمنی جمعی امکان پذیر باشد. در هر حال، معاونت تحقیقاتی وزارت بهداشت و حسن روحانی با این گزارش رازی را که بیش از ۵ ماه در پی پنهان کردنش بودند برملا کردند.

در پی گزارش روحانی ولوله‌ای به راه افتاد که ماجرا چیست؟ اگر مقامات وزارت بهداشت جمهوری اسلامی تا کنون مدعی بودند که سیاست رژیم ایمنی جمعی از طریق شیوع ویروس نبوده است، این گزارش و این که تا پایان سال احتمالاً ۳۵ میلیون تن دیگر مبتلا می‌شوند، چه معنای دیگری جز همان سیاست ایمنی جمعی خواهد داشت؟ خبرگزاری ها و روزنامه های رژیم با مقامات و تعدادی از صاحب نظران پزشکی گفتگو کردند تا نظر آنها را در این مورد جویا شوند . معاون ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس‌جمهوری در تویتی نوشت همانطور که رئیس‌جمهور در ستاد ملی اشاره‌ کردند تاکنون ۲۵میلیون ایرانی با ویروس کرونا درگیر شده و ایمنی کاملی به دست آورده‌اند و تا مدتی در معرض ابتلای مجدد نخواهند بود.

یک عضو کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا نیز رو ز۲۹ تیرماه در گفتگو با ایسنا پیرامون گزارش روحانی گفت:

“کشورمان در حال حرکت به سمت ایمنی جمعی است؛ بنابراین چه سیاست کشور بر ایجاد ایمنی جمعی باشد و چه نباشد، ما در حال حرکت به سمت ایمنی جمعی هستیم. اعتقاد بنده این است که روند ایجاد ایمنی نسبی، روند مثبتی است. ”

وی افزود: “این موضوع را باید به فال نیک گرفت . اگر این تعداد افراد به بیماری کرونا مبتلا شده باشند، به احتمال زیاد مجددا به بیماری مبتلا نمی‌شوند؛ زیرا آنتی‌بادی محافظت کننده در بدن شان به وجود آمده است و شاید اگر روزی تا ۷۰ درصد جمعیت ایران مبتلا شوند بتوان ماسک، دستکش و… را کنار گذاشت.”

“مردانی درباره تخمین موارد ابتلای تا ۳۵ میلیون ایرانی به بیماری در ماه‌های آینده، تصریح کرد: در اسفند ماه پیش‌بینی کرده بودم که حداقل تا یک سال آینده ۳۰ تا ۷۰ درصد افراد به کرونا مبتلا خواهند شد، آن زمان این موضوع باعث ناراحتی مردم شد، اما اکنون می‌بینیم که آن پیش‌بینی‌ها درست بوده است و قدم اول ایمنی جمعی محقق شده است.”

این عضو کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا از این که پیش‌بینی‌اش در مورد سیاست مصونیت جمعی تحقق یافته به خود می‌بالد، اما نگفت این همان سیاستی است که  به بهای مرگ ده ها هزار تن از مردم ایران ادامه یافته و تحققی که از آن سخن می‌گوید، حتی به گفته خودش با اما و اگر و تردید همراه است. وی افزود: “اگر ایمنی پایدار نباشد حداقل تا زمان دسترسی به واکسن و درمان قطعی به طور موقت از این مخمصه نجات پیدا می‌کنیم.

به رغم این که گزارش روحانی در وزارت بهداشت تهیه شده است، اما برخی مقامات این وزارتخانه همچنان به توجیه‌گری  و تلاش برای کتمان حقیقت ادامه دادند و بر انکار اصرار ورزیدند.

از جمله دکتر علیرضا رئیسی معاون بهداشت وزارت بهداشت ۳۱ تیرماه در یک برنامه تلویزیونی به کلی انکار کرد که سیاست وزارت بهداشت در برابر کووید ۱۹ مصونیت جمعی یا گله‌ای بوده است.

