غرق در آتشی مهیب و فرو رفته در دریایی از خون. بیش از سه ماه است که کسی در غزه احساس امنیت نمیکند، کسی نمیداند فردا زنده است یا نه. بیش از سه ماه است که مادران و پدران شاهد جان باختن کودکانشان هستند، شاهد جان باختن دختران و پسرانشان، و کودکانی که شاهد جان باختن مادران، پدران، مادربزرگها و پدربزرگهایشان هستند، بدنهای قطعه قطعه.
در دنیایی که سیاستمدارانشان هر روز از حقوق بشر سخن میگویند، بیش از سه ماه است که غزه خون میگرید. در غزه تنها وحشت، درد، بمباران، گلوله، ویرانی، گرسنگی، سرما، بیماری و مرگ تقسیم میشود. در غزه کسی نمیخندد، غزه ویران شده است، غزه پیر شده است، اما نخواهد مُرد. غزه با تمام دردهایاش خواهد ماند، با تمام خاطراتاش از این روزهای سیاه، تا آیندگان فراموش نکنند که چگونه در قرن ۲۱ و در برابر چشمان جهانیان، فاشیسم مردم غزه را از کودک و پیر سلاخی کرد.
با گذشت بیش از سه ماه از کشتار فلسطینیان به بهانهی حملهی جنایتکارانهی حماس، هیچ نشانی از پایان جنگ در دست نیست. مقامات دولت اسرائیل در روزهای اخیر از تغییر تاکتیک ارتش اسرائیل در غزه خبر دادند، اما اخبار همچنان هراسانگیز است. نه فقط غزه که کرانه باختری نیز در تمام این مدت از حملات ارتش اسرائیل در امان نبوده است. همچنان هر روز اخباری از کشتار فلسطینیان منتشر میشود، کشتاری که تاکنون جان بیش از ۲۲ هزار فلسطینی – که اکثریت بزرگ آنها غیرنظامی بودند – گرفته است.
روز شنبه سخنگوی ارتش اسرائیل مدعی شد حماس بهعنوان یک قدرت نظامی در شمال غزه دیگر وجود ندارد. پیش از آن، دفتر وزیر دفاع اسرائیل با انتشار بیانیهای اعلام کرده بود که ارتش اسرائیل در منطقه شمالی نوار غزه، روش جنگی جدیدی، شامل تخریب تونلها و عملیات ویژه در پیش خواهد گرفت. براساس بیانیه، در جنوب غزه ارتش اسرائیل همچنان به جنگ برای آزادی گروگانها و بازداشت رهبران حماس ادامه خواهد داد. ادامه بمباران جنوب غزه درحالیست که عمده جمعیت ۳/ ۲ میلیون نفری غزه که آواره شدهاند، در این منطقه پناه گرفتهاند. اتخاذ “تاکتیک جدید جنگی” ارتش اسرائیل و بازگرداندن نیروهای ذخیره از غزه، در حالیست که براساس برآوردهای مقامات وزارت دفاع آمریکا، حماس همچنان از توان نظامی قابل ملاحظهای برخوردار است و در این سه ماه ارتش اسرائیل نتوانسته است از نظر نظامی حماس را متلاشی سازد. از همینرو زمان پایان جنگ همچنان در پردهی ابهام است، اگرچه فشار بر دولت اسرائیل حتا از سوی دولت آمریکا برای نقطه پایان گذاشتن بر جنگ افزایش یافته است. مکرون رئیس جمهور فرانسه نیز خواستار برقراری فوری آتشبس دائمی شده است. اما مهمتر از همهی اینها افزایش مخالفت بخشی از مردم اسرائیل با ادامه جنگ است که مدام در حال گسترش است و در روزهای اخیر شاهد اعتراضات متعددی علیه نتانیاهو و ادامه جنگ در غزه بودیم.
