پیک دوم کرونا و مردمی که در سکوت کشتار می شوند

از زمان اعلام رسمی شیوع کرونا در ایران تا کنون ۴ ماه گذشته است. طی این مدت، طبق همان آمارهای دولتی تا روز یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹، تعداد ۱۸۷ هزار و ۴۲۷ نفر به این ویروس مرگبار مبتلا شده اند و دست کم ۸ هزار و ۸۳۷ نفرهم جان خود را از دست داده اند. آمارهایی که عموما جعلی هستند و میزان واقعی آن طبق نظر سازمان بهداشت جهانی دست کم ۵ برابر آمارهای رسمی دولت است. اعلام رسمی این تعداد از مبتلایان و جان باختگان ویروس کرونا در شرایطی است، که نه تنها از مهار این ویروس مرگبار در ایران هیچ نشانی نیست، بلکه همه شواهد گویای شروع مرحله پیک دوم این بیماری در کشور است. وضعیتی خطرناک که استاندار کرمانشاه روز ۱۸ خرداد با اشاره به شیوع مجدد این ویروس اعلام کرد: “در حال گذراندن پیکی از این بیماری در استان هستیم که از پیک اول سخت تر است”.

اعلام وضعیت قرمز در خوزستان، کردستان، هرمزگان، بوشهر، کرمانشاه، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان و همچنین اعلام وضعیت حاد در خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، لرستان و قسمت هایی از چند استان دیگر به همراه بالا رفتن میزان کشته شدگان و مبتلایان ویروس کرونا طی روزهای اخیر، همه نشانه های گسترش مجدد ویروس کووید ۱۹ در ایران است. وضعیتی که کشتار و مرگ را برای توده های مردم ایران باز هم بیشتر و بیشتر کرده است.

در ماه های اسفند و فروردین، که اوج شیوع ویروس کووید ۱۹ در ایران بود، طبق همان آمارهای دولتی میزان جان باختگان بین ۱۲۰ تا ۱۴۰ و تعداد مبتلایان نیز به میزان ۲۵۰۰ تا ۲۷۰۰ نفر در روز نوسان داشت. آمارهای فوق به تدریچ کاهش یافت تا اینکه در اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد ماه جاری، رقم کشته شدگان به زیر ۵۰ نفر و مبتلایان نیز به زیر هزار نفر در روز اعلام شدند.

در همان شرایطی که روزانه ۵۰ نفر بر اثر ابتلا به ویروس کرونا جان می باختند و هیچ نشانی هم از مهار جدی این ویروس مرگبار در کشور نبود، حسن روحانی با شعار اجرای همزمان چرخه تولید و حفظ جان مردم، دستور بازگشایی کامل تمام مراکز تولیدی، خدماتی، مساجد، زیارتگاه ها، پارک ها و دیگر اماکن تفریحی را صادر کرد. صدور فرمان روحانی در بازگشایی مساجد و دیگر اماکن عموی، آنهم در شرایطی که ویروس کرونا کماکان در بیشتر شهرها و استان های ایران در جولان بود، عملا به معنای عادی جلوه دادن شرایط مرگ و میر کرونایی و سرعت بخشیدن به اجرای سیاست ایمن سازی گله ای در جامعه بود. وضعیتی که به دنبال آن، به سرعت متروها و سرویس های حمل و نقل عمومی، بدون رعایت کمترین شرایط بهداشتی و فاصله گذاری از مردم لبریز شدند. فشردگی ترافیک و حرکت موج وار خودروهای شخصی در خیابان ها به وضعیت روزهای پیش از کرونا برگشت. پیاده روها و میدان های شهر به گذرگاه شتابان انبوه مردم تبدیل شد. توده های مردمی که بدون ماسک، بدون رعایت فاصله گذاری و در فشردگی کامل به جستجوی لقمه نانی از خانه بیرون زده بودند.

