تجربه “کميته پيگيری ايجاد تشکل‌های آزاد کارگری” و يک درس مهم

جنبش کارگری در طی دو سال گذشته گام های مهمی به جلو برداشته است. ارتقای درجه آگاهی در میان کارگران، رشد و تقویت گرایش چپ رادیکال و سوسیالیستی در جنبش کارگری و بالاخره پیشرفت های جنبش کارگری در عرصه تشکل یابی و تشکل های کارگری در این دوره، در تمام طول دودهه گذشته سابقه نداشته است و از لحاظ کمی و کیفی با آن قابل قیاس نیست. یکی از خصوصیات مهم جنبش کارگری دراین دوره، گسترش روحیه تشکل یابی در میان کارگران و رویکرد چشمگیر فعالان و پیشروان کارگری بدین سمت است. کارگران در مبارزه روزمره خود برای تحقق خواست ها و بهبود شرایط کار و در جریان رویاروئی با کارفرمایان و سرمایه داران و دولت حامی آنها، به چشم خود دیده و به تجربه دریافته اند مادامی که مبارزات آنان نامتشکل وپراکنده باشد، این مبارزات به رغم همه گونه جان فشانی ها، به نتایج مطلوب خود نخواهد رسید. ایده ی قدیمی اما کماکان صحیح و معتبر رهبران سوسیالیستی و کارگری در مقیاس جهانی که چاره کارگران وحدت و تشکیلات است، در ابعاد گسترده ای در میان کارگران رسوخ یافته است و نه تنها این، بلکه کارگران در بسیاری موارد، در کارخانه ها ومراکز صنعتی، عملا دست به ایجاد تشکل های واقعی خود زده اند. بر چنین زمینه ای است که ما شاهد حضور و فعالیت تشکل های کارگری از آن جمله ”کمیته پی گیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری“ (از این پس کمیته پی گیری ) هستیم.

شکل گیری ”کمیته پی گیری“ به اواسط سال گذشته بر می گردد که وزارت کار جمهوری اسلامی در نشستی با خانه کارگری ها وبا حضور و نظارت نمایندگان سازمان بین المللی کار، توافقاتی را به امضاء رساند که در آن از جمله خانه کارگر به عنوان تشکل کارگری ونماینده کارگران به رسمیت شناخته شده بود. فعالین سندیکائی نسبت به برگزاری این نشست وتوافقات آن که بدون حضور آنها برگزار شده بود، اعتراض نموده وخواست ایجاد تشکل های کارگری رامطرح کردند. در جریان ادامه این اعتراض وتهیه طومار، برخی دیگر از فعالان کارگری نیز به این صف پیوستند و ایجاد تشکل های آزاد کارگری به خواست وهدف اصلی آن ها تبدیل شد. سرانجام با انتشار طومار و نامه سرگشاده ای در بهمن ۸۳ خطاب به وزارت کار، سازمان های کارگری جهان وسازمان بین المللی کار، که گفته شد حدود چهار هزار نفر آن را امضاء کرده اند، ”کمیته پی گیری ایجادتشکل های آزاد کارگری“ اعلام موجودیت کرد.