“وی در پاسخ به این سوال که آیا سیاست کشور به دنبال ایجاد ایمنی گله‌ای نسبت به کرونا است یا خیر؟، گفت: پاسخ این سوال قاطعانه خیر و منفی است. سیاست وزارت بهداشت، ستاد مقابله با کرونا و حتی دولت به هیچ وجه ایجاد ایمنی گله‌ای نیست و کشورهایی هم که در ابتدای شیوع بیماری این سیاست را اتخاذ کرده بودند پشیمان شدند. ایمنی جز با واکسن ایجاد نخواهد شد. بنابراین تا زمانی که واکسن در دسترس قرار نگرفته است تنها راهی که داریم رعایت پروتکل‌های بهداشتی است.”

اما پاسخ وی به ادعای مصونیت ۲۵ میلیون نفر از سوی روحانی چه بود؟ آن هم چیزی جز انکارنبود. وی گفت: ” تنها روش دقیق و شناخته شده برای تشخیص بیماری کووید ۱۹ چه در ایران و چه در دنیا تست مولکولی pcr است. اکنون در کل دنیا اعلام می‌شود ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر به کرونا مبتلا شده‌اند پس نمی‌توان گفت تنها در یک کشور ۲۵ میلیون نفر به کرونا مبتلا شده‌اند.”

اما اگر به گفته وی روحانی حرف مفت تحویل مردم داده است، سیاست جمهوری اسلامی در این دوره بیش از ۵ ماه چه بوده است؟

وی و دیگر مقامات وزارت بهداشت گرچه مدیریت پیشبرد سیاست ایمنی جمعی روحانی را عهده‌دار بوده‌اند اما هرگز به آن اذعان نکردند. در همین گفتگوی تلویزیونی تنها اشاره می‌کند “چیزی که واقعیت است و دنیا هم به آن رسیده این است که ما باید زنجیره انتقال ویروس را با زدن ماسک، رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی و… قطع کنیم.”

اما اگر در این ۵ ماه نه تنها زنجیره انتقال ویروس قطع نشد، بلکه اکنون دیگر این ویروس سراسر ایران را فراگرفته است، دلیل روشنی است بر این که ایشان هنوز هم توجیه گری می‌کند و نمی‌خواهد اعتراف کند، آنچه که وزارت بهداشت انجام داده مدیریت و پیشبرد سیاست ایمنی جمعی بوده است .

برخلاف ادعای معاون وزیر بهداشت، سیاست وزارت بهداشت هیچگاه قطع زنجیره ویروس نبوده است. نه امروز و نه ۵ ماه پیش. قطع زنجیره ویروس و یا به حداقل رساندن تعداد مبتلایان ، سیاست آن کشورهائی بوده است که قرنطینه را در دستور کار قرار دادند. یک نمونه، چین است، کشوری با ۵ / ۱ میلیارد جمعیت، با ۴۶۳۴ تلفات، زنجیره بیماری را قطع کرد. اما در ایران که وزارت بهداشت توجیه‌گر و پیش‌برنده سیاست قرنطینه بی قرنطینه حسن روحانی شد و حریرچی معاون کل وزارت بهداشت جمهوری اسلامی در همان ایام گفت: «ما به هیچ وجه با قرنطینه موافق نیستیم. قرنطینه برای قبل از جنگ جهانی اول است، برای طاعون و وبا” قراری بر قطع زنجیره ویروس نبود و  نتیجه آن شد که تا به امروز حدود ۱۶۰۰۰ تن از مردم ایران به قتل رسیده‌اند ، نه چشم انداز فوری بر قطع زنجیره ویروس و بیماری وجود دارد و نه توقف کشتار بیرحمانه مردم ایران. نمونه دیگر دو کشور اروپائی تقریباً با شرایط اقتصادی- اجتماعی مشابه، سوئد و نروژ است. نروژ با قرنطینه توانست  زنجیره ابتلاء را با مرگ فقط ۲۲۵ نفر قطع کند و در مقابل در سوئد که همچون جمهوری اسلامی سیاست ایمنی گله‌ای،  قرنطینه بی فرنطینه را در پیش گرفت تا کنون حدود ۷۰۰۰ تن از مردم جان خود را از دست داده‌اند و فعلاً چشم اندازی هم برای قطع زنجیره ویروس وجود ندارد.