در پی اجرای سیاست های فاجعه بار دولت جمهوری اسلامی، جامعه بدون عبور از کنترل و مهار پیک اول ویروس کرونا، وارد پیک دوم شد. وضعیتی مرگبار که این روزها با اعلام وضعیت قرمز در تعدادی از استان های کشور و بالا رفتن آمار کشته شدگان به میزان تا ۱۰۷ نفر در روز و افزایش شدید مبتلایان به تعداد تا ۳ هزار و ۵۰۰ نفر در روز تجلی یافته است. خصوصا اعلام رقم ۳ هزار و ۵۷۴ نفری مبتلایان در روز جمعه ۱۶ خرداد، که هشداری جدی در شکل گیری وضعیت موجود بود. رقمی بسیار بالا که از ابتدای شیوع ویروس کرونا در ایران سابقه نداشته است. روشن است که افزایش مجدد میزان کشته شدگان و مبتلایان به ویروس کرونا، نتیجه بلافصل اجرای سیاست ایمن سازی گله ای دولت جمهوری اسلامی در مقابله با ویروس کرونا از آغاز تا به امروز بوده است. سیاست مرگباری که روحانی با اعلام وضعیت نسبتا عادی در جامعه، اجرای آنرا شتاب بخشید و با تکرار اینکه “کرونا به این زودی رفتنی نیست و ما باید ماه ها و سال ها با این شرایط زندگی کنیم”، جان و سلامت توده های مردم را به هیچ گرفت، و عملا تیغ زهرآگین سیاست چرخه اقتصادی دولت را بر جان و هستی کارگران و زحمتکشان کشید.

اینکه شیوع ویروس کرونا، اقتصاد دنیای سرمایه داری را به رکود و بحران کشانده است، جایی هیچ تردیدی نیست. اینکه کشورهای جهان، همه تلاش و سعی خود را برای برون رفت از وضعیت بحران اقتصادی موجود گذاشته اند، باز هم جای هیچ تردیدی نیست. آنچه عملکرد دولت های سرمایه داری را در مقابله با ویروس کووید ۱۹ تا حدودی متفاوت کرده است، همانا چگونگی عملکرد آنان در مقابله با ویروس کرونا و شکل به اجرا درآوردن چرخه تولید و واکنش همزمان آنان در میزان حفظ جان توده های مردم بوده است.

با توجه به چگونگی واکنش کشورهای جهان در مقابله با ویروس کرونا و میزان توجه دولت های این کشورها به حفظ جان و سلامتی مردم، مجموعه این کشورها را می توان در سه گروه کلی جای داد. گروه اول، کشورهایی نظیر چین هستند که با در پیش گرفتن اعمال قرنطینه مطلق و تعطیلی کامل تمام مراکز تولیدی، خدماتی و منع هرگونه آمد و شد در مناطق آلوده به ویروس کرونا، موفق شدند ویروس کووید ۱۹ را در کوتاه ترین زمان ممکن مهار کنند. اعمال قرنطینه در شهر۶ میلیونی ووهان و دیگر مناطق آلوده به ویروس کرونا در چین، با چنان جدیتی پیش رفت که بجز مراکز درمانی و فروشگاه های آنلاین مواد غذایی، تمام فعالیت های تولیدی، تجاری، خدماتی و رفت وآمدهای درون شهری به کلی ممنوع شد. دولت چین، تنها با التزام عملی به تامین تمام امکانات معیشتی و رفع نیازهای درمانی و پزشکی شهروندان خود، قادر شد تا اجرای کامل قرنطینه شهرهای ویروسی را با موفقیت به انجام برساند. طرحی که حداقل ده ها هزار میلیارد “یوآن” برای دولت چین هزینه داشت. قرنطینه شهر ووهان تنها زمانی برچیده شد که تعداد جان باختگان این شهر به صفر رسید و آمار روزانه مبتلایان نیز به کمتر از ۱۰ نفر کاهش یافت. که این تعداد هم مبتلایانی بودند که عموما از کشورهای دیگر به چین بازگشته بودند.

