درگیری های حاد نظامی دو دولت ارتجاعی اسرائیل و جمهوری اسلامی وارد سومین روز خود شده است. با حملات گسترده و برنامه ریزی شده دولت نژادپرست اسرائیل در حوالی ساعت ۳ بامداد جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ ، یک درگیری بسیار حاد نظامی، گسترده تر از نمونه های پیشین، میان دو دولت جمهوری اسلامی و اسرائیل شعلهور شد. نتانیاهو که از مدتها قبل به ویژه بعد ازبرچیده شدن بساط نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی، خود را برای حمله و بمباران مراکز هسته ای، پایگاههای موشکی، و سپاه آماده کرده بود و برای جنگ با جمهوری اسلامی لحظه شماری میکرد، آغازگر جنگی شد که معلوم نیست کی و چگونه پایان خواهد گرفت. رژیم جمهوری اسلامی که هیچ گاه پنهان نکرده خواهان نابودی اسرائیل است، اما به دلایل گوناگون خواهان ورود به یک جنگ تمام عیار نبود،همینکه جنگ شروع شد، با تمام توان به آن ورود کرد.
از بامداد جمعه ۲۳ تا امروز یکشنبه ۲۵ خرداد، حملات هوائی و بمباران مراکز و مناطق گوناگون در شهرها و استانهای مختلف توسط جنگنده های اسرائیل ادامه داشته است. جمهوری اسلامی نیز با استفاده از پهبادهای انتحاری و شلیک انبوه موشکهای بالستیک با قدرت تخریبی بالا، مراکز و شهرهای مختلف اسرائیل را مورد هدف قرارداده است. جنگ، از لحظه آغاز بی توقف ادامه داشته است.اهداف حملات هوایی و موشکی طرفین به زیرساخت ها و اماکن مسکونی تعمیم یافته است.
ارتش مجهز اسرائیل با حملات دقیق و حساب شده در همان ساعات اولیه ضربات سنگینی بر جمهوری اسلامی وارد ساخت. در مرحله نخست با اقداماتی که موساد ازمدتها قبل برنامه ریزی و روی آن کار کرده بود، با شلیک از طریق پرتابگر مستقر در اطراف تهران، توانست موشکهای آماده شلیک و سکوهای پرتاب موشک را منفجر ساخته و از کار بیندازد و درادامه با یک رشته حملات هوایی و برق آسا، سیستم پدافند هوایی جمهوری اسلامی را نیز برای چند ساعت به کلی از کار انداخت . سپس با خیال آسوده در آسمان ایران جولان داد و هرجایی را که می خواست مورد حملات هوایی خود قرار داد. ۲۰۰ هواپیمای جنگنده اسرائیل در همان ساعات اولیه، سایت هسته ای نطنز، سایت زیر زمینی موشکی تنگه کنشت کرمانشاه، راکتور خنداب و تعداد زیادی از مراکز و پایگاههای هوایی، نظامی و سپاه را در کرمانشاه، ایلام، همدان، قم، خرم آباد، سردشت، پیرانشهر، تبریز، اهواز، بروجرد، قصرشیرین، شیراز، قزوین و چند شهر دیگر بمباران کردند. نیروهای اسرائیلی با انجام یک رشته عملیات، چند تن از فرماندهان اصلی و کلیدی سپاه و تعدادی از متخصصان هسته ای را نیز که از موقعیت و محل اسکان آنها اطلاع دقیقی داشتند، با استفاده از تجهیزات پیشرفته نقطه زن و یا به کمک نیروهای نفوذی و عوامل خود در جمهوری اسلامی، به دیار نیستی فرستادند.
درادامه حملات اسرائیل، تأسیسات هسته ای اصفهان و فردو نیز مورد هدف قرار گرفت. برشمار کشته شدگان هسته ای و فرماندهان نظامی افزوده شد. رویترز در همان روز نخست جنگ اعلام کرد دست کم ۲۰ فرمانده ارشد در حملات اسرائیل کشته شدهاند.