یکی از دلمشغولیهای دولتهای آمریکا و اروپای غربی خطر گسترش جنگ به دیگر مناطق است و تلاش این دولتها برای رسیدن به آتشبس (موقت یا دائمی) از جمله متوجه همین نگرانی میباشد. سفر دو مقام دولت آمریکا آن هم در شرایطی که تنشهای منطقهای افزایش یافته است، یکی از تلاشهای دولت آمریکا برای کاهش تنش در منطقه است. وزیر خارجه دولت آمریکا روز ۵ شنبه با سفر به ترکیه، سفر خاومیانهای خود را آغاز کرد و بعد از سفر به یونان و چند کشور منطقهای در نهایت مذاکراتی در مصر، اسرائیل و کرانه باختری با مقامات آن دولتها برگزار خواهد کرد. آموس هوکشتاین، نماینده ویژه دولت آمریکا نیز روز ۵ شنبه به اسرائیل رفت و با نتانیاهو و وزیر دفاع اسرائیل مذاکره کرد. مذاکرات وی با مقامات دولت اسرائیل بویژه بر روی تنش دولت اسرائیل با حزبالله لبنان متمرکز بود. مقامات اسرائیل در این مذاکرات مدعی شدند که وقت برای حل دیپلماتیک درگیریهای ارتش اسرائیل و حزبالله لبنان رو به پایان است، ادعایی که به نظر نمیآید چندان واقعی باشد.
اگرچه حدود ۹۰ هزار نفر از ساکنان اسرائیل بر اثر حملات راکتی و موشکی حزبالله از شمال این کشور تخلیه شدهاند، اما واقعیت این است که دولت اسرائیل در شرایط کنونی تمایلی به جنگ با حزبالله لبنان ندارد.
البته حزبالله لبنان و دیگر طرفهای درگیر نیز تمایلی برای یک جنگ همه جانبه ندارند. لبنان درگیر یک بحران اقتصادی و سیاسی عمیق است. حزبالله لبنان هم اکنون نیز با مخالفتهای شدیدی از سوی مردم لبنان روبروست و درگیر شدن در جنگی که میتواند به کشتار غیرنظامیان و ویرانی بخشهایی از لبنان منجر شود، حزبالله را در صحنهی سیاسی لبنان منزوی خواهد کرد. اما به دلیل ادامه جنگ، حزبالله برای ترمیم چهرهی “محور مقاومت” یا همان جمهوری اسلامی و مزدوران آن در منطقه، مجبور به واکنشهای محدود شده است. تداوم عملیات جنگی اسرائیل در غزه که احتمالا تا نابودی توان نظامی حماس در غزه ادامه خواهد یافت، علاوه بر اینکه یک شکست بزرگ برای جمهوری اسلامی محسوب میشود، نمیتواند با سکوت محض جمهوری اسلامی و مزدوران منطقهایاش ادامه یابد. آنها مجبور به واکنش هستند و تداوم جنگ میتواند به تشدید تنش در منطقه منجر شود. بویژه آنکه کشتن رضی موسوی و صالح العاروری آنها را در مخمصهی جدیدی قرار داده است.
بهگفتهی حسن نصرالله این گروه تاکنون حدود ۶۷۰ عملیات نظامی در مرز با اسرائیل انجام داده است. درگیریها در جنوب لبنان منجر به آوارگی ۸۰ هزار نفر از مردم لبنان شده و بیش از ۱۵۰ شبهنظامی حزبالله نیز کشته شدهاند. در پی کشته شدن صالح العاروری نائب رئیس دفتر سیاسی حماس و ۵ تن دیگر از جمله دو فرمانده نظامی حماس، با حمله پهپادی اسرائیل در بعدازظهر سهشنبه ۱۲ دی به دفتر این گروه در محله المشرفیه در حومه جنوبی بیروت، حزبالله لبنان روز چهارشنبه ۱۱ موشک و راکت علیه اهدافی در شمال اسرائیل شلیک کرد. بدنبال این حملات، بار دیگر اسرائیل با حمله به مواضع حزبالله لبنان ۹ تن از اعضای این گروه شبه نظامی از جمله یکی از فرماندهان آن به نام حسین یزبک را به قتل رساند. در روزهای بعد نیز آتشپراکنی بین دو طرف با شدتی بیش از گذشته ادامه یافت.
سفر جوزپ بورل (که از لبنان آغاز شد) و دو مقام دولت آمریکا به منطقه نشانگر بحرانیتر شدن شرایط منطقه، بویژه در مرز اسرائیل و لبنان است که بالاترین اهمیت در جلوگیری از گسترش جنگ را دارد. جوزپ بورل قبل از سفر به منطقه گفته بود: “اگر این فاجعه بهزودی پایان نپذیرد، ممکن است تمامی خاورمیانه در شعلههای آتش آن بسوزد”.
جدا از مرز لبنان و اسرائیل، در سوریه و بویژه عراق نیز شاهد تشدید تنش بین شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی با نیروهای آمریکایی مستقر در سوریه و عراق هستیم. از آغاز جنگ غزه تاکنون، نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه حدود ۱۲۰ بار هدف حمله شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند، اما نیروهای نظامی آمریکا تاکنون واکنشهای محدودی به این حملات داشتند، اگرچه حملات محدود نیروهای نظامی آمریکا برخلاف حملات فراوان شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی تلفات جانی به نسبت زیادی داشته است. در دو هفته اخیر نیروهای نظامی آمریکا سه قرارگاه کتائب حزبالله را مورد حمله قرار دادند که چندین عضو این گروه کشته شدند. پنجشنبه گذشته نیز نیروهای نظامی آمریکا با پهپاد ساختمانی را که مورد استفاده تیپ ۱۲ حشدالشعبی معروف به “النجباء” بود، هدف قرار دادند که دو عضو این گروه از جمله یکی از رهبران آن به نام “ابو تقوی” کشته شد. در پی این حمله دولت عراق با تروریستی نامیدن اقدام دولت آمریکا از تشکیل کمیتهای دو جانبه برای برنامهریزی خروج نیروهای “ائتلاف به رهبری آمریکا” از عراق خبر داد. هم اکنون کمتر از ۳۰۰۰ نظامی آمریکا در عراق مستقر هستند.
جمهوری اسلامی پس از آنکه نتوانست در حمایت از حماس اقدام عملی انجام دهد، اکنون برای آنکه بتواند آبروی بربادرفته را کمی ترمیم کند، بر روی این موضوع تمرکز کرده است که نیروهای نظامی آمریکا را از عراق بیرون براند تا آن را بهعنوان یک دستاورد “مقاومت” تبلیغ کند. حسن نصرالله نیز که به طور واقعی زبان جمهوری اسلامی است، در سخنرانی اخیر خود بر روی همین موضوع تاکید کرد و گفت: “مقاومت اسلامی عراق فرصتی تاریخی دارند تا از حضور آمریکا در عراق خلاص شوند”.
حملات حوثیها یکی دیگر از گروههای “نیابتی” جمهوری اسلامی به کشتیها در دریای سرخ یکی دیگر از اضلاع تنش در خاورمیانه است. با بالا گرفتن تنش در دریای سرخ، شورای امنیت سازمان ملل نیز روز چهارشنبه در اولین جسله این شورا در سال نو میلادی از حوثیها خواست تا حملات خود به کشتیها در دریای سرخ و خلیج عدن را متوقف و کشتی “گلکسی لیدر” و خدمه آن را آزاد کنند. حملات حوثیها به کشتیها منجر به تغییر مسیر کشتیهای باری شده است که حداقل ۱۰ روز سفر اضافه و افزایش هزینههای حملونقل دریایی را بدنبال آورده است.
بهرغم تهدیدات دولت آمریکا و متحداناش و موضعگیری شورای امنیت، و حتا وقوع وقفهای دو روزه در حملات حوثیها، از روز شنبه حملات حوثیها با قایق، پهپاد، شهپاد و موشک به کشتیها از سرگرفته شد. پیش از برگزاری جلسه شورای امنیت، نیروی دریایی آمریکا در پی حمله ۴ قایق حوثیها به یک کشتی باربری، ۳ قایق حوثیها را با سرنشینان آن غرق کرده و قایق چهارم نیز مجبور به فرار شده بود. دولت آمریکا و متحداناش روز چهارشنبه با انتشار بیانیهای با عنوان “آخرین هشدار” حوثیها را تهدید کرده بودند که در صورت حمله مجدد به کشتیها “آماده تحمل پیامدهای آن باشند”. اخباری نیز از آمادگی نیروی دریایی این دولتها برای هدف قرار دادن انبار مهمات، پرتابکنندههای موشکهای ضد کشتی، پهپادها و نیززیرساختهایی مانند سامانههای رادار ساحلی متعلق به حوثیها منتشر شده است.
با در نظر گرفتن تمام شرایط، واقعیت این است که در دولت اسرائیل هنوز هیچ نشانهای از تمایل به پایان جنگ وجود ندارد. اما در سوی دیگر، با جنگ غزه بحران فلسطین و حل معضلی که نزدیک به یک قرن طول کشیده، به یکی از مهمترین موضوعات سیاسی جهان تبدیل شد. معضلی که در کنار مبارزات مردم فلسطین، تنها با فشارهای بینالمللی بر دولت اسرائیل هم از سوی افکار عمومی و هم از سوی دولتها بویژه دولت آمریکا میتواند به یک سرانجامی برسد تا مردم فلسطین در محدودهای به حق و حقوق خود برای داشتن کشوری مستقل برسند. حتا جوزف بورل نیز به این موضوع اعتراف کرد و گفت: “آنچه ما در بیش از ۳۰ سال گذشته آموختهایم و اکنون با فاجعه غزه میآموزیم، این است که راه حل پایان دادن به درگیری میان اسرائیل و فلسطین باید از بیرون تحمیل شود. از آنجا که دو طرف هرگز نمیتوانند به توافق برسند، راه حل احتمالی برای این مناقشه باید از سوی جامعه بینالمللی و از بیرون به طرفین تحمیل شود”.
موضوع مهم دیگر، خطر تشدید تنش در خاورمیانه است. احتمالا دولت روسیه به دلیل شرایط ویژهای که در آن قرار دارد از جمله جنگ در اوکراین و تمایلاش به کشیدن پای دولت آمریکا به یک جنگ تمام عیار، تنها دولتی باشد که از گسترش جنگ منفعت ببرد. اما سایر دولتهای امپریالیستی از آمریکا تا چین خواستار تشدید تنش نیستند. بازیگران منطقهای از دولت ترکیه تا عربستان و مصر نیز خواستار کاهش تنشها هستند. در آن سو، جمهوری اسلامی نیز خواستار از کنترل خارج شدن تنش نیست. اما واقعیت این است که نمیتوان خطراتی که تشدید تنش و از کنترل خارج شدن آن خاورمیانه را تهدید میکند، نادیده گرفت.
در عین حال موضوع مهم دیگری که به کارگران و زحمتکشان ایران برمیگردد این است که تداوم تنش در منطقه باعث افزایش هر چه بیشتر هزینههای نظامی جمهوری اسلامی میشود، از سوی دیگر تداوم تنش هزینههای دیگری از جمله تشدید تحریمها را به مردم تحمیل میکند. جدا از همهی اینها جمهوری اسلامی از این شرایط برای تحکیم و گسترش دستگاه سرکوب و جو امنیتی در جامعه بهره میبرد. بنابراین تا آنجا که به کارگران و زحمتکشان ایران مربوط میشود این تنشها برخلاف منافع آنهاست، اما جمهوری اسلامی تا زمانی که بر سریر قدرت است این وضعیت و این سیاست ادامه خواهد یافت. تنها با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت شورایی است که شرایط برای زندگی در صلح و آسایش و رفاه برای مردم ستمدیدهی ایران فراهم خواهد شد.
متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۵۲ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما