انقلاب تنها راه برای پایان فاجعه اقتصادی

در حالی به آخرین ماه سال رسیدیم که بیکاری، دستمزدها و حقوق‌های ناچیز اکثریت بسیار بزرگ جامعه را در فقر غوطه‌ور ساخته است. سالی که قدرت خرید کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه در اثر رشد سرسام‌آور نرخ تورم و به‌ویژه بهای کالاهای ضروری به نصف کاهش یافت. سالی بدتر از سال‌های گذشته. تورم و گرانی بیداد می‌کنند و توده‌ها مدت‌هاست که دیگر نه ماهانه که روزانه شاهد کوچک‌تر شدن سفره‌های‌شان هستند. تورمی که در طول چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی بی‌سابقه است. وضعیت اقتصادی آن‌چنان به هم ریخته که حتا هواداران جمهوری اسلامی را از ترس شورش‌ توده‌های گرسنه به وحشت انداخته است. خطر بروز فاجعه اقتصادی و ناتوانی دولت سرمایه‌دار حاکم، به‌همراه وخیم‌تر شدن روزانه وضعیت اقتصادی و معیشت توده‌ها، باعث شده تا حتا مقامات حکومتی نیز که همگی مسئول این وضعیت هستند، با فرافکنی و فراموشی مسئولیت خود، قیافه‌ی اپوزیسیون را به خود بگیرند. از خامنه‌ای و روحانی تا جنتی و لاریجانی و نوچه‌های‌ درجه دو و سه‌شان همه به دنبال مقصر می‌گردند و انگشت اشاره را به سوی یکدیگر گرفته‌اند. به هر حال “مملکت امام زمان است و امام زمان هم که در غیبت است و نمی‌تواند جوابگوی این مصیبت‌ها باشد”.

بهای کالاها در طی یک سال دو تا سه برابر شده‌اند. کاهش قدرت خرید مردم باعث تعطیلی بسیاری از واحدهای کوچک شده و کارگران این واحدها را به صفوف بیکاران پرتاب کرده است. برای نمونه در طول سال‌جاری فروش قنادی‌ها در سراسر کشور بین ۴۰ تا ۶۰ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافته است. هم‌چنین یک سوم رستوران‌های تهران تعطیل شده‌اند. فروشندگان لوازم خانگی به ندرت خریداری پیدا می‌کنند. صدها هزار کارگر کارخانه‌ها و کارگاه‌های قطعه‌سازی از کار بیکار شده‌اند. اما این تمام ماجرا نیست، آشفتگی در میان حاکمان به‌حدی رسیده که رژیم از اداره ساده‌ترین امور نیز بازمانده، کار به جایی رسیده که برخی از نانوایی‌ها به ویژه نانوایی‌های آزاد پز به دلیل نبود آرد تعطیل شده‌اند، آن‌هم در کشوری که نان مهم‌ترین ماده غذایی سفره‌های محقر توده‌ها را تشکیل می‌دهد.

به رغم آن‌که بهای دلار بعد از جهش تا مرز ۲۰ هزار تومان به یازده هزار تومان کاهش یافت، اما در تمام این ماه‌ها بهای کالاها روند صعودی خود را ادامه دادند و با بالا رفتن دوباره بهای دلار در روزهای اخیر، افزایش بهای سایر کالاها نیز شتاب گرفت.

برای تهیه یک شانه تخم‌مرغ، مرغ و یا گوشت منجمد، مردم ساعت‌ها در صف‌ می‌ایستند.

تمام آمارها و نشانه‌ها نیز حکایت از وخیم‌تر شدن شرایط اقتصادی در ماه‌های آینده، افزایش بیکاری، گرانی و رکود اقتصادی است.

