کارگران گروه ملی فولاد وراهی که رفتند -“فعالان کارگری جنوب”- حمیدزرگانی

اخیراجمعبندی ازمبارزات کارگران گروه ملی فولاد اهواز، بوسیله یکی ازکارگران سابق این صنعت، با نام «پیمان شجیراتی» کارگرآواره ، ورانده شده ازمحل کار وزندگی ،درخارج انتشار یافته. ما به نوبه خود ازجمعبندی ایشان درجزوه ی تحت عنوان «روایتی ازدوسال سازماندهی ومبارزه کارگری درگروه ملی فولاد» ازکاراین فعال کارگری تقدیرمی نمائیم.وواقعا جای پیمان شجیرات را درمیان جمع کارگران گروه ملی وهمکاران سابق خودخالی می بینیم.امیدواریم درآینده ودرمبارزات پیش روی این کارگران وواحد های صنعتی دیگر، با تاثیر پذیری ازاین دوره از مبارزات کارگران گروه ملی فولاد وکارگران پیشتازاین واحد،آتش مبارزه طبقاتی ونبرد کاروسرمایه هرچه گسترده تر وسازمانیافته تر ازپیش برافروخته گردد ودرنزدیکی های خیلی زود،خاطره مبارزات آن دوره را با اهدافی متعالی‏تر وسرنوشت ساز دو باره در خیابانهای اهواز وجاهای دیگر زنده کنند.

آنچه مارا برآن داشت تاپیگیر این نوشته شویم ، نه نوشته درست ومفید پیمان شجیرات بود – که خود راستی ودرستی را همانگونه که درتوان ویاد وحافظه اش بود آورده،بلکه خود نیزبا صداقت وراست‏گفتاری اعلام داشته ،که نوشته اش نه همه رویداد های اتفاق افتاده را در بر می گیرد، ونه مدعی بوده که آنچه درنوشته جمعبندی آمده،ارزیابی تمام وکاملی از کلیه رویدادها بوده،بلکه – می گوید نوشته همه ناشی از تجربیات ومشاهدات خودم بوده،ومیگوید چه بسا اتفاقات ورخدادهائی بوده ویا دیگران وهمکاران سابقم باآن روبرو ودرگیرشده اند که  از چشم من پنهان مانده ودرنوشته نیامده واحیانا خیلی هم مهم بوده باشند.

ما،یعنی نویسندگان این یادداشت ،ابتدا بگوئیم که تا کنون در سطح جنبش کارگری حد اقل در طی سالهای اخیر،کمترنوشته ای با عنوان جمعبندی ازمبارزات کارگران واحد صنعتی خاصی از طرف کارگران آن واحد انتشار بیرونی یافته که می توان با کار«پیمان» مقایسه نمود. «روایتی ازدوسال…» اولین کار قلمی پیمان بوده که صداقت ، درستی ویک رنگی درآن موج می زند.فارغ از جدالهای تئوریک سیاسی غرض آلود وآغشته به امیال فرقه ای است. زمانی اهمیت این موضوع بهتر درک می شود که نویسنده «روایتی ازدوسال سازماندهی و…» نامی کمترشناخته شده درمیان فعالان کارگری بود،وقتیکه بدانیم فعال کارگری «پیمان»تجربیات وآموزه های کارگری خود را عمدتا طی همین چند سال اخیر ودر طی مشخصا اعتصابات و اعتراضات دوساله گروه ملی کسب و تکمیل نمود.! این موضوع بمثابه یک فرازدر یک واحد کارگری مشخص است،که موجب برانگیختگی انگیز ه وتشویق دیگرکارگران  به مبارزه تشکیلاتی ودر نهایت گسترش جنبش کارگری می شود.