جمهوری اسلامی در برابر این حملات گسترده و غافلگیرانه، به کلی گیج و سردرگم شد. همینکه اما گیجی و سردرگمی اندکی فرونشست، خامنهای رهبر حکومت اسلامی وارد صحنه شد و در یک بیانیه چند سطری سعی کرد اوضاع از هم پاشیده را جمع و جور کند.
جمهوری اسلامی از احتمال حمله هوایی اسرائیل که به نوعی در حرفهای ترامپ نیز انعکاس یافته بود، غفلت کرد. نادیده انگاشتن انتقال کارکنان سفارت خانه های آمریکا از عراق و بحرین و برخی کشورهای دیگر که معنای دیگری جز نا امن شدن موقعیت آنان به خاطر حمله اسرائیل به ایران و واکنش احتمالی جمهوری اسلامی نداشت نیز توجه جمهوری اسلامی را جلب ننمود. طرف اسرائیل اما درست از همین غفلت به حداکثر سود برد. تمام فرماندهان نظامی و سپاه که تا دوروز پیش از آن در تلویزیون علیه اسرائیل شاخ و شانه کشیده بودند، از صفحه روزگار محوشدند. افتضاحی که اینبار جمهوری اسلامی ببارآورد، از افتضاحات پیشین بزرگ تر و جدی تر بود. آبرو و اعتبار نداشتهاش به کلی برباد رفت. جمهوری اسلامی بعد از دریافت ضربات سنگین و کوبنده ارتش اسرائیل بود که تازه یاد “انتقام سخت” افتاد و خامنه ای ضمن اعتراف به کشته شدن فرماندهان سپاه و “دانشمندان هسته ای”، ماجرای “مجازات سخت” را واگویه کرد. دولت اسلامی که دستهایش خالی بود و به دلیل ازهم گسیختگی ناشی از ضربات اسرائیل قدرت تصمیم گیری سریع را ازکف داده بود، تبلیغات زیادی پیرامون ارسال پیام تلویزیونی خامنه ای راه انداخت. اما در پیام تلویزیونی نیز خامنه ای حرف جدیدی نداشت و چیز تازه ای نصیب آن چشم هایی که به دهان خامنه ای دوخته شده بود نشد. همان حرفهای قبلی با واژههای دیگری تکرار شد و اینکه “رژیم صهیونی خطای بزرگی کرد که عواقب آن ، اورا بیچاره خواهد کرد به توفیق الهی” و “باید با قدرت عمل کرد و انشاءالله با قدرت عمل خواهد شد.”
تمام سران حکومتی بر شیپور “انتقام سخت” و اقدامی “پشیمان کننده ” دمیدند. افتضاح و آبروریزی بسیار بزرگ بود و خامنه ای دیگر نمیتوانست به برخورد موشکی در حد و اندازه نوبت قبلی اکتفا کند و به دنبال آن فرمان اجرای ” وعده صادق ۳ ” صادرشد. با اجرای وعده صادق ۳ ، دهها پهباد انتحاری و صدها موشک بالستیک به سمت شهرهای اسرائیل شلیک شد. درگیریها در تمام طول شب شنبه ادامه داشت.درگیریها نه فقط در تمام طول شب بلکه تمام روز شنبه و شب و روز یکشنبه نیز ادامه یافت. دولت صهیونیستی اسرائیل دامنه بمبارانهای هوایی خود را بازهم گستردهتر ساخت. این بمبارانها علاوه بر مراکزی از جنس موارد قبلی، زیرساخت ها و تأسیسات نفت و گاز و مخازن سوخت و همچنین شهرها و مراکز جدیدی را نیز دربرگرفت و به بعضی مراکز کارگری در عسلویه، ماشین سازی بروجرد، پارس جنوبی( پالایشگاه فاز ۱۴ )، پالایشگاه فجرجم، لرستان، وشهریار و همچنین به بعضی شهرهای دیگر از نمونه کنگان، آبادان، مراغه و چند شهر دیگر نیز تعمیم یافت.