این که برای تصویب کلیات بودجه مجلس اسلامی جلسه غیرعلنی برگزار می‌کنند و در آخر در میان تمام بحث‌ها و جدل‌ها، کلیات بودجه به دلایل امنیتی تصویب می‌شود، همگی نشانه‌های شرایط بحرانی و حتا فوق بحرانی جمهوری اسلامی است. نمایندگان مجلس اسلامی تصویب بودجه‌ای که بخش اعظم منابع‌اش را کارگران تامین می‌کنند و در واقع متعلق به تمام کارگران و زحمتکشان است، با غیرعلنی کردن جلسه از چشم آن‌ها پنهان می‌کنند!!

دلیل آن البته روشن است، بودجه سال ۹۸، بیان روشن ورشکستگی جمهوری اسلامی است. بودجه‌ای که بخش مهمی از آن با درآمدهای خیالی و موهوم تامین شده و به قول صادقی نماینده مجلس اسلامی و به نقل از مرکز پژوهش‌های آن، بودجه ۱۰۰ هزار میلیارد تومان کسری و به گفته وحید شقاقی از اقتصاددانان هوادار جمهوری اسلامی ۱۵۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارد و با این وضعیت حتا پرداخت حقوق‌های کارمندان در سال آینده در پرده ابهام است، چه رسد به پرداخت بدهی‌های انباشته دولت که هم اکنون به بیش از دو برابر کل مبلغ بودجه رسیده است.

طبیعی‌ست که در این شرایط با موج وحشتناک‌تری از تورم، بیکاری و رکود روبرو خواهیم بود. اگرچه خامنه‌ای و روحانی در صحبت‌های‌شان واقعیت‌ها را واژگونه جلوه می‌دهند و حتا روحانی با وقاحت تمام می‌گوید “علت قاچاق ارزانی کالا در ایران” است (و نمی‌گوید که ارزان‌ترین چیز در این کشور جان آدمی و نیروی کار کارگران است)، اما در پس تمام این صحبت‌ها وحشتی‌ست که تمام مقامات جمهوری اسلامی را از فوران خشم توده‌ها فرا گرفته و آن‌ها را به هراس انداخته است.

برای نمونه قیمت بنزین و نان است. جمهوری اسلامی می‌داند که در صورت افزایش قیمت بنزین و نان امکان بروز اعتراضات گسترده و انفجاری توده‌ها وجود دارد. همان‌طور که افزایش بهای بنزین و نان پیش از این نیز منجر به اعتراضات توده‌ای شد. وقتی به صراحت در مجلس اسلامی عنوان می‌شود که “بهای بنزین را به دلایل امنیتی نمی‌توان افزایش داد”، بیان‌گر ترس و وحشت جمهوری اسلامی از توده‌هاست، آن‌هم در شرایط کنونی که جامعه در یک بحران انقلابی قرار دارد و یک جرقه می‌تواند به اعتصابات و اعتراضات سراسری تبدیل شود، همان‌طور که در تجربه تاریخی این موارد بسیار دیده شده است.

مهم‌ترین واقعیت کنونی این است که جمهوری اسلامی برای بقا به دست و پا زدن افتاده است و راهی برای گریز از مرگی حتمی ندارد. جمهوری اسلامی نه فقط برای بحران اقتصادی کنونی راه حلی ندارد و اقتصاد به سوی فلج  کلی در حرکت است، بلکه با بحران سیاسی شدید داخلی نیز روبروست. جمهوری اسلامی چشم‌اندازی برای بقاء ندارد.

درگیری‌های درون مجلس اسلامی، درگیری‌های رسانه‌ای همه بازتاب این چشم‌انداز تیره و تار هستند. یک نمونه از بازتاب شرایط بحرانی جمهوری اسلامی در رسانه‌ها را می‌توان در میزگرد سایت “مشق نو” با حضور سه تن از به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان حجاریان، تاجزاده و علوی‌تبار دید که متن کامل آن علاوه بر سایت “مشق نو” در برخی از روزنامه‌ها از جمله در روزنامه شرق ۲۹ بهمن نیز انتشار یافت.