بنابراین باعث و بانی تمام فجایعی که کرونا در ایران به بار آورده و می‌آورد، جمهوری اسلامی وسیاست آن است. اما مقامات رژیم همواره تلاش کرده‌اند که مردم را مقصر اعلام کنند. از جمله معاون وزارت بهداشت در همین گفتگو تاکید کرد: ” بر اساس بررسی‌های انجام شده در کشور بویژه از نیمه‌ اردیبهشت ماه به بعد سه عامل اصلی را برای شیوع بیماری پیدا کردیم. مراسمات تجمعی مانند عزاداری‌ها و عروسی‌ها و مسافرت‌ها سه عامل اصلی افزایش شیوع بیماری در استان‌ها بود و به طور واضح دیدیم مراسماتی که در منازل، باغ‌ها و… برگزار می‌شود یکی از مکان‌های اصلی شیوع بیماری هستند. اگر می‌خواهیم به قطع زنجیره بیماری برسیم باید پروتکل‌های بهداشتی را بیش از ۸۰ درصد رعایت کنیم. استفاده از ماسک در ادارات نیز ۸۲ درصد است.”

اما مقصران اصلی کسانی هستند که نخواستند با یک قرنطینه جدی و سراسری، زنجیره ویروس و بیماری را قطع کنند. آیا وقتی که روحانی اعلام کرد قرنطینه نداریم این توطئه دشمن برای تعطیل کشور است، همه باید سر کار حاضر شوند و معاون اول وزارت بهداشت هم آن را تایید کرد، وزارت بهداشت نمی‌فهمید این سیاستی برای قطع زنجیره بیماری نیست، بلکه اشاعه ویروس به عنوان یک سیاست است؟ آیا وزات بهداشت نمی دانست در شرایطی که ویروس در سراسر کشور وجود دارد و هیچ جای به اصطلاح امن و سفیدی در کشور نیست، تقیسم بندی کشور به مناطق قرمز، زرد و سفید اشاعه ویروس و فرستادن مردم به قتلگاه است؟ با این سیاست اگر حتی یک نقطه سفید هم وجود می داشت، آن هم آلوده ‌شد. سپردن مناطق قرمز به دست مقامات محلی یکی دیگر از شاهکارهای دولت در شیوع ویروس و کشتار مردم بود. خوزستان یک نمونه برجسته بود. ادعای معاون وزیر بهداشت در مورد  رعایت پروتکل‌های بهداشتی برای قطع زنجیره بیماری، نیز یک ادعای پوچ است. سیاست وزارت بهداشت، قطع زنجیره بیماری از این طریق نبود و نمی توانست باشد، بلکه هدف فقط کاهش سرعت شیوع بیماری بود. گذشته از این که مردم ایران اعتمادی به حرف ها و رهنمودهای مقامات رژیمی که تمام حیات و موجودیت آن بر دروغ و پوشاندن حقیقت بنا شده است، ندارند، حتی در موارد معمولی هم اگر مردم می خواستند دستورالعمل‌های وزارت بهداشت را رعایت کنند، عملی نبود. آیا مردم در مترو و یا دیگر وسایل نقلیه می توانند پروتکل‌های بهداشتی و فرضاً یک مترو نیم فاصله را رعایت کنند، روشن است که نه! آیا میلیون‌ها بیکار و کارگرانی که دستمزدشان کفاف هزینه غذای روزمره آنها را نمی دهد، پولی در بساط دارند که هر روز ماسک بخرند؟ روشن است که نه!  بنابراین ادعای مفامات دولتی از جمله همین آقای معاون وزارت بهداشت که می خواهد مردم را مقصر اشاعه ویروس و مرگ ده ها هزار تن معرفی کند، کذب است. عامل و مسبب تمام این فاجعه جمهوری اسلامی است که سیاست جنایتکارانه ایجاد ایمنی جمعی را از طریق اشاعه ویروس در پیش گرفت. اگر اکنون هم حسن روحانی اعلام می کند که در ” همه جا باید عزاداری امام حسین برگزار شود، چه در شهر و چه در روستا، چه در جایی که قرمز است یا سفید است” در راستای همین سیاست است. معاون وزارت بهداشت یاوه سرائی می‌کند و هنوز تلاش دارد واقعیت را از چشم مردم پنهان سازد. جمهوری اسلامی چندین ماه تلاش کرد سیاستی را که برای مقابله با کرونا تعقیب می‌کند، انکار نماید، اما سرانجام ناگزیر شد ولو نا خواسته اعلام کند که سیاست ایجاد ایمنی گله‌ای، روش مقابله رژیم با ویروس کرونا بوده و مدیریت اجرائی آن نیز برعهده وزارت بهداشت قرار داشته است. سیاستی که تا کنون فجایع و کشتار بزرگی به بار آورده و آنگونه که روحانی می‌گوید همین روند ادامه خواهد یافت تا ۶۰ الی ۷۰ میلیون تن از مردم ایران به آن مبتلا شوند. با این سیاست در آینده نیز هزاران تن دیگر از مردم ایران جان خود را از دست می‌دهند. کادر درمانی بیمارستان‌ها علاوه بر این که باید همچنان فشار سنگین کار را تحمل کند، با خطرات بیشتری در شرایط خستگی و فشار کار و کمبود امکانات مواجه خواهند شد و پیوسته بر تعداد مبتلایان و جانباختگان کادر درمانی افزوده می‌شود. در همین‌جا باید به خطراتی نیز اشاره کرد که هزاران زندانی سیاسی در نتیجه شیوع گسترده بیماری کرونا در ایران با آن مواجه‌اند.