بمبارانهای گسترده اسرائیل و اصابت موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی به برخی مراکز در شهرهای اسرائیل، تا همین لحظه علاوه بر دهها کشته، صدها زخمی برجای گذاشته و بی تردید درصورت ادامه جنگ، شمار تلفات نیروهای غیر نظامی و بی دفاع افزایش خواهد یافت. علاوه برتحمیل تلفات جانی و تحمیل بار مالی جنگ بر دوش تودههای مردم، جمهوری اسلامی در پرتو این جنگ ارتجاعی فضای جامعه را نیز مسدودتر ساخته و به بهانه جنگ و شرایط جنگی شمار زیادی را بازداشت نموده است. ادامه جنگ بدون شک این محدودیتها را نیز تشدید خواهد کرد.
افزون بر این، دولت جمهوری اسلامی در همان روز اول جنگ طی بیانیه ای سعی کرد احساسات ناسیونالیستی مردم را برانگیخته و آن را تقویت نماید. دربیانیه رسمی خود نوشت: ” اکنون ما، همه ما در ایران از ملت و دولت و حاکمیت میتوانیم به اسرائیل پاسخ دهیم.”
طبقه سرمایهدار حاکم و دولت حامی این طبقه مدام بر شیپور جنگ میدمند و سعی میکنند زیر پوشش انتقام از صهیونیستها، توده های مردم یا لا اقل بخشهایی از تودههای مردم را به دام سیاست ارتجاعی خود بکشانند. شرایط غیر قابل تحمل معیشتی، گرانی و فقر وفلاکت تحمیلی را توجیه کنند و با حربه جنگ، دست کم، خواستها،اعتراض ها و برآمدهای توده ای را پشت صحنه بفرستند و به تعویق بیندازند. اینان ظاهراً شعور و آگاهی سیاسی توده های مردم را دست کم گرفته اند. روشن است توده های زحمتکش مردم و عموم کارگران و زحمتکشان که از زور و جور و ستم طبقه حاکم و دولت این طبقه به ستوه آمده اند و بارها و بارها در اشکال علنی و گسترده، نفرت عمیق خود را از کلیت رژیم به نمایش گذاشته و حتی برای سرنگونی آن نیز وارد خیابان شده اند، در این دام حکومتی گرفتار نخواهند شد. بنابراین، “ما” یی در کار نیست و این جنگ، جنگ “همهی ما درایران” نیست. جنگ طبقه و مرتجعین حاکم است.
طرف دیگر این جنگ ارتجاعی، دولت صهیونیستی و در رأس آن نتانیاهوی فاشیست نیز البته بر متن شرایط موجود و نارضایتی عمیق توده ای، از آزادی برای مردم ایران سخن میگوید و خطاب به مردم میگوید” راه آزادی شمارا فراهم می کنیم” و اضافه میکند” من کنار شما ایستاده ام”!
حقیقتاً خام خیالی غیر قابل تصوری است که نتانیاهوی جنایتکار بر این خیال باشد که مردم ایران حرفهای وی را باور میکنند. کسی که دهها هزار انسان از کودک و زن و پیر و جوان را که صد برابر محقتر از مردم ایران برای دستیابی به آزادی و حق تعیین سرنوشت خویش اند، با بمب و گلوله کشتار نموده و صدها تن را در صف دریافت مواد خوراکی به رگبار بسته است و تمام غزه را به اشغال ارتش متجاوز اسرائیل درآورده است،چگونه میتواند ناگهان آزادیخواه شود و کنار مردم ایران بایستد.؟ پرسش برانگیز است که دولت اسرائیل با آن همه دستگاههای پیشرفته جاسوسی، از افکار و ایدهها، خواستها و گرایش عمومی توده مردم بی اطلاع مانده است! ارتجاع صهیونیستی درست مانند ارتجاع اسلامی، شعور و آگاهی سیاسی تودههای مردم ایران را دست کم گرفته است. توده های زحمتکش مردم به همان اندازه که از رژیم جمهوری اسلامی و سران آن نفرت دارند، از رژیم نژادپرست و جنایتکار اسرائیل و نتانیاهوی فاشیست و قصاب زنان و کودکان غزه نیز متنفرند.
توده های مردم ایران این را میدانند و با گوشت و پوست خود احساس می کنند که جنگ میان دولت صهیونیستی اسرائیل و رژیم پان اسلامیستی جمهوری اسلامی، یک جنگ ارتجاعی است و هیچ ربطی به منافع کارگران و زحمتکشان ندارد. ما کارگران و زحمتکشان، تودههای مردم رنجکشیده، زنان ستمکشیدهی طعم تبعیض چشیده، دانشجویان،جوانان، معلمان، پرستاران، بازنشستگان خواهان جنگ نبودهایم و نیستیم. این جنگ، جنگ ما نیست. جنگ مشتی جنگ طلب سرمایه دار و طبقه حاکم در ایران و اسرائیل است و همهی ما با آن مخالفیم. ما از جنگ و جنگ افروزان بیزار و متنفریم و خواهان نابودی آن ها هستیم. ماتجربه جنگ ارتجاعی ایران و عراق را ازیاد نبرده ایم و اجازه نخواهیم داد مرتجعین حاکم یکبار دیگر جنگ و کشتار و آوارگی را بر ما تحمیل کنند.
شکست جمهوری اسلامی در این نزاع و درگیریهای گسترده نظامی در صورت تداوم جنگ، قطعی است. ضربات سخت و سنگینی که ارتجاع صهیونیستی بر ارتجاع اسلامی وارد ساخته است نیز چشم انداز دیگری جز شکست در برابر جمهوری اسلامی نگذاشته است. استراتژی جمهوری اسلامی در کل منطقه به طرز مفتضحانه ای شکست خورده و عقب نشینی های رژیم را ولو با زیگزاگ هایی ناگزیر ساخته است.
این جنگ به احتمال خیلی زیاد نمیتواند ادامه یابد و به یک جنگ پردامنه و طولانی مدت بدل شود. اهداف استراتژیکی طرفین از جنگ، عجالتاً دست نیافتنی است و احتمال گسترش بیشتر و تسری آن به کل منطقه نیز، لا اقل در لحظه کنونی بسیار ضعیف است.
اما مستقل از نتایج این جنگ و مستقل از اینکه این جنگ و درگیری نظامی ابعاد گسترده تری به خود بگیرد یا نه و مستقل از اینکه تا چه زمانی ادامه یابد، چنانچه ما تکلیف خود را با رژیم جمهوری اسلامی یکسره نکنیم، حتی اگر این جنگ پایان یابد و به جنگی بزرگ و پردامنه تبدیل نشود، باز نا امنی و احتمال و خطر جنگ وجود خواهد داشت. باید به اعتراض و مبارزه وسیع و متشکل روی آوریم. برای رهایی از جنگ و عواقب آن، برای رهایی از وضع موجود، راه دیگری نداریم جز اینکه خود را متشکل سازیم و علیه جنگ طلبان حاکم و رژیم آن ها بپا خیزیم. باید اعتصابات و سیع و سراسری کارگری را سازمان دهیم و از طریق گسترش اعتصابات سراسری ، زمینه اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه را فراهم کنیم. راه دیگری وجود ندارد جز اینکه از طریق اعتصابات سراسری مسیر انقلاب و به زیر کشیدن نظم موجود را هموار کنیم. حرف ما کارگران و توده های زحمتکش مردم ایران این است: نه به جنگ، زنده باد انقلاب!
نظرات شما