با شروع پاندمی کرونا، مراکز آموزش عالی کشور به مدت دو سال تعطیل شد. با بسته شدن دانشگاه ها، دانشجویان به طور واقعی از حضور در کلاس درس و محیط های آموزشی محروم شدند و جنبش دانشجویی نیز به مدت دو سال در سپهر سیاسی ایران به محاق رفت. در زمان تعطیلی دانشگاه ها، صدها هزار دانشجو پراکنده و از هم گسسته شدند، مراکز آموزش عالی از دانشجویان خالی شد و صدای اعتراضات دانشجویی نیز به طور واقعی از فضای دانشگاه های کشور رخت بر بست. اکنون اما بعد از دو سال تعطیلی، دانشگاه های کشور دوباره بازگشایی شده اند و در همان نخستین روزهای بازگشایی صدای پر قدرت اعتراض دانشجویان علم و صنعت تهران، فضای دانشگاه را عطرآگین کرد.
همزمانی بازگشایی امروز دانشگاه های کشور با روزهای “انقلاب فرهنگی” اردیبهشت ۱۳۵۹، که در آن روزها ده ها دانشجو در محیط های آموزشی کشتار شدند و پس از آن دانشگاه ها به مدت دو سال تعطیل شد، این توهم را برای رژیم ایجاد کرد که شاید اینبار هم بتواند همان سیاست پس از بازگشائی دانشگاه های کشور را اعمال کند. جمهوری اسلامی به تاسی از تعطیلی دو ساله دانشگاه ها در زمان “انقلاب فرهنگی” و با الهام گرفتن از تجربه سرکوبگری وحشیانه سال های نخست دهه شصت، بر این گمان بود که این بار هم می تواند با سوء استفاده از تعطیلی دو ساله دانشگاه ها پروژه سرکوب و ایجاد فضای امنیتی مورد نظر خود را بر محیط آموزشی تحمیل کند. لذا از همان روزهای اول بازگشایی دانشگاه با دستورالعمل های انضباطی و امنیتی عرصه را بر دانشجویان بویژه دانشجویان دختر تنگ کرد.
ایجاد رعب و وحشت در فضای آموزشی، احضار دانشجویان به واحد حراست دانشگاه، تهدید پی در پی دانشجویان، سخت گیری در نحوه پوشش و حتی کنترل رفت و آمدها از جمله مسائلی بوده اند که جمهوری اسلامی با بازگشایی مجدد دانشگاه ها سعی کرد همانند سال های بعد از “انقلاب فرهنگی” فضای مراکز آموزش عالی را به تسخیر خود در آورد.
غافل از اینکه شرایط امروز جامعه با شرایط دهه ۶۰ به کلی متفاوت است. بی خبر از این که بازگشایی امروز دانشگاه ها پس از دو سال تعطیلی کرونایی با بازگشایی دانشگاه ها در سال ۶۲ پس از تعطیلی دو ساله ویروس “انقلاب فرهنگی” دست کم به لحاظ شرایط سیاسی جامعه اساسا قابل قیاس با آن زمان نیست. شرایطی به کلی متفاوت با آن سال ها که این تفاوت شرایط را خود دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با صریح ترین زبان ممکن در بیانیه خود یادآور شده اند. آنان با محکوم کردن حضور علنی نیروهای امنیتی در محیط دانشگاه به حاکمان جمهوری اسلامی یادآور شده اند: “امروز دهه ۶۰ نیست؛ که بتوان با اجبار، سلایق و عقاید عصر حجری خود را با زور و چماق به خورد دانشجو داد. امروز باید حق آزادی انتخاب [پوشش] را پذیرفت. چاره ای هم جز پذیرش آن نیست. حق انتخاب، مهمترین حق هر انسانی بعد از حق زندگی ست.”
