علل واقعی افزایش بهای دلار و قیمت کالاها

آیا میتوان گران شدن دلار و کاهش ارزش ریال را به خروج آمریکا از برجام نسبت داد؟ دلیل افزایش شدید بهای اغلب کالاها در چند ماه اخیر چیست؟ روند تحولات اقتصادی و خروج آمریکا از برجام چه تاثیری بر وضعیت معیشتی کارگران و زحمتکشان میگذارد؟

 

روحانی و کابینه‎اش وقاحت را به حد اعلا رسانده‎اند. در حالی که مردم روزانه شاهد گران‎تر شدن مایحتاج زندگی خود هستند و حتا براساس اعلام رسانه‎های دولتی بهای مسکن که در طول سال‎های گذشته به دلیل رکود شدید افزایش چندانی نداشت، به‎رغم تداوم رکود، تنها در زمستان گذشته ۳۰ درصد (و در تهران و شیراز حتا ۴۰ درصد) افزایش قیمت داشته، مرکز آمار ایرا‎ن نرخ تورم در ماه اردیبهشت نسبت به سال گذشته را ۸ درصد اعلام کرد. مرکز آمار حتا به این هم راضی نشد و اعلام کرد که نرخ تورم نسبت به ماه گذشته (فروردین) یک دهم درصد کاهش داشته است!!! البته دست بردن در آمارها در جمهوری اسلامی تنها مختص کابینه‎ی روحانی نیست. اما روحانی به عنوان فردی که سال‎های بسیاری از عمر حکومت اسلامی دارای مقام‎های امنیتی بوده، دست احمدی‎نژاد را نیز از این جهت از پشت بسته است. آش آن‎قدر شور شده که حتا رسانه‎های حامی روحانی این‎ آمارها را با تمسخر منتشر کرده و از غیرقابل قبول بودن آن‎ها نوشتند. روزنامه شرق که یکی از همین رسانه‎هاست برای خبر نرخ تورم اعلام شده از سوی مرکز آمار این تیتر را انتخاب کرد: “نرخ تورم در برابر گرانی جاخالی می‎دهد”!!!

اعلام می‎شود که بهای یک شانه تخم‎مرغ ۱۱ هزار و ۶۰۰ تومان است، اما کجا پیدا می‎شود؟ هیچ جا. مانند دلار ۴۲۰۰ تومانی که مردم برای تمسخر و استهزاء حکومت به آن “دلار جهانگیری” لقب داده‎اند. تخم‎مرغ که در ابتدای ریاست‎جمهوری روحانی به دانه‎ای ۲۰۰ تومان رسید و همه از گران شدن وحشتناک تخم‎مرغ می‎نالیدند، اکنون به دانه‎ای ۶۰۰ تومان رسیده است (هر چند که به ۷۰۰ تومان هم رسیده بود)!!! کره ۱۰۰ گرمی به یکباره ۱۰۰۰ تومان گران شد، همان کره‎ای که زمانی ۱۰ ریال می‎خریدیم!!!

اتومبیل هم که در کارخانه‎های دولتی تولید می‎شود، با افزایش شدید قیمت روبرو شده و بهانه‎ی این افزایش نیز افزایش بهای دلار دولتی از ۳۵۰۰ تومان به ۴۲۰۰ تومان (دلار جهانگیری) می‎باشد. به عبارت دیگر افزایش قیمت‎ها در طول دو ماه اول سال به‎قدری زیاد بوده که از میزان افزایش دستمزد و حقوق سال ۹۷ کارگران، بازنشستگان، معلمان و دیگر گروه‎های زحمتکش و ستم‎دیده‎ی جامعه پیشی گرفته است. بنابراین از هم اکنون کارگران و زحمتکشان جامعه به فقری شدیدتر از سال گذشته محکوم شده‎اند.

اما آیا درست است که بگوییم، افزایش نرخ تورم و گرانی مایحتاج عمومی که دیگر روزانه شده، به دلیل خروج آمریکا از برجام و پیش‎بینی شکست کامل آن است؟ بدون ذره‎ای تردید پاسخ این سوال منفی‎ست. واقعیت این است که هنوز هیچ اتفاقی نیافتاده که بتوان از آن به عنوان آغاز تحریم سخن گفت. تحریم‎های آمریکا در یک دوره‎ی سه ماهه و شش ماهه بازمی‎گردند یعنی بین مرداد تا آبان. پس علت یکباره‎ی افزایش بهای دلار و نرخ تورم چیست؟ چرا دلار در طول کمتر از ۵ ماه بین ۷۰ تا ۸۰ درصد افزایش قیمت داشت؟

