دفاع از کارگران اخراجی و زندانی دفاع از حق تشکل و اعتصاب است

یادداشت سیاسی- حجم وسیع اخراج و زندانی کردن کارگران به دلیل اعتراضات کارگری و یا پیگیری خواست‌های طبقه کارگر ایران، ارتباطی تنگاتنگ با وضعیت اقتصادی و سیاسی جامعه، اعتلای کنونی جنبش طبقه‌ی کارگر و ترس حاکمیت از مبارزات این طبقه دارد.

جدا از کارگرانی که به دلیل مبارزات خود برای رهایی طبقه‌ی کارگر از یوغ نظام سرمایه در زندان بسر برده و یا تحت تعقیب قضایی قرار دارند که در روزهای اخیر و در تازه‌ترین آن‌ها دو تن از آن‌‌ها با نام‌های افشین ندیمی و مهرداد صبوری به ترتیب به ۶ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده‌اند، در روزها و هفته‌های اخیر هم‌چنین شاهد اخراج و یا زندانی کردن کارگران برخی از مؤسسات تولیدی در پی اعتراضات‌ کارگران بودیم.

اخراج نماینده کارگران معدن چادرملو و اعتراضات آن‌ها، دستگیری ۴ نماینده کارگران پلی اکریل که پس از مدتی و با حمایت کارگران از زندان آزاد شدند، از جمله آخرین اخبار منتشره در این زمینه هستند.

هم‌چنین اخباری از اخراج و تعقیب قضایی ۹ نفر از کارگران کارخانه‌های سیمان استهبان و فراپاکس در استان فارس منتشر شده است. این کارگران نیز که نمایندگی کارگران را برعهده داشتند، در پی اعتراضات کارگری از کار اخراج و با شکایت کارفرما تحت تعقیب قضایی قرار گرفتند. و همه‌ی این اخبار بی‌شک تنها بخش کوچکی از اخراج‌ها و معضلات قضایی است که کارگران در سرتاسر کشور امروز بدان گرفتار شده‌اند.

طبیعی بود که با وخامت اوضاع اقتصادی، شاهد اعتلایی مجدد در مبارزات کارگران باشیم. اگر پیش از این، دریافت حقوق عقب‌افتاده پُررنگ‌ترین خواست‌های کارگران بود، امروز شاهد آن هستیم که کارگران با خواست‌هایی هم‌چون افزایش دستمزد، حق کار و شرایط بهتر کاری گام به میدان مبارزه نهاده‌اند. اعتصاب در کارخانه‌های پتروشیمی ماهشهر و ایران خودرو برای افزایش دستمزد دو نمونه‌ی برجسته از این اعتراضات هستند که انعکاس خبری یافته‌اند.

حکومت اسلامی اما به روال همیشگی و به جای پاسخ دادن به خواست‌ها و مطالبات برحق کارگران، سیاست سر دواندن و سرکوب را در دستور کار خود قرار داده است. سیاست حکومت اسلامی در طول این سال‌ها و در مقابله با حرکت‌های اعتراضی کارگران این بوده است که ابتدا کارگران آگاه‌تر را که در سازماندهی و اعتراضات نقش بیشتری دارند، شناسایی و اخراج کند؛ سپس با دادن وعده و یا در مواردی امتیازاتی مختصر، کارگران را از ادامه‌ی اعتراضات منصرف ساخته و در نهایت و با گذشت زمان امتیازات داده شده را از آن‌ها پس گرفته و شرایط بدتری را به آن‌ها تحمیل نماید.

اما این سیاست وقتی موفق می‌شد که همبستگی و اتحاد کارگران دچار خلل می‌گردید. یک نمونه از شکست این سیاست را می‌توان در کارخانه لاستیک البرز دید، جایی که اتحاد و همبستگی خلل‌ناپذیر کارگران در طول سال‌ها، باعث شد که تلاش‌های چند‌باره‌ی رژیم همواره با شکست روبرو شده و کارگران با مبارزاتی که حتا در یک نوبت منجر به دستگیری ۱۴۰ نفر گردید، توانستند از دستاوردهای خود محافظت کنند.

اما این اتحاد در میان طبقه‌ی کارگر عمومی نشد. در برخی از مراکز کارگری که کارگران از تجارب مبارزاتی و آگاهی بیشتری برخوردار بودند، دیدیم که دستاوردهای کارگران و مبارزات‌شان تداوم یافت. اما در اغلب مراکز کارگری که کارگران آن از آگاهی و سابقه‌ی مبارزاتی کمتری برخوردار بودند، متاسفانه کارفرما و دولت سیاست خود را پیش بردند.

از همین زاویه است که باید بر اعتراضات کارگران کارخانه پلی‌اکریل در حمایت از کارگران زندانی انگشت گذاشت. چرا که همان‌طور که بیان شد، اولین قدم حکومت برای درهم شکستن اعتراضات کارگری اخراج و یا زندانی کردن کارگرانی است که از نظر کارفرما در سازماندهی اعتراض نقش داشتند. اما وقتی که کارگران پلی‌اکریل خواست آزادی و بازگشت به کار کارگران زندانی را به خواست‌های خود افزودند، به مبارزات خود ادامه داده و گول وعده‌های نسیه حکومت را نخوردند، حکومت مجبور به آزادی کارگران بازداشتی شد.

بنابر این حمایت از کارگران بازداشتی اولین سد و مانع را برای حکومت در پیشبرد سیاست‌اش بوجود آورد. ما دیدیم که در سالیان گذشته حکومت برای مقابله با اعتراضات و خواست‌های برحق کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و نیشکر هفته تپه، چگونه عمل کرد و هم اکنون نیز بعد از گذشت سال‌ها تعدادی از کارگران این دو مرکز کارگری از حق کار در این مراکز محروم هستند، یا در زندان بوده و یا هنوز تحت تعقیب قضایی هستند.

حمایت کارگران پلی اکریل، معدن چادرملو و دیگر مراکز کارگری از نمایندگان‌شان، حمایت از حق تشکل کارگران است. کارگران این مراکز با حمایت از نمایندگان خود، بر حق داشتن تشکلی مستقل از دولت برای آن‌که آن‌ها و خواست‌های‌شان را نمایندگی کند، تاکید ‌کردند. چرا که یکی از اهداف رژیم از اخراج و یا به زندان کشیدن نمایندگان کارگران، ایجاد ترس در بین کارگران برای بر دوش کشیدن بار نمایندگی کارگران است. اما کارگران با تاکید بر این که ما همه در اعتصاب به یک میزان نقش داشته‌ایم، بر این حیله‌ی رژیم غلبه کردند.

داشتن تشکل، تشکلی که مستقل از تمامی باندهای حکومتی باشد و زبان گویای کارگران باشد، حق کارگران است. نه نمایندگانی که برای انتخاب شدن باید از فیلتر اداره کار و مانند آن بگذرند و بدین طریق در اولین قدم موقعیت نمایندگی خود را مدیون مراکز دولتی گردند. کارگران باید بدون نظارت مراکز دولتی و فقط با نظارت دقیق خود، نمایندگانشان را انتخاب نموده و تشکل های خودرا ایجاد کنند. تنها نمایندگان واقعی کارگران، نمایندگانی که وامدار کارگران باشند و نه مراکز دولتی، می‌توانند بدون سازش با بالایی‌ها و زدوبند با آن‌ها از منافع کارگران حمایت کنند.

موج جدید اعتراضات کارگری نشان می‌دهد که اکنون کارگران در سطحی قابل توجه به آن درجه از آگاهی رسیده‌اند که بر حق خود برای ایجاد یک تشکل مستقل تاکید کنند، تشکلی که برای رسیدن به خواست‌هایی هم‌چون افزایش دستمزد، امکانات رفاهی و شرایط کاری بهتر، حق کار و ممانعت از اخراج کارگران امری ضروری می‌باشد.

اما دومین نکته‌ای که باید بر آن تاکید کرد، حق کارگران برای اعتصاب است. از جمله دلیل کارفرمایان برای اخراج و به زندان کشیدن کارگران، اعتصاب کارگران است. به بیان دقیق‌تر جرم کارگران اخراجی و یا زندانی، اعتصاب است. اما مگر کارگر برای طلب خواست و حق خود، ابزار دیگری برای بیان اعتراض دارد؟ اعتصاب مهم‌ترین ابزار و سلاح کارگران برای پیگیری خواست‌های خود، زیاده‌خواهی‌های سرمایه‌داران و مبارزه با آن‌هاست، پس چرا کارگران به دلیل اعتصاب باید مورد مواخذه دستگاه قضایی رژیم قرار گیرند؟

اعتصابات و اعتراضات اخیر کارگران ایران، تاکیدی‌ست دوباره بر دو حق انکارناپذیر کارگران، حق تشکل و حق اعتصاب و این دو حق را کارگران تنها در عمل و در مبارزات خود بدست می‌آورند.

 متن کامل نشریه کار شماره ۶۶۰ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.