در شرایطی که کرونا روزانه صدها تن را کشتار می‌کند، جمهوری اسلامی ده‌ها هزار تن از مردم ایران را در بدترین شرایط در زندان‌های غیر بهداشتی و آلوده به ویروس کرونا در بند نگهداشته است . در میان این زندانیان ، هزاران زندانی سیاسی هستند که هر لحظه جان آنها در خطر است.  سازمان های سیاسی ایرانی و سازمان‌های بین المللی مدافع حقوق بشر تا کنون مکرر خواستار آزادی فوری آنها شده‌اند، اما رژیم ارتجاعی حاکم همچنان آنها را زیر شدیدترین فشارها در اسارت نگهداشته است. در هفته های اخیر گزارش‌های متعددی از ابتلای زندانیان سیاسی به ویروس کرونا و شرایط وخیم آنها، از جمله توسط زینب جلالیان و نرگس محمدی که خود به این بیماری مبتلا شده اند، به بیرون درز پیدا کرده است.

نرگس محمدی در نامه اخیر خود از شرایط زندان در اواسط تیر می‌نویسد: «۱۲ زندانی کرونایی در بند هستیم. از چند روز پیش که بیماری محرز شد، چند نفر سالم را از ما جدا کردند. مطلقا هیچ امکاناتی و هیچ رسیدگی پزشکی در بند نیست. حتی ژل شستشوی دست نداریم. فقط پروفن می‌دهند. نا و رمق نداریم.»

: «نامه علنی نوشتم و وضعیت بند را شرح دادم. امروز یک ماسک به هر کدام ما دادند. ژل شستشوی دست را که مدت‌ها التماس می‌کردیم و نمی‌دادند، بالاخره دیروز با پول خودمان خریدند و دادند. فقط ۳ تا. حال عمومی‌مان افتضاح است. رمق‌مان رفته. نمی‌توانم راه بروم. دستم را به تختی که ۳۰ سانت از زمین فاصله دارد می‌گیرم و خودم را می‌کشم توی تخت.»

این وضعیتی است که عموم زندانیان سیاسی با آن رو به رو هستند و اگر اقدامی فوری برای آزادی آن‌ها صورت نگیرد، با خطرات جدی تری مواجه خواهند شد.

جمهوری اسلامی تحت هر شرایطی، ارمغانی جز ستم و فاجعه برای توده‌های مردم ایران نداشته و نخواهد داشت. راهی برای نجات جز سرنگونی این رژیم ستمگر وجود ندارد.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۸۰ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.