روز سه شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲، مردم اراک در اعتراض به استفاده از سوخت مازوت در نیروگاه شازند که به آلودگی شدید هوای این شهر منجر شده است در صفوفی متحد و یکپارچه به خیابان آمدند و خواهان توقف سوخت مازوت در نیروگاه شازند شدند. تصاویری که در سایت ها و شبکه های مجازی انتشار یافته، حاکی از حضور پر رنگ لایه های مختلف مردم اراک در این راهپیمایی اعتراضی است. آنچه بیش از همه در تظاهرات ۲۶ دی چشمگیر است، گستردگی شعارها و انبوه دست نوشته هایی ست که اغلب قریب به اتفاق معترضان خیابانی با خود حمل می کردند.
“اراک هوا ندارد”، “مازوت سوزی را متوقف کنید”، “هوای پاک حق ماست”، “مازوت سوزی مساوی با مرگِ خاموش است”، “صادرات گاز را متوقف کنید”، “مازوت سوزی جنایته، سکوت کردن خیانته” و “اینجا برای آه کشیدن، هوا سم است”، از جمله بخشی از دست نوشته هایی بود که یکایک معترضین خیابانی در دست گرفته و با خود حمل می کردند.
تظاهرات ۲۶ دی، سومین سه شنبه اعتراضی مردم اراک بود که اینبار با حضور اعتراضی پر تعداد در کف خیابان ها، خشم و انزجار خود را نسبت به تشدید آلودگی هوا در این شهر ابراز کردند. اولین راهپیمایی اعتراضی آنان روز سه شنبه ۱۲ دی بود. در این روز، گروهی از مردم اراک در اعتراض به آلودگی هوا در محوطه “باغ ملی” این شهر یک تجمع اعتراضی برپا کردند. تجمعی که با حضور و دخالت نیروهای سرکوبگر حکومتی بیش از نیم ساعت دوام نیافت. سرکوبگران حکومتی در شروع تجمع، پلاکاردهای معترضان را جمع آوری کردند و پس از نیم ساعت معترضان را متفرق و مانع از ادامه کاری این تجمع اعتراضی شدند.
یک هفته بعد، دومین تجمع اعتراضی مردم اراک باز هم در محوطه “باغ ملی” سازماندهی شد. اینبار جمعیت بیشتری در محوطه “باغ ملی” حاضر شدند و با در دست گرفتن شعارهایی همچنان خواهان توقف مازوت سوزی در نیروگاه شازند بودند. این تجمع اعتراضی نیز پس از نیم ساعت با دخالت مأموران حکومتی از ادامه کاری باز ماند.
این دو تجمع اعتراضی، استادان دانشگاه صنعتی اراک را بر آن داشت تا از خواست و اعتراضات مردم این شهر در توقف مازوت سوزی حمایت کنند. استادان دانشگاه صنعتی اراک با صدور بیانیه ای هشدار دادند که مازوت سوزی در نیروگاه شازند، “سلامت بیش از یک میلیون شهروند مظلوم ساکن شهرهای اراک و شازند را با مخاطره جدی مواجه می کند” و از اینرو خواستار توقف استفاده از این سوخت بسیار آلاینده زیست محیطی در نیروگاهها شدند.
پس از این بود که توده های مردم اراک برای سومین بار در گستره ای بسیار وسیعتر از قبل نسبت به آلودگی هوای این شهر به اعتراض برخاستند. اینبار اما نه با تجمع در محوطه “باغ ملی” که در صفوفی متحد و بهم پیوسته به یک راهپیمایی بزرگ در کف خیابان های اراک اقدام کردند. گستردگی جمعیت و حمایت عمومی و عملی مردم شهر از خواست توقف مازوت سوزی در نیروگاه شازند آنچنان پشتوانه ای برای اعتراضات خیابانی روز سه شنبه ۲۶ دی ماه ۱۴۰۲ فراهم کرد، که عملا پلیس و نیروهای سرکوبگر حکومتی را از مداخله در متوقف کردن این اعتراضات وسیع خیابانی باز داشت.
اگرچه آلودگی هوا اکنون به معضلی سراسری در کشور تبدیل شده است، اما اراک از جمله کلان شهرهای ایران است که این روزها با آلودگی شدید هوا مواجه است. سر منشاء این آلودگی نیز استفاده از مازوت در سوخت نیروگاه شازند است که مقام های استان مرکزی هم بارها استفاده از این سوخت آلاینده و خطرناک را در نیروگاه شازند تأیید کرده اند.
