جنگ داخلی سوریه که پس از آتشبس ۲۰۲۰ در ادلب با میانجیگری روسیه و ترکیه ظاهراً فروکش کرده بود، در ادامه تحولات سیاسی که در طول یک سال اخیر در خاورمیانه رخ داد، حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، لشکرکشی رژیم اسرائیل به غزه و در ادامه آن جنگ اسرائیل و حزبالله لبنان، بار دیگر شعلهور شد.
گروهای اسلامگرای سوری، تحت رهبری هیئت تحریرالشام با بهرهبرداری از شکستهای دونیروی اصلی حامی بشار اسد، شکست و عقبنشینی نیروهای حزبالله از خاک سوریه در جریان جنگ ، شکست استراتژیک جمهوری اسلامی در جنگ نیابتی با اسرائیل و نیز درگیری روسیه در اوکراین، روز چهارشنبه ۷ آذر با شعار «پاسخ به تجاوزات» تعرض گستردهای را علیه رژیم دیکتاتوری بشار اسد سازمان دادند.
این حمله از حومه استان ادلب و حومه غربی استان حلب آغاز شد.آنها در یک حمله برقآسا، در طول ده روز از ۷ آذر مناطق وسیعی از سوریه، تمام استان ادلب ، استان حلب، دومین شهر بزرگ سوریه، حماه و دو استان جنوبی درعا و سویدا را به همراه تعدادی از شهرهای دیگر به تصرف خود درآوردند. گزارشهای روز شنبه حاکی بود که اسلامگرایان پس از تصرف شهرهای «رستن» و «تلبیسه» در آستانه ورود به حمصاند که یک نقطه استراتژیک برای حمله به دمشق، پای تخت سوریه است.
در واقع، جنگ در حمص برای رژیم اسد سرنوشتساز بود. با تسلط مخالفان بر این شهر، تصرف پایتخت و تسلط آنها بر سراسر سوریه قطعی می بود. از همین روست که ارتش بشار اسد به همراه باقیمانده نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، حزبالله لبنان و حشدالشعبی عراقی ، تمرکز اصلی خود را بر دفاع و حفظ حمص قرار دادند. اما در نخستین ساعات بامداد یکشنبه مقاومت نیروهای نظامی اسد در هم شکست و حمص به تصرف مخالفان درآمد. آنچه تحولات را در جهت سرنگونی بشار اسد باز هم تسریع کرد، قیام مردم در تعدادی از شهرهای دیگر بود. این قیامها تا روز شنبه به حومه پایتخت کشیده شد و احتمال اینکه دمشق سریعتر ازآنچه پیشبینی میشد سقوط کند، افزایشیافت. این تحولات پسازآن رخ داد که مخالفان رژیم ، کنترل استان جنوبی درعا را به دست گرفتند.
روز شنبه وزرای خارجه ترکیه ، روسیه و جمهوری اسلامی در دوحه قطر اجلاس خود را برگزار کردند. آنها بر انتقال مسالمتآمیز قدرت و برگزاری انتخابات توافق کردند. در پی این نشست، ارتباط میان نخست وزیر سوریه و ابو محمد جولانی رهبر اسلامگرایان مخالف، از طریق ترکیه برقرار شد. ارتش سوریه از پایتخت عقب نشست و بشار اسد که بر روی اجساد صدهاهزار تن از مردم سوریه حاکمیت ننگین خود را حفظ کرده بود، فرار کرد. مخالفان حدود ۶ بامداد روز یکشنبه وارد دمشق شدند و فرستنده تلویزیونی را تسخیر کردند.
نخستوزیر سوریه ، آمادگی خود را برای همکاری با مخالفان، اعلام کرد. ابومحمد جولانی، رهبر هیئت تحریر شام نیز اعلام کرد که نهادهای عمومی کشور تا زمان انتقال قدرت، تحت نظارت نخستوزیر سابق باقی خواهند ماند. وی از طرفداران خود خواست به نهادهای دولتی تعرض نکنند. تا اینجا به نظر میرسد که به رغم سرنگونی دیکتاتور، با توافقات و سازشهای پشت پرده، دستگاه دولتی بعثی و در شالوده آن نیروهای نظامی و بوروکراسی موجودیت خود را حفظ کرده اند.