نمونه های دیگری از گروه اول، کشورهایی نظیر ژاپن، کره جنوبی، ویتنام و بعضی دیگر از دولت های آسیای جنوب شرقی هستند که آن ها نیز با اعمال قرنطینه، ردیابی دقیق بیماران کرونایی و انجام تعداد تست های بسیار بالای روزانه، توانستند ویروس کووید ۱۹ را به خوبی مهار کنند. در میان این کشورها، دولت ویتنام با عملکردی بسیار مطلوب، اکنون بر تارک همه کشورهای جهان نشسته است. کشوری غیر ثروتمند، با ۹۶ میلیون جمعیت و داشتن بیش از هزار کیلومتر مرز مشترک با چین مبتلا به ویروس کرونا. دولت ویتنام، به محض باخبر شدن از شیوع ویروس کرونا در چین، از همان اوایل بهمن، با برخوردی قاطع نسبت به رعایت قرنطینه و دنبال کردن انسجام اجتماعی از پیامدهای مرگبار ویروس کووید ۱۹ بدور ماند. دولت ویتنام، به محض باخبر شدن از شیوع ویروس کووید ۱۹ در چین، مدارس را تعطیل و از نیمه دوم اسفند ماه نیز اجرای قرنطینه عمومی را در تمام کشور به عمل آورد. با انجام اینگونه اقدامات ضربتی بود که دولت ویتنام در کوتاه ترین زمان ممکن، موفق به مهار کووید ۱۹ شد. موفقیتی بزرگ، بدون داشتن هیچ تلفات جانی و تنها با داشتن ۲۸۸ نفر مبتلا به ویروس کرونا که آنها نیز جملگی تا نیمه فروردین ماه بهبود یافتند.

گروه دوم، کشورهای سرمایه داری غربی هستند. کشورهایی نظیر آلمان، انگلیس، فرانسه و اغلب دولت های اروپایی که به رغم اینکه در مقابله با پاندمی ویروس کرونا، سیاست ایمن سازی گله ای را در پیش گرفتند، اما در همان حال مواردی از اجرای قرنطینه را نیز با درجات مختلف اعمال کردند. آلمان و فرانسه، نمونه های بارز این گروه از کشورها هستند. این دسته از کشورها نه در ابتدا، بلکه با جدی تر شدن مرگ و میر حاصل از ویروس کرونا با اعمال نسبی قرنطینه یعنی تعطیلی مراکز تولیدی و خدماتی در یک بازه زمانی معین همراه با پرداخت حق بیکاری و ارائه خدمات دولتی به شهروندان قرنطینه شده به طور نسبی توانستند میزان تلفات جانی و مبتلایان به ویروس کرونا را مهار و سپس تحت شرایطی کنترل شده اقدام به بازگشایی مراکز تولیدی، خدماتی و تفریحی کردند. کشورهایی که اجرای همزمان ایمن سازی گله ای تدریجی و اجرای قرنطینه های پلیسی را پیشه کردند و کماکان نیز بر اجرای همین سیاست پا فشاری دارند.

در مقابل کشورهای گروه اول و دوم، گروه سومی از کشورها هم هستند که دولت های آنان هرگز در مسیر قرنطینه کردن شهرها و مناطق آلوده به ویروس کووید ۱۹ حتا به میزان محدود هم اقدام نکردند. نمونه بارز آن دولت جمهوری اسلامی است که در راس این گروه از کشورها قرار دارد. رژیمی که از همان ابتدا، با پنهانکاری، دروغگویی و پیشبرد سیاست “قرنطینه بی قرنطینه” جان مردم را به هیچ گرفت. دولتی که به دلیل ورشکستگی مالی و شدت رکود و بحران حاکم بر اقتصاد کشور، حتا برای یک روز هم حاضر به قرنطینه کردن شهرها و مناطق کاملا آلوده به ویروس کرونا نشد. حسن روحانی، با ادعای اینکه تعطیلی مراکز تولیدی خواست “دشمن” است، و اینکه قرنطینه کردن شهرها مربوط به دوران “قرون وسطی” است، به طرز آشکاری بر سیاست “قرنطینه بی قرنطینه” و اجرای ایمن سازی گله ای در ایران تاکید و پافشاری داشت.

