تهدید‌های توخالی و نگرانی از رشد اعتراضات داخلی

در هفته‌ای که گذشت روزنامه‌ها، تلویزیون‌ها و شبکه‌های اجتماعی به‌تفصیل پیرامون تهدیدات حسن روحانی در همایش روسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، و متقابلاً تهدیدات رئیس‌جمهور آمریکا بحث کردند و به تحلیل آن پرداختند. حتی برخی، مسئله را چنان جدی گرفتند که از احتمال وقوع جنگ سخن گفتند.

در واقعیت آنچه نادیده گرفته شد، محتوی واقعی سخنرانی روحانی، وضعیت به‌غایت وخیم جمهوری اسلامی و ترس و هراس رژیم از مبارزاتی است که سراسر ایران را فراگرفته است. روحانی در این سخنرانی تلاش نمود که مسبب رشد مبارزات توده‌ای را دولت آمریکا معرفی کند و تهدیدات توخالی را هم پوششی بر آن قرار دهد. به چند جمله از این سخنرانی توجه کنیم.

روحانی گفت: “آمریکا می‌خواهد ازلحاظ اقتصادی و روانی فشار وارد کرده و درنهایت آن را تبدیل به آشوب و اغتشاش کند “”آمریکا پنجمین توطئه خود علیه ملت ایران را کلید زده است و تحریم را پیش‌گرفته و به دنبال اهدافی فرای تحریم است، آمریکا امروز با اشتباه محاسباتی به دنبال آن است که بر ملت ایران فشار وارد کند تا مردم صبور و مقاوم ایران را تبدیل به ملتی اغتشاشگر کند تا بگویند آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی خوب است، اما از شرایط خسته شده‌ایم و هدف آن‌ها این است که ملت ایران بگوید از آقایی خود خسته شده و بار دیگر هوس نوکری کرده‌ایم.”

یا در جای دیگری می‌گوید:” شما نمی‌توانید ملت را علیه امنیت و منافع ایران بسیج کنید. شما ضدیت خود را با ملت ایران به‌وضوح نشان داده‌اید و وقتی می‌گویید نمی‌گذاریم نفت ایران صادر شود، معنی آن این است که اجازه ورود دارو و کالاهای اساسی را نمی‌دهید و یعنی مردم را در محاصره شدید و مشقت زندگی قراردادید و بعد عنوان می‌کنید که حامی ملت ایرانید! چه کسی باور می‌کند!”

همین چند جمله کافی است تا نشان داده شود که اصل ماجرا و نگرانی امثال حسن روحانی از چیست.

وضعیت جمهوری اسلامی از جمیع جهات وخیم است. بحران‌های متعدد سرتاپای جامعه ایران را فراگرفته است. تمام سیاست‌های رژیم به شکست انجامیده‌اند. بن‌بست رژیم به واقعیتی غیرقابل‌انکار تبدیل‌شده است. گندیدگی نظام در فساد فراگیر تمام ارکان دستگاه دولتی و مقامات حکومتی خود را نشان داده است. رشد تضادها و بحران‌ها، نارضایتی را به درجه انفجار رسانده است. این رشد نارضایتی در مبارزات گسترده کارگری در طول چند سال اخیر، به‌ویژه پس از توافق برجام که روحانی وعده بهبود اوضاع را می‌داد و هنوز ترامپ به قدرت نرسیده بود، به اوج خود رسید و پیش از آنکه ماجرای خروج آمریکا از برجام پیش آید، در تظاهرات توده‌ای بیش از ١٠٠ شهر منفجر شد. بنابراین بر کمتر کسی پوشیده است که این بحران‌ها و اعتراضات، از درون تضادهای جامعه ایران جوشید و سر برآورد و ربطی به آمریکا و ترامپ ندارند.

جمهوری اسلامی اما می‌خواهد ورشکستگی سیاسی خود را زیر پوشش فشارهای آمریکا پنهان سازد و در شرایطی که حتی هنوز تحریم‌ها آغاز نشده‌اند، چنین وانمود کند که گویا باعث‌وبانی این بحران‌ها و نارضایتی و اعتراض مردم، آمریکاست. البته مردمی که ۴٠ سال شارلاتانیسم سران رژیم را تجربه کرده‌اند، واقعیت را به خوبی می‌دانند و از همین روست که در شعارهایشان فریاد می‌زنند، دشمن ما همین‌جاست.

نگرانی جمهوری اسلامی در واقعیت اما در این است که با فشارهای سیاسی و تبلیغاتی کنونی دولت آمریکا و تحریم‌های اقتصادی که قرار است از آبان ماه آغاز شود، بحران اقتصادی و سیاسی به مرحله‌ای عمق پیدا کند و مبارزات توده‌های کارگر و زحمتکش ایران به درجه‌ای ارتقاء یابد که دیگر حتی نیروهای مسلح رژیم نیز قادر به کنترل مبارزات نباشند و منجر به سرنگونی رژیم شود.

اما آیا آنگونه که روحانی ادعا می‌کند، آمریکا خواستار سرنگونی رژیم و یا یک انقلاب در ایران است؟ قطعاً خیر!

انقلاب یعنی سرنگونی جمهوری اسلامی، اما امپریالیسم آمریکا به‌رغم تمام تضادها و اختلافات با جمهوری اسلامی، هرگز خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی نبوده است. گذشته از اینکه جمهوری اسلامی پاسدار نظم سرمایه‌داری است و از این بابت در طول چهار دهه، خدمات بزرگی به سرمایه‌داری جهانی کرده است، دو دلیل عمده را می‌توان ذکر کرد. اولاً- قدرت‌های امپریالیست می‌دانند که در ایران کنونی نه امکان “انقلاب‌های رنگی” وجود دارد و نه به قدرت رساندن شیادی همچون خمینی، بلکه با توجه به تجارب مردم از انقلاب شکست خورده گذشته و نقش طبقه کارگر برای سرنگونی جمهوری اسلامی، این احتمال قوی است که در جریان انقلاب، طبقه کارگر قدرت سیاسی را به دست بگیرد و چنین رویدادی برای قدرت‌های امپریالیست و ازجمله آمریکا یک فاجعه است. ثانیاً- حتی اگر طبقه کارگر هم نتواند قدرت را به دست آورد، با توجه به انبوه تضادها و مطالبات توده‌های کارگر و زحمتکش، دیگرکسی در ایران قادر به کنترل اوضاع نخواهد بود و نقشی که ایران باید در منطقه‌ای حساس در خدمت امپریالیسم و ثبات اوضاع مطلوب سرمایه جهانی داشته باشد، هرگز به دست نخواهد آمد. از همین واقعیات نیز روشن است هیاهویی که جمهوری اسلامی بر سر جنگ به راه انداخته ، ادعائی پوشالی برای فریب مردم و منحرف ساختن مبارزات آن‌هاست. نخست این‌که دولت آمریکا به دلایلی که در بالا به آن اشاره شد، خواهان جنگ با جمهوری اسلامی نیست. ثانیاً- آمریکا دیگر در آن موقعیت اقتصادی، سیاسی و بین‌المللی نیست که به‌سادگی بتواند جنگ دیگری را در خاورمیانه برافروزد. حتی اگر توان توسل به چنین جنگی را نیز داشته باشد، تجربه شکست‌های بوش را دارد و این را می‌داند که اگر جمهوری اسلامی از طریق جنگ سرنگون شود، ممکن است، با وضعیتی وخیم‌تر از عراق و افغانستان مواجه شود. بنابراین مگر در وضعیتی غیرمترقبه ، خواهان جنگ با جمهوری اسلامی نیست، بلکه می‌کوشد از طریق واردکردن حداکثر فشارهای اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی به اهداف خود در نزاع با جمهوری اسلامی دست یابد. ترامپ، پنهان نکرده است که فقط خواستار کشاندن رژیم حاکم بر ایران به پای میز مذاکره است. جمهوری اسلامی هم خوب می‌داند که یارای برابری باقدرت نظامی آمریکا را به‌ویژه در شرایطی که توده‌های مردم ایران به مبارزه برای برافکندن آن برخاسته‌اند و در میان دولت‌های خاورمیانه منفرد است، ندارد و جنگ را معادل سرنگونی خود می‌داند. تهدیدهای خامنه‌ای و روحانی و دیگر سران رژیم هم چیزی جز یک‌مشت توپ‌های توخالی همیشگی رژیم نیست. به یاد بیاوریم تهدیدات جمهوری اسلامی را پیش از خروج آمریکا از برجام. سران رژیم جنجال به راه انداختند، که با خروج آمریکا از برجام، جمهوری اسلامی هم از آن خارج خواهد شد و برنامه هسته‌ای خود را ادامه خواهد داد. اما پوشیده نبود که این یک ادعای توخالی است. سپس برای اروپا شرط تعیین کردند و گفتند که اگر شروطی را که خامنه‌ای تعیین کرده، پذیرفته نشد، از برجام  خارج می‌شوند. این شروط هم پذیرفته نشد. اما جمهوری اسلامی در برجام باقی ماند. روشن شد که آن‌هم توپ توخالی  دیگری بوده است.

تهدیدات اخیر روحانی هم از نمونه همین توپ‌های توخالی است. از بستن تنگه هرمز حرف میزند، اما قطعاً می‌داند که با چنین اقدامی یا حمهوری اسلامی باید پای یک جنگ برود و یا عقب‌نشینی کند. از تنگه‌های دیگر سخن می‌گوید که منظورش بسیج اسلام‌گرایان طرفدار جمهوری اسلامی برای جنگ با آمریکاست. البته اگر جنگی رخ ندهد، جمهوری اسلامی امکان آن را دارد که دست به یک‌رشته اقدامات ایذائی علیه دولت آمریکا در برخی کشورهای منطقه بزند، اما سران رژیم خودشان هم می‌دانند که اگر جنگی رخ دهد، جمهوری اسلامی دیگر فرصت بسیج نیروهای طرفدار خود را نخواهند داشت. بنابراین ادعای تنگه‌های دیگر هم توپ توخالی از کار درخواهد آمد. ازآنچه که گفته شد، روشن است، نه آمریکا طالب جنگ است و نه جمهوری اسلامی. جنگ واقعی اما در درون ایران میان توده‌های مردم و جمهوری اسلامی در جریان است و تمام جدال روحانی با آمریکا بر سراین مسئله است که فشارهای آمریکا ممکن است بحران‌های رژیم را عمیق‌تر سازد و در نتیجه منجر به تشدید اعتراضات، قیام مسلحانه و سرنگونی جمهوری اسلامی گردد.

کارگران و زحمتکشان ایران اما بی‌توجه به مجادلات و کشمکش‌های جمهوری اسلامی و دولت آمریکا به مبارزات خود علیه رژیم ادامه می‌دهند و می‌دانند که وظیفه‌ آن‌ها تحت هر شرایطی، تشدید مبارزه برای برپائی انقلاب ، سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان است.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۸۳ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.