درود ما بر رفقای دلیری که در شب ظلمانی و سرد آن زمستان جانشان را آتشی ساختند تا مژده بهاران باشند . چنان زمستانی که در وصفش میگفتند : سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت، سرها در گریبان است . کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را . نگه جز پیش پای را دید نتواند که ره تاریک و لغزان است . اگر دست محبت پیش کس یازی به اکراه آورد دست از بقل بیرون که سرما سخت سوزان است.
در شرایط استبداد زده شاهنشاهی که تشکیل هر هسته مطالعاتی و فعالیت صرف سیاسی به سرعت کشف و به زندان و داغ و درفش منتهی می شد و پایان مییافت ، در شرایطی که بخش هایی از چپ جامعه در گرداب پاسیفیسم و بی عملی غوطه ور بود،
در شرایطی که سازشکاران و انحلال طلبان اپورتونیست به زائده جنگ سرد تبدیل شده و به کنج عافیت خزیده و یا فرار را بر قرار ترجیح داده بودند ، در شرایطی که مبارزه ” ملی” دیگر نمیتوانست پاسخی به وضعیت موجود باشد زیرا هر ابراز وجود جزئی هم با واکنش سخت استبداد و دیکتاتوری منتهی میشد. هر تشکل مستقل از استبداد مطلقه سلطنت ، غیر ممکن بود و در همان حال کشور به بهشت عده قلیلی از ثروت اندوزان تبدیل شده بود و اکثریت توده های مردم روز به روز به حاشیه ها رانده میشدند. این وضعیت داخلی بود.
در آن شرایط، جهان نیز با تحولات عظیمی روبرو بود . مستعمرات یکی پساز دیگری با مبارزات و جنبشهای مردمی فرو پاشیده و یا در شرف فروپاشی بود و صدای ریزش آوارهای آن در همه جا انعکاس مییافت. انقلاب چین و کوبا با موفقیت انجام شده بود . انقلاب ویتنام با شدت و حدت ادامه داشت . مبارزه مردم الجزایر برای برون رفت ازحلقه استعمار به نتیجه رسیده بود . بجز کوبا، آمریکای لاتین در تب وتاب مبارزه بود و همه اینها در میان آگاه ترین بخشهای جامعه ما انعکاس مییافت. جامعه ای که جزیره ثبات در خاور میانه لقب گرفته بود اما ستم و استثمار و سرکوب خشونتبار سلطنت مطلقه هر صدایی را در گلو خفه میکرد.
در چنین شرایطی است که نبرد آشتی ناپذیر رفقای ما با کمترین امکانات از جنگل آغاز میشود. غرش سلاحهای رفقای ما در سیاهکل، در تمام پهنه کشور طنین انداز شد و خواب زمستانی خواب زدگان و جزیره ثبات و آرامش شاه را برهم زد. این یک سرآغاز بود . سرآغازی که با جانبازی، ازخود گذشتگی و حماسه افرینی رفقای ما، پرچم سرخ فدایی در جنگل های سیاهکل به اهتزاز درآمد و جانی بر کالبد بیرمق تمامی جامعه دمیده شد . پس از این راهگشایی بود که گروه گروه از فرزندان دلیر و آگاه در سراسر ایران امید یافتند که شب زمستانی را پایانی محتوم است و به صفوف سازمان پیوستند . راه گشوده شد و با وجود ددمنشیهای بسیار از جانب حاکمیت ستمشاهی ، تا انقلاب ۵۷ رهروان بیشماری یافت و نام فدایی و حماسه سیاهکل جاودانه شد.
امروز ما فدائيان و بسیارانی بر ادامه راه آن اخگرهای فروزان که از جانهای شیفته خود شعله ساختند تا راه کارگران ، زحمتکشان و ستمدیدگان را به سوی آزادی و سوسیالیسم وپایان بخشیدن به انواع ستم و استثمار ارتجاع و سرمایه داری روشن نمایند ، به رغم سرکوب بی امان ، تفرقه افکنیهای بورژوازی و خیانت خائنین به طبقه کارگر و به رغم سپری شدن بیش از نیم قرن از آن حماسه، کماکان بر تعهدات و آرمان های سرخ و سوسیالیستی حماسه سازان سیاهکل وفا داریم .
ما هسته کار ، نان ،آزادی هوادار سازمان فدائيان اقلیت ، در پنجاه و چهارمین سالگرد قیام سیاهکل یاد آن فدائيان و پیشتازان رهایی را گرامی میداریم و بر تداوم راه آنان تا محو ستم و استثمار پای خواهیم فشرد .
سرنگون باد رژیم سرمایه داری ارتجاعی جمهوری اسلامی
برقرار باد حکومت شورایی کارگران وزحمتکشان
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
هسته کار ، نان ، آزادی ، هوادار سازمان فدائيان (اقلیت)
بهمن ۱۴۰۳
نظرات شما