در سراسر هفته گذشته اعتراضات پرستاران ادامه یافت. پرستاران بیمارستانها در اغلب شهرها تظاهرات و تجمعهای بزرگی برپا کردند. آنها در این تجمعها علیه تبعیض و ستمی که با آن مواجهاند، شعار سردادند و خواستار تحقق مطالبات خود شدند. درحالیکه فریاد پرستاران نه چند روز و چند هفته اخیر، بلکه ماهها و سالها علیه ستم و بی حقوقی بلند است، رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران، کمترین توجهی به مطالبات آنها نکرده و پاسخی نداده است.
در شرایطی که اعتراض و مبارزه پرستاران پیگیرانه ادامه دارد، روز چهارشنبه هفته گذشته، پزشکیان دریکی از روزهای مذهبی دولت دینی که بر آن نام روز پرستار نهاده اند، سخنرانی کرد . وی بسیار در مورد حق و عدالت، کلیگوئی کرد، اما کلامی در مورد تحقق مطالبات مشخص پرستاران نگفت. او نخست در نقش یک آخوند بدون عبا و عمامه، به تکرار یکمشت لاطائلات مذهبی پرداخت و گفت: ” پیامبران برای پیاده کردن حق و عدالت آمدهاند، هدف این است که در جامعه حق پیاده شود.” اینکه برخلاف ادعای پزشکیان، پیامبران برای تحمیق تودههای مردم و اسارت معنوی آنها آمدهاند و نه “حق و عدالت” ، از عملکرد دولت دینی اسلامگرای حاکم بر ایران که نماد بی حقوقی و بیعدالتی در سراسر جهان است، روشن است. نهتنها در دولت دینی شیعی حاکم بر ایران که خودش را عرصه حاکمیت خدا و پیامبر خدا معرفی میکند، تمام حقوق مردم ایران لگدمال شده و بی حقوقی درنهایت خود معمول، بلکه نظمی حاکم است که در آن گروه اندکی سرمایهدار و سران و مقامات مفتخور و دزد دولتی ثروتهای افسانهای اندوختهاند، اما متجاوز از ۸۰ درصد جامعه در اوج بیعدالتی در فقر زندگی میکنند و حقوق یک پرستار پاسخگوی هزینههای ده روز یک زندگی حداقلی هم نیست. این است معنای “حق و عدالت” پیامبران و امامانی که دولت دینی شیعه آن را بر ایران حاکم کرده است.
اما گویا پزشکیان بر این پندار است با تکرار یاوهسرائیهای همیشگی سران دستگاه دولت دینی و وعدههای پوشالی، میتواند پرستاران را فریب دهد و از مبارزه بازدارد.
اگر قرار بود با این یاوهسرائیها چیزی تغییر کند، احمدینژاد خیلی خبرهتر از او در عوامفریبی بود. پزشکیان بهجای اینکه توضیح دهد چرا پرستاران بااینهمه ستم و تبعیض مواجهاند، چرا وضعیت مادی و معیشتی آنها اسفبار است و چرا پرستارانی که وجودشان در سیستم درمانی هر کشوری بینهایت مهم است، کنارهگیری مینمایند یا در جستجوی کار به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند؟ به تعریف و تمجید از خودش پرداخت. برای او مهم نیست که پرستاران کشور را ترک میکنند و چرا ترک میکنند؟ او میگوید:” من نمی گم نرید خارج.اونائی که می خوان برن خوب انتخاب دارند می کنند. من انتخاب کردم برای این مملکت بمانم. برای این مملکت کار کنم ، برای این مملکت اگر قرار شهید بشم ولی برای مردم خودمان کار کنم. براساس عدالت و چارچوبی که هست. این چیزی است که شما میتونید از ما مطالبه حق کنید. ما باید تلاش کنیم مملکمتمان را از این بحران در بیاریم. ما الان تو این وضعیتی که قرار گرفتهایم شایسته و برازنده ما ایرانیان نیست. …ما آماده ایم بشینیم آنچه که داریم رو بر اساس عدالت و انصاف و شواهد علمی با همدیگه آئین نامه بنویسیم. روشها وجود داره، دنیا مسیرهای علمی رو رفته با همدیگه می تونیم تفاهم کنیم این کار رو کنیم. ما حرف شما را قبول داریم، پس برای چه شلوغی می کنید. ما اعتراض را پیگیری می کنیم تا حق پیاده شود.”