او، برای نجات اقتصاد ورشکسته و کشتی به گِل نشسته جمهوری اسلامی تا آنجا پیش رفت که حفظ جان و هستی مردم ایران در مقابل چرخه اقتصادی دولت به امری ثانوی تبدیل شد. جمهوری اسلامی بدون پرداخت کمترین مبلغی برای امرار معاش و هزینه های درمانی و بهداشتی آنهایی که به علت شیوع ویروس کرونا بیکار شده و درآمد خود را از دست داده بودند، مدام از آنان می خواست که در خانه بمانند و پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند. جمهوری اسلامی در این مسیر تا بدان جا پیش رفت که درست در شرایطی که کمترین نشانی از مهار ویروس کرونا در ایران مشاهده نمی شد، در شرایطی که آمار کشته شدگان کماکان بالا بود و پزشکان و پاره ای از مسئولان بهداشتی کشور مدام  نسبت به پیک دوم کرونا در ایران هشدار می دادند، حسن روحانی دستور بازگشایی تمام مساجد و زیارتگاه ها و اماکن عمومی را نیز صادر کرد. اقداماتی جنایتکارانه که با اجرای آن، توده های مردم ایران که هنوز از کشتار پیک اول کرونا نجات نیافته بودند، وارد قتلگاه پیک دوم ویروس کووید ۱۹ شدند. ویروسی که کماکان به طورمتوسط روزانه جان بیش از ۷۰ نفر را در ایران می گیرد.

اکنون، که با اجرای سیاست ایمن سازی گله ای و پیشبرد مجموعه اقدامات ضد مردمی جمهوری اسلامی، جامعه به مرحله دوم پیک کرونا ورود کرده است، حسن روحانی روز شنبه ۲۴ خرداد در جلسه ستاد ملی کرونا، با استناد به شیوع دوباره این ویروس و سرعت گرفتن آن پس از تعطیلات عید فطر با وقاحتی کم نظیر توده های مردم ایران را عاملان اصلی مرحله دوم پیک کرونا معرفی کرده است. البته، آندسته از توده های مردم ایران که این روزها تا حدودی نسبت به شیوع ویروس کرونا بی خیال شده اند، آنان، از اول که بی خیال نبودند. با اجرای سیاست دولت در پنهان کاری و عادی سازی شرایط مرگ و میر کرونا در ایران و نیز بی تفاوتی دولت نسبت به تامین معاش و حفط جان و هستی مردم، آنان نیز به تدریج خطر ابتلا به ویروس مرگبار کرونا را به هیچ گرفتند و برای اینکه از گرسنگی نمیرند جهت کسب و کار و تهیه لقمه نانی راهی خیابان ها و محل کار شده اند.

پوشیده نیست، حسن روحانی به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور و کسی که با شعار “قرنطینه بی قرنطینه” مردم را به مسلخ کووید ۱۹ فرستاده است، اکنون بیش از هرکسی در مظان اتهام کشتار مردم قرار دارد. حال در چنین وضعیتی که بحران کرونا به درون کابینه روحانی و وزارت بهداشت کشیده شده است، بیهوده نیست که روحانی برای سرپوش گذاشتن بر تمام اقدامات فاجعه بار خود، مردم اسیر در چنگال کرونا را که همچنان در سکوت و بی خبری کشتار می شوند، مسبب ایجاد پیک دوم کووید ۱۹ در ایران معرفی کرده است. براستی که وقاحت جمهوری اسلامی و تک تک مسئولان این رژیم را حدی نیست.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۷۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.