جنبش کارگری ایران علیرغم تاریخ پر فراز ونشیبی که پشت سردارد ،دراعتلاء نسبی سال های اخیرو تنها طی یک – دوسال اخیروتحت تاثیرعمدتا مبارزات کارگران فولاد وهفت تپه بوده که بر بسترخود ودرمحیط های کارگری بصورت آگاهانه وسازمانیافته شروع به رشد وبالیدن کرد واین موضوع در جای خود نقطه امید وباور به جنبشی است مستقل که حضور خود را اعلام نموده است .امروز هم برای هواداران وپشتیبانان این جنبش وهم برای رقبا ودشمنانش موضوعی آشکارومحرزشده است  که طبقه کارگربیشتراز کلیه ی نیروهای رقیب ومدعی میدان دار مبارزه سیاسی- اجتماعی عمومی است. دور نیست که باپایداری وتلاش بیشتردوستداران واقعی این طبقه ، چشم انداز وهمسوئی حول محور جنبش طبقه کارگر بمثابه قویترین نیروی اجتماعی ایجادگردد.

باز گردیم به هدف از این نوشته که به موضوع نقد جریان «کارگران ضد سرمایه داری» با سر تیتر«راهی که کارگران فولاد خوزستان باید می رفتند،اما نرفتند»!

خواننده درطول خواندن مقاله این جریان ، شگفت زده از خود سئوال می کند که جایگاه نویسندگان  مقاله«کارگران ضد سرمایه داری »درکجای جنبش کارگری وکمونیستی قرار دارد؟ وآیا اینان اصلا در بستر این جنبش قرار دارند.؟ تا آنجا که به نوشته این جریان در نقد مقاله «روایتی دو… » مربوط می شود، می توان با صدای رسا گفت که اینان کمترین تعلقی به  جنبش جاری کارگری وکمونیستی ندارند.نه تنها تعلقی به جنبش کارگری وکمونیستی موجود ندارند ،بلکه قلبادر رویا روی با آن در تلاش هستند.!مااین قضاوت را از روی سبقه ذهنی خودازاین جریان نمی کنیم، چراکه نویسندگان مقاله فوق ورهبری «کارگران ضد سرمایه داری» از قدیم الایام در داخل کشور بودند واین فرصت را داشتند که همواره با کارگران درارتباط وتماس باشند. اما،مطمئن هستیم که از نقطه آغاز فعالیت خوددر سالهای پیش که به حداقل دو- سه دهه می رسد،هرروز که می گذرد فاصله جریان«کارگران ضد سرمایه داری» با محیط وفعالیت زنده بخصوص کارگران بیشتر می شود واز عرصه حیات سیاسی طبقه کارگردور تر ودورتر می شوند.

ما نمی دانیم جریان ضد سرمایه داری ، در مقطعی که کارگران گروه فولاد با اعتراضات خود راهی خیابان ها شدند چه موضعی درقبال حرکت اعتراضی این کارگران داشتند.؟ آیا در آن موقع هم به همین گونه که امروز درمقاله مورد نظر به قضاوت درمورد حرکت اعتراضی کارگران نشستند، برخورد کردند؟یا اصلا اهمیتی به حرکت اعتراضی کارگران اعتصابی فولاد که به مدت چهل روز خیابانهای اهواز را درقرق خود داشتند بی تفاوت وفقط نظاره گر بودند؟البته هیچ تفاوتی میان نحوه برخورد دو گانه فوق وجود ندارد،نتیجه اش به نظر مایکسان است .جریان ضد سرمایه داری ، بدنبال نفی ،انکار وحاشا است از کیسه طبقه کارگر هزینه می کند وبرسرکارگر هم می کوبد!

این جریان را باید خوب ازلحاظ تئوریک – سیاسی شناخت تا به ورطه افلاس ودرماندگی آن پی برد که چرابی جهت ودلیل این چنین جنبش طبقه کارگر وفعالان این عرصه راتحقیر میکند.!؟ دستاوردهای مبارزاتی کارگران را ناچیز می انگارد وازآن طرف درطرح بزرگ نمائی کاستی های مبارزاتی کارگران ودراینجا کارگران گروه ملی فولاد اهواز،بزرگ نمائی می کنند. اینان درجای امن وایمن از تهدیدات ومشکلاتی که هرروز گریبان کارگران را گرفته ، نشسته اند واز روی تفنن وروشنفکری محض به کارگران لطف دارند. منتها در صورتی که جنبش کارگری وکارگران نباید صحبت از ساخت وساز کار ومبارزه جدی داشته باشند، ازمبارزه با رژیم بانی سرمایه داری بپرهیزند ودردیالوگ با سرمایه داری فارق از ملزوماتش ودستگاه دولت وحاکمیتش باشند،فقط به همان مبارزه ضد سرمایه داری،بدون هدف های متعالی اکتفا کنند.

