سرانجام، جرقهای خرمن خشم و استیصال تودههای مردم را برافروخت. از ۷ دی ماه، هزاران نفر در شهرهای کوچک و بزرگ به خیابانها آمدند تا به گرانی، به فقر، به بیکاری، به فساد سیستماتیک، به استبداد و سرکوب اعتراض کنند. اعتراضاتی که با توجه به انباشته شدن مطالبات مردم و ناتوانی رژیم جمهوری اسلامی در پاسخگویی به این مطالبات، دور از انتظار نبودند. گرچه هیچگاه نمیتوان زمان و مکان دقیق جرقه و آغاز خیزش مردمی را پیشگویی کرد، اما، سازمان فداییان (اقلیت) یکی از معدود سازمانهایی بود که با روشنبینی سیاسی و تحلیل دقیق از اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران وقوع این اعتراضات را انتظار داشت. چنانکه یکی از مقالات نشریه کار، ارگان سازمان فداییان (اقلیت) با عنوان “ویژگی لحظه کنونی اوضاع سیاسی در ایران”* با بررسی تغییرات اخیر در توازن قوای سیاسی و صفبندیهای طبقاتی به روشنی، نزدیکی یک “بحران انقلابی” را پیشبینی کرده بود.
اعتراضاتی که با شعار “مرگ بر گرانی” و “مرگ بر روحانی” آغاز شده بود، طی چند روز در گوشه و کنار کشور خامنهای، فساد نهادینه در نظام، سیاستهای خارجی و منطقهای، سیاستهای اقتصادی ، ارگانهای تحمیق مذهبی و دستگاههای سرکوب را نیز هدف قرار دادند. این مردم معترض به شعار اکتفا نکردند و با حمله به مراکز دولتی و در برخی شهرها به مراکز مذهبی و خانه امامهای جمعه و پایین کشیدن و آتش زدن بنرها و عکسهای خامنهای و خمینی و حتا آتش زدن پرچم جمهوری اسلامی، تمامی خط قرمزهای رژیم را زیر پا گذاشتند.
از جنبههای بارز اعتراضات اخیر آن بود که کوس رسوایی اصلاحطلبان بر سر هر کوی و برزنی نواخته شد. چرا که این مدعیان “حقوق شهروندی” و “فضای باز سیاسی” که پیش از آن سرمست از پیروزی خود در فریب مردم و کشاندن آنان به پای صندوقهای رأی بودند، به یکباره با مردمی روبرو شدند که از توهمات اصلاحطلبانه درگذشته و به آنان هشدار میدادند: “اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا”، بنابراین هراسیده و شتابان به زیر عبای اصولگرایان خزیدند و همداستان با جناح دیگر حکومت خواهان پایان دادن به “اغتشاشات” و سرکوب “اغتشاشگران” شدند.
روحانی در دهم دی ماه در همان حال که در سخنان علنی خود اشک تمساح میریخت و به “حق مردم در اعتراض” و مشکلات آنان اعتراف میکرد، از “تخریب” و “خشونت” انتقاد کرد. اما منظورش خشونت نیروهای سرکوبی نبود که به مقابله با مردم فرستاده بود و تا همان زمان چندین نفر را کشته و زخمی و بسیاری را دستگیر کرده بودند. بلکه منظورش مردم خشمگینی بود که در برابر خشونت نیروهای انتظامی و بسیج رژیم از خود دفاع میکردند. کم نبودند اصلاحطلبانی که مردم را “اغتشاشگر”، عامل دست بیگانگان و فریبخورده “سلطنتطلبان” و “مجاهدین” نامیدند، مانند عباس عبدی که دو روز نگذشته، خواهان برخورد شدید با مردم شد. هاشمی طبا آنان را “خرابکار” توصیف کرد. مجمع روحانیون مبارز که ۱۱ دی با حضور محمد خاتمی تشکیل جلسه داد، در بیانیه خود، مردم را “عناصر فرصتطلب و عوامل آشوبگری” نامید که “اهداف پلید دشمنان را دنبال میکنند”. “حزب ندای ایرانیان” که از کشته و زخمی شدن و دستگیری مردم “قلبش به درد نیامده بود”، مدعی شد که “این اغتشاشات… قلب هر انسانی که دل در گرو توسعه کشور را دارد به درد آورده است” و خواهان محاکمه دستگیرشدگان شد. و این مشتی است از خرواری هرزهگویی مدعیان اصلاحطلبی علیه مردمی که بر اثر سیاستهای فاجعهبار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود آنان در چنبره فقر و تنگدستی و بیکاری و استبداد گرفتار آمدهاند و این بار نه فریفته و متوهم به آنان، بلکه با مطالبات واقعی خود به میدان آمده بودند. آن عدهای نیز که خودداری بیشتری از خود نشان دادند و با فروکش اعتراضات به ظاهر به “همدلی” با مردم برخاستند، با استفاده از همان ادبیات سرکوب، به اعتراضات مردمی تاختند و آن را روشی “نامناسب” برای طرح مطالبات خواندند و خواهان “کسب مجوز” و “اعتراضات مدنی” شدند. حتا گروههای خودی، اما خارج از قدرت رژیم نیز فرصت را از دست ندادند. برای نمونه، “حزب اعتماد ملی”، “برخی شخصیتها و نهادهای حاکمیتی و حکومتی” را مسئول این وضعیت اعلام کرد و اعتراضات خیابانی را “فرصتی برای جهانخواران بینالمللی و سوء استفاده کنندگان داخلی” توصیف کرد و خواهان همگرایی “نخبگان سیاسی” و اتخاذ “روشهای مسالمتآمیز” شد. گویی “نخبگان سیاسی” جمهوری اسلامی، هر چند امروزه مغضوب جناح حاکم، در ایجاد شرایط وخیم معیشتی و سیاسی امروز مردم نقشی نداشتهاند.
با وجود این باید گفت، اگر یکی از اتهامات این تاریکاندیشان بدکنش علیه مردم خشمگین و به تنگ آمده از ظلم و ستم چندین دهه جمهوری اسلامی حقیقت داشته باشد، اتهام “برانداز” و “ساختارشکن” است. مردم در این اعتراضات هر چند خودجوش و سازمان نیافته، در شعارها، اشکال مبارزه و آماج خشمشان، بلوغ سیاسی و آگاهی کمنظیری از خود نشان دادند. سران ریز و درشت رژیم نیز میدانند که این جنبش، با تمام اوج و فرودهایش، به سرنگونی رژیم خواهد انجامید و این رژیم و تمامی برپاکنندگان نظام ننگ و جنایت، ظلم و ستم را به زبالهدان تاریخ خواهد سپرد.
زیرنویس:
نظرات شما