در ماه های گذشته علاوه بر اراک، مردم اردکان نیز با معضل بزرگ آلودگی هوا مواجه بوده اند. پیش از اعتراضات اراک، صدها تن از مردم اردکان در استان یزد نیز طی چند روز به خیابان آمدند و نسبت به عوارض خطرناک سوخت های فسیلی دست به اعتراض زدند. اولین اعتراض خیابانی آنان روز سه شنبه پنجم دی بود که این اعتراضات خیابانی آنان طی چند روز متوالی ادامه یافت. در اردکان نیز معترضان در اعتراض به وضعیت آلودگی هوا با در دست داشتن پلاکاردهایی مبنی بر اینکه “اردکان هوا ندارد” و “نفس کشیدن حق مسلم ماست”، خواهان توقف استفاده از سوخت های فسیلی در سطح استان شدند.
اردکان از جمله شهرهایی است که هوای آن در بسیاری از روزهای سال به دلیل آلاینده های صنعتی شدیدا آلوده است. این آلودگی باعث شده تا مدارس اردکان در بسیاری از روزهای سال تحصیلی با تعطیلی مواجه گردد. به عنوان نمونه، در اواسط آذرماه سال جاری، مراکز پیش دبستانی و تمام مقاطع تحصیلی شهرهای اردکان، احمدآباد و روستای ترک آباد این شهرستان و شهرهای میبد و بفروئیه تعطیل و کلاس ها به صورت غیر حضوری فعال شدند.
معضل آلودگی هوا و مرگ و میر ناشی از آن طی سال های اخیر آنچنان در شهرها و مناطق مختلف کشور شدت یافته که حتی پاره ای از مسئولان بهداشتی و محیط زیستی نیز نسبت به روند رو به افزایش آلودگی هوا و بالا رفتن آمار مرگ و میر ناشی از این بحران زیست محیطی به مقامات حکومتی هشدار داده اند.
داریوش گل علیزاده، “رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست” در میانه آذرماه سال جاری از کشته شدن بیش از ۲۶ هزار نفر در شهرهای مختلف ایران بر اثر آلودگی هوا خبر داده بود. به گفته گل علیزاده، در سال ۱۴۰۱، تنها در تهران بیش از ۶ هزار مرگ و میر منتسب به آلودگی هوا گزارش شده بود که خسارت آن معادل ۳ میلیارد دلار است.
جعفر جندقی، رئیس “مرکز سلامت محیط و کار” وزارت بهداشت هم از افزایش ۳۰ درصدی مرگ های ناشی از آلودگی هوا در یک سال گذشته خبر داده است. به گزارش خبرگزاری مهر، جعفر جندقی روز شنبه دوم دی وضعیت هوا در کشور را “بسیار نامناسب” خواند و گفت: “بررسی شهرهای آلوده نشان می دهد که از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ تعداد مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا بیش از ۳۰ درصد افزایش داشته است. فراموش نکنیم در حاکمیت جمهوری اسلامی آمارهای دولتی فقط گوشه ای از حقیقت را بیان می کنند و طبیعتا میزان آمار مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا به مراتب بالاتر از ارقام دولتی است.
معضل آلودگی هوا و مرگ و میر ناشی از آن، مختص به امروز و دیروز نیست؛ سالهاست آلودگی هوا به یکی از معضلات بزرگ زیست محیطی برای مردم ایران تبدیل شده است. اگر مردم خوزستان از دو دهه گذشته با انبوهی از بیماری های مهلک ناشی از استنشاق ریزگَرد ها مواجه اند، اگر مردم سیستان و بلوچستان مدت هاست در پی جاری شدن هر ساله ی توفان های سهمگین شن از زندگی ساقط می شوند، اگر کودکان و افراد مسن در تهران به دلیل آلودگی بیش از حد هوا، چندین سال است که مجبورند روزهایی از سال را در خانه بمانند و مدارس و دانشگاه ها نیز به همبن دلیل تعطیل می شوند و در مشهد نیز هر از چند گاهی به دلیل تشدید آلودگی هوا اوضاع برای همه گروه های سنی با ” وضعیت خطرناک” اعلام می شود، اکنون آلودگی هوا و مرگ و میر ناشی از آن به صورت فزاینده ای به اغلب شهرهای ایران سرایت کرده است.
استفاده از مازوت بجای گاز در تأمین سوخت نیروگاه های کشور و تأثیر آن در تشدید آلودگی هوا آنچنان بالاست که بسیاری از کارشناسان و حتی برخی از مسئولان دولتی نیز “مازوت سوزی” در نیروگاه های کشور را از جمله مهمترین دلایل آلودگی هوا در شهرهای مختلف عنوان کرده اند.
از نگاه کارشناسان، مازوت، آلاینده ترین سوخت فسیلی است که باعث آلودگی شدید هوا می شود؛ اما جمهوری اسلامی هر سال در فصل سرما برای جبران کسری گاز اقدام به مازوت سوزی در صنایع و نیروگاه های برقی می کند.
به رغم اینکه مازوت سوزی در نیروگاه ها به شدت آلودگی هوا را افزایش داده و جان بسیاری از مردم را با خطر مرگ مواجه کرده است، اما رئیس سازمان حفاظت محیط زیست جمهوری اسلامی اخیرا در باره استفاده از سوخت مازوت در نیروگاه ها گفته است که شرکت ملی گاز و برق اعلام کرده اند: “سوخت نداریم، ناچاریم از مازوت استفاده کنیم” و “مردم هم باید تحمل” کنند.
در واقع جمهوری اسلامی برای تأمین کسری بودجه سالانه، ارسال سلاح و پول به نیروهای نیابتی خود در یمن، سوریه، لبنان، عراق، فلسطین و تامین تجهیزات نظامی برای نیروهای سرکوبگر خود جهت کشتار توده های مردم ایران گاز مورد نیاز سوخت نیروگاه ها را به کشورهای همسایه صادر می کند؛ و آنوقت با ادعای اینکه “سوخت نداریم، ناچاریم از مازوت استفاده کنیم”، مردم را از حق استفاده از هوای پاک محروم و با دامن زدن به آلودگی هوا سالیانه ده ها هزار نفر را به کام مرگ می فرستد.
اینکه مردم اراک در تظاهرات اعتراضی ۲۶ دی، فریاد برکشیدند “توقف صادرات گاز را متوقف کنید”، دقیقا به این معنی است که آنها به درستی دریافته اند که بخش بزرگی از معضل آلودگی هوا – خاصه در فصل سرما – ناشی از صادرات گاز به عراق و دیگر کشورهای همسایه است.
نکته دیگر، استفاده از کلید واژه “مردم باید تحمل کنند” است که مسئولان حکومتی به جای پاسخگویی به انبوه معضلات و مشکلات مردم همواره برای عقب راندن و به سکوت کشاندن مردم از آن بهره برداری می کنند. به کارگیری کلیدواژه “مردم باید تحمل کنند” به این معناست که جمهوری اسلامی هیچ راه حلی برای پاسخگویی به معضلات مردم ندارد. از اینرو، آنچه مردم اراک و اردکان در مواجهه با آلودگی هوا بر گزیدند، عدم تمکین به کلیدواژه “مردم باید تحمل کنند”، بود. روشی اعتراضی که می بایست الگویی برای سایر شهرهای کشور باشد. اینکه مردم اراک با اعتراضات خیابانی خود بانگ بر کشیدند “اینجا برای آه کشیدن، هوا سم است”، یقینا این آلودگی و مسمومیت هوا فقط برای مردم اراک نیست. به هر کجای این سرزمین پهناور که بنگریم “برای آه کشیدن هوا سم است”.
بر کسی پوشیده نیست که جمهوری اسلامی فقط آلودگی هوا و مرگ و میر ناشی از آن را به مردم ایران تحمیل نکرده است. این رژیم ارتجاعی و فاسد و تبهکار سر منشاء تمام رنج ها، دردها و آلام ۴۵ ساله مردم ایران است. با ماندگاری جمهوری اسلامی هرگز پایانی بر انبوه رنج های توده های مردم ایران متصور نیست. در مقابل کلیدواژه “مردم باید تحمل کنند”، توده های مردم ایران نیز باید کلیدواژه “سرنگونی جمهوری اسلامی” را در تمامی گام های مبارزاتی خود به کار گیرند. سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی کارگران و زحمتکشان، همان راه حل مشترک کارگران و زنان و معلمان و دانشجویان و بازنشستگان و نویسندگان و عموم توده های مردم ایران در پاسخگویی به این درد مشترک است که راه نفس کشیدن در هوای آزاد را برای جامعه میسر می سازد. درد مشترک، فریاد مشترک را می طلبد. رهایی از رنج مشترک، نیازمند راه حل مشترک است. اگر در سراسر کشور “برای آه کشیدن هوا سم است”، پس اعتراض به این وضعیت هم باید سراسری و همگانی باشد.
متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۵۴ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما