زنده باد مبارزه و مقاومت ستم‌دیدگان کردستان

از شنبه ۲۶ شهریور روز خاکسپاری ژینا در سقز که با تظاهرات علیه جمهوری اسلامی در سقز و سنندج قیام توده‌های ستم‌دیده‌ی ایران آغاز شد، تا یکشنبه ۲۴ مهرماه یعنی قریب به یک ماه، کردستان قهرمان در برابر نیروهای مسلح حکومت اسلامی هم‌چنان می‌خروشد.

توده‌های ستم‌دیده کرد در استان‌های آذربایجان‌غربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام به‌رغم جانفشاندن حداقل ۳۲  نفر، زخمی‌شدن بیش از ۱۵۰۰ نفر و دستگیری حداقل ۲۵۰۰ نفر، در تمام این مدت نه تنها قدمی به عقب برنداشتند، بلکه با تجربه‌ی یک ماه مبارزه که تجربه‌ی سالیان را برای مردم ایران در سرتاسر کشور به‌همراه داشته است، مزدوران رژیم را درمانده‌ و روحیه‌ی رزمندگی و باور به پیروزی در میان نه فقط مردم کردستان بلکه سرتاسر ایران را تقویت کردند. “کردستان، کردستان، چشم و چراغ ایران” شعار دانشجویان آگاه علامه، بیان‌ روشن نقش مقاومت و مبارزه قهرمانانه توده‌های ستم‌دیده کردستان در برابر رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی است.

در روزهای گذشته، بویژه شهر سنندج به مرکز مقاومت در برابر حاکمان جانی و در عین‌حال بزدل و ترسو تبدیل شد. روز شنبه ۱۶ مهر همگام با خروش توده‌ها در بسیاری از شهرها که از اعتراضات و تظاهرات دانش‌آموزان و دانشجویان در طول روز شروع و تا پاسی از شب طول کشید، روزی که توده‌ها یک روز کم‌نظیر از مقاومت و مبارزه را در پهنای ایران رقم زدند، شهرهای کردستان، بویژه سنندج یکپارچه آتش بودند، آتش خشم توده‌ها، آتش خشم زنان، آتش خشم جوانان.

در سنندج، اعتراضات نه متمرکز که از محلات آغاز شد و بسیاری از خیابان‌ها و محلات شهر را فرا گرفت، از جمله خیابان‌های سعدی، جام‌جم، کشاورز، بلوار کردستان، حسن‌آباد و چهاراه مادر ، آن‌هم در شهری که مانند بسیاری از شهرهای دیگر یکپارچه در اعتصاب بود.

فعالین و هواداران سازمان ما در کردستان که در این روز همراه با سایر توده‌ها در خیابان‌ها حضور داشتند، در توصیف مبارزه قهرمانانه مردم سنندج در این روز نوشتند: “در سنندج گروه های متعددی از زنان و جوانان مبارز در گروه های چند ده نفره به صورت غیر متمرکز در چندین نقطه شهر از جمله در خیابان فردوسی، حسن آباد و خیابان ادب با سردادن شعارهای ضد حکومتی به نبرد با مزدوران حکومتی برخاستند… در خیابان ادب نزدیک به صد تن از جوانان وزنان جسور و مبارز با آتش زدن چند حلقه لاستیک، خیابان را مسدود کردند و با شعار مرگ بر دیکتاتور و “زن زندگی آزادی” به جنگ‌وگریز با مزدوران حکومتی پرداختند. درحالی‌که نیروهای سرکوب با شلیک گاز اشک‌آور و گلوله‌های ساچمه‌ای به روی مردم تیراندازی می‌کردند، جوانان شجاع وزنان جسور و مبارزی که با روسری وداع کرده بودند، با کوکتل مولوتف و سنگ و کیسه‌های پلاستیکی بنزین، پاسخ مزدوران را می‌دادند. به‌رغم آن‌که نیرو و تجهیزات نظامی زیادی در خیابان‌های سنندج مستقرشده‌اند و سرکوب‌گران همه گونه وسایل سرکوب با خود حمل می‌کنند، اما آشکارا از زنان و مردان مبارزی که به نبرد خیابانی و جنگ‌وگریز روی آورده بودند می‌ترسیدند و جرأت نزدیک شدن به مبارزان را نداشتند. جوانان مبارز سنندج برخی خیابان‌ها را به تسخیر خود درآوردند. ورودی همدان- سنندج را مسدود کردند و برخی مأموران سرکوب را نیز فراری دادند”.

