در پی تجمعات و راه پیمایی های اعتراضی و متعدد کشاورزان اصفهان در ماه های مختلف از جمله اسفند سال گذشته، چند روز مانده به پایان سال ۱۴۰۳ از طرف عارف معاون اول پزشکیان و وزارت نیرو به کشاورزان قول داده شد از تاریخ هشت فروردین سال ۱۴۰۴ آب زاینده روز باز میشود و کشاورزان می توانند زمین های زیر کشت و باغهای خود را آبیاری کنند. مطابق این قول و قرار می بایستی روز ۸ فروردین ساعت ۱۲ و یک دقیقه، آب در زاینده رود جاری شود. اما از آنجا که این وعده پوچ ازکار درآمد، کشاورزان اصفهان نیز تجمعات و تظاهرات خویش را از سر گرفته و روز نهم فروردین در ابعاد گسترده تری وارد خیابان شدند. کشاورزان خشمگین از ریاکاری مقامات دولتی که دروغ تحویلشان داده بودند، دور دیگری از تجمعات اعتراضی خود را آغاز کردند و در جریان همین اعتراضات لوله انتقال آب زاینده روز به یزد را شکستند. این اقدام، سرکوب شدید و خشونت بار کشاورزان را در پی داشت. دستگاه سرکوب پلیسی با شلیک گاز اشک آور و استفاده از باتوم و ضرب و شتم، به سراغ کشاورزان رفت دهها تن را مصدوم و بازداشت کرد و شماری را نیز روانه بیمارستان ساخت.
اقدام وحشیانه سرکوبگران، نه تنها خشم و اعتراض کشاورزان را فرو ننشاند، بلکه این اعتراضات در روزهای بعد نیز ادامه یافت و گستردهتر هم شد. کشاورزان در اصفهان و برخی دیگر از شهرها و روستاهای این استان چون “برسیان”،” خوراسگان”،” زیار”،”شاهتور”،” فلاورجان” و برخی شهرها و روستاهای دیگر در شرق و غرب اصفهان تجمعات و تظاهرات خیابانی بزرگی برپا کردند. در این تظاهرات خصوصاً تظاهرات خوراسگان، زنان و اعضای خانواده کشاورزان نیز حضور نسبتاً پر رنگی داشتند. علاوه بر شعار مرگ بر عارف، مرگ بر خاتمی و مرگ بر پزشکیان، شعارهای دیگری نیز مانند” به اصفهان نفس بده، زایندهرود رو پس بده”،”حق آبه را می گیریم حتی اگر بمیریم”،”کشاورز میمیرد، صدقه نمیپذیرد”،”آب زاینده رود حق مسلم ماست” و شعارهای دیگری نظیر آن نیز سردادند. در تظاهرات گسترده روز پنجشنبه اصفهان اعلام شد روز شنبه بزرگ ترین تجمع و تظاهرات از محل پل خواجو به سمت استانداری برگزار خواهد شد. این تجمع و تظاهرات نیز علیرغم موانع گوناگون، فشارهاو تهدیدات گسترده دستگاه امنیتی، با شرکت هزاران نفر با شعار “زاینده رود دائم، حق مسلم ماست” برگزارشد.
بحران آب و موضوع انتقال آب زاینده رود به استان یزد و همراه با آن اعتراض کشاورزان اصفهان موضوع جدیدی نیست. پروژه انتقال آب زاینده رود در دهه ۶۰ مطرح شد و انتقال آب عملاً از سال ۷۴ در دوره خاتمی آغاز شد. آب زاینده رود که کشت و کار کشاورزان اصفهان نیز بدان وابسته است، در آغاز ۷۸ میلیون و بعد تر ۹۸ میلیون متر مکعب، از طریق احداث لوله (حدود ۳۳۰ کیلومتر) به یزد منتقل میشود. رئیس اتاق اصناف کشاورزی شهرستان هرند، این رقم را ۹۰ میلیون مترمکعب در سال ذکر کرد. گرچه رقم نهایی و دقیق آن خیلی روشن نیست و اعلام نمیشود،اما از همان لحظه اول اجرای این پروژه، ادعا میشد، هدف، تأمین آب شرب یزد است. تابناک ادعا کرد بیش از ۹۰ درصد این حجم آب برای تأمین آب شرب و مابقی صرف صنایع میشود. اما این دعاوی با واقعیتها چندان تطابقی ندارند. شواهد حاکی از آن است که بخش زیادی از این آب انتقالی، در صنایع فولاد، معدن، کاشی سازی و دیگر صنایع آببر مصرف میشود. هرچه هست اما این سیاست از همان آغاز مورد اعتراض کشاورزان اصفهان بوده است.
کشاورزان اصفهان در تجمعات اعتراضی اخیر خود نیز اعلام کردند هیچ مشکلی با آب شرب استان یزد ندارند و تأکید کردند اعتراضشان در مورد آبی است که صرف صنایع این استان میشود و آن را هرگز نمی پذیرند. این کشاورزان اعلام کرده اند تا زمانی که حقآبه شان بهطور دائمی باز نگردد به تجمع و اعتراض ادامه خواهند داد.
سالهاست که بحران آب و خطری که کشت و زرع استان اصفهان را تهدید میکند، به یک معضل جدی تبدیل شده است. سالهاست که کشاورزان اصفهان نسبت به سیاست دولت در این زمینه معترضاند و اعتراض و نارضایتی خود را مکرر در تجمعات و تظاهرات گسترده نشان داده اند. کشاورزان اصفهان در طول یک دهه و نیم اخیر در اشکال گوناگونی به ویژه در شکل برپایی اجتماعات و تظاهرات خیابانی، خواهان تغییر سیاست دولت در زمینه انتقال آب زاینده رود بوده و گاه حرکت های اعتراضی بسیار وسیعی را نیز سازمان دادهاند. سال ۹۱ تراکتورهای خود را در صفی طولانی به خیابان آوردند. سال ۹۶ با حضور در نماز جمعه و سردادن شعار “پشت به دشمن، رو به میهن” تجمع پر سروصدایی را راه انداختند که صدای آن در تمام کشور پیچید.
اما رژیم جمهوری اسلامی که در همهی بخشها از برق و گاز گرفته تا دارو و بهداشت و غیره با بحران روبروست و سیاستهای آن عواقب وحشتناکی برای کشاورزی و محیط زیست داشته است، حتی یک گام عملی برای حل مشکلات کشاورزان، حل بحران آب و یا حتی تخفیف این بحران برنداشته است. حتی اقدامات رادیکالی از نمونه آنچه در روز ۹ فروردین و شکستن لوله انتقال آب رخ داد یا آنچه شرکت آب منطقه ای یزد اعلام کرد مبنی بر اینکه تعرض به ایستگاههای پمپاژ۳ و ۴ خطوط لوله و به آتش کشیدن این ایستگاه ها نیز در طول ۳۰ سالی که از سیاست دولت مبنی بر انتقال آب زاینده رود به استان یزد میگذرد بخصوص در ۱۵ سال اخیر بی سابقه نیست. مطابق ادعای برخی مقامات دولتی استان یزد، از نمونه مهدی حسن پور دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان یزد، “از سال ۹۱ تا کنون، خطوط لوله انتقال آب به یزد، بیش از ۲۰ بار تخریب شده است”. اما رژیم حاکم برای حل مشکل کشاورزان حتی یک گام عملی برنداشته و خواست آن ها را با سرکوب، البته گاه با چاشنی وعده های پوشالی پاسخ داده است.
به رغم تمام این اعتراضات و تبعات تصمیمات دولتی اما سیاست دولت در تمام این سالها اساساً سیاستی مشکل آفرین، تشنجزا، غیر علمی و تنها مبتنی بر تأمین منافع یک سری از سرمایهداران و ثروتنمندان بوده است. انتقال آب زاینده رود گرچه در پوشش تأمین آب شرب استان یزد، اما در اساس در خدمت سرمایه داران بخش صنعت و برای تأمین آب مورد نیاز صنایع آب بر از نمونه فولاد، معدن، پتروشیمی، کاشی سازی و امثال آن بوده است. سیاستهای دولت در این زمینه که وزارت نیرو وظیفه پیشبرد آن را بر عهده داشته وهزینه های زیادی را بر دوش دولت( بخوان توده مردم) گذاشته، عملا نابودی کشاورزی را در استان اصفهان رقم زده و در همان حال عواقب بسیار مخرب و دهشتناک زیست محیطی از نمونه فرو نشست زمین را به ویژه در استان اصفهان درپی داشته است. استفاده بیرویه از آب و منابع طبیعی، عدم توجه و عدم رعایت ضروریات زیست محیطی، تخریب وحشتناک طبیعت از کوه و رودخانه و جنگل و تالاب و دریاچه و غیره را در پی داشته است. قطب نمای چنین سیاست و برنامه ای، نه منافع مردم، نه منافع کشاورزان اصفهان و مردم یزد بلکه در اساس غارت و استثمار و سود آوری و تأمین منافع طبقه سرمایهدار بوده است.
نیازی به توضیح نیست که هنگام تأسیس یا توسعه صنایع آب بر از نمونه فولاد، قبل از هر چیز باید شرایط اکولوژی محل در نظر گرفت شود. روشن است در مکانی که آب کافی و لازم وجود نداشته باشد، چنین صنایعی دایر نمیشود. در جمهوری اسلامی اما اول بنابه همان انگیزه تأمین منافع سرمایهداران، چنین صنعتی در یزد تأسیس میشود تازه بعد متوجه میشوند آبی در محل وجود ندارد.آنگاه آب را از جای دیگری که آنجا نیز بدان نیاز هست و زندگی صدها هزار نفر بدان وابسته است، تأمین می کنند. این میشود همان چیزی که ما در یزد و اصفهان شاهدش هستیم.
جنبه بحران زایی و تنش زایی این سیاست از همان آغاز روشن بود و طی سه دهه، این بحران و تنش عمیق تر شده است. کشاورزی اصفهان رو به خامت گرایید . در تمام طول سی سال گذشته ( از سال۱۳۷۴ تا ۱۴۰۴) هیچ راه حل اصولی ارائه نشد. سیاست های دولت عواقب بسیار وخیمی برای مردم استان اصفهان خصوصاً کشاورزان در پی داشته و زندگی صدها هزار تن از مردم این استان را که کار و فعالیت و وسیله ارتزاقشان کشاورزی است در معرض نابودی قرار داده است.
مطابق اظهارات خبر نگار همشهری، بخش عمده زمینهای پیرامون شهر ورزنه، بدون زراعت رها شده اند. مردم این منطقه، نه بذری به صحرا برده و نه گندمی به خانه بردهاند. اغلب درختان خشک شدهاند. در بالادست شهر ورزنه روستاهای زیادی به صورت کامل کویری شده و از آنها جز خانه های تو سری خورده و زمین های خشک و بایر و بی علف چیزی نمانده است. حتی یک درخت در این روستاها به چشم نمیخورد. تا ۱۵ سال پیش در این روستاها، چغندرقند، پنبه و یونجه کشت میشد. کمی بعد تر به کشت گندم و جو محدود شد و در حال حاضر به زمین های بایر تبدیل شده اند. دشت ” رودشت” واقع در شرق اصفهان کمتر از دو دهه پیش یکپارچه سبز و خرم بود، در آن پیاز و ذرت و حتی برنج کشت میشد که بعدتر به گندم و جو محدود شد.”زیار”، “جرقویه”،”اژیه”،”هرند”،”بران” و “خوراسگان” در شرق اصفهان نیز کم و بیش وضعیت مشابهی دارند.
