نتایج واقعی اختلافات اروپا و آمریکا بر ادامه برجام

خامنه‎ای در سخنان چندی پیش خود ادامه حضور ایران در برجام را منوط به سپردن تعهداتی از سوی رهبران کشورهای اروپایی کرد که هر کس کم‎ترین دانش در امور سیاسی داشته باشد، می‎داند که چنین درخواست‎هایی از اساس بی‎پایه و غیرممکن هستند. نه تنها دولت ایران اساسا در موقعیتی نیست که از سران اروپایی درخواست چنین تعهداتی را کند، بلکه سران کشورهای اروپایی نیز از چنین اقتداری برخوردار نیستند که به شرکت‎های اروپایی امر و نهی کنند. در واقع سران کشورهای اروپایی خود نماینده و منصوب شرکت‎های بزرگ – و قریب به اتفاق چند ملیتی – اروپایی هستند و این سران کشورهای اروپایی هستند که باید مطابق منافع این شرکت‎ها رفتار کنند و نه برعکس.

برای نمونه خامنه‎ای خواست سران کشورهای اروپایی تعهد بدهند به میزانی که صادرات نفت ایران در اثر تحریم‎های آمریکا کاهش می‎یابد از ایران نفت بخرند تا بدین ترتیب میزان صادرات نفت ایران کاهش نیابد، مساله‎ای که برای جمهوری اسلامی یک امر حیاتی است. این در حالی‎ست که از هم اکنون شرکت‎های نفتی اروپایی “ساراس” ایتالیا، “رپسول” و “کپسا” اسپانیا و “هلنیک پترولیوم” یونان که خریدار یک پنجم نفت صادراتی ایران هستند، اعلام کرده‎اند که با تحریم آمریکا از ایران دیگر نفت نخواهند خرید. شرکت‎های نفتی “توتال” فرانسه و “انی” ایتالیا نیز چندی پیش پایان همکاری‎های خود با ایران را اعلام کردند.

حتا شرکت نفتی “ریلاینس اینداستریز” هند که مالک بزرگ‎ترین پالایشگاه‎های هند و بزرگ‎ترین خریدار نفت ایران در این کشور است اعلام نموده که خرید نفت از ایران را متوقف خواهد کرد. به یاد داشته باشیم که هند و چین بزرگ‎ترین بازار صادراتی نفت ایران هستند و حتا چین نیز از دادن تضمین برای خرید نفت ایران در صورت اجرای تحریم‎های آمریکا خودداری نموده است.

دو خریدار بزرگ نفت ایران در آسیا یعنی کره‎جنوبی و ژاپن نیز سرنوشت‎شان از هم اکنون روشن است، به‎ویژه کره‎جنوبی که اقتصادش وابستگی بسیاری به آمریکا دارد.

اما این مشکل تنها به شرکت‎های نفتی محدود نمی‎شود. بسیاری از شرکت‎های بزرگ بیمه‎ای و حمل‎ونقل از جمله “مرسک” بزرگترین شرکت حمل‎ونقل بین‎الملی، شرکت بیمه آلیانس آلمان، بیمه “سویس ری”، بیمه “لویدز” همگی به اعلام بازگشت تحریم‎های آمریکا واکنش نشان داده و معاون شرکت بیمه توماس میلر، نایگل گاردن گفت : “تحریم آمریکا پیامد‎های عمده‎ای برای تجارت دریایی با ایران و بیمه این نوع تجارت بدنبال خواهد داشت”.

اعلام خروج شرکت خودروسازی پژو از ایران، قطع همکاری گروه مالی بلژیکی “کی بی سی”، بانک سوئیسی “بی سی پی” و “دی زد” دومین بانک بزرگ آلمان، از دیگر پیامدهای تاکنونی اعلام خروج آمریکا از برجام بوده است.

یک نمونه روشن دیگر، رد درخواست کمیسیون اروپا از سوی بانک سرمایه‎گذاری اروپا است. اتحادیه اروپا خواستار این بود تا با مشارکت بانک سرمایه‎گذاری اروپایی، مشکل نقل و انتقال پول به ایران را تا حدودی برطرف سازد. اما این خواست از سوی بانک سرمایه‎گذاری اروپا مورد قبول واقع نشد. علت آن نیز روشن است. این بانک با اقتصاد آمریکا ارتباط بسیار گسترده‎ای دارد و نمی‎تواند از این رابطه چشم‎پوشی کند، اگرچه هیات رئیسه این بانک وزرای مالی کشورهای عضو اتحادیه اروپا باشند!!