روشن است . پزشکیان که پاسدار نظم ارتجاعی حاکم است، بسیجی و وزیر بوده و حالا رئیسجمهوری دولت دینی ، مانده نه به خاطر کار کردن برای مردم ایران، بلکه برای پاسداری از یک رژیم ارتجاعی، فاسد و ضد انسانی، پاسداری از نظمی که شکاف فقر و ثروت را در ابعاد بیسابقهای عمیق کرده است. حالا این رئیسجمهور رژیم استبدادی که چیزی به نام اعتراض و مبارزه مردم را هم به رسمیت نمیشناسد، از پرستاران میخواهد که “شلوغی” نکنند. بر اساس همین حق و عدالتی که هست بیایند تفاهم کنند. خوب همین “عدالت و انصاف” بوده که زندگی پرستاران را تباه کرده است. سالها است که این رژیم ستمگر مدام بودجه ارگانها و نهادهای نظامی، پلیسی ،امنیتی و مذهبی را افزایش داده است. صندوق ارزی هم که دست خامنهای است، برای هزینههای نظامی کاملاً باز است. امسال هم هنر پزشکیان این بوده که فقط بودجه نظامی را ۲۰۰ درصد افزایش دهد. نوبت به بودجههای آموزشی ، بهداشتی و درمانی و رفاهی که میرسد، بودجه نیست و از جایی هم منبعی برای تأمین آنها وجود ندارد. حالا یک آدم عوامفریب مثل پزشکیان به پرستاران میگوید بیایید و همین خزانه خالی را با عدل و انصاف تقسیم کنیم. مردمی که به مبارزهشان ادامه میدهند قطعاً به پزشکیان پاسخ خواهند داد، دوران عوامفریبی شما با رسوایی به پایان رسیده است. بس کنید.
پزشکیان که حرفهایش ته کشیده. اراجیف پیشینیان خود را تکرار میکند. مبارزات برحق پرستاران را شلوغی مینامد، آن را به خارج وصل میکند و وعده تحقق هیچ مطالبهای را هم نمیدهد. دستآخر هم به قول خودشان به صحرای کربلا میزند و تمام ویرانی جامعه، فقر و فلاکت و بدبختی مردم را به خارج وصل میکند.
همه میدانند که سران جمهوری اسلامی همواره گفتهاند که تحریمها تأثیری ندارند. حالا گویا بهیکباره ورق برگشته است. نه نظام سرمایهداری نقش داشته، نه طبقه حاکم و سیاستهای ارتجاعی آن و نه دولت دینی. پزشکیان میگوید همه خرابیها به تحریم برمیگردد. اگر هم مردم مبارزه میکنند زیر سر دشمنان است که میخواهند اوضاع کشور را به هم بریزند. گوش کنید:
“اونا میخوان ما رو تیکه تیکه کنن. کشور را در مخمصهای گرفتار کردهاند و هر روز نیز تحریم و فشار تازهای به ما وارد میکنند تا ایران زمینگیر شود. بخشی از این اختلافات و اعتراضات نیز نتیجه همین فشارهایی است که به کشور تحمیل شده؛ اساسا دشمنان با هدف برهم زدن اوضاع و وا داشتن مردم به اعتراض این فشارها را به کشور وارد میکنند.”
تکرار حرفهائی که تا کنون سران رژیم، هزاران بار تحویل مردم دادهاند. این یاوه سرائی است. حالا یکلحظه فرض کنید که سرچشمه تمام بحرانهای نظم موجود و مبارزه مردم ایران فقط تحریم است. سؤال؟ چرا تحریم هست؟ چون جمهوری اسلامی اهداف توسعهطلبانه دارد. میخواهد امپراتوری اسلامی ایجاد کند. برای هژمونی منطقهای تلاش میکند. میخواهد نیروی نظامی برتر منطقه باشد. میخواهد بمب اتم تولید کند. میخواهد اسرائیل را از روی زمین محو کند. روشن است که نتیجه این سیاست، تشدید تضادها و اختلاف با دولتهای دیگر، حتی دولتهای توسعهطلبی از قماش خودش است. پی آمد تشدید تضاد و اختلاف تحریم و در ادامه آن، تحت شرایطی جنگ است. طبقهای که نمیتواند نان خشکوخالی مردم را تأمین کند ، غلط میکند ادعاهای عریض و طویلی بالاتر از جثهاش دارد. مردم ایران خیلی خوب میدانند که چرا تحریم است و مسبب آن جمهوری اسلامی است. مردم ایران خوب میدانند که علت و سرچشمه تمام بحرانهای جامعه و فجایعی که با آن روبهرو بوده و هستند، نظم طبقاتی حاکم، طبقه ارتجاعی حاکم و دولت دینی استبدادی است. پزشکیان نمیتواند مطالبات پرستاران را عملی کند ،چون در ذات و ماهیت جمهوری اسلامی نیست. در توان یک رژیم غرق در بحران نیست.
در همین جلسه، رئیس سازمان نظام پرستاری حتی شایعات اخیر مبنی بر استخدام ۱۱ هزار پرستار را غیرعملی خواند و گفت: “دولت از تأمین منابع برای استخدام پرستاران جدید عاجز است. یک پرستار مجبور است بهجای سه نفر کار کند و اضافهکار اجباری انجام دهد. این وضعیت به دلیل محدودیت درآمد اختصاصی بیمارستانهاست، چراکه اضافهکار پرستاران با ساعت ۲۵ هزار تومان پرداخت میشود. همچنین بیمهها پول بیمارستانها را پرداخت نمیکنند و پرداخت کارانه پرستاران ۷ تا ۱۲ ماه معوقه دارد. دولت در تلاش است تا کوچک شود و پرستاران را به شکل قراردادی، شرکتی و ۸۹ روزه استخدام میکند… بدون حل ریشهای مسائل پرستاری، پیشبرد اهداف نظام سلامت و اجرای درست برنامهها و سیاستهای کلان مانند سیاستهای کلی سلامت و برنامه هفتم توسعه، که همواره مورد تأکید جنابعالی بوده، ممکن نیست. آقای رئیسجمهور، امروز مردم به دلیل کمبود خدمات پرستاری در حال آسیب دیدن هستند. وقتی یک پرستار مجبور است بهجای یک بیمار، از پنج بیمار در آی سی یو مراقبت کند، این نظام سلامت و مردم هستند که آسیب میبینند. پرستاران شاهد تبعیض در درون نظام سلامت و میان دستگاههای اجرایی هستند؛ این موضوعات باعث شده که برخی از آنها علیرغم اینکه دلشان نمیخواهد، مجبور به ترک وطن شوند و مهاجرت کنند.” اینها حرفهای رئیس سازمان نظام پرستاری مورد تائید خود رژیم است. ببینید چه خبر است!
چرا جمهوری اسلامی در طول چند دهه گذشته نهفقط حتی یکی از مطالبات پرستاران را عملی نکرده، بلکه برعکس وضع بدتر و وخیمتر شده است؟ دلیل آن روشن است. سیاست دولت، نئولیبرالیسم است و خصوصیسازی و یک بخش آنهم ظاهراً کوچک کردن دولت. کوچک کردن دولت معنایش این نیست که نیروهای مسلح، پلیس، دستگاه اطلاعاتی و امنیتی، مذهبی، بوروکراسی و امثال اینها کمتر و کوچکتر شوند و هزینههای آنها کاهش یابد. منظور این است که همهچیز نهفقط کارخانهها و مؤسسات عمومی، مفت و مجانی به سرمایه داران بخش خصوصی واگذار شوند، بلکه آموزش و درمان نیز خصوصی شوند و از بودجه دولت چیزی صرف آنها نشود. بنابراین از روزی که رفسنجانی به دستور صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی این سیاست را در دستور کار جمهوری اسلامی قرارداد، علاوه بر اینکه کلینیکها و بیمارستانهای خصوصی وسیعاً رواج یافته و رشد کردهاند، آن بیمارستانهایی هم که هنوز ظاهراً دولتی هستند و وابسته به دانشگاهها، عملکرد یک بیمارستان خصوصی رادارند. بیمارستان خودگردان، باید هزینههای خود را از مردم، خواه مستقیم یا از طریق بیمهها تأمین کنند. نیروی کار هم دیگر نباید به استخدام رسمی درآید، بلکه باید از طریق شرکتهای دلال واسطه و با قراردادهای کوتاهمدت رنگارنگ تأمین شود. رئیس سازمان پرستاری میگوید:” سازمان امور اداری و استخدامی که باید مجوز استخدام را به وزارت بهداشت بدهد در چند سال گذشته در این حوزه تعلل کرده است و تعداد کافی مجوز جذب به وزارت بهداشت نداده است و نظام سلامت را بهسوی جذب نیروهای شرکتی سوق داده است.” البته سازمان امور اداری و استخدامی “تعلل” نکرده، سیاست ارتجاعی نئولیبرال را در یک رژیم استبدادی و دیکتاتوری عریان به قول عوام مثل هر عرصه دیگری با بیرحمی و قلدری تمام، اجرا کرده است.