براساس اخبار منتشره در این روز چهار نفر از فرزندان قهرمان سنندج با نام‌های پیمان منبری، داریوش علیزاده، محمد امینی و یحیی رحیمی در راه آزادی و برابری به خیل جان‌فشانان مردم ستم‌دیده‌ی ایران پیوستند. یحیی رحیمی تنها به جرم همراهی با معترضان از طریق به صدا درآوردن بوق ماشین توسط دژخیمان جمهوری اسلامی با شلیک مستقیم گلوله به سرش به قتل رسید. در این روز مزدوران رژیم حتا به داخل خانه‌های مردم گاز اشک‌آور شلیک کردند.

شدت اعتراضات و فراگیری آن در سنندج و دیگر شهرهای کردستان به‌گونه‌ای بود که استاندار کردستان به‌بهانه‌ی “تولد محمد براساس تقویم اهل سنت” روز یکشنبه ۱۷ مهر را برای تمامی مدارس و مراکز آموزش عالی تعطیل اعلام کرد!! اقدامی که هرگز مسبوق به سابقه نبود. این کار استاندار نتیجه‌ی اعتراضات گسترده دانش‌آموزان در مدارس استان بویژه سنندج بود.

اما نه تعطیلی مدارس و نه اقدامات وحشیانه مزدوران رژیم از جمله حمله به مدارس نتوانستند فریاد خروشان مردم کردستان را خاموش سازند. برعکس روز دوشنبه به روز کم‌نظیر دیگری از جان‌فشانی، فداکاری و مبارزه و مقاومت در برابر مزدوران مسلح رژیم تبدیل گردید.

شدت خشونت مزدوران رژیم به‌حدی بود که سازمان عفو بین‌الملل را بر آن داشت تا با صدور اطلاعیه‌ای ضمن هشدار در مورد کشتار معترضان در کردستان و بویژه سنندج، به استفاده از قوه قهریه علیه معترضان توسط رژیم اعتراض کند. در این روز درگیری بین مردم و مزدوران رژیم تا پاسی از شب ادامه یافت. مزدوران رژیم در این روز از تفنگ‌های مخصوص تک‌تیراندازی با گلوله کالیبر ۵۰ استفاده کردند، حتا به سمت خانه‌های مردم از جمله در شهرک “نایی‌سر” سنندج نیز با این گلوله‌ها شلیک کردند.

در پی اقدامات جنایتکارانه‌ی رژیم در روز دوشنبه که البته با مقاومت قهرمانانه مردم بویژه جوانان و زنان در برابر ماشین سرکوب رژیم همراه بود، فراخوان‌هایی برای برگزاری تجمع در سراسر کشور در روز چهارشنبه با عنوان “سنندج را تنها نگذاریم” و در حمایت از مبارزات و مردم سنندج و زاهدان و نیز کارگران اعتصابی در مناطق نفتی، انتشار یافت. در این روز بار دیگر سنندج و دیگر شهرهای کردستان شاهد فداکاری و قهرمانی‌های کم‌نظیر جوانان و زنان بود. در این روز از ارومیه و مهاباد تا سنندج و کرمانشاه و ایلام آتش خشم توده‌ها شعله برکشید. در محله “دره دریژ” کرمانشاه سینا نادری ۲۲‌ساله و آرمین صیادی ۱۸ ساله با گلوله‌های مزدوران رژیم در خون نشستند. در بوکان هلن احمدی دختر خردسال ۷ ساله هنگام بازگشت از مدرسه در حین شعار دادن با گلوله مستقیم دژخیمان رژیم ددمنش جمهوری اسلامی به قتل رسید. در این شهر هم‌چنین کمال فقیهی به خیل جان‌فشاندگان قیام توده‌ها پیوست. در سنندج، عزیز مرادی از شهرک “نایی‌سر” سنندج در اثر تیراندازی مزدوران رژیم به شدت زخمی شد که متاسفانه در بیمارستان درگذشت. در این روز درگیری‌ بویژه در شهر سقز و شریف‌آباد سنندج شدید‌تر بود. در دیوان‌دره نیز درگیری‌های گسترده‌ای بین مردم و مزدوران رژیم رخ داد. در روز سه‌شنبه نیز در دیوان‌دره درگیری‌ها شدید رخ داد. بوکان نیز یکی از شهرهایی بود که بین مردم و مزدوران رژیم درگیری‌های گسترده‌ای به‌وقوع پیوست و مردم یک کیوسک پلیس را به آتش کشیدند. براساس برخی از گزارش‌ها گستردگی و شدت درگیری در روز چهارشنبه حتا از روزهای شنبه و دوشنبه نیز بیشتر بود.

