بهرغم فروکش خیزشها و نبردهای خیابانی و توقف آن، اوضاع سیاسی همچنان متلاطم است. بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، ناتوانی مطلق طبقه حاکم حتی در تعدیل این بحرانها از یکسو، تشدید فقر و نداری و بیکاری و سنگینتر شدن فشارهای اقتصادی و معیشتی بردوش تودههای مردم از سوی دیگر، خشم و نارضایتی را در صفوف کارگران و زحمتکشان و عموم تهیدستان متراکمتر نموده است. ارتجاع حاکم نیز خوب میداند که این خشم و نارضایتی در هرلحظه ممکن است به انفجار کشیده شود و امواج اعتراضی بلندتری ازآنچه در جنبش انقلابی اخیر شاهد بودیم از راه برسد.
خیزشها و نبردهای خیابانی و امواج بلند مبارزه در سراسر کشور که تا آستانه سرنگونی رژیم پیش رفت پیش از آنکه کار رژیم را یکسره کند از خروش افتاد و فروکش کرد.طبقه حاکم شمشیر انتقام از روبست. سرکوب و زندان و کشتار و ددمنشی ارتجاع حاکم در جریان خیزشها و نبردهای خیابانی که کشتهها از ۵۰۰ نفر و بازداشتیها از ۲۰ هزار نفر تجاوز کرد با فروکش مبارزات خیابانی نهفقط کاهش نیافت بلکه ادامه یافته و تشدید شده است. جنبش انقلابی که میبایست هنگام عقب راندن ضدانقلاب حاکم و هنگام فرار به عقب آن، ضربه قطعی را وارد میساخت و کار آن را یکسره میکرد اما از انجام این وظیفه بازماند. همینکه اما اوضاع قدری آرام شد، این ضدانقلاب حاکم بود که برای سرکوب قطعی جنبش انقلابی و انتقامجویی از زنان و جوانان و توده مردم معترض، همه توان خود را بسیج کرد و به میدان آورد.ارتجاع حاکم و باند خامنهای در رأس آن، چون مار زخمی تا توانست از معترضان آزادیخواه و برابری طلب قربانی گرفت. تشدید سرکوب و انتقامجویی تمام اقشار زحمتکش از کارگران و معلمان و بازنشستگان گرفته تا زنان و دانشجویان و دانش آموزان را در برگرفته است. ارتجاع حاکم برای برچیدن هرگونه نشانهی بازمانده از دوره خیزشها و نبردهای خیابانی، عزم خود را جزم کرده است. از همینجاست که دستکم طی دو ماه اخیر، سرکوب زنان بیشازپیش تشدید شده و دانشگاه به عرصه تاختوتاز نهادهای سرکوب ارتجاع حاکم تبدیلشده است.
وضعیت رژیم جمهوری اسلامی بیثبات و ناآرام است. اختلاف و شکاف در درون نظام، حتی درون دستگاه اطلاعاتی آن غیرقابلانکار است. “اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی” برای همیشه فروپاشیده و نظم حاکم در بحران و بنبست است.هیچ راهحلی برای معضلات متعدد جامعه و برونرفت از بحران و بنبست در چارچوب نظام سرمایهداری وجود ندارد. سرکوبهای قبلی جواب نداده و هرلحظه ممکن است امواج سهمگینی از مبارزات و خیزشهای تودهای از راه برسد. پس هرچه زودتر باید دست به عمل زد و به هر قیمت شده جلو آن را گرفت یا دستکم آن را به تأخیر انداخت. چنین است که از فرماندهان سپاه گرفته تا وزیر اطلاعات و شخص خامنهای چپ و راست تهدید و بازهم بر سرنیزه و سرکوب بیشتر و گستردهتر تأکید میکنند.
خامنهای در دیدار خود با جمعی از قضات و کارکنان دستگاه قضایی تحت این عنوان که شبکههای مجازی امنیت روانی “مردم” را به هم میزنند و “مردم” را میترسانند و این”خلاف منافع حقوق عامه است” از دستگاه قضایی خواست بساط فعالیت مخالفان رژیم در شبکههای مجازی را برچیند و جلو آن را بگیرد. او البته به این موضوع اشاره کرد که دستگاه قضایی در این زمینه اقدام کرده اما تأکید کرد که این مقدار کافی نیست و قوه قضایی باید گستردهتر و با برنامهریزی وارد این ماجرا شود و به این تحرکات پایان دهد.
منظور خامنهای از مردم البته همان اعضای بیت و نیروهای بسیج و سپاه و محدود طرفداران ولایت خویش است که بسیاری از آنها در جریان جنبش انقلابی اخیر ترسیده و روحیه خود را باخته بودند. بعضی از آنها صدایشان درنمیآمد و به قول رپر مبارز توماج صالحی دنبال خرید سوراخ موش بودند. وگرنه کیست که نداند آنچه امنیت روانی مردم را به هم زده و میزند حاکمیت ارتجاع اسلامی و بحرانها و شرایط وخیم اقتصادی و فجایع بیشماری است که نظم حاکم به بار آورده است. خامنهای براین خیال باطل است که با صدور فرمان قتل و کشتار و سرکوب، ازجمله برچیدن فعالیتهای مجازی مخالف رژیم میتواند اوضاع را آرام و به این وسیله وانمود کند که جمهوری اسلامی از اقتدار لازم برای ادامه حیات و کشورداری برخوردار است. اما از بداقبالی وی اوضاع رژیم بهقدری وخیم است که وزیر اطلاعات حتی زمانی که بر سیاست تروریستی رژیم در داخل و خارج کشور تأکید میکند و میگوید” جمهوری اسلامی امنیت خود را در هرکجا که باشد چه در درون خاکهای خود و چه در بیرون از خاک خود دنبال میکند” تلویحاً به فقدان اقتدار نظام و عدم تفاهم در سطوح مختلف اشاره میکند. آخوند اسماعیل خطیب وزیر اطلاعات در مراسم بزرگداشت هفته قوه قضائیه(۷تیر) گفت” مجاهدت واقعی این است که همکاری و تفاهم در همه سطوح نظام پیاده شود” و بعد اظهار امیدواری کرد که برای “تقویت اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی، همافزایی و مشارکت موفقی حاصل شود”.
هرکس این را میداند که تمام این تلاشهای مذبوحانه به معنای تشدید سرکوب، بازپسگیری و محو دستاورد جنبش انقلابی در زمینه رهایی زنان از حجاب اجباری و درهم شکستن هرگونه ایستادگی در برابر نظم حاکم است. همه و هرگونه دستاورد و مقاومتی باید قلعوقمع و نابود شود. بنابراین اقدامات سرکوبگرانه به فعالان و مخالفان رژیم در شبکههای مجازی خلاصه نمیشود. در طی دو ماه اخیر، افزون بر اقدامات شدید و گسترده سرکوبگرانه علیه زنان بهطورکلی، سرکوب شدید و گسترده و متمرکزی علیه دانشجویان خصوصاً دانشجویان دختر اعمالشده است. دانشگاه چه بهعنوان یکی از مراکز بسیار مهمی که از آغاز خیزشها و نبردهای خیابانی با آن همراه شد و از آن حمایت کرد و چه به خاطر برافراشته نگاهداشتن پرچم ادامه مبارزه زمانی که از کم و کیف اعتراضات خیابانی کاسته میشد، در معرض شدیدترین سرکوبها و انتقامجوئی دولت ارتجاعی جمهوری اسلامی و نهادهای امنیتی آن بوده است. خصوصاً آنکه دختران دانشجو لکه ننگ حجاب اجباری را از درودیوار و محوطه دانشگاه زدودند و در پرتو تلاش و جسارت و مبارزه آنها، عطر و بوی خوش آزادی و پوشش اختیاری همهجا را پر کرد.
ازاینرو سیاست سرکوب حداکثری دانشگاه در دستور کار ارتجاع حاکم و دستگاه امنیتی آن قرار گرفت. حراست دانشگاه به مهمترین دستگاه سرکوب دانشجویان تبدیل شد. درواقع پس از آغاز خیزشهای شهری از اواخر شهریور سال گذشته و ادامه آن، ارتجاع حاکم با اختصاص بودجه بیشتر به حراست دانشگاه و با جذب نیروی بیشتر، سیستمهای کنترل پلیسی و دخالت گرانه خود را توسعه داده و حراست از اختیار عمل گستردهای برخوردار شده است. تمام دانشگاهها به عرصه تاختوتاز حراست تبدیلشده و افزون بر نقش مزدوران امنیتی موسوم به لباس شخصی، نیروهای حراست دامنه اذیت و آزار و سرکوب دانشجویان را در تمام عرصهها از ورود و خروج دانشجو و کلاس درس گرفته تا محوطه دانشگاه و کتابخانه و سالن غذاخوری و جلسه امتحان تعمیم داده است. سرکوبگران حراستی حتی در جلسه امتحان دانشجویان نیز حاضر میشوند و به دانشجویان دختر اخطار میدهند حجاب خود را رعایت کنند وگرنه ورقه امتحانی آنها را خواهند گرفت. درحال حاضر کمیتههای انضباطی نقش مهمی در سرکوب مستقیم دانشجویان ایفا میکنند. این کمیتهها جزئیترین تحرکات دانشجویان بهویژه دانشجویان دختر را رصد میکنند. حتی از طریق دوربینهای مداربسته، دختران دانشجو و پوشش آنها را چک و کنترل میکنند. دانشجویانی که حجاب را رعایت نکردهاند احضار و مورد تهدید و بازجویی قرار میدهند. در دانشگاه فردوسی سالن مطالعه از طریق دوربین توسط حراست چک و کنترل میشود. در همین دانشگاه یک حراستی زن وارد سالن مطالعه شد و دختران دانشجو را تهدید کرد اگر خودتان را نپوشانید از شما تعهد خواهیم گرفت. فردای آن روز تمام پنجرههای سالن مطالعه با کاغذ و چسب پوشانده میشود. این کمیتهها درعینحال در جایگاه دستگاه قضایی عمل میکنند به این معنا که بهتناسب موضوعات احکامی مانند ممنوعالورودی،تعلیق، محرومیت از تحصیل از شش ماه تا دو سال و نیم، اخراج و تبعید و امثال آن صادر نموده که به مرحله اجرا گذاشتهشده است.
جو امنیتی در این دو ماه پایانی سال تحصیلی و میزان سرکوب دانشجویان بهویژه دختران دانشجو بهشدت بالا بوده است. حراستیها حتی از الفاظ جنسی برای خطاب قرار دادن دختران دانشجو استفاده نموده و به آنان اهانت کردهاند و حتی به تنبیه فیزیکی علیه دانشجویان نیز متوسل شدهاند. در دانشگاه علامه یک نیروی حراستی گردنکلفت مفتخور، سر یک دانشجوی دختر را که نسبت به اهانتها اعتراض میکند محکم به میلههای راهپله میکوبد و او را پرت میکند. در همین دانشگاه حراستیها پیش از ورود دختران دانشجو به جلسه امتحان، به بهانه حجاب مزاحمت ایجاد نموده و آنها را مورد بازجویی قراردادند. افزون براین حتی در جلسات امتحانی نیز حضور یافته، خواهان رعایت حجاب میشوند، نظم جلسات امتحانی و آرامش و تمرکز دختران دانشجو را بر هم میزنند و برخی دانشجویان به بهانه عدم رعایت حجاب از حضور در جلسه امتحان منع و محروم شدهاند.
خوابگاههای دانشجویی نیز به یکی دیگر از مراکز اعمال فشار و اهرم تهدید دانشجویان تبدیلشده است. صرفنظر از کمبود امکانات رفاهی و بهداشتی در این خوابگاهها اما از لغو اسکان در همین خوابگاهها بهعنوان یک وسیله و اهرم فشار علیه دانشجویان خصوصاً دختران دانشجو استفادهشده است. حراست هنگام خروج دانشجویان دختر از خوابگاه، مرتب به آنان تذکر میدهد و دانشجویان را به تشکیل پرونده در کمیته انضباطی تهدید میکند.اخطارهای پیدرپی در مورد رعایت حجاب و احضار به کمیته انضباطی به امری روزمره تبدیلشده است. دختران دانشجو درمواردی به خاطر رنگ شال هم مورد تهدید واقعشده و از این فراتر دخالت نیروی حراست و آزار دانشجویان دختر بابت نوع پوشش حتی تا داخل محوطه خوابگاه نیز ادامه یافته است.
نمونههای اذیت و آزار و اعمال فشار و سرکوب دانشجویان بهویژه دختران دانشجو در دو ماه آخر سال تحصیلی خیلی زیاد است. ذکر چند نمونه کافی است تا از کم و کیف و دامنه سرکوب و آزار دانشجویان بهویژه دختران دانشجو تصویر روشنی به دست آورد.جمع زیادی از دانشجویان دختر خوابگاه دانشگاه چمران اهواز به کمیته انضباطی احضار شدهاند. احضاریهها عموماً بعد از تاریخ تعیینشده به دست دانشجویان رسیده و دلیل احضار نیز عدم رعایت” قوانین پوشش” اعلامشده است. ۴۰ دانشجوی دختر در دانشگاه هنر به بهانه پوشش نامناسب ممنوعالورود شدند. ۲۰ دانشجوی ساکن خوابگاه جلال آل احمد دانشگاه تهران هرکدام به یک سال و نیم منع تحصیل محکوم شدند. در دانشگاه مدنی آذربایجان، ۲۰ دانشجو به مدت یک سال و نیم تعلیق شدهاند، ۳۵ دانشجو برای تفهیم اتهام احضار شده و ۲۵ دانشجو در انتظار حکم هستند. در دانشگاه ” شهید بهشتی” ۲۱ دانشجو به خاطر شرکت در تجمع و تن ندادن به حجاب اجباری در سر جلسه امتحان از شرکت در آن محروم شدند. امین سالاری سلاجقه دانشجوی دانشگاه تهران به یک سال و نیم محرومیت از تحصیل محکوم و ممنوعالورود به خوابگاه شد. محمدجواد توازنی زاده دانشجوی دانشگاه هنر و فاطمه صدری فر دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی قم به یک سال منع تحصیل محکوم شدند. پرهام نکو طلبان دانشجوی علوم پزشکی قم به دو سال محرومیت از تحصیل و تبعید محکوم شد. صبا اسکندری دانشجوی دانشگاه تهران به اتهام عدم رعایت” پوشش اسلامی ” به دو سال و نیم، ثمین نثاری از دانشگاه خوارزمی به یک سال و نیم محرومیت از تحصیل محکوم شدند. شهریار شمس دانشجوی دانشگاه آزاد واحد شمال اخراج و از تحصیل منع شد. اخیراً به نیروی سرکوب دانشگاه این وظیفه نیز دادهشده که عکس پروفایل دانشجویان در فضای مجازی و حتی رنگ کفش و جوراب آنها را نیز موردبررسی و برخورد قرار دهند و در همین رابطه دانشجویان دختر دانشگاه نوشیروانی بابل احضار شدهاند. شایانذکر است که تعداد زیادی از دانشجویان نیز در همین بازه زمانی بازداشت و روانه زندان شدهاند. پدرام معینی دانشجوی دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات، ۲۱ خرداد در شهر بانه بازداشت شد.شهاب بیات دانشجوی دانشگاه آزاد همدان به “دادگاه انقلاب” همدان احضار شد.علی زارعان دانشجوی دانشگاه تهران ۶ خرداد بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.مهشید اسحاقی دانشجوی دانشگاه هنر تهران نهم خرداد در شهرکرد بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. وی در تاریخ ۷ تیر با قید وثیقه موقتاً آزاد شد. برخی از دانشجویان که در ارتباط با اعتراضات تودهای بازداشتشدهاند برای اعتراف گیری اجباری شکنجهشدهاند.
سیاست سرکوب فراگیر دانشگاه، در اساس باهدف عملی ساختن پروژه تصفیه دانشگاه، ارعاب و حذف دانشجویان و اساتید همراه با دانشجویان است. تشدید سرکوب دانشجویان بهویژه دانشجویان دختر در دو ماه آخر سال تحصیلی، جزئی از برنامه وسیعتری است که باید آن را سرمایهگذاری اولیه برای دوره بازگشایی دانشگاه پس از تعطیلات تابستان و آغاز سال تحصیلی جدید به شمار آورد. ارتجاع حاکم میداند که امواج جدید مبارزه و اعتراضات تودهای از راه خواهد رسید و پرچم اعتراض در دانشگاه نیز به اهتزاز درخواهد آمد. دانشگاه، بازهم یکی از مراکز اصلی دفاع از آزادیهای دموکراتیک ازجمله پوشش اختیاری خواهد بود که بهرغم تشدید و گسترش سرکوب، ارتجاع حاکم نتوانسته است آن را باز پس گیرد. ازاینرو از هماکنون درصدد پیشگیری برآمده است.تمام این تلاشها برای حاکم نمودن فضای پادگانی و گورستانی برمکانی است که مکرر اعلامشده پادگان نیست و هرگز به سکوت و خاموشی و پذیرش امیال ارتجاع حاکم تن نسپرده است. اقدام شجاعانه دانشجویان دانشگاه هنر و تحصن در اعتراض به سرکوبها که منجر به حمایت دهها دانشگاه در سراسر کشور و زمینهساز یک اتحاد سراسری دانشجویی شد، بار دیگر نشان داد که دانشگاه زنده است. نشان داد که دانشگاه را با هیچ درجهای از سرکوب بهویژه در شرایط انقلابی کنونی نمیتوان خاموش و مغلوب ساخت. مشعل عشق و آگاهی نسبت به آزادی و برابری و نیاز به تغییر را با سرکوب و آتش هیچ گلولهای نمیتوان خاموش کرد و چه خوب تعبیر کردند دانشجویان دانشگاه علامه وضع موجود را وقتیکه گفتند: سرها را بشکنید اما با شکستن سر، اندیشه آزادی که در ذهن و باور به پیروزی در قلبمان ریشه دوانده از هم گسستنی نیست. بنابراین موضوع روشن است. با تشدید سرکوب و اعمال خشونت و تهدید و گسترش دامنه اقدامات پلیسی و کنترل بیشتر شبکههای مجازی نمیتوان دانشگاه را خاموش و مطیع اراده ارتجاع حاکم کرد. دانشگاه علامه خطاب به ارتجاع حاکم و همه سرکوبگران در یک جمله حرف دل عموم دانشجویان را زد، وقتیکه گفت: ” هیچکس قرار نیست از شما تمکین کند”.
نظرات شما