در کشورهایی که خودشان طراح و پایهگذار سیاست نئولیبرال بودهاند، نقش و اهمیت بخشهای بهداشت و درمان و آموزش را حتی برای حفظ نظام خودشان میفهمند. لذا کارکنان بهداشت و درمان و آموزش در استخدام رسمیاند، از حقوق و مزایا و رفاه سطح بالائی برخوردارند، استانداردهای سطح بالائی را در این هر دو عرصه معمول داشتهاند، تشکلهای قدرتمندی هم وجود دارند که از منافع کارکنان دفاع میکنند. در ایران اما درواقع، بخش درمان بهکلی خصوصی شده است. در اینجا چون یک رژیم دیکتاتوری حاکم است، هم شرکتهای سرمایهداری دلال و هم مراکز در مانی خصوصی و نیز بهاصطلاح بیمارستانهای خودگردان، تلاش میکنند با استثمار وحشیانه پرستاران، حداکثر سود را به دست آورند. دستمزد را هر طوری که خودشان میخواهند تعیین میکنند. استخدام رسمی در کار نیست. میگویند ۳۰۰ هزار پرستار کم داریم . در یک رژیم دیکتاتوری عریان، سرمایهدار و مدیر بیمارستان، معضل را بهسادگی حل میکنند. بار این کمبود را بر دوش تعداد محدودی پرستار قرار میدهند که حقوقشان ۱۲ تا ۱۵ میلیون است و سود کلانی از بابت آن به جیب میزنند. لذا یک پرستار باید بهجای ۳ تا ۵ پرستار کار کند.
نسبت پرستار به تخت بیمارستانی یکی از مهمترین شاخصهای نیروی انسانی پرستار در دنیاست. میانگین این نسبت در دنیا حدود ۳ پرستار به ازای هر تخت بیمارستانی و در کشورهای اروپائی و پیشرفته، بالاتر است، اما در ایران کمتر از یک پرستار به ازای هر تخت بیمارستانی است. در سرمایهداری ایران تحت حاکمیت رژیم استبدادی که دست سرمایهدار کاملاً باز است، پرستار باید بیچونوچرا در ازای مبلغ ناچیز ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان، بار اضافهکاری اجباری را بر دوش بکشد. اتفاق بینظیری در دنیاست. اضافهکاری اجباری! این بردهداری است. پرستاران بهویژه در طول مبارزات اخیر خود خواستار برافتادن اضافهکاری اجباری شدهاند. نهفقط اضافهکاری اجباری باید ملغی گردد، بلکه اساساً یک پرستار باید آنقدر به لحاظ معیشتی در رفاه باشد که پسازآن همه کار طاقتفرسا، نیازی بهاضافه کاری حتی ظاهراً داوطلبانه نداشته باشد. متأسفانه پرستاران در ایران با چنان شرایط وخیم مادی و معیشتی روبهرو هستند که سعی میکنند با اضافهکاری، حداقل معیشت خود را تأمین کنند. بنابراین خواهان افزایش مبلغ دریافتی در ازای هر ساعت اضافهکاری هستند. اخیراً رئیس سازمان نظام پرستاری مبلغ حداقل ۱۰۰ هزار تومان را اعلام کرد، اما افزود:” این ۱۰۰ هزارتومانی که بابت هر ساعت اضافهکاری پرستاران پیشنهاد کردهایم، یکسوم قیمت واقعی است.” اگر ۳۰۰ هزار تومان، قیمت واقعی یک ساعت کار پرستار است، چرا پرستاران، آنهم در شرایط تورم افسارگسیخته، باید به یکسوم آن رضایت دهند. پرستاران مطالبات معوقه متعددی دارند ، اجرای دقیق قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری ، افزایش تعداد پرستار بر طبق معیارهای جهانی، اجرای قانون ارتقای بهرهوری، پرداختیهای بهموقع و بهروز، کاهش ساعات کار،افزایش حقوق، حق مسکن، برخورداری از امکانات رفاهی همانند برخی دیگر از مؤسسات دولت ….
تجربه چندین سال گذشته بهوضوح نشان داده است که جمهوری اسلامی بدون یک مبارزه همهجانبه و تعرضی به مطالبات پرستاران پاسخ نخواهد داد. تمام سخنرانی پزشکیان هم همین را میگوید. تنها راهی که در برابر پرستاران قرار دارد، تشدید مبارزه ، بهویژه توسل به اعتصابهای سراسری است. تنها مبارزه است که میتواند جمهوری اسلامی را به عقبنشینی و تحقق مطالبات وادارد.
متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۹۵ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما