به شارلاتان‌های غارتگر، بیش از این فرصت ندهیم

علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی در دیداری که روز چهارشنبه هفتم شهریور با “اعضای هیئت دولت” به سرپرستی روحانی داشت پیرامون مسائل و موضوعات گوناگونی به اظهارنظر پرداخت، از جمله اینکه او از عملکرد یک ساله “دولت دوازدهم” و کارهای خوب آن در زمینه “رشد اقتصادی” قدردانی کرد. خامنه‌ای نیز به نحو دیگری حرف روحانی که قسم خورده بود، جمهوری اسلامی هیچ بحرانی ندارد را تکرار نمود و تاکید کرد در اداره اقتصاد کشور هیچ بن‌بستی وجود ندارد.

صرف‌نظر از اوضاع عالی و رضایت‌بخشی که خامنه‌ای از وضعیت اقتصادی و جمهوری اسلامی تصویر کرد، او جلسه سه‌شنبه شش شهریور مجلس و روحانی را که نمایندگان سوال کرده‌اند و رئیس‌جمهور پاسخ داده است، “نمایش اقتدار وثبات جمهوری اسلامی” دانست. حتا روزنامه کیهان که اغلب منتقد روحانی بوده است، این جلسه را “موفقیتی برای ارکان نظام” دانست.

حقیقتا انسان از اینگونه اظهارنظرها و از این همه دروغ‌بافی و بیهوده‌گویی سران حکومتی در‌می‌ماند. پس‌از حوادث دی ماه ۹۶، ادامه اعتراضات توده‏ای و گسترش اعتصابات کارگری که ستون‌های پوسیده کاخ ارتجاع حاکم را به لرزه انداخته است و همین‌که بوی الرحمن رژیم بلند شده، تو گویی همه حضرات و دارو‌دسته‌های حکومتی دست به یکی کرده‌اند که شب را روز و سیاه را سفید جلوه دهند. پی‌درپی دروغ‌های بزرگ، ادعاهای قلابی و وقاحتی که نظیرش را در هیچ جای جهان نمی‌توان دید!

کار این حضرات اما بسیار فراتر از دروغ‌بافی‌ست. وارونه‌بافی و طرح ادعاهایی که هیچ‌کس آن را باور نمی‌کند و این بر وارونه‌بافان پوشیده نیست، دغل‌کاری، شیادی، شارلاتانیسم و بدتر از آن است. ظاهرا رهبر حکومت اسلامی و نوکران او در مجلس و کابینه، زده‌اند به سیم آخر! وگرنه چه کسی‌ست که نداند جمهوری اسلامی در بن‌بست و بحران است و در یکی از ضعیف‌ترین، آسیب‌پذیرترین و بی‌ثبات‌ترین دوران‌های حیات خود بسر می‌برد و انکار بحران و بن‌بست و حرف زدن از “اقتدار” و “ثبات” جمهوری اسلامی، حرفی پوچ و بی‌ربط و ادعایی‌ توخالی‌ست؟ درست در شرایطی که کارگران، زحمتکشان و عموم توده‌های مردم در بدترین شرایط اقتصادی و معیشتی به سرمی‌برند، گرسنگی، فقر، فلاکت و بدبختی میلیون‌ها تن را در تنگناهای کشنده قرار داده و بخش زیادی از فقیرترین و آسیب‌پذیرترین زحمتکشان جامعه را، به معنای واقعی مستاصل ساخته است، حرف زدن از اوضاع خوب اقتصادی، تنها موجب پوزخند مردم و درعین‌حال نفرت وانزجار بیشتر آن‌ها از دستگاه حاکم می‌شود.

رهبر حکومت اسلامی اما زمانی که حسابی سرگرم تعریف و تجمید از اوضاع خوب اقتصادی بود، ناگهان یادش افتاد که بعضی کارخانه‌ها تعطیل می‌شوند یا زیر ظرفیت کار می‌کنند و بعد با پیش‌کشیدن “اقتصاد مقاومتی” که “اساس آن تکیه بر تولید داخلی است”، برای این معضل جزئی وکوچک هم چاره‌اندیشی می‌کند. او که حلال تمام مشکلات است و بی‌استثناء در همه امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هسته‌ای، اجتماعی، نجوم، علوم – و البته توضیح المسائل خمینی – از کارشناسی و  خبره‌گی “خدادادی” برخوردار است، با یک جمله “نغز” این مشکل را هم بر طرف کرد. خامنه‌ای به دولت توصیه کرد اقتصاد را مدیریت کند و با ذکر این‌که “مدیریت اقتصادی” معنایش “تصدی‌گری” نیست، از رئیس‌جمهور و کابینه وی انتقاد می‌کند که چرا در زمینه استفاده وسیع از ظرفیت‌های بخش خصوصی استفاده نمی‌شود! خامنه‌ای این “بی‌رغبتی” را به دستگاه اجرایی گوشزد و امرکرد به “تجار، تولیدگران، صنعتگران، قطعه‌سازان و دیگر اجزاء بخش خصوصی” باید بیشتر توجه شود و با واگذاری بخش‌ها و کارخانه‌ها و شرکت‌های بیشتر به بخش خصوصی ازجمله واگذاری طرح‌های نیمه تمام، برای ورود بخش خصوصی، “جاذبه” ایجاد کند.

عملکرد تاییدآمیز کابینه روحانی فقط آن‌جا مورد انتقاد رهبر حکومت اسلامی است که طرح‌ها، موسسات و شرکت‌های دولتی واگذار شده به بخش خصوصی ناکافی بوده و توصیه‌اش به مسئولین دولتی و دستگاه اجرائی این است که هر طور شده باید برای سرمایه‌داران بخش خصوصی “جاذبه” ایجاد کنند.توصیه خامنه ای به خصوصی سازی بیشتر وایجاد”جاذبه” برای بخش خصوصی آن هم با دل‏سوزی ظاهری به حال”تولید داخلی” و تعطیل شدن کارخانه ها که یکی ازنتایج همین خصوصی سازی ها بوده است، ریاکاری این مرتجع بزرگ را نشان می دهد. این در حالی‌ست که همه گونه امتیاز به بخش خصوصی داه شده و کارخانه ها، موسسات و شرکت‌های گوناگون دولتی که در دوره حسن روحانی به بهاء ناچیز، به دارودسته‌های حکومتی و بخش خصوصی واگذار شده‌اند درکل دوران حکومت اسلامی، بی‌سابقه است و چه از نظر تعداد شرکت‌ها چه به لحاظ ارزش سهام، از مجموع آن‌چه که در دوره خاتمی و احمدی‌نژاد به بخش خصوصی واگذار شده بیشتر بوده است. واگذاری شرکت‌ها و کارخانه‌های دولتی به بخش خصوصی زمانی مطرح می‌شود که عواقب وخیم این سیاست ضد کارگری در برابر چشم همگان قرار دارد. در صدها کارخانه و موسسه و شرکتی که به بخش خصوصی واگذار شده وضعیت کارگران به لحاظ دستمزد، مزایا، بیمه ومطالبات معوقه فوق‌العاده وخیم است. درصد بالایی از این واحدها به کلی تعطیل شده و صدها هزار کارگر  اخراج شده و کار خود را از دست داده‌اند. در برخی از کارخانه‌ها و موسساتی که هنوز تعطیل نشده‌اند، یا در واقع کارگران با مبارزات پیگیر و مستمر خود مانع تعطیلی آن شده‌اند، از نمونه گروه ملی فولاد اهواز، هپکو، آذرآب و کشت‌ و صنعت نیشکر هفت‌تپه، آینده شغلی کارگران به طور جدی به مخاطره افتاده است.

خصوصی‌سازی و واگذاری کارخانه‌ها و صنایع گوناگون مانند صنایع پتروشیمی، نفت و گاز، برق، مخابرات، معادن ماشین‌سازی، خودروسازی، فولاد، کشت‌وصنعت‌ها و امثال آن که از دوره رفسنجانی شروع شده و در دوره خاتمی و احمدی‌نژاد شدت گرفت، در دوره روحانی به اوج خود رسیده است. بسیاری از پتروشیمی‌ها از جمله پتروشیمی تبریز، پتروشیمی باختر، زاگرس زنجان، امیرکبیر، جم، خراسان، سلمان‌ فارسی، پارس، کازرون، دهدشت، دماوند، مروارید، مارون، فیروز‌آباد، دهلران و پتروشیمی شیراز در دوره حسن روحانی به بخش خصوصی واگذارشده‌اند. پالایش نفت تبریز، پالایش پارس فرایند شیراز، نفت کرمانشاه، توسعه صنایع نفت و گاز، پالایش نفت شیراز، پالایش نفت بندرعباس، نفت تهران، بیدبلند، لاوان و پالایش گاز پارسیان نیز همه در دوره روحانی به بخش خصوصی واگذار شده‌اند. تمام نیروگاه‌های برق، از جمله تولید نیروی برق آبادان، نیروگاه خلیج فارس، جهرم، زنجان، سلطانیه، چابهار، طبس، منجیل، شاهرود، سد و نیرگاه دز، سد و نیروگاه مسجد سلیمان، هم‌چنین عرصه، اعیان و تاسیسات جایگاه‌های سوخت در تمام استان‌های کشور، بیمه آسیا، بیمه دانا، بیمه البرز، بانک صادرات، بانک تجارت، بانک ملت، پست بانک نیز در همین دوره خصوصی‌سازی شده‌اند. ذوب‌آهن اصفهان، فولاد خوزستان، فولاد زاگرس، فولاد آذربایجان، نورد و لوله اهواز، ایران خودرو، سایپا، کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه، کشت و صنعت شهید بهشتی، کارخانه‌های قند و شکر، معادن ذغال‌سنگ، سنگ آهن، مس، ماشین‌سازی تبریز، ماشین‌سازی اراک، آلومینیم‌سازی‌ها، کاشی‌سازی‌ها، سیمان‌سازی‌ها همه این‌ها در دوره حسن روحانی به بخش خصوصی واگذار شده‌اند. افزون بر این‌ها، بسیاری دیگر از صنایع و خدماتی که در کشورهای سرمایه‌داری نیز تحت کنترل ونظارت دولت‌هاهستند، به بخش خصوصی یا همان افراد و دارودسته‌های وابسته به حکومت واگذار شده‌اند. صرف‌نظر از بهداشت و درمان و آموزش و پرورش که مشمول خصوصی‌سازی شده‌اند، دخانیات ایران، فرش ایران، مخابرات ایران، گروه هتل‌های هما، مجموعه پیست اسکی، هلدینگ خلیج فارس، گسترش و توسعه صنعت، توسعه صنایع حمل و نقل ریلی، توسعه صنایع و صادرات فارس، کشتیرانی جمهوری اسلامی، کشتی سازی خلیج فارس، حمل و نقل بین‌المللی خلیج فارس، بهره‌برداری از شبکه‌های آبیاری و زهکشی، توسعه راه‌آهن، خط و ابنیه فنی راه‌آهن، حمل و نقل بین‌المللی جمهوری اسلامی، حمل و نقل خدمات دریایی، توسعه گردشگری ایران، کشتی‌سازی، هواپیمایی ایران ایر تور و غیره و غیره همه در دست بخش خصوصی است! ارزش سهام واگذار شده از سال ۹۲ تا آخر سال ۹۶ برحسب تومان، حدود ۵۹۶ با ۱۱ صفر جلو آن بوده است! همه این‏ها و خیلی بیشتر ازاین ها به بخش خصوصی واگذارشده و تقریباً چیزی برای بذل و بخشش نمانده اما ظاهراً رضایت کامل خامنه ای هنوز حاصل نشده است.

تمام این واحدها که به ثَمَن بَخس فروخته شده ، وجوه دریافتی آن به یغما رفته یا خرج دستگاه سرکوب دولتی شده و در راه امیال مرتجعین حاکم در سوریه و عراق و لبنان و یمن هزینه شده است! در حالی‌که اکثریت کارگران وزحمتکشان و عموم مردم زحمتکش ایران با هزار و یک مشکل معیشتی و اقتصادی دست به گریبانند، این پول ها و پول های هنگفت دیگری که ازقبل فروش نفت نصیب حکومت شده، توسط گروه کوچکی انگل و مفتخورکه از بهترین امکانات زندگی برخوردار‏ند ومشتی دزد و جانی و استثمارگرغارت شده است. درست زمانی ‏که آه و فغان و فریاد اعتراض توده های زحمتکش مردم ازظلم وفقروستم وبیکاری و تشنگی و گرسنگی گوش ها را پرکرده است، رهبرشیاد حکومت اسلامی با دروغ وبیهوده گوئی، چنان تصویری از جامعه بدست می‌دهد که تو گویی مردم در ناز و نعمت زندگی می‌کنند و هیچ درد و مشکل و کمبودی ندارند.

جمهوری اسلامی و سران آن هر چقدر به پایان خط نزدیک‌تر می‌شوند با وقاحت بیشتری حقایق و واقعیت‌ها را انکار و کتمان می‌کنند و با پرروئی بیشتر، دروغ‌های بزرگ‌تری می‌گویند. وضعیت فلاکت‌بار اقتصادی، بحران و رکود و بیکاری و فقر و گرسنگی انکار می‌شوند، شکست‌ها و ناکامی‌های رژیم پیروزی قلمداد می‌شوند، ضعف و زبونی، اقتدار، از هم‌گسیختگی، ناامنی و ناتوانی اداره جامعه، امنیت و ثبات نامیده می‌شوند. سران حکومت خوب می‌دانند که همه این ادعاها دروغ است و می‌دانند کسی این دروغ‌ها را باور نمی‌کند! با این همه آن‌ها دست از شیادی بر نمی‌دارند، بویژه آن‌که تضاد کارگران و زحمتکشان با سرمایه‌داران و تمام غارتگران حاکم بیش از پیش تشدید و حاد شده است. نارضایتی در میان اقشار وسیع‌تری از توده‌های مردم به شدت افزایش یافته است. اعتصابات فزاینده کارگری و اعتراضات توده‌ای خواب از چشم رژیم ربوده است. سران حکومتی دریافته‌اند که چیزی به پایان عمرننگین رژیم باقی نمانده است و در فرصت باقی مانده، هر چه بردنی‌ست باید برد، هرچه فروختنی‌ست باید فروخت، هر چه چاپیدنی‌ست باید چاپید و هر چه قاپیدنی‌ست باید آن را قاپید ولو نان خالی از دست مردم فقیر و زحمتکش! چنین است که استثمار و دزدی و غارت و چپاول به حد نهایی خود رسیده است. مرتجعین حاکم تمام ثروت‌های جامعه را غارت و میان خود تقسیم نموده و هر چیزی که قابل فروش و تبدیل به پول و دلار و یورو بوده آن را فروخته و غارت کرده‌اند. زمین، کوه، جنگل، رودخانه، خاک و حتا دریا را بلعیده‌اند! تاراج‌کنندگان کارخانه‌ها و موسسات و شرکت‌های دولتی که خامنه‌ای اصرار دارد ته مانده آن نیز هر چه زودتر به بخش خصوصی وگذار شود، در واقع همان سرمایه‌داران، وابستگان به رژیم، آقازاده‌ها و مرتجعین حاکم‌اند که از بهترین امکانات زندگی در داخل و خارج کشور برخوردار هستند و تمام ثروت‌های جامعه و دسترنج کارگران را غارت کرده‌اند. تمام دیگ را سرکشیده‌اند و می‌خواهند تا هنوز هستند و تا فرصت از دست نرفته، ته دیگ را هم بلیسند!

نباید دست روی دست گذاشت. نباید بیش از این به این استثمارگران، اوباشان و دزدان غارتگر که اکثریت مردم را به فقر و تنگدستی و مرزهای هلاکت رسانده‌اند، فرصت داد. حال که رژیم در ضعیف‌ترین دوران حاکمیت خود قرار دارد ضربات کاری بر آن وارد سازیم. با گسترش اعتصابات کارگری و اعتراضات توده‌ای و سراسری کردن آن، مبارزه علیه رژیم را تشدید کنیم و با قیامی یک‌پارچه، همه دزدان و ستمگران و مرتجعین حاکم و رژیم آن‌ها را ساقط کنیم.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۸۸ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.