نمیتوان این واقعیت را انکار نمود که در ۵ سال اخیر میزان بارش کاهش داشته است. ذخائر آبی در سدهای اطراف تهران که تأمین کننده آب این استان است از جمله سد امیر کبیر، لار، لتیان، طالقان و ماملو به شدت کاهش یافته است. حجم مفید مخزن سد امیرکبیر تقریباً به نصف کاهش یافته و سد لار تقریباً خشک شده است. ورودی آب سدهای کشور در سال ۱۴۰۳ ، ۵ / ۹ میلیارد متر مکعب بوده که نسبت به سال قبل از آن ۵ / ۳ میلیارد مترمکعب افت داشته است. سد میناب در هرمزگان، زاینده رود در اصفهان، پانزده خرداد در خراسان رضوی و سد ساوه در وضعیت قرمز قراردارند. مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران، شرایط آبی سال ۱۴۰۴ را سختتر از سال گذشته خواند(ایلنا ۱۶ فروردین ۱۴۰۴). اوضاع به قدری وخیم است که ممکن است تابستان سال جاری آب جیره بندی شود و ماجرای کمبود و قطع برق و گاز، با کمبود و قطع آب تکمیل شود.
جلوگیری از این فجایع و بحران آب قطعاً ممکن میبود هرآینه یک دولت کارگری و شورایی بر سرکار میبود و سیاستهای درستی منطبق با منافع توده مردم و حفظ و سلامت محیط زیست اتخاذ میشد. سیاستهای جمهوری اسلامی اما همهجا برپایه منافع مشتی سرمایهدار و انگل مفت خور، علیه توده مردم و بر ضد طبیعت بوده است. ارتجاع اسلامی طی بیش از ۴۶ سال حاکمیت ننگین خود تنها و تنها در فکر غارت و چپاول بوده است و در این راه از تخریب و حتی انهدام طبیعت نیز ابایی نداشته است.
آخرین خبرها حاکی از آن است که دراثر تشدید مبارزه و گسترش بیش از پیش اعتراضات و تظاهرات گسترده کشاورزان شهر ها و روستاهای استان اصفهان، دولت جمهوری اسلامی وادار به بازگشائی آب زاینده رود شد . کشاورزان اصفهان با پیگیری و استمرار مبارزه و کسب این پیروزی، موفق شدند زمین های زیر کشت خود را آبیاری کنند. تجربه یکبار دیگر نشان داد که رژیم جمهوری اسلامی جز با زور و مبارزه، عقب نشینی نمیکند و کشاورزان اصفهان نیز با توجه به این تجربه می توانند این پیروزی را به یک پیروزی با دوام تبدیل کنند.
مردم ایران حق دارند از یک زندگی خوب و از محیط زیست سالم برخوردار باشند. مردم استان یزد حق دارند از آب شرب کافی برخوردار باشند. کشاورزان اصفهان حق دارند باغ ها و زمین های زیر کشت خود را به موقع آبیاری کنند. سیاستها و عملکرد دولت حاکم اما درست مقابل منافع و حق و حقوق توده مردم بوده است. ارتجاع اسلامی قادر به حل بحران های عدیده ای که با آن دست به گریبان است حتی بحران آب، نیست. حل بحران آب در گرو یک مبارزه همهجانبه و قاطع است. توده های مردم قبل از هرچیز باید با تشدید مبارزات خود تکلیف رژیم ارتجاعی حاکم را یکسره کنند. کارگران و زحمتکشان در صف مقدم این مبارزه باید به انقلاب برخیزند و همراه با رهایی خود از شر رژیم و بحران های آن، طبیعت و محیط زیست را نیز از چنگال مرتجعان و استثمار گران نجات دهند.
نظرات شما