به رغم وجود ابهامات و ایرادات اولیه که از همان آغاز کار به ویژه تفوق گرایش سیاسی نظری غالب بر این کمیته که نسبت به ارگان هائی مانند وزارت کار جمهوری اسلامی و سازمان بین المللی کار متوهم بود واین توهم را به طور آشکار در نامه سرگشاده به این ارگان ها بازتاب می داد، اما نفس شکل گیری وایجاد چنین کمیته ای مرکب از گرایشات مختلف درون جنبش کارگری، به عنوان یک ابتکار عمل بکر فعالین کارگری آنهم تحت شرایط پلیسی وخفقان و سرکوب، اقدامی بس جسورانه وگام بسیار مثبتی در راستای سرو سامان دهی به سازمان یابی جنبش کارگری محسوب می شد که در عین حال شور وشوق وامیدهای فراوانی رانیز در میان فعالان کارگری وکوشندگان راه رهائی کارگران در پی داشت. افزون بر این ”کمیته پی گیری“ در پروسه فعالیت مبارزاتی خود و سازماندهی مراسم اول ماه مه در سال ۸۴ باصدور قطعنامه ای که در بند نخست آن برحق کارگران به ایجاد تشکل های خود ”بدون اجازه و دخالت مقامات ونهادهای دولتی“ تاکید شده بود وآشکارا بر تقویت گرایش رادیکال درون کمیته دلالت داشت، به طور آشکاری از مضمون نامه سرگشاده فاصله گرفت وبه اتخاذ یک موضع اصولی در این رابطه نزدیک شد.  در ”کمیته پی گیری“ که از افراد متعلق به گرایش های مختلف شکل گرفته بود، تفاوت های نظری- سیاسی به سادگی از همان آغاز قابل تشخیص بود. مهم اما این بود که به رغم وجود گرایش های متفاوت نظری سیاسی، بر همگرائی بیشتر و بر تامین منافع واحد کارگران تاکید می شد وخواست هائی به میان کشیده می شد که خواست همه کارگران بود. منافع محفلی و گروهی گرایش های نظری سیاسی متفاوت در آغاز در برابر تاکید بر اتحاد کارگرن وتاکید بر منافع واحد طبقه کارگر رنگ می باخت. به ویژه آن که ”کمیته پی گیری“ در سطح تشکل های  مربوط به طبقه کارگر ، با پدیده دیگری به نام ”کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری“ نیز روبرو گردید که این کمیته نیز با انتشار فراخوانی با چند هزار امضاء اعلام موجودیت کرده بود. درگیری های نظری وپاسخ به سئوالات ومباحثی که از این ناحیه در برابر کمیته پی گیری قرار داشت، به سهم خود وتا حدودی باز شدن اختلافات درونی ”کمیته پی گیری“ را به تاخیر می انداخت. درهرحال اما این نقطه قوت ”کمیته پی گیری“ وهنر بزرگی بود که توانست برخی گرایشات درون جنبش کارگری را در این ظرف جای دهد و هدف مشترکی را که همانا ایجاد تشکل های آزاد کارگری است اعلام نماید. گرچه این مسئله بسیار مهم و به طور قطع هنر بزرگ و ارزشمندی است که در عین وجود اختلافات، حول هدف مشترکی گرد آمد، مسئله مهم تر و هنر بزرگ تر اما گذار از مرحله حرف ها ودست بردن به عمل جهت تحقق اهداف است. بهترین طرح ها، ایده ها وتوافق ها مادام که به اجرا در نیاید و پشتوانه عملی نداشته باشد هیچ است و حرف هائی- ولوزیبا- بر روی کاغذ بیش نیست. تنها با عمل است که میزان درستی یا نادرستی این ایده ها و طرح ها را می توان محک زد وآن را در برخورد با واقعیت ها وشرایط عینی به سنجش کشید.

”کمیته  پی گیری“ اما به رغم تمام کوشش ها وفعالیت هایش که هیچکس نمی تواند چشم های خود را بر آن فروبندد، به این عرصه یعنی عملی ساختن یگانه هدف مهم خود که ایجاد تشکل های آزاد کارگری بوده است نزدیک نشد و از آن بازماند. این که در آغاز، منافع عمومی کارگران مد نظر هر فرد (یاجریان) دخالت گر در ایجاد این کمیته بود ومی بایستی آن را فراتر از منافع فردی، گروهی ومحفلی خود قلمداد می کرد که در عین حال بسیار مثبت هم بود، یک امر تصنعی نبود که از بیرون بر فعالان کارگری و محافل کارگری تحمیل شده باشد. این نیازی بود که جنبش کارگری آن را بر گرایش های مختلف درون کمیته دیکته می کرد. تحقق این نیاز اما تازه قدم اول بود و خود باید نیاز دیگری را که اصل و اساس بود برآورده می ساخت که نساخت.

در نتیجه ی همکاری ها واز بهم پیوستن واتفاق شماری از فعالان کارگری وبه همت آن ها، تشکل خاصی در بیرون از محیط کار گرچه نه به طور کلی بی ارتباط با این محیط،  شکل گرفته بود که قبل از آن سابقه نداشت. تجربه جدیدی بودکه حاصل جنبش نوپای کارگری بود وهمه نگاه ها را به سوی خود برگردانده بود. درهر حال اما روشن است که این همکاری وفعالیت مشترک فعالان کارگری زیر سقف ”کمیته پی گیری“ نمی توانست جای ایجاد یک تشکل کارگری در واحدهای تولیدی را بگیرد و یا خود، تشکل کارگری  سراسری قلمداد شود. ”کمیته پی گیری“ اما می توانست با رویکرد به جمع های کارگری، توده کارگران و پیشروان کارکری در مراکز کار و تولید، در راستای برپائی چنین تشکل هائی تلاش کند. جمع آوری امضای کارگران گرچه نشان دهنده آن است که ”کمیته پی گیری“ روبه کارگران داشته است، اما گذاشتن امضا پای فراخوان یا طومار، معنایش این نبود و نیست که اعضای ”کمیته پی گیری“ نمایندگان منتخب کارگران اند ویا از چنین مانداتی برخوردار هستند.   ”کمیته پی گیری“ متاسفانه از تقویت واستحکام خود و تصمیم سازی هایش به نیروی حضور کارگران و اراده مستقیم آن ها بازماند و به عبارتی خودرا از این امکان مادی کنترل کننده و حیات بخش محروم ساخت.این نقص بزرگ، ”کمیته پی گیری“ را گرچه زمان درازی از تشکیل آن نمی گذرد، به کمیته  ای درخود تبدیل کرد و در آن منافع حقیر فردی ومحفلی ارجحیت یافت. ”کمیته پی گیری“ زمانی می توانست تنها از زاویه منافع طبقه کارگر ونه این یا آن گرایش درون خود، به فعالیت وحل وفصل مسائل بپردازد که خود کارگران را در آن درگیر کند. ابزار وامکانات ایجاد تشکل های کارگری را  ایجاد کند. وگرنه روشن است که فعالان کارگری جمع شده در این کمیته اگر خود یا لااقل اکثریت آنها از فعالین کارگری در محیط های کار نباشند ومنتخب ومورداعتماد کارگران نباشند درعین حال ابزار وامکانات دخالت آگاهانه کارگران را هم فراهم نسازند، قادر نخواهند بود معضلات درونی ویژه چنین تشکلی را به نفع کارگران، تشکل یابی و سازمان یابی کارگران حل وفصل نمایند.

هر تشکلی با  خصوصیت ”کمیته پی گیری“ وحضور گرایش های مختلف کارگری در آن، با هر درجه از فداکاری و حسن نیت اعضای آن که شکل گرفته باشد، اگر به موضوع وهدفی که پیش روی خود قرار داده است نپردازد، به فوریت دچار مناقشات بخشا نا سالم وتنگ نظرانه درونی می شود. تشکلی که در محیط کار (کارخانه) ایجاد شده است، از پائین واز سوی کارگران قابل کنترل است. آگاه ترین، پیشروترین  و مورداعتمادترین کارگران در کمیته کارخانه متشکل می شوند. جریان کار وارتباط روز مره، خواست های واحد و رودروئی با کارفرما و سرمایه دار، وقتی برای مناقشه بی حاصل درونی باقی نمی گذارد. بیرون کارخانه اما چنین نیست قضیه برعکس است. تشکلی که در بیرون از محیط کار شکل گرفته است، اگر نتواند خودرا به دریای کارگران متصل کند، اگر نتواند کارگران را به میدان بکشاند واگر نتواند کارها را به دست کارگران آگاه و پیشرو و رهبران عملی کارگری مورد اعتماد کارگران بسپارد، به تشکلی جدا از کارگران، محروم از پشتوانه اصلی ونیروی کنترل کننده خود تنزل یافته ودر عمل، تدریجا به تشکلی از جنس تشکل نخبگان تبدیل می شود. روشن  است که در چنین تشکل هائی گرایشات روشنفکری عرصه تاخت و تاز پیدا می کنند ودر غیاب کارگران، قادرند تشکل را به هر سو بکشانند. بنابراین سرنوشت چنین تشکل هائی از قبل معلوم است، یا از هم می پاشند و شقه شقه می شوند وچیزی از آنها باقی نمی ماند ویا  اگرهم چیزی باقی بماند، فعالیت آنها محدود و بی ربط به کارگران خواهد بود.

”کمیته پی گیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری“ هم اکنون به وضعیت بسیار نگران کننده ای دچار شد ه است.انجمن فرهنگی- حمایتی کارگران، باخروج از این کمیته در ۲۹ شهریور ۸۴، درواقع زنگ خطر را به صدا در آورده بود. نوشته های انتشار یافته از سوی اعضای کمیته در  این دوره، تماما حاکی از آ ن است که اختلافات درونی به مراحل حادی رسیده است. از مکث روی این نوشته ها و جزئیات مطروحه در آن ها که در سایت های مختلف نیز انتشار یافته است صرف نظر می کنم. مضمون این نوشته ها اما حاکی از آ ن است که اهداف ومنافع مشترک کارگران تحت الشعاع منافع فردی، محفلی وفرقه ای قرار گرفته است. در حالی که برخی از دست اندر کاران این کمیته که از آن کناره گیری کرده اند تجربه ”کمیته پی گیری“  را یک ”تجربه شکست خورده“ نامیده اند، برخی دیگر براین ادعایند که پس از این کناره گیری ها، کمیته ”جان گرفته“است.

مستقل از این اظهار نظرها اما وضعیت کنونی ”کمیته پی گیری“  بسا نگران کننده است وبالاتر از آن چشم انداز آتی آن چندان روشن وامید بخش نمی نماید. ”کمیته پی گیری“  اگر بخواهد خود را حفظ کند ومراحل رشد وتکاملی خود را طی کند، – البته اگر که تاکنون فرصت از دست نرفته باشد؟!- راهی ندارد جز آن که راه را برهرگونه محدودنگری مسدودکند. امکان حضور کارگران کارخانه ها ومشارکت فعال کارگران و پیشروان کارگری را در بحث ها وتصمیم گیری ها فراهم کند. همه ی گرایش های درون جنبش کارگری را پوشش دهد ومهم تر از آن کارزار اصلی خود یعنی ایجاد تشکل های کارگری را آغاز کند.

فعالان کارگری و روشنفکران انقلابی که تعلق خاطر به مسائل کارگری وجنبش کارگری از خود نشان می دهند، گرچه در زمینه راهیابی برای حل معضلات وبرای پیشرفت جنبش کارگری، نقش حائز اهمیتی دارند وگاه حتا می توانند وباید در این راه پیشگام  و پیشقدم باشند، اما اگر این پروسه با گسترش وتعمیق نقش کارگران همراه نباشد، اگرافزایش ثقل دخالت گری کارگران پیشرو را به دنبال نداشته باشد واز به میدان کشیدن هرچه بیشتر کارگران عاجز بماند، مسیر تکاملی آن گشوده نمی شود و به پروسه ای درخود ومنفک از کارگران تبدیل می شود. در چنین حالتی روشنفکران چپ  انقلابی و منتسب به سوسیالیسم، نه تنها گرهی از کار کارگران وامر تشکل یابی آنها نمی گشایند، چه بسا بر معضلات آنها نیز می افزایند. این آن درس مهمی است که هر فعال سوسیالیست کارگری از تجربه ”کمیته پی گیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری“ باید بیاموزد. برای تشکل یابی کارگران، همه جا همدوش کارگران مبارزه کنیم و کارگران را یاری کنیم تا تشکل های خودرا به نیروی خویش بر پا کنند.

اصلان جوادزاده

POST A COMMENT.