یکشنبه ۱۹ ژانویه (۳۰ دی) از صبح همه در انتظار اعلام آتشبس بودند، اما انتظار ادامه داشت و عقربههای ساعت به کندی حرکت میکردند. به بهانهی عدم اعلام نام سه گروگان اسرائیلی، نتانیاهو به ارتش فرمان حمله به شمال و مرکز غزه را داد تا باز بُکُشند و ۱۹ فلسطینی تنها به خاطر تاخیر چند ساعته در اعلام اسامی سه گروگان کشته شدند. تا در نهایت با اعلام نام سه گروگان، انتظار به پایان رسید و قرار شد غزه حداقل برای مدتی روی آرامش را ببیند.
یکسال و سه ماه و دوازده روز، همهی این روزهای تیره و سخت را باید شمرد و به خاطر سپرد، بمباران، پرواز هواپیماییهای جنگنده، صدای انفجار، ویرانی، شلیک بیوقفه گلوله، تانک، آوار، فریاد، خون، مرگ. روزهای فریاد دلخراش مادران کودک از دست داده، مادربزرگان و پدربزرگانی که در کنار عزیزان خود در سکوت جهان “متمدن” سرمایهداران دستهجمعی قتلعام شدند.
این یکسال و سه ماه و دوازده روز، روزهای مقاومت و مبارزه مردم ستمدیده فلسطین برای آزادی نبود، کشتار مردم فلسطین بود. وقتی تنها خبر توافق برای آتشبس در روز چهارشنبه منتشر شد، مردم ستمدیدهی فلسطین در غزه و کرانه باختری از شادی به هوا پریدند و رقصکنان شادمانه آواز سر دادند، آنهم در حالی که همان روز شهر غزه توسط ارتش صهیونیستی اسرائیل گلولهباران شده و ۴۸ فلسطینی کشته شده بودند. آنها نمیدانستند مفاد قرارداد آتشبس چیست (و شاید در آن لحظه حتا برایشان مهم نبود)، آنها تنها شنیده بودند که آتشبس مورد توافق قرار گرفته و همین برای شادی وصفناپذیرشان کافی بود.
چه فاجعهی بزرگی! چه بر مردم غزه گذشته است که شادی آتشبس، بر عزاداری بر جسد ۴۸ فلسطینی سایه افکند؟ روزی که در تنها یک واحد مسکونی ۱۲ نفر در محله شیخ رضوان غزه جان باختند و نتوانستند رقصکنان و هلهلهزنان به خاطر آتشبس شادی کنند. در این یکسال و سه ماه و دوازده روز، چه بر این مردم گذشت؟ بر این مردم ستمدیده، از پا افتاده و خسته از جنگ و کشتار و خونریزی. یک دختر ۱۹ ساله که پیش از جنگ قرار بود برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی با بورسیه عازم الجزایر شود، اما رؤیایش با پیمودن روزانه ۲ کیلومتر تنها برای یافتن آب آشامیدنی با جنگ رفته بود، میگوید: “در عمرم هرگز این قدر شاد نشده بودم. باورم نمیشود. آیا خواب میبینم؟”.
آنچه در این یکسال و سه ماه و دوازده روز گذشت، هیچ ربطی به آرمانهای مردم فلسطین نداشت، نه کشتار وحشیانه مردم غیرنظامی اسرائیل در ۷ اکتبر و نه فجایع بعد از آن. نه “طوفان الاقصیِ خامنهای” خواست مردم فلسطین بود و نه میتوان کشتار مردم به همراه ویرانی غزه را مقاومت مردم فلسطین نامید، و بیشرمانهتر آنکه مانند خامنهای آتشبس را پیروزی “مقاومت مردم غزه و شکست اسرائیل” خواند. در وقاحت و بیشرمی، دیکتاتور خونآشام مرزی را نمیشناسد. در حلقه محافظاناش نشسته و جام خالی “پیروزی” را با خون مردم فلسطین پُر میکند و سر میکشد.
حماس با گستاخی تمام از پیروزی میگوید و اینکه “جنگ دیگر از سر گرفته نخواهد شد”، از آن طرف اما سپاه پاسداران در بیانیه خود وعده “برگزاری نماز نصر در آیندهای نه چندان دور در مسجدالاقصی” را میدهد و نتانیاهو میگوید: “اگر توافقات در هر کدام از مراحل اجرا نشود اسرائیل به جنگ باز میگردد” و منظورش این است که حماس نباید جایی در غزه داشته باشد نه از نظر نظامی و نه در اداره امنیتی و سیاسی غزه.
جمهوری اسلامی راهپیمایی “نصر” بعد از نمازهای جمعه به شکرانه “فتح بزرگ” یعنی “آتشبس موقت” برگزار میکند، اما از جمعیت ۱۰ میلیونی تهران ۳ هزار نفر شرکت میکنند و در دیگر شهرهای میلیونی به چند صد نفر میرسند. جمعیت خودجوششان نیز در میدان فلسطین در شب چهارشنبه به چند ده نفر محدود است. دیگر از ساندیس و خیلی بالاتر از ساندیس کاری برنمیآید.