تنها در سال گذشته، بانک سرمایه‎گذاری اروپا حدود ۶۶‎ میلیارد دلار از بازارهای جهانی با فروش اوراق قرضه سرمایه جذب کرد که در صورت تحریم‎ آمریکا از این امکان محروم خواهد شد و این تازه یکی از مشکلات این بانک خواهد بود. حدود یک سوم از وام‎های بانک سرمایه‎گذاری اروپا به دلار پرداخت می‎شود.

عجیب‎تر آن‎که کمیسیون اروپا در حالی این تصمیم را گرفت که از قبل می‎دانست بانک سرمایه‎گذاری اروپا به این خواست تن نخواهد داد و رئیس آن هم‎زمان با اعلام این تصمیم کمیسیون گفت “اما تصمیم نهایی به عهده بانک است”. در واقع اقتصاد اروپا و آمریکا آن‎چنان در هم تنیده شده‎اند که دولت‎های اروپایی نخواهند توانست با بهره‎گیری از موسسات مالی کنونی “برجام” را نجات دهند. برای این‎کار آن‎ها به چنان موسسات مالی احتیاج دارند که هیچ رابطه‎ای با آمریکا و دلار نداشته باشد و چنین چیزی هم در حال حاضر حتا در حد حفظ ۲۰ درصد از روابط کنونی اقتصادی اروپا و ایران وجود ندارد.

در واقع با بازگشت تحریم‎های آمریکا، دسترسی بانک‎های ایرانی به “سوئیفت” قطع خواهد شد. حتا بعد از امضای “برجام” مدت‎ها طول کشید تا دسترسی بانک‎های ایرانی به “سوئیفت” امکان‎پذیر شد. کار شرکت “سوئیفت” که مرکز آن در بروکسل می‎باشد به جریان انداختن گردش مالی بین بانک‎ها می‎باشد. ۱۱ هزار بانک و موسسه مالی از ۲۰۹ کشور جهان به “سوئیفت” متصل هستند و به همین دلیل “سوئیفیت” نقش بزرگی در برقراری ارتباطات مالی بدست آورده است.

در سال ۲۰۱۲ با تحریم‎های اقتصادی ایران و به خواست دولت اوباما، “سوئیفیت” با ایران قطع رابطه کرد و همین مساله به مانع عمده‎ای برای انتقال منابع مالی به ایران تبدیل شد.

به‎رغم این مساله، شاید تنها کارت جمهوری اسلامی برای حفظ ارتباطاتی با موسسات مالی بین‎المللی خارج شدن ایران از لیست سیاه FATF (سازمانی که وظیفه‎ی خود را مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم تعریف کرده) بود که آن نیز عملا در مجلس اسلامی مسکوت ماند. جدا از تحریم‎های آمریکا، حضور ایران در این لیست یک مانع مهم در برقراری ارتباط بانک‎های ایران با بانک‎های بزرگ بین‎المللی است.

ایران از سال ۲۰۰۷ در این لیست قرار گرفت که از جمله نتایج این مساله قطع ارتباط بانک‎ها بویژه بانک‎های بزرگ با ایران بود، اما در دو سال اخیر “گروه ویژه اقدام مالی” FATF به طور مشروط ایران را از این لیست خارج کرد و برای آخرین بار تا تاریخ جولای امسال به ایران مهلت داد تا قوانین لازم برای مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم را به تصویب برساند. بدین ترتیب جدا از تحریم‎های آمریکا، بازگشت قریب به یقین ایران به لیست سیاه خود عامل مهم دیگری است که ایران را از دسترسی به بانک‎ها و موسسات مالی دنیا ناتوان می‎سازد.

بدین ترتیب با وجود تمایل شدید اروپا برای حفظ برجام، در عمل قطع و یا محدود شدن فعالیت بانک‎ها، شرکت‎های بیمه، حمل‎ونقل، شرکت‎های نفتی اروپایی و دیگر شرکت‎های بزرگ اروپایی هم‎چون پژو، عملا چیزی جز شبحی از برجام باقی نخواهد ماند.

اگرچه اختلافات کشورهای اروپایی با آمریکا در یک‎سال گذشته به شدت افزایش یافته و عوارض جدید گمرکی بر تعدادی از کالاها تنها بیان‎گر جنگ بزرگ‎تر اقتصادی در آینده می‎باشد، موضوعی که ریشه در تشدید تضادهای نظام سرمایه‎داری و بحران‎های ساختاری این نظام در عرصه‎ی جهانی دارد، اما اختلاف بر سر برجام، آن‎گونه نیست که اروپا و آمریکا را از هم جدا و در مقابل هم قرار دهد. واقعیت‎ها نیز که بخشی از آن تصمیم‎گیری‎های اخیر شرکت‎های بزرگ اروپایی برای خروج از ایران هستند، به‎خوبی همین را نشان می‎دهد. سیاست‎های دولت جمهوری اسلامی هم به جای آن‎که بتواند شکاف بین دولت‎های اروپایی و آمریکا را تعمیق کند عملا در خدمت نزدیک کردن اروپا و آمریکا به هم می‎باشد. در این رابطه از جمله می‎توان به شرایط خامنه‎ای برای باقی‎ ماندن ایران در برجام، دستور آمادگی به سازمان انرژی اتمی برای گسترش فعالیت‎های هسته‎ای، عدم تصویب قانون مبارزه با پولشویی در مجلس و از همه مهم‎تر تداوم سیاست‎های خارجی تجاوزکارانه و شعارهای ستیزه جویانه علیه برخی دولت‎های منطقه اشاره کرد.

نکته مهم دیگر تفاوت‎هایی‎ست که بین کشورهای اروپایی بر سر این مساله وجود دارد. برای نمونه انگلیس از آن‎جایی که منافع کمتری در ایران دارد و نسبت به رقبای آلمانی و فرانسوی سهم کمتری از بازار ایران دارد، کمتر از دیگر کشورهای اروپایی در جنب و جوش است. در عوض دولت فرانسه به دلیل قراردادهای بزرگی که با دولت ایران دارد از جمله قرارداد ۱۸ میلیارد دلاری ایرباس و حضور دو غول خودروسازی این کشور یعنی پژو – سیتروئن و رنو – نیسان آلیانس که سهم بزرگی از بازار خودرو در ایران را که تولید سال گذشته آن به یک و نیم میلیون رسید در دست دارند، بیشترین تلاش را برای حفظ برجام دارد.

ناامیدی برای حفظ برجام تا به آنجا رسیده که وزرای خارجه و دارایی سه کشور اروپایی به همراه فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در نامه‎ای به وزرای خارجه و دارایی آمریکا خواستار معافیت از تحریم‎های آمریکا برای آن دسته از شرکت‎های اروپایی شدند که هم اکنون در ایران فعال هستند، آن‎ها هم‎چنین خواستار آن شدند که “سوئیفت” از دایره‎ی تحریم‎ها بیرون باشد. خواستی که بدون تردید مورد موافقت دولت آمریکا قرار نگرفته و ممکن است در بهترین حالت تنها چند ماه به بعضی از شرکت‎ها فرصت داده شود که البته تا این حد هم به خاطر گسترش اختلافات اروپا و آمریکا احتمال‎اش بسیار ضعیف است.

آمریکا البته در پیشبرد تحریم‎ها تنها نیست و دولت‎های اسرائیل، عربستان و متحدان آن، همه گونه از آمریکا در اجرای سیاست‎های سخت تحریمی حمایت می‎کنند. این دولت‎ها حتا منافع زیادی از این مساله دارند. برای نمونه دولت عربستان جدا از آن‎که درگیر جنگ نیابتی و رقابتی سختی با جمهوری اسلامی در منطقه است، عدم توانایی ایران در صادرات نفت، بازار دیگری در اختیار عربستان برای افزایش صادرات نفتی قرار می‎دهد که درآمد بالایی برای آن به همراه خواهد آورد.

بنابر این خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‎ها می‎تواند تاثیرات غیرقابل انکاری بر اقتصاد بحران‎زده‎ی ایران گذاشته و شرایط اقتصادی را از این هم حتا بسیار بدتر کند و بی‎شک هم‎چون گذشته قربانی اصلی این شرایط توده‎های ستم‎دیده‎ی ایران، کارگران و زحمتکشان خواهند بود. همان‎گونه که در همه‎ی جنگ‎ها و بحران‎ها و کشاکش‎ها بین دولت‎ها، کارگران و زحمتکشان قربانیان اصلی بوده‎اند و همان‎طور که قربانی اصلی سیاست‎های جمهوری اسلامی در طول این چهار دهه بوده‎اند.

اختلاف وحشتناک طبقاتی، ۲۰ میلیون حاشیه‎نشین، ۷۰ درصد جمعیت زیر خط فقر، حداقل ۱۰ میلیون بیکار، گسترش اعتیاد، تن‎فروشی، افزایش کودکان کار، افزایش خشونت در جامعه، گسترش اختلالات روانی و بروز فجایع اجتماعی، بیشترین تعداد اعدام در جهان، حداقل ۲۰۰ هزار زندانی، نقض بدیهی‎ترین حقوق زنان، اعدام، سرکوب و کشتار معترضان، دخالت در بدیهی‎ترین امور شخصی مردم ووو این‎ها هستند حاصل چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی که چشم‎انداز تنها بدتر شدن شرایط را به ما نشان می‎دهد. آنچه که باقی می‌ماند، یک انقلاب است.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۷۶ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.