در روز ۵ شنبه ۲۱ مهر گروهی از معلمان سقز با تجمع در برابر آموزش و پرورش این شهر، به ورود نیروهای نظامی از جمله “لباس شخصی‌ها” به مدارس، شلیک به داخل مدرسه و حتا آسیب رساندن به دو معلم اعتراض کردند.

در همین روز بار دیگر سنندج و دیگر شهرهای کردستان شاهد مبارزه و مقاومت مردم در برابر مزدوران رژیم بود و درگیری‌ها در دوشان، حاجی‌آباد و نایی‌سر تا بامداد ادامه یافت. جوانان سنندج در خیابان‌ها و کوچه‌ها با ایجاد سنگر به مقابله با مزدوران رژیم برخاستند. در این روز نیز حداقل ۳۷ نفر زخمی شدند. در بانه مزدوران رژیم با سوار کردن اسلحه بر روی وانت به معترضان حمله کرده و به سمت‌شان شلیک کردند. کار به جایی رسید که در بوکان برای انتقال بازداشتی‌ها از وانت استفاده کردند.

در روزهای شنبه و یکشنبه اعتراضات به مانند روزهای گذشته در بسیاری از شهرهای کردستان ادامه یافت و این در حالی بود که بویژه شهر سنندج با حضور گسترده نیروهای سرکوب، بیشتر به منطقه جنگی شبیه شده بود. در روز شنبه سقز، شهر ژینا، مردم تا پاسی از شب به اعتراضات خود ادامه دادند. در مهاباد نیز مزدوران رژیم برای مرعوب کردن مردم با اسلحه کلاشینکوف به سمت خانه‌ها و پنجره‌ها شلیک کردند و تعداد زیادی از معترضان نیز مجروح شدند.

واقعیت غیرقابل انکار این است که رژیم با وجود به‌کارگیری تمامی ابزارهای سرکوب خود از نیروهای مسلح تا زندان و شکنجه، و حتا کشتار کودکان و حمله به مدارس، نتوانست توده‌ها از جمله دانش‌آموزان را گامی به عقب براند. “اقتدار” حاکمیت، ترس از کشتار و ترس از زندان هر روز بیشتر از روز قبل در میان توده‌ها رنگ می‌بازد. جمهوری اسلامی که با مقاومت مردم کردستان در برابر سرکوب تحقیر شده بود، برحسب عادت سرش را مانند کبک زیر برف کرد و بار دیگر به ریسمان پوسیده “تجزیه‌طلبی” متوسل شد، همان‌طور که کشتار مردم زاهدان در جمعه سیاه را نیز به “تجزیه‌طلبان” نسبت داده بود. اما همگان می‌دانند که این دروغ بی‌شرمانه تنها برای ایجاد نفاق و دودستگی بین مردم است. سیاستی که هیچ خریداری در میان توده‌های بپاخاسته علیه ظلم و بیداد ندارد و این را در شعارهای سرداده شده در اعتراضات خیابانی می‌بینیم.

احمد وحیدی که چند روز بعد از جمعه سیاه زاهدان به این شهر سفر کرده و کشتار را به گردن “تجزیه‌طلبان” انداخته بود، این بار نیز با سفر به کردستان همان داستان نخ‌نما را تکرار کرد. این فرمانده پیشین سپاه قدس که در کابینه رئیسی به وزارت کشور رسید، با بیان این‌که “اغتشاشگران حمایت‌شده، طراحی‌شده و هدایت‌شده گروهک‌های تجزیه‌طلب هستند”، با وقاحتی که هیچ مرزی را نمی‌شناسد گفت: “مردم عزیز و شریف کشور و کردستان اصلاً نگران امنیت نباشند، نیرو‌های قدرتمند نظامی و انتظامی با اغتشاشگران و لیدر‌های آنان برخورد محکم کرده و برخورد خواهند کرد و تلاش مذبوحانه آنان که موجب مزاحمت مردم شده را سر جای خود خواهند نشاند”.

این خدمتگزار فساد و تباهی آن‌قدر کودن است که نمی‌فهمد این داستان‌سرایی‌ها دیگر حتا در میان عناصر وابسته به حاکمیت نیز خریداری ندارد چه رسد به توده‌های ستم‌دیده‌ی ایران که علیه این رژیم جنایت‌پیشه قیام کرده‌اند. در همین روزهای گذشته مبارزان آگاه در خیابان ستارخان پارچه نوشته‌ای از فراز یکی از پل‌های هوایی آویزان کردند که بر روی آن به زبان‌های کردی، بلوچی، ترکی، فارسی و عربی شعار “زن زندگی آزادی” را نوشته بودند. در بلوچستان بر روی دیوارها همین شعار را با زبان بلوچی می‌نویسند. در مهاباد مردم شعار می‌دادند: “از کردستان تا تهران، مرگ بر دیکتاتور”. “سنندج، زاهدان، خونین تمام ایران” یکی از شعارهای دانشجویان در روزهای اخیر بود. با انتشار خبر کمبود خون در بیمارستان‌های زاهدان، معلمان سقزی خون اهدا کردند. این‌ها همه نشانه‌ی اتحاد کم‌نظیری‌ست که میان تمامی توده‌های تحت ستم کشور از هر قوم و ملیتی برای آزادی، برای برابری و برای کار و نان بوجود آمده است.

یک نکته مهم در مبارزات مردم کردستان، سازمان‌یابی آن‌هاست. تجارب قبلی به مردم نشان داد که در برابر دشمن مسلح باید بیش از پیش متشکل شد و این موضوع را در این دور از مبارزات مردم بویژه در کردستان به‌خوبی می‌بینیم. پراکنده شدن در محلات گوناگون و خسته و ناتوان کردن نیروهای سرکوب رژیم که در هر حال نسبت به مردم بسیار محدود هستند یکی از نتایج این سازماندهی است. تداوم اعتراضات یک نشانه‌ی مهم دیگر است که در دی‌ماه ۹۶ و آبان ۹۸ شاهد آن نبودیم.

در این روزها اطلاعیه‌های متعددی از کمیته‌های محلی در شهرهای گوناگون بویژه کردستان با امضاهای گوناگون هم‌چون “جوانان انقلابی محلات مریوان” و یا “کمیته زنان و جوانان محلات سنندج منتشر شده است. نکته مشترک در تمامی این اطلاعیه‌ها تداوم مبارزه و اهمیت تشکل و سازمان‌یابی است.

برای نمونه “جوانان انقلابی محلات مریوان” در اطلاعیه خود دراین‌باره نوشتند: “تشکل مهم‌ترین ابزار مبارزه و مطالبه‌گری است… ما جوانان انقلابی محلات مریوان، دانش‌آموزان مدارس، دانشجویان دانشگاه‌ها، زنان شهرها و جوانان محلات را به اتحاد و تشکل‌یابی در کمیته‌‌ها و شوراهای مستقل فرا می‌خوانیم” و یا “کمیته زنان و جوانان محلات سنندج” در فراخوان خود برای تظاهرات در روز شنبه ۲۳ مهر نوشتند: “مبارزه، فداکاری و جسارت تاریخ‌ساز زنان و جوانان در این زمانەی سرنوشت ساز، نظام فاشیستی را به پرتگاه سقوط کشانده است. ۲٨ روز مقاومت مردم سنندج در این روزها یادآور ۲۴ روز مقاومت تاریخی مردم این شهر در سال ۵٨ علیه رژیم جنایتکار تازه تاسیس بود”.

تجربه‌ی یک ماه اخیر نشان داد که سازمان‌یابی از چه اهمیت بسزایی برخوردار است. از همین رو در محلات، در محیط کار در مدارس و دانشگاه می‌باید با ایجاد کمیته‌هایی مناسب با محیط، مبارزات را سازمان و گسترش داد و با حرکت به سمت اعتصاب عمومی سیاسی شرایط را برای سرنگونی جمهوری فاشیستی اسلامی با قیام مسلحانه توده‌ها مهیا ساخت.

یک ماه اخیر نشان داد که آگاهی و روحیه‌ی انقلابی در میان توده‌ها به میزان زیادی افزایش یافته است. شعارهایی هم‌چون “این دیگه اعتراض نیست شروع انقلابه”، “نگین همش اعتراض این دیگه انقلابه” و “تا انقلاب نکردیم به خونه برنگردیم” به‌خوبی بازتاب‌دهنده‌ی افزایش آمادگی توده‌ها برای انقلاب است. در این دوران ویژه و انقلابی، آگاهی توده‌ها با سرعتی غیرقابل مقایسه با دوران رکود رشد می‌کند و بخشی از این آگاهی را در مبارزات امروز توده‌ها از جمله نحوه اعتراضات خیابانی شاهد هستیم، مبارزاتی که می‌رود تا نقطه‌ی پایانی بر دوران سیاه حکومت اسلامی بگذارد، مبارزاتی که توده‌های ستم‌دیده‌ی کردستان نقشی برجسته در آن دارند.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۹۲  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.