به قطع یکی از مسائلی که در نوشته پیمان شجیراتی آمده، وبیش از هر موضوع دیگری روی اعصاب آقایان ضد سرمایه داری اثر گذاشته وآنان را چنان عصبانی کرده که درپاسخگوئی خود به کارگرسابق گروه ملی ونویسنده «روایتی از دوسال سازماندهی و…» کل مانیفست وادبیات خود را بکار گرفته وبه زهر آلوده نموده ودر مقاله گنجانده درحالیکه ابتدای وهمچنین انتهای مقاله را با تعارف وشیرینی کاذبی قالب زده و بسته بندی کرده وبجای نقد راستین ومنطقی به خورد نویسنده وکارگران همکار سابقش وکل جنبش کارگری داده اند.

این زهررا جریان ضد سرمایه داری اگربه کام نویسنده جمعبندی مبارزات کارگران گروه فولاد اهواز نریزد، به کام چه کسی بریزد؟ شجیراتی ازتجربیات خود وکارگران گروه ملی فولاد اهواز وشیوه تلفیق مبارزه علنی ومخفی ونیمه مخفی کار ، وسازمانیابی تشکیلاتی صحبت کرده.!

بعد از تلاش وفعالیت های اصولی زنده یاد فعال کارگری برجسته شاهرخ زمانی قهرمان ،که حاکمیت نگذاشت پیش ازآنکه نهال  های  که نشانده  وباغبانی نموده بود ریشه بدوانند جان اورا گرفت ، این اولین بار است که یک واحد بزرگ صنعتی موثرصحبت از تجربه خود در کم وکیف مبارزه با اشکال متنوع واصولی می کند،شیوه مبارزه ای که  پیام آن ازقبل داده می شد.این موضوع به اندازه زهری که جریان موسوم به ضد سرمایه داری درمقاله وردیه ی خود به خورد طبقه کارگر داده ،به همان اندازه وبیشتر به مذاق ومزاج این جریان تلخ تر وزهر آگین تر است. پیشتازان حرکات اعتراضی گروه ملی فولاد اهوازبا ساخت وساز کار تشکیلاتی متنوع خود ،ضربه ای به ارکان سست وداربست تئوریک – سیاسی دروغین این جریان ضد سرمایه داری وارد نمود که تحملش برای آنان سخت وموجب لرزشی شد که به ناپایداراین جریان درمسیرمبارزه کارگری و اجتماعی می گردد.

استراتژی مبارزه تشکیلاتی مخفی ،علنی ونیمه مخفی متوجه رژیم وکل حاکمیت سرمایه داری با همه ملحقاتش می شود،علاوه بر لغو سرمایه داری ،خواهان هژمونی وسلطه طبقه کارگر وبرچیدن مالکیت خصوصی است، واین اساس مبارزه کمونیست هااست ، مقوله ای که از طرف «کارگران ضد سرمایه داری» با سکوت همراه است!موضوعی که موجب تلخی کام کارگران ضدسرمایه داری می شود. برپائی حاکمیت شورائی کارگران وزحمتکشان درست بر جای لغو مالکیت شخصی وحاکمیت سرمایه داری می نشیند. موضوعی که طبقه کارگر وهمه اجزاء اش در تلاش  پیگیرومداوم برای تحقق آن هستند. واین بسیار متفاوت تراز مبارزه بی هدف و بی فرجام در کشاکش با بورژوازی است، آنگونه که کارگران ضد سرمایه داری دنبال می کنند.

کارگران ضد سرمایه داری متن ظاهرا انتقادی،اما کاملا تخریبی خود رادرمقابل کارگران گروه ملی فولاد،وجمعبندی مبارزات دوساله این کارگران توسط شجیراتی باذکرفرازی از مبارزات گذشته کارگران این منطقه مطرح می کند،وسئوال می کند- که چرا کارگران فولاد درمبارزات اخیر خود مستاصل بودند،یا ضعیف عمل کردند.؟ومی بایست به گونه ای دیگرعمل می کردند.می نویسند:

«هفت ماه تمام، ذلیل، زبون، فرومانده و مستأصل دست به هیچ اقدامی نمی زنند، نه فقط هیچ حادثه ای نمی آفرینند که باز هم برای سرمایه داران کار می کنند و سود و سرمایه افزونتر تولید می نمایند!! شکی نیست که لشکر پرسش ها ذهن را اشغال می کند یا حداقل باید چنین باشد اما عجالتا سیر حوادث را دنبال کنیم .کارگران پس از هفت ماه صبر و انتظار سرانجام زیر شلاق گرسنگی، برهنگی، فقر، بدهکاری، ذلت و حقارت تصمیم به چاره گری   گرفتند .به جنب و جوش افتادند و برای توسل به آستان استاندار درمقابل  استانداری اجتماع کردند، کل خواستشان در اعتراض به حضور نماینده دادستانی در گروه صنعتی فولاد تعیین شکل مالکیت مجتمع!!پرداخت مزدهای معوقه خلاصه شد !!اقدامی که طبیعتا و قهرا نه فقط هیچ نتیجه ای نداشت بلکه حتی هیچ کارمند استانداری را هم وادار به جستجو در باره چند و چون ماجرا نکرد.»

نقد فارغ از زمان ومکان بسیارساده وسهل است واحتیاج به منتقد حرفه ای ومجرب ندارد. هرفرد عادی می تواند بدون وارد شدن به جزئیات یک مقوله وموضوع وتجزیه وتحلیل آن،ایراد خود را بگیرد ونظرخودرا مطرح کند،انتظاربیشتری هم نمی توان از چنین فرد ویا حتی چنین جریانات سیاسی داشت.اما،درعوض اگرافراد وجریاناتی باشند که مدعی بررسی ونقد علمی ومارکسیستی موضوعی باشند،نمی توانند بدون پایبندی به اصول علمی وچارچوب های مشخص فرا روند یا عدول کنند.کلی گوئی درمورد نقد سوژه بجای تعریف مشخص ، یکی از مواردی است که منتقد باید از آن پرهیزکند.ذهن خورده بورژازی روشنفکری که تکیه برلیبرالیسم دارد،بیشتر ازآنچه درتلاش برای یک مبارزه پیگیرو مبارزه آشتی ناپذیری برای اهداف تاریخی وعمده رهائی بخش باشد،سردر سودای جزئیات ومسائل کوچک دارد.مسئله اش شرکت وهمسوئی درپراتیک مبارزه اجتماعی نیست بلکه عاجزودرمانده ،درپایان کارزاربدنبال نتیجه فوری ونقد آن است.غیر از این با شد بدنبال موقعیت دوباره خودمی رود.یا جلو وپرشتاب حرکت می کند، یا درمانده درعقب وخودرا کشان کشان به پراتیک ملحق می کند.چون خودرا جزئی برتر از پروسه می داند، پرخاش کنان بدنبال سهم شیرمی گردد.عجول وشتاب زده است،درابتدا ی ورود به کارزاروهر مرحله ای از مبارزه اجتماعی که تازه شروع شده، درآخرین صف مبارزه می ایستد ،اما،گارد وژست جلودارتمام عیار را می گیرد، در پایان از همه طلب کاروهمه رامغبون خود می داند،حتی اگر آنان کارگرانی باشند که چیزی نداشته باشندوبخاطرآن وگرفتن حقوق خود ازکارفرما دوسال تمام آواره خیابان ها باشند، وبیشترین صدمه را دیده باشند.

مبارزه کارگران گروه ملی فولاد اهوازرا سست لق می داند،چون به نظرش خلاصه شده درتعیین شکل مالکیت دولتی، وگرفتن حقوق ومزد عقب مانده ،آن هم رفتن بقول ایشان به آستان استانداری!!؟خواننده بغیرازسرزنش وتحقیرکارگران چه برداشتی می تواند ازاین جمله ها داشته باشد،جریان کارگران ضد سرمایه داری ،کارگران وبخصوص کارگران فولاد را بعنوان حامی وبخشی ازنیروی سازنده تاریخ نمی داند،بلکه رقیب سیاسی خود می پندارد که سزاوارمنکوب شدن هستند.؟امروزکل طبقه کارگرایران وضعیتی جدا از وضعیت کارگران فولاد ندارد،اغلب مراکزکارگری یا تعطیل شده اند ویا هم اینک دچارسرنوشت مجتمع گروه ملی وکارگران فولادهستند.آیاجریان ضد سرمایه داری نمی داند که حداقل طی دوسال گذشته چه میزان از مراکز کار وتولید اجتماعی درهمین مسیر به ورشکستگی وتعطیلی کشیده شده ،کارگران واحد های صنعتی وکارخانجات تعطیل شده دچار  چه سرنوشتی شده اند؟ و طی این مدت مشکلاتشان چند برابرشده ،تکلیف این کارگران چه می شود!؟.نمی توان جدا از شرایط ومرحله، به مبارزه پرداخت ،نمی توان همان انتظاری که از یک حزب سیاسی داشت ،همان انتظار راهم ازکارگران یک مجتمع کارگری داشت،حتی اگر تنهای نیروی اجتماعی باشند.کارگران گروه ملی یک واحد صنعتی ازطبقه کارگران ایران هستند که در یک جغرافیای مشخص کارمی کنند.هرحرکت اعتراضی در یک واحد  صنعتی کارگری که اتفاق می افتد ، مبدأ وسرآغازش عموما با خواست فوری کارگران آن صنعت شروع می شود، درتداوم حرکت است که خواستها اوج می گیرد وارتقاء پیدامی کند. نویسنده منتقد کارگران گروه ملی دلخور است که چراکارگران جلواستانداری،فرمانداری ودادگاه رفتند.؟آنها بیش از چهل روزبطور دستجمعی و به شکل اعتراضی برای خواستهای خود، به روش هائی که بتوانند به حرکت خود شکل اجتماعی بدهند وحمایت عمومی پیدا کنند اقدام نمودند،یکی هم رفتن جلو استانداری ،فرمانداری و… می باشد.امروزوفردا نیز چه بسا که معترضینی باشند از طبقه کارگرودیگر اقشارمردم که درجلو محل های تصمیم گیرنده ومسئول به اعتراض تجمع کنند.

مقاله انتقادی کارگران ضد سرمایه داری دوصفحه ازچراهای متفاوت که عموما از مشکلات جاری جامعه وعمومی هستند وبطور کلی هیچ بخشی ازجنبش کارگری نمی تواند پاسخگوی آن باشد همه را یکجا بعنوان سئوال‏هائیکه کارگران فولاد باید پاسخ بدهند جلو روی این کارگران گذاشته وبه زیرکی ،بعضی از مشکلات عمومی جامعه را که ناشی از عملکرد رژیم می باشد برای قوی بودن استدلال خود در این سئوال ها پیچانده.!هدف کارگران فولاد ابتدا به ساکن اگر همان دو موضوع حقوق عقب افتاده، وتعیین مالکیت دولتی این صنعت بوده باشد،خیلی هم منطقی بوده . نقطه آغازهراعتراض کارگری خواست فوری آن کارگران است ، چه بسا که این خواست خیلی هم مهم وسنگین نباشد ، مشکل بتوانند روی خواستهای بعدی که هنوز ضرورت آن خواست هارا حس ودرک نکرده اند بسیج شوند. ما قبول داریم که به میزان زیادی کارگران فولاد دربرخی مواقع مصلحت اندیشی ویا محافظه کاری کردند.اما روش نقد وارتقاء مبارزه کمّی این کارگران به یک مبارزه کیفی را که از طرف کارگران ضد سرمایه داری پیش گرفته شده، اصلا یک نقد سازنده نمی دانیم.کارگران فولاد واغلب کارگران ایران در یک محرومیت وفقر کامل سیاسی – صنفی محاصره وگرفتارند،کارگران فولاد تاپیش ازاین حرکت هیچگونه آگاهی سیاسی – صنفی وتشکیلاتی درزمینه حقوقی خود نداشتند. بسیج وحراست در این صنعت وهمچنین در کلیه مراکز کارگری سلطه ای برتر ازهمه واحد های کاری ومدیریت صنایع را دراختیار دارند. صحبت ازمسائل سیاسی – تشکیلاتی وکار پیش پا افتاده صنفی دراغلب صنایع در ردیف ممنوعه هاست وبیشتر از هر ممنوعه دیگری از طرف کارفرما ودولت پاس داشته می شود.تمام برد های اطلاعاتی مراکز کارگری پوشیده از آیات قران وروزهای  سعد ونحس وتولد ومرگ ومیراین وآن  است.بسیاری از واحد های کارگری امروز هم فاقد تشکیلات های خود هستند.کارگران گروه ملی فولاد اهواز تا دوسال پیش درچنین بستری کار می کردند وامروز هم فضای این صنعت چنین است .فعالان این واحد کارگری باید با درایت وتامل وده ها فوت وفن دیگر تلاش نمایند تا از این سد ها عبور کنند.انتظاری از این کارگران نمی توان داشت که از توان وظرفیت آنان خارج باشد.

هدف پوشیده وفحوای چرا هاوپرسش های فراوان در مقاله انتقادی کارگران ضد سرمایه داری این است که چرا مبارزه کارگران فولاد سمت وسوی ضد سرمایه داری وسراسری پیدا نکرد؟ ما هم بنوبه خودمان اعتقاد مان بر اینست که کارگران فولاد می بایستی خیلی جلوتر وپیش ترسعی می کردند تا حمایت دیگر کارگران وتوده های اجتماعی ومردم را بسوی خود جلب کنند.این کار دیر انجام گرفت. اما،اینکه جریان ضد سرمایه داری ناراحت باشد که چرا حرکت کارگران بدون توجه به هدف واهمیت تزجانمایه این جریان راه نبرد،انتظاری بیهوده است. کارگران خود بنا به مقتضیات وچگونگی شرایط ،مبارزه خودرا سازمان می دهند.ازطرفی راه اصولی مبارزه سیاسی – تشکیلاتی را که طبقه کارگرایران درمسیر چند سال مبارزه و تجربه آزمون وخطا درپیش گرفته نمی توان بدون منطق درستی تغییر داد.طبقه کارگرایران ریل استراتژیک خود را بعید است باموهومات فرقه ای عوض نماید.

کارگران ضد سرمایه داری درمقاله خود ودرپاسخ به کارگران گروه ملی به مقایسه مبارزه این کارگران با خیزش ۹۶ پرداخته اند. مبارزه کارگران فولاد ،با خیزش وبرآمد اجتماعی ۹۶ از دوجنس متفاوت اند. این دو را نمی توان با هم مقایسه کرد.خیزش ۹۶ بر بستری به گستره ایران ودر زمینه ای چهل ساله وبیشتر بود که با مواد وملات دیگری اتفاق افتاد.مبارزه کارگران فولاد در یک جغرافیای کوچک شکل گرفت.با سال های متقاطعی که هر بارمسیر وساخت وساز کارخانه تغییر می کرد.کاری که جریان ضد سرمایه داری برای سنگین تر کردن وظایف کارگران گروه ملی وبرای ناتوان دانستن آنان جلوه داده. اگربحث خود را این طور طرح می کرد که حرکت اعتراضی کارگران گروه ملی فولاد بعد از۹۶ یا همزمان بود ومیباستی از این خیزش تاثیر می پذیرفت بازهم جای گفتگو داشت.اما مقایسه!!؟

جریان کارگران ضد سرمایه داری دو صفحه وبیشتر از نقد ونوشته خود درمقابله با «روایتی از دو سال سازماندهی ومبارزه کارگری درگروه ملی فولاد» اختصاص داده به عمدتا همان حرفها ومواضع سیاسی گذشته اش که حتما پاسخ عموم جریانات راهم خوب می داند.ما بعنوان جمعی ازفعالان کارگری جنوب درنقد مقاله ایشان به همین نوشته اکتفا می کنیم وسر از سودای مسائل فرقه ای وتفننی ایمن می داریم.

کار،نان، آزادی   حکومت شورائی

زنده باد انقلاب زنده باد سوسیالیسم

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی

برقرارباد حاکمیت شورائی کارگران وزحمتکشان

زنده باد انترناسیونالیسم پرولتری

«فعالان کارگری جنوب»

 نیمه اول آبان ۹۸

حمید زرگانی

متن کامل نشریه کار شماره ۸۴۶ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.