هدف از این میزگرد – یا حداقل برگزارکنندگان آن – در واقع چیزی نیست جز این‌که چگونه می‌توان بار دیگر به بهانه‌ی انتخابات سال آینده مردم را دچار توهم “اصلاح‌طلبی” کرد. علوی تبار با اشاره به روی‌گردانی مردم از صندوق‌های رای در شرایط کنونی می‌گوید: “اگر یک‌بار دیگر مردم از صندوق رأی ناامید شوند، انتخابات طریقیت و موضوعیت خود را از دست می‌دهد و این ترس همگی ماست. من نگران اتفاق افتادن آزمون فیصله‌بخش هستم؛ یعنی جاییکه مردم به این نتیجه برسند، از طریق فرایندهای مسالمت‌آمیز نمی‌توان تغییری ایجاد کرد” (تاکیدات در این مقاله همه جا از ماست).

سعید حجاریان از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و یکی از پایه‌گذاران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که امروز نقش “مغز متفکر اصلاح‌طلبان” را بازی می‌کند، نیز در این رابطه می‌گوید: ” مشکل مشروع و نامشروع بودن انتخابات نیست. من گمان دارم، سال آینده همین روزها فشارهای اقتصادی و معیشتی بر مردم زیاد می‌شود و آن‌ها فارغ از بحث‌ سیاسی نه ‌تنها به صندوق رأی بلکه از تمام سیستم اداره کشور قطع امید می‌کنند. یعنی نه اصول‌گرا و اصلاح‌طلب می‌شناسند و نه به مجلس و دولت اهمیت می‌دهند. از این جهت انتخابات از معنا تهی می‌شود. ما باید توجه کنیم، دولت به لحاظ درآمدی با مشکلات جدی روبرو است و ممکن است به‌خاطر فشارها وا برود؛ شاید اصلاً روحانی دوام نیاورد…”. او در جای دیگری در این میزگرد تاکید می‌کند: “من همچنان می‌گویم مشکل مردم قانون نخواهد بود آن‌ها سال آینده مسأله معیشت دارند”. و سپس در پاسخ به تاجزاده که از او می‌پرسد: ” در چنین شرایطی شورای نگهبان به اصطلاح فتنه‌گران را (برای انتخابات مجلس) تأیید می‌کند یا خیر؟” و حجاریان به‌درستی می‌گوید: “قطعاً مدیریت اوضاع را به اصلاح‌طلبان اصیل و فتنه‌گران نمی‌سپارند“. او در واقع با این جمله آخر اعتراف می‌کند جمهوری اسلامی اصلاح‌پذیر نیست و تنها راه جمهوری اسلامی برای بقا و مقابله با خشم در حال فوران توده‌ها، بهره‌گیری از تفنگ و زندان و دستگاه قهریه علیه توده‌هاست و تنها راه توده‌ها نیز انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی.

جمهوری اسلامی بر خلاف سال‌‌های اول برقراری حکومت اسلامی امروز با توده‌هایی روبروست که به شدت از حاکمیت کنونی متنفر هستند، توده‌هایی که دیگر هیچ شعار و جنجال و هیاهویی نمی‌تواند در آن‌ها توهمی در ماهیت تمامی جناح‌های جمهوری اسلامی از “اصولگرا” تا “اصلاح‌طلب” و تا نظامیان آدم‌کش ایجاد کند. جمهوری اسلامی امروز با طبقه کارگری روبروست که در کارخانه‌ها و خیابان شعار شوراها و حکومت شورایی را سر داده و با وضعیت سیاسی طبقه کارگر در چهل سال پیش غیرقابل مقایسه است. با معلمان، دانشجویان و زنانی‌ روبروست که هم‌صدا با کارگران شعار شوراها را سرداده و به آگاهی‌های بسیاری از ریشه مصیبت‌های جاری رسیده‌اند. کارگران و زحمتکشانی که راه رهایی را در پیوند با یکدیگر یافته‌اند. کارگران و زحمتکشانی که بدون هیچ تردیدی تنها راه رهایی‌شان از فقر، سرکوب، تحقیر و تمامی نابسامانی‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی انقلاب است. انقلابی با پرچم حکومت شورایی.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۱۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.