ما پیش از این در مقالات متعدد نشریه کار به این سوالات پاسخ داده و این وضعیت را پیش‎بینی کرده بودیم. خروج آمریکا از برجام (حتا از زمان طرح این موضوع در اواخر دی‎ماه)، تنها شرایط را – از نظر سیاسی – برای بروز نرخ واقعی تورم مهیا کرد که تا قبل از آن دولت جمهوری اسلامی به اشکال گوناگون سعی در لاپوشانی آن و جلوگیری از انفجار آن با تمامی ابزارها، حتا ابزارهای غیراقتصادی هم‎چون دستگاه‎های امنیتی را داشت. در تمام این سال‎ها، تک نرخی بودن تورم، هر چند دروغ، اما سلاح اصلی تبلیغاتی روحانی بود. اما ما همواره گفته بودیم که افزایش فاصله طبقاتی و افزایش ۲۸ درصدی نقدینگی که افزایش فاصله‎ی طبقاتی را شتاب می‎دهد، نتیجه‎ای جز تعمیق بحران اقتصادی در شکل رکود – تورمی آن نخواهد داشت. ما همواره گفته بودیم که در مناسبات سرمایه‎داری و در حالی‎که اقتصاد در رکود بسر می‎برد، افزایش ۲۸ درصدی نقدینگی هم‎چون آتش زیر خاکستر عمل می‎کند که یکباره عواقب اقتصادی خود را نشان خواهد داد. ما همواره گفته بودیم در کشوری که روزانه بر صفوف فقرا افزوده می‎شود، بحران اقتصادی عمیق‎تر خواهد شد. حتا همین امروز تئوریسین‎های اقتصادی بورژوایی به دولت‎های اروپایی و آمریکا توصیه می‎کنند که تا زمانی که قدرت خرید بخش بزرگ جامعه افزایش پیدا نکند، خروج از رکود اقتصادی کنونی غیرممکن است، همان دولت‎هایی که سیاست‎های صرفه‎جویی اقتصادی را که بار آن بر دوش طبقات پایین جامعه بود، به عنوان تنها راه مقابله با بحران اقتصادی تبلیغ می‎کردند و اکنون برخی از آن‎ها به همین دلیل در آن سیاست‎ها در محدوده‎هایی تجدیدنظر کرده‎اند.

واقعیتی که در برابر چشمان تمامی کارگران و زحمتکشان ایران قرار دارد این است که پس از توافق موسوم به برجام نه تنها وضعیت معیشتی‎شان بهتر نشد، بلکه سال به سال عقب‎گرد در وضعیت معیشتی آن‎ها ادامه یافت. اقتصاد ایران با “برجام” نه تنها از بحران خارج نشد، بلکه بحران هم‎چنان تداوم یافت. رکود تشدید گردید و بر تعداد فقرا افزوده شد. تعداد بیکاران براساس واقعیت‎هایی که حتا در آمارهای دولتی نیز هویدا می‎باشد از ده میلیون نفر نیز گذشت. بر جمعیت حاشیه‎نشینان به دلیل گسترش فقر در شهرها و نیز ویرانی روستاها به دلیل نبود آب و مهاجرت روستائیان به شدت افزوده شد به طوری که امروز به گفته‎ی همین مقامات رسمی بین ۲۰ تا ۲۵ میلیون حاشیه‎نشین هستند.

اما وقتی که از بحران اقتصادی سخن می‎گوییم، هم چنین از ورشکستگی مالی دولت و بانک‎ها باید نوشت. بدهی دولت به پیمانکاران، بانک‎ها، سازمان تامین اجتماعی سالانه افزایش و به رقم‎های بی‎سابقه‎ای رسیده است. همین مساله در مورد اوراق قرضه‎ی دولتی صادق است. به‎گفته‎ی باهنر (نماینده سابق مجلس)، در سال‎های آینده نیمی از بودجه کشور تنها صرف بازپرداخت اوراق قرضه‎ای‎ خواهد بود که موعد بازپرداخت آن‎ها رسیده است. اما واقعیت برای جمهوری اسلامی از این هم سخت‎تر است. تنها در بهمن‎ماه گذشته دولت به‎بهانه‎ی کنترل نرخ ارز، آن‎قدر تعهدات ارزی و ریالی خود را افزایش داد و آن‎قدر سکه طلا را پیش فروش کرد که با سررسید آن‎ها در زمستان پیشارو، توانایی انجام تعهدات خود را نخواهد داشت و از آن بدتر آن‎که در صورت از دست دادن درآمدهای نفتی، کسری بودجه می‎تواند تا ۵۰ درصد و حتا بیشتر افزایش یابد. معضلی که حتا بدون آن نیز بدهی‎های دولت در سال‎جاری افزایش می‎یافت.

وضعیت بانک‎ها از این هم بدتر است. معضلی که در روزهای گذشته، برخی از روزنامه‎های چاپ تهران از آن به عنوان “فاجعه معوقات بانکی” نام بردند. به نوشته‎ی این روزنامه‎ها، حجم معوقات بانکی طی سال‎های ۸۵ تا ۹۳ بیش از چهار برابر افزایش داشته است. ‎به نوشته‎ی این روزنامه‎ها، براساس گزارش کمیسیون اصل ۹۰ که بر پایه‎ی تحقیق مرکز پژوهش‎های مجلس استوار می‎باشد، بانک‎ها در واقع ورشکسته‎اند. بخش مهمی از سرمایه‎های بانک‎ها به صورت وام‎هایی درآمده که امکان بازپرداخت آن‎ها چیزی در حد صفر است. آن وقت بانک‎ها برای ادامه‎ی کاری خود و برای این‎که بتوانند وام‎های جدیدی بدهند، وام‎های عملا سوخت شده و حتا بهره دیرکرد این وام‎ها را!!! به عنوان دارایی‎های بانک محسوب کرده و بر همان اساس وام‎های جدید می دهند، وام‎هایی که هر سال بخشی از آن به دلیل ورشکستگی – که آمار آن در سال گذشته به شدت افزایش داشته – سوخت شده و هرگز نه اصل و نه بهره آن بازپرداخت نخواهند شد. آن وقت همین بانک‎ها در رقابت با یکدیگر به منظور جلب سپرده، برای آن‎که از قافله عقب نیافتند نرخ بهره سپرده‎ها را بار دیگر به بالای ۲۰ درصد – و برخلاف خواست کابینه – رساندند. نرخ بهره‎ای که با توجه به رکود اقتصادی و تشدید آن در سال‎جاری، تنها نتیجه‎اش افزایش تراز منفی بانک‎ها خواهد بود.

و دقیقا از همین زاویه است که تحریم و بویژه تحریم‎های نفتی و بانکی برای جمهوری اسلامی اهمیت فراوانی می‎یابد. در واقع درست است که برجام برای مردم نان نداشت، اما برای دولت نان داشت. درآمد نفتی برای دولت اهمیتی حیاتی دارد و “نرمش قهرمانانه”ی خامنه‎ای نیز به همین دلیل بود و ترس از روزی که فروش نفت حتا به صفر برسد. حال اگر تحریم‎ها بار دیگر برگردند و به‎گفته‎ی وزیر خارجه آمریکا “شدیدترین تحریم‎های تاریخ” علیه دولت ایران اعمال شود، آن گاه وضعیت مالی دولت با سرعتی دوچندان به وخامت می‎گراید.

در این شرایط دولت جمهوری اسلامی با شدت بیشتر و بهانه‎های متعدد بار این فشار را تا آن‎جا که زورش برسد به کارگران و زحمتکشان تحمیل خواهد کرد. افزایش بیکاری، نرخ تورم و عقب افتادن هر چه بیشتر دستمزدها از هزینه‎های زندگی از جمله نتایج این شرایط خواهند بود.

تحریم‎ها اگرچه رکود اقتصادی را تشدید خواهد کرد، اما مساله مهم این است که هم امروز و هم دیروز که تحریم‎ها براساس توافق برجام برداشته شد و بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار پول به جیب جمهوری اسلامی سرازیر گردید، نه تنها وضعیت معیشتی کارگران و زحمتکشان بهبود نیافت و نه تنها تعداد بیکاران کاهش نیافت، بلکه از هر جهت شرایط بدتر شد. بنابر این وضعیت وخیم کنونی، نتیجه و حاصل مناسبات سرمایه‎داری حاکم است که با سیاست‎های دولت جمهوری اسلامی مدام بر وخامت آن افزوده شده. تحریم نیز به عنوان یکی از نتایج سیاست‎های دولت جمهوری اسلامی بر وخامت اوضاع می‎افزاید. همان‎طور که بسیاری از سیاست‎های دیگر جمهوری اسلامی منجر به وخامت اوضاع کارگران و زحمتکشان شده است که ممانعت از ایجاد تشکل‎های مستقل یکی از آن‎هاست که تاثیر بسیار مهمی در وضعیت وخیم کنونی کارگران و زحمتکشان داشته است، و حتا بسیار بیشتر از سیاست‎ خارجی رژیم که تحریم نتیجه‎ی آن است.

بنابر این طرح هرگونه نظرات انحرافی و تبلیغ آن که دشمن اصلی و سمت ضربه‎ی اصلی را در پرده‎ای از ابهام بپوشاند، آب به آسیاب جمهوری اسلامی ریختن است. کارگران و زحمتشکان ایران برای رهایی از تحریم و نتایج وخیم آن، برای رهایی از وضعیت کنونی معیشتی که نتیجه‎ی مناسبات سرمایه‎داری حاکم است، تنها یک راه دارند، تنها یک راه، و آن سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت شورایی‎ست. این راهی‎ست که باید پیمود و هرگونه سایه‎افکنی بر آن و به هر بهانه‎ای خدمت به دشمنان کارگران و زحمتکشان است.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۷۴ در فرمت پی دی اف

 

 

POST A COMMENT.