حماس و همپالگیهایاش همچون سپاه پاسداران، نمیگویند که چگونه و چرا این کشتار و ویرانی و خانهخرابی به مردم غزه تحمیل شد و باز نمیگویند حاصل این فجایع که عمدتاً بر دوش مردم غزه افتاد برای مردم فلسطین چه بود؟! اما ما به صراحت میگوییم که هیچ ارمغانی برای مردم ستمدیده فلسطین نداشت جز ویرانی و کشتار، جز درد و رنج، جز ناله و فریاد. بیشک در این جنایات که دولت اسرائیل به رهبری نتانیاهو نقش اصلی را دارد، حماس و جمهوری اسلامی بهعنوان آغازگر این فاجعه و دولت آمریکا به رهبری جو بایدن و شرکای اروپاییاش به دلیل تامین سلاحهای کشتار جمعی برای ارتش فاشیستی اسرائیل، در کشتار مردم فلسطین نقش داشته و مسئولاند.
اما باید هشیار بود که با آتشبس کنونی نه خطر جنگ پایان یافته و نه مساله فلسطین حل شده است. یکی از حساسترین موضوعات آینده سیاسی و اداری غزه است و نتانیاهو بدون تردید حاضر به پذیرش هیچ نقشی برای حماس در آینده غزه نیست. حماس هم اگرچه از نظر نظامی کامل از بین نرفته، اما واقعیت این است که دیگر توان رزمی گذشته را ندارد و حتا نمیتوان دیگر حماس را به عنوان یک بازوی نظامی جمهوری اسلامی به حساب آورد. نتانیاهو حتا حاضر به پذیرش اداره غزه توسط تشکیلات خودگردان فلسطین نیست. این یکی از گرههای مهم مذاکرات پیشارو در مراحل بعدی است.
دولت اسرائیل همچنین امتیازات دیگری از جمله کنترل گذرگاه فیلادلفیا را در مذاکرات بدست آورد. توافق آتشبس به گفتهی جو بایدن براساس همان طرحی بدست آمده است که وی در ماه می سال گذشته ارائه کرده بود، اما طرفین به بهانههای مختلف حاضر به پذیرش آن نشده بودند. از جمله حماس که بر پایان جنگ و نه آتشبس موقت تاکید داشت، اما اینبار مجبور به پذیرش این مساله شد و گفتوگو برای پایان جنگ به دور بعدی مذاکرات موکول شد.
در مرحله اول که شش هفته به طول خواهد انجامید، ۳۳ گروگان از جمله زنان، کودکان و سالخوردگان با تعدادی از زندانیان فلسطینی مبادله و آزاد خواهند شد. در این مرحله همچنین ارتش اسرائیل از نواحی پر جمعیت غزه خارج خواهد شد و آوارگان فلسطینی خواهند توانست به خانههای خود باز گردند. روزانه ۶۰۰ کامیون کمکهای انسانی نیز به غزه وارد خواهند شد.
۱۶ روز بعد از آغاز آتشبس، مذاکرات برای مرحله دوم آغاز خواهد شد. این مرحله نیز شش هفته طول خواهد کشید. در این مرحله گروگانهای باقی مانده همراه با تعدادی از زندانیان فلسطینی آزاد و ارتش اسرائیل از غزه عقبنشینی خواهد کرد.
مرحله سوم و نهایی شامل بازسازی غزه تحت نظارت مصر، قطر و سازمان ملل و بازگرداندن بقایای گروگانهای جان باخته خواهد بود. در این مرحله است که موضوع اداره غزه نیز باید حل شود. دولت اسرائیل اعلام کرده است که کنترل امنیتیاش بر غزه باید همچنان باقی بماند.
جو بایدن در کنفرانس خبری خود در این رابطه گفت: “با شکلگیری این توافق، فلسطینیان میتوانند غزه را بدون حضور حماس از نو بسازند”. دولت کانادا نیز ضمن استقبال از توافق بر عدم حضور حماس در آینده غزه تاکید کرد.
بسیاری از دولتهای دیگر اما بر این نکته تاکید کردند که برای حل کامل مساله باید راه حل دو دولت دو کشور پیگیری و اجرا شود. از مکرون رئیس جمهور فرانسه تا استارمر نخستوزیر انگلیس و بسیاری از سران دیگر دولتهای جهان از جمله کشورهای عربی بر این موضوع تاکید کردند. حتا جو بایدن نیز بر این موضوع انگشت گذاشت، اما در رابطه با دولت آمریکا موضوع این است که تا چند روز دیگر ترامپ جایگزین بایدن خواهد شد که بسیار علاقهمند است تا “پیمان ابراهیم” را گسترش داده و به نام خود حک کند.
ترامپ اما با یک مانع مهم روبروست. دولت عربستان برای برقراری رابطه با اسرائیل حل مساله فلسطین را پیششرط خود اعلام کرده است. پیش شرطی که اغلب دولتهای جهان برای حل دائمی مساله فلسطین و صلح خاورمیانه به آن باور دارند و در نتیجه از حمایت وسیعی برخوردار است. در واقعیت نیز مساله فلسطین هیچ راهحل دیگری در شرایط کنونی ندارد.
ترامپ اما در دوره اول ریاستجمهوری خود حمایتهای کمنظیری از دولت اسرائیل بهعمل آورد که از جمله میتوان به انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس (اورشلیم) و به رسمیت شناختن قسمت اشغالی جولان به عنوان خاک اسرائیل اشاره کرد، در حالی که هیچ دولت دیگری در جهان آن را به رسمیت نشناخته است. مایک هوکابی سفیر انتخابی ترامپ برای اسرائیل و فرماندار سابق آرکانزاس نیز یکی از افراطیترین افراد ضد فلسطینی است که پیشتر گفته بود “چیزی به نام کرانه باختری یا مناطق اشغالی وجود ندارد”. با وجود این پیشبرد “پیمان ابراهیم” برای ترامپ از اهمیت وافری برخوردار است، حتا اگر به مفهوم نرمش در برابر عربستان سعودی باشد. اما نرمش در برابر عربستان سعودی مشکل دیگری دارد و آن دولت نتانیاهو است که اساساً به حقوق مردم فلسطین و راحل دو کشوری و دو دولتی اعتقادی ندارد و این تناقض و تضادیست که ترامپ با آن روبروست.
دولت آمریکا از “پیمان ابراهیم” اهداف سیاسی و اقتصادی مشخصی را دنبال میکند. موضوع اصلی این است که دولت امپریالیستی آمریکا بهویژه در رقابت با امپریالیسم چین – با توجه به تغییراتی که در چهره سیاسی خاورمیانه رخ داده است – میخواهد موقعیت خود در خاورمیانه را تقویت و تحکیم بخشد. موقعیتی که رو به افول بود و در سالهای اخیر دولتهای عربی منطقه روابط خود را با چین (و روسیه) گسترش داده بودند. به هر حال حل مساله فلسطین و گسترش “پیمان ابراهیم” دو موضوع کلیدی، حساس و مشکل در پیش پای دولت ترامپ برای تقویت و تحکیم موقعیت امپریالیسم آمریکا در منطقه هستند.
تن دادن حماس نیز به توافق آتشبس و برخی از شروطی که پیش از آن تن نداده بود، افزون بر تضعیف و شکستهای پی درپی، به دلیل همین تغییرات در چهرهی سیاسی خاورمیانه است. شکست حزبالله، سقوط بشار اسد، ضعف شدید جمهوری اسلامی بهعنوان حامی اصلی حماس، تضعیف موقعیت حشد الشعبی در عراق و حوثیها در یمن، راه دیگری برای حماس باقی نگذاشته بود جز تن دادن به این توافق. در ادامه مذاکرات نیز اگرچه دشواریهای زیادی وجود دارد، باز به نظر نمیرسد که قدرت چانهزنی زیادی برای حماس باقی مانده باشد.
واقعیت مهم دیگر این است که غزه ویران شده است. براساس آمارهای رسمی بیش از ۴۶ هزار نفر در غزه جان خود را از دست دادهاند. هفتهنامه پزشکی معتبر “لانست” براساس تحقیقات پژوهشگران بریتانیایی آمار کشتهشدگان را بسیار بیشتر از آمارهای رسمی دانسته است. براساس این پژوهش از هفتم اکتبر تا ۳۰ ژوئن (۱۰ تیر) یعنی کمتر از ۹ ماه حدود ۶۴ هزار و ۲۶۰ فلسطینی متاسفانه جان باختهاند. براساس اعلام دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد، ۷۰ درصد کشتهشدگان زن و کودک هستند. اسرائیل اما بدون ارائه مدرک مدعی شده است که ۱۷ هزار شبهنظامی فلسطینی را به قتل رسانده است.
براساس تحقیقات سازمان ملل حدود ۷۰ درصد از کل ساختمان های غزه ویران شدهاند. تنها آوار برداری ویرانهها که بالغ بر ۴۲ میلیون تن است، سالها به طول میانجامد. ۱۳۶ مدرسه و دانشگاه، بهکلی ویران شدهاند. بازسازی غزه نیازمند بیش از ۲۰ میلیارد دلار است.
ابعاد گستردهی ویرانی و کشتار، آلام و درد و رنج مردم ستمدیده غزه وصفشدنی نیستند. مردم فلسطین این نبرد را انتخاب نکرده بودند، کسان دیگری (حماس و جمهوری اسلامی) به جای آنها تصمیم گرفتند و کسان دیگری (دولت اسرائیل) از این فرصت برای ویرانی غزه بهره بردند. بنابراین تنها راه برای مردم فلسطین این است که خود سرنوشت خویش را در دست بگیرند و نگذارند دیگران به جای آنها تصمیم بگیرند. مردم فلسطین با اتحاد و متشکل شدن در شوراهای منتخب خود میتوانند یکپارچه برای تحقق خواستهای خویش گام به پیش بگذارند و اینگونه نگذارند که دیگران به نام آنها، این فجایع را به مردم ستمدیده فلسطین تحمیل کنند. زنده باد فلسطین.
نظرات شما