نخستوزیر سوریه، در گفتوگویی با شبکه العربیه گفت: با ابو محمد جولانی فرمانده شورشیان در ارتباط بوده است تا درباره روند انتقال قدرت هماهنگی کنند و وعده برگزاری انتخابات آزاد را داد.
آنچه در جریان تمام درگیریهای نظامی در این چند روز برجسته بود ، فرار و عقبنشینی پیدرپی ارتش سوریه با برجای گذاردن تمام تجهیزات نظامی، حتی سلاحهای سنگین و پیشرفته، ازجمله تانک، هواپیما و موشک بوده است. ارتش مزدور رژیم بعثی هیچ انگیزهای برای جنگیدن از خود نشان نداد. بشار اسد تلاش کرد با افزایش ۵۰ درصدی حقوق نظامیان در آنها انگیزه ایجاد کند که آن نیز در شرایط شکست و عقبنشینی بینتیجه بود. در همین حال، مردمی که در یک کشور ویران و ازهمگسیخته ، سالها درگیر فقر ، فلاکت و جنگ بوده و در همان حال زیر یوغ رژیم سرکوبگر و استبدادی جانشان به لب رسیده است، از پیروزی مخالفان اسلامگرا ، استقبال کردند.
گروه هائی که اکنون تحت رهبری هیئت تحریرالشام بر سوریه مسلط شدهاند، عمدتاً متشکل از چندین گروه کوچک و بزرگ اسلامگرای وابسته به شاخههای مختلف فرقه سنی هستند که در دو جبهه اصلی ائتلاف شرکت دارند.
مهمتری آنها هیئت تحریرالشام متشکل از جبهه فتحالشام، لواءالحق، جبهه انصارالدین، جیش السنه، تحت رهبری محمد الجولانی، فرمانده این ائتلافاند. در این ائتلاف نقش تعیینکننده را جبهه فتحالشام بر عهده دارد که بیشترین نیروی نظامی را با یک یگان ضربتی ویژه به نام «عصائب الحمراء»در اختیار دارد که در تمام جبههها سرنوشت جنگ را تعیین کرده است. گروههای دیگری که در این عملیات حضور دارند، عبارتاند از:
جبهه رهائیبخش ملی؛ که شامل گروه جیش النصر، گردان های شام، ارتش آزاد ادلب، جنبش احرارالشام ، جیش العزت که بخشی از ارتش آزاد سوریه است و بالاخره جنبش نورالدین الزنکی از دیگر گروههای مهم این حرکت محسوب میشوند.
چندین گروه مسلح کاملاً وابسته به ترکیه شامل «لشکر سلطان مراد»، «لشکر سلطان سلیمان»، «لشکر حمزه»، «جیش الاسلام» و بخشی از «جبهه شام» که در ائتلاف «جیش الوطنی السوری» قرار دارند، جداگانه عملیات موسوم به طلوع آزادی را آغاز کردند که در حمله به شرق حلب نیز شرکت داشتند.
این گروهها که کاملاً سازمانیافته ، آموزشدیده و مسلح به سلاحهای پیشرفته وارد جنگ با ارتش سوریه و متحدان آن شدند، از حمایت برخی قدرتهای منطقهای و بینالمللی نیز برخوربودند. حامی اصلی آنها ترکیه است. گرچه تا روز جمعه هفته گذشته، دولت ترکیه بهاینعلت که برخی از گروههای عضو هیئت تحریرا لشام در لیست گروههای ترور آمریکا و اروپا قرار دارند، رسماً از آنها حمایت نکرده بود، بلکه این حمایت غیرمستقیم و غیر علنی بود، در بحبوبحه درگیریها، حمایت رسمی خود را اعلام کرد و خواستار پیشروی آنها تا سرنگونی بشار اسد شد. رئیسجمهور ترکیه روز جمعه هفته گذشته، در خصوص تحولات سوریه و پیشروی این گروهها گفت: ادلب، حماه، حمص و هدف طبیعتاً دمشق است. مخالفان به راه خود ادامه میدهند و آرزو داریم که این مسیر بدون بلا و آسیب جدی ادامه پیدا کند. روشن است، برنده اصلی تحولات سوریه ترکیه خواهد بود.
این گروهها که جمعاً حدود صد هزار نیروی نظامی را پیش از آغاز حمله در اختیار داشتند، قطعاً میبایستی ازنظر مالی و تسلیحاتی نیز تأمین میشدند. علاوه بر ترکیه لااقل ازنظر مالی از سوی برخی شیخنشینهای حاشیه خلیجفارس نظیر قطر که معمولاً حامیان اصلی گروههای سنی اسلامگرا بهویژه اخوانالمسلمین هستند، موردحمایت مالی قرارگرفتهاند. ازنظر نظامی نیز، گذشته از ترکیه، اوکراین در سازماندهی و آموزش نظامی و تسلیحاتی آنها نقش داشته است. اما موضعگیری قدرتهای غربی ، آمریکا و اروپا در مورد آنها چیست؟ آنها تاکنون موضع صریح و رسمی اعلام نکردهاند.
وزیر خارجه آمریکا، روز چهارشنبه هفته گذشته گفته بود، پیشرفتهای سریع گروه اسلامگرای هیئت تحریرالشام در سوریه نشان میدهد که حامیان بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، مشغول مسائل دیگری هستند و حواس آنها از مسائل سوریه پرت شده است.
به نظر میرسد هیئت تحریرالشام از این وضعیت استفاده کرده است. وی همچنین گفت که امتناع اسد از همکاری با فرایند سیاسی سازمان ملل برای پایان دادن به جنگ داخلی در سوریه، در را به روی حملات هیئت تحریر الشام بازکرده است.
اما بعید است دولت آمریکا که خودش در سوریه حضور نظامی مستقیم دارد، از تعرض نظامی هیئت تحریر الشام و دیگر گروههای نظامی بیاطلاع باشد. به نظر میرسد که این سکوت بیدلیل نبوده و نیست. این حرکت هر نتیجهای که داشته باشد به نفع آمریکاست. پیروزی مخالفان، شکستی برای روسیه و جمهوری اسلامی است که طبیعتاً به نفع آمریکا و قدرتهای اروپائی است. بیشترین بهرهبرداری را از اوضاع کنونی سوریه، اسرائیل کرده است. پیروزی اسلامگرایان سنی به معنای جمع شدن بساط جمهوری اسلامی از سوریه وتوام با آن پایان دوران سازماندهی و تقویت نظامی حزبالله از طریق سوریه خواهد بود. این همان چیزی است که اسرائیل همواره خواهان آن بوده است. از همین روست که در روزهای گذشته اسرائیل با بمباران گذرگاه لبنان به سوریه، مشکلاتی برای جمهوری اسلامی ازنظر گسیل نیرو و سلاح برای کمک به بشار اسد ایجاد کرد. درعینحال از هماکنون بخش دیگری از نوار مرزی با سوریه را بهعنوان منطقه حائل، اشغال کرده است.
اکنون با سرنگونی رژیم بشار اسد، سؤال عمده این است که آیا پیروزی مخالفان رژیم بشار اسد میتواند پایانی بر جنگهای داخلی، آزادی مردم و استقرار یک دولت باثبات در سوریه باشد؟
قبل از هر چیز وابسته است به اینکه گروههای اصلی تعیینکننده در این جنگ بهحسب توازنهای موجود، چه سیاستی را در پیش خواهند گرفت. رهبر گروه هیئت تحریر الشام در چند روز اخیر تلاش کرده بود که خود را متمایز از اسلامگرایان نوع داعشی ، القاعده و حتی طالبانی نشان دهد. این موضعگیری بخشاً میتواند ناشی از این واقعیت باشد که سوریه کشوری نیست که بتوان به شیوه یک حکومت اسلامی قرونوسطایی بر آن حکومت کرد. در همین حال در مناطقی هم که به تصرف این گروه درآمد ، ظاهراً با مردم غیر نظامی طرفدار رژیم اسد یا اقلیتهای مذهبی ، قومی و ملی برخورد خصمانه صورت نگرفت.
اما با تمام این اوصاف، این واقعیتی غیرقابلانکار است که اسلامگرا نمیتواند جز خود، آزادی و موجودیت کس دیگری را به رسمیت بشناسد. اسلامگرای خوب و بد هم وجود ندارد. سرشت گروههای اسلامگرا واحد است. نکته مهم دیگر این است که اسلامگرا، ذاتاً شیاد و عوامفریب است. برای تحکیم موقعیت خود وعدههای شیرین به مردم ناآگاه میدهد،و در لحظه مناسب ماهیت واقعی خود و سیاستهایش را برملا می کند. نمونه برجسته آنهم خمینی در ایران بود.
بااینهمه، هر سیاستی که در پیشگرفته شود، این واقعیت بهجای خود باقی است که دهها گروهی که متحداً درجریان سرنگونی رژیم اسد مشارکت داشتند، دارای گرایشهای مختلف و منافع متضاد هستند. اختلاف و نزاع میان آنها قطعی است. این نزاع هنگامی خود را آشکار خواهد کرد که بحث بر سر سهم هریک از این گروهها در قدرت سیاسی به میان کشیده شود. ازاینپس هرکدام از این گروهها خواهان پیشبرد سیاست و منافع گروه خود هستند که میتواند حتی به درگیریهای شدیدی هم منجر شود. علاوه بر این طبقه حاکم بر سوریه و دستگاه دولتی ستمگر و ارتجاعی حافظ منافع آن دست نخورده بر جای مانده که در نزاعهای آینده نقش قطعی خود را ایفا خواهد کرد.
از این گذشته وضعیت کردههای سوریه که از حمایت آمریکا نیز برخوردارند، یک معضل جدی گروههای اسلامگرا خواهد بود. بهویژه که ترکیه بهعنوان حامی اصلی اسلامگرایان مخالف رژیم اسد، خواهان سرکوب کردها و برچیده شدن خودمختاری آنهاست. بهدشواری میتوان تصور کرد که اختلاف میان آنها بهسادگی حل خواهد شد، مگر آنکه توافقی میان ترکیه و آمریکا صورت بگیرد. نکته دیگر اینکه وضعیت پایگاههای نظامی روسیه در سوریه نیز نامعلوم است. گرچه اخباری که اخیراً انتشاریافته حاکی است که روسیه بخشی از تأسیسات نظامی دریایی را منتقل کرده و ناوگان دریایی خود را از پایگاه طرطوس خارج کرده است. اما بر اساس گزارش شورای روابط خارجی آمریکا، روسیه در حال حاضر ۲۱ پایگاه نظامی در سراسر سوریه دارد. بعید است که روسیه بهسادگی تمام پایگاههای نظامی خود را از سوریه برچیند و حضور نظامیاش را در دریای مدیترانه از دست بدهد. این مسئله احتمالاً به توافق میان روسیه و ترکیه موکول خواهد شد.
ازهرجهت که به مسئله سوریه نگاه کنیم پیروزی گروههای رقیب بشار اسد نیز بهسادگی مشکل سوریه را حل نخواهد کرد. اوضاع سوریه به علت تضادهای داخلی و خارجی همچنان مبهم و تیرهوتار باقی خواهد ماند.
اما تحولات سوریه مستثنی از این که در آینده چه جهتی به خود بگیرد، به نفع مردم ایران است. مردم ایران از سرنگونی یک دیکتاتور بیرحم ، ابراز شادمانی میکنند. در همان حال شکست سنگین رژیم ارتجاعی جمهوری در سوریه که سالها در کشتار و سرکوب مردم سوریه نقش داشت، میلیاردها ثروت کشور را هزینه حفظ رژیم دیکتاتوری سوریه کرد، یک پیروزی برای مردم ایران است. شکست جمهوری اسلامی در سوریه نیز همچون شکست در لبنان موقعیت آن را در داخل متزلزلتر و روند سرنگونی آن را تسریع خواهد کرد.
نظرات شما