ادواردو گالیانو روزنامهنگار و نویسنده مشهور اوروگوئه، متولد ۱٩۴٠ در مونتهویدئو است. او اولین کاریکاتور سیاسی خود را در “السول” هفتهنامه حزب سوسیالیست چاپ کرد، در شروع دهه ۶٠ به کار روزنامهنگاری پرداخت و با کودتای ارتشی در سال ۱٩۷٣ محکوم به زندان شد و بعد از آن به آرژانتین گریخت.
او در آن جا مجله فرهنگی “کرایسیس” (بحران) را تأسیس کرد. در سال ۱٩۷۶ با کودتای خونین ارتش و به قدرت رسیدن رژیم ویدلا، نام او در لیست جوخههای مرگ نوشته شده، و این باز باعث فرار مجدد او شده و این بار به اسپانیا گریخت. در این جا بود که نوشته مشهور سه گانهاش، “خاطرات آتش” را به چاپ رساند.
مشهورترین اثر ادواردو گالیانو “رگهای باز آمریکای جنوبی” است. در این کتاب، او تاریخ آمریکای جنوبی را تحلیل کرده و از دوره تماس اروپاییان با قاره آمریکا، تا قرن جدید و تسلط آمریکا و چگونگی استثمار و استعمار این قاره را بیان میکند.
ادواردو گالیانو از مخالفین حمله به عراق بوده و بارها در این مورد مقاله نوشته است.
فکرش را بکنید! درست سال قبل(۲) که هنوز فکر جنگ در حال پروراندن بود، جورج بوش اظهار کرد که: “ما باید آماده حمله به هر گوشه تاریک دنیا باشیم و لذا به عراق حمله میکنیم.”
آیا جورج بوش فکر میکند که تمدن در تگزاس شروع شده یا همبازیهای تگزاسی او نوشتن را اختراع کردند؟ آیا او واقعاً هرگز درباره کتابخانه نینوا چیزی نشنیده است! یا باغهای معلق بابل؟ برج بابل چی؟ واقعاً حتا یکی از داستانهای هزار و یکشب را هم نشنیده!؟ کی او را در این کره خاکی به ریاست جمهوری انتخاب کرده؟ از من که سؤال نشد، از شما چی؟ آیا ما کسی را به ریاست جمهوری انتخاب کردیم که ناشنوا است؟ کسی که به جز انعکاس صدایش ناتوان از شنیدن چیزی باشد؟
کسی که صدای مداوم صدها میلیون انسان که صلح را فریاد میزنند، نمیشنود!؟
جورج بوش حتی به نصیحتهای دوستانه نویسنده آلمانی، گونتر گراس هم اعتنائی نکرد که پیشنهاد کرده بود که به جای این که به پدرش نشان دهد قادر به انجام دادن کارهای مهم است بهتر است نزد روانشناس برود.
***
در سال ۱۸٩۸ پرزیدنت ویلیام مککینلی اعلام کرد که پروردگار به او فرمان داده است که جزایر فیلیپین را اشغال کند تا آن جا را متمدن و سکنه را مسیحی کند. مککینلی گفت، نیمه شب، وقتی که در راهروهای کاخ سفید میپلکیده، پروردگار با او صحبت کرده است.
و یک قرن بعد، پرزیدنت بوش نیز به ما دلگرمی داد که در اشغال عراق، پروردگار طرفدار او بوده است، ولی کجا و چه وقت او این پیام ملکوتی را دریافت کرده است ما هنوز در شگفتیم!
به راستی چرا این پیامها به بوش و پاپ اینقدر ضد و نقیض هستند؟
***
همیشه جنگ به نام جامعه ملل اعلام شده است، جامعهای که از جنگ بیمار است، ولی باز مثل همیشه جنگ اعلام شده است، و این بار به نام صلح.
میگویند به خاطر نفت نیست، ولی واقعاً اگر عراق به جای نفت تربچه میکاشت باز واقعأ کسی به طور جدی پیشنهاد حمله میداد؟
آیا واقعاً جورج بوش، دیک چنی و کوندولیزای بامزه، شغلهای با حقوق بالا در صنعت نفت را ترک کردهاند؟ راستی چرا تونی بلر چنین ذهنش را با دیکتاتور عراق مشغول کرده است؟ آیا به این خاطر است که صدام حسین ٣٠ سال پیش شرکت بریتیش پترولیوم را ملی اعلام کرد؟ و آقای خوزه ماریا آزنار بعد از تقسیم غنائم جنگی، در انتظار چند چاه نفت است؟
این انجمن نفتخواران از علایم عقبنشینی به اندازه مرگ میترسند، و عراق درست در جاییست که اکسیر سیاه در آن ارزانترین و فراوانترین است.
در یک تظاهرات صلحآمیز در نیویورک بر پلاکاردی چنین نوشته شده بود: “چرا نفت ما پستتر از شن آنهاست.”
***
در ایالات متحده گفته میشود که اشغال طولانی، پیروزی به دنبال میآورد، و برقراری دموکراسی در عراق به عهده ژنرالهای آمریکاییست.
آیا این، شبیه دموکراسی در هائیتی خواهد بود، یا جمهوری دومینیک یا نیکاراگوئه؟
آنها (آمریکا) هائیتی را ۱٩سال پیش اشغال کرده و یک نیروی ارتشی را که بعدها به دیکتاتوری فرانسوا دوالیه تبدیل شد برقرار کردند؛ آنها جمهوری دومینیک را به مدت نه سال اشغال کرده و دیکتاتوری رافائل لئونیداس را پایهگذاری کردند؛ آنها نیکاراگوئه را به مدت ۲۱ سال اشغال کرده و دیکتاتوری خانواده سوموزا را به قدرت نشاندند.
***
دودمان سوموزا که توسط نیروی دریایی آمریکا به سلطنت نشانده شد، در سال ۱٩۷٩، بعد از نیم قرن توسط خشم مردم به زیر کشانده شد. پرزیدنت رونالد ریگان همه تلاشاش را به کار برد تا کشور را از دست ساندینیستهای انقلابی بیرون بکشد. نیکاراگوئه که در میان کشورهای فقیر، فقیرترین بود، که در سراسر کشور فقط دارای پنج آسانسور و یک پله برقی بود که آن هم کار نمیکرد، با این حال ریگان اعلام کرد که نیکاراگوئه یک تهدید است.
و همانطور که ریگان خواسته بود صفحات تلویزیون، نقشهای از ایالات متحده را تصویر کرده بودند با لکه سرخی در جنوب که در حال پیشروی بوده و یک تهاجم قریبالوقوع را نشان میدادند.
آیا سخنرانیهای جورج بوش نیز نسخهای از سخنرانیهای هولانگیز سلف خود نیست؟ آیا بوش همان را نمیگوید که ریگان در مورد نیکاراگوئه گفته بود؟
***
تیتر روزنامهها در ایجاد جوّ جنگ: “ایالات متحده خود را برای یک حمله طولانی آماده میکند”، و بعد از آن، فروش سرسامآور ماسکهای ضدگاز، قرصهای ضد بیماریهای رادیواکتیو و…، به راستی چرا جلادان از قربانیان خود بیشتر وحشت دارند؟ آیا این فقط به خاطر جو هیستری است ناشی از دانستن عواقب جنگ؟
***
به ما گفته شد که صدام حسین به افراطیون القاعده کمک میکند، این دیگر چه افعیای است که او در خانه دارد؟ مرتجعین اسلامی که از او متنفرند، آیا میتوانیم بگوییم که کشوری اهریمنیست زیرا مردمش فیلمهای هالیوود را میبینند، که در مدارساش انگلیسی میآموزند، که اکثریت مسلمان آن هیچ وقت مزاحم مراسم مذهبی مسیحیان نمیشوند و زنان آن در انتخاب پوشاک خود آزادند؟
در میان تروریستهایی که به برجهای نیویورک حمله کردند هیچ عراقی نبود و تقریباً همه آنها اهل عربستان سعودی بودند، کشوری که موکل شماره یک آمریکاست. سعودی دیگر بن لادن است که البته از دید ماهوارهها پنهان است ولی هرگاه بوش خواستار شرارتهایش شود در خط مقدم است.
***
ایالات متحده بیشتر از هر کشوری در جهان اسلحه ساخته و میفروشد، همچنین تنها کشوری است که بر سر مردم بی دفاع بمب اتم ریخته است. پس این چه کسی است که صلح جهان را تهدید میکند؟ عراق؟
آیا عراق به قطعنامههای سازمان ملل اعتنایی نکرد؟ اسرائیل که در بیاعتنایی به قطعنامههای سازمان ملل ید طولایی دارد؟ عراق به ۱۷ قطعنامه اعتنایی نکرد ولی اسرائیل به ۶۴ قطعنامه، آیا به این خاطر، بوش اسرائیل را بمباران میکند؟
***
عراق در سال ۱٩٩۱ توسط جورج بوش پدر به ویرانه تبدیل و در پی تحریمهای اقتصادی، مردمش به گرسنگی کشانده شدند. چه سلاحی از نوع کشتار جمعی میتواند چنین منابع یک ملت را به نابودی بکشاند؟
اسرائیل که از سال ۱٩۶۷ سرزمین فلسطین را غصب کرده است دارای سلاح اتمی است، پاکستان که از همپیمانان باوفای آمریکا است هر از گاهی سلاحهای اتمی خود را به رخ دیگران میکشد، ولی دشمن عراق است زیرا عراق “می توانست دارای” چنین سلاحهایی باشد.
اگر عراق واقعاً دارای چنین سلاحهایی بود، همان طور که کره شمالی صریحاً ابراز داشتن آنها را میکند، آیا آنها مشتاق حمله به آن بودند؟
و در مورد سلاحهای شیمیایی و میکروبی چه؟ چه کسی به صدام حسین هلیکوپتر و سلاحهای شیمیایی را فروخت تا او با این سلاحها کردها را بکشد؟ در آن سالهای جنگ علیه ایران و کردها، آیا صدام کمتر دیکتاتور از حالا بود؟ دونالد رامزفلد که خود شخصاً با او دیدار دوستانه داشت.
به راستی چرا بیشتر نگران کردهای عراق هستیم در صورتی که کردهای بیشتری در ترکیه کشته میشوند.
***
رامزفلد وزیر دفاع اعلام کرده بود که ما از “گازهای غیرکشنده” علیه عراق استفاده خواهیم کرد. آیا این از همان نوع گازهایی است که ولادیمیر پوتین در سال گذشته در تئاتر مسکو با آن بیش از صد گروگان را کشت؟
به راستی ارواح قربانیان عراقی به کجا میروند؟ طبق گفته پدر روحانی بیلی گراهام، مشاور روحانی و “نقشهبردار آسمانی” جورج بوش، بهشت مکان بزرگی نیست و فقط ۱۵ مایل مربع مساحت دارد و منتخبین کم خواهند بود.
آیا حالا میتوانید حدس بزنید که کدام کشور همه بلیطهای ورودی را خریده است؟
زیرنویسها:
۱- Eduardo Galeano
۲- این مقاله در سال ۲٠٠٣ برای اولین بار به چاپ رسید ولی از آن جایی که هنوز جورج بوش به عنوان نماینده راستگرایان افراطی در قدرت است و هنوز جنگ در عراق ادامه دارد، مقاله فوق هنوز تازگی و اعتبار خود را حفظ کرده است.
نظرات شما