در واقع به دلیل همین شرایط خاص امروز جامعه و تفاوت اساسی آن با سال های دهه ۶۰ است که دانشجویان از همان روزهای نخست بازگشایی مراکز آموزش عالی، ادامه پویایی و زنده بودن دانشگاه را به رخ حاکمان جمهوری اسلامی کشیده اند. تجمع اعتراضی دانشجویان علم و صنعت تهران و دانشگاه تبریز را باید به حساب نخستین طلیعه اعتراضات جنبش دانشجویی در پایان ناتمام پاندمی کرونا دانست که این چنین پرشور و رادیکال حضور دوباره خود را در متن شرایط انقلابی جامعه اعلام کرده اند. جنبشی که اعتراضات کنونی آن ریشه در پویایی این جنبش در سال های بعد از خیزش انقلابی توده های مردم ایران در دیماه ۹۶ دارد. جنبشی که صدای اعتراض آن بعد از قیام آبان ۹۸ بلندتر شد و با سرنگونی هواپیمای اوکراینی اوج بیشتری گرفت. جنبشی که در سال های بعد از دی ماه ۹۶ با طرح شعارهایی نظیر “فرزند کارگرانیم کنارشان می مانیم” به شکل فزاینده ای با جنبش اعتراضی کارگران و توده های مردم ایران پیوند خورد.
بی تردید صدای اعتراضی امروز دانشجویان ادامه همان صدای رادیکال جنبش دانشحویی در سال های پیش از تعطیلی دو ساله کرونایی است. دانشجویان علم و صنعت تهران با وقوف به تفاوت اساسی شرایط کنونی جامعه با شرایط بازگشایی دانشگاه ها در دوران سرکوب خونین دانشگاه پس از ویروس”انقلاب فرهنگی” از همان روزهای نخست بازگشایی، نسبت به اعمال سیاست سرکوب و خفقان بر دانشگاه دست به اعتراض زدند. آنان نخستین تجمع اعتراضی خود را در روز یکشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ برگزار کردند. دانشجویان، با برگزاری این تجمع اعتراضی، با در دست داشتن پلاکاردهایی همانند “یکی را ببرید همه ما را برده اید” و سر دادن شعارهایی نظیر “دانشگاه پادگان نیست”، “حراست آلت دست قدرت” خواستار توقف برخوردهای پلیسی و سرکوب دانشجویان شدند.
آنان همچنین در پایان تجمع اعتراضی خود با صدور قطعنامه ای فهرست مطالبات خود را اینچنین مطرح کرده اند: “تشکیل شورای نظارت بر حراست، توقف دخالت در امور شخصی دانشجویان و زیست دانشجویی و به رسمیت شناختن حق آزادی انتخاب، توقف گشت زنی در سطح دانشگاه، حذف و عدم استعمال موتور سیکلت و وسایل نقلیه موتوری توسط حفاظت فیزیکی، برخورد با عاملان ضرب و شتم یک دانشجو، توقف ممانعت از فعالیت های سیاسی، مدنی، صنفی و فرهنگی دانشجویی ، توقف پیگرد کمیته انضباطی دانشجویانی که اخیرا احضار شده اند، رفع محدودیت رفت و آمد خوابگاه ها، حذف سرشماری شبانه خوابگاه ها، توقف امنیتی سازی دانشگاه ها و عدم حضور دوباره نیروی نظامی.”
دانشجویان علم و صنعت پس از بازگشایی مجدد مراکز آموزش عالی، نشان دادند با همان پتانسیل سیاسی و شور مبارزاتی سال های پیش از پاندمی ویروس کرونا به فضای آموزشی باز گشته اند. خاطره اعتراضات شکوهمند جنبش دانشجویی و پیوند آن با مبارزات کارگری در سال های پس از خیزش انقلابی مردم در دیماه ۹۶ تا بسته شدن دانشگاه در اسفند ۹۸، هرگز از یادها نرفته است. اعتراضاتی به یاد ماندنی که پس از شیوع ویروس کرونا و بسته شدن مراکز آموزش عالی کشور به مدت دو سال به محاق رفت و اکنون با بازگشایی مجدد دانشگاه ها، ادامه پرواز و بال گشایی مجدد همان سال های پیش از تعطیلی دو ساله را نوید داده است.
با شیوع ویروس کووید – ۱۹ در ایران دانشگاه های کشور تعطیل و کلاس های درس طی دو سال گذشته به صورت غیر حضوری برگزار گردید. در این دو سال که محیط های دانشگاهی از حضور فیزیکی دانشجویان خالی شد، جنبش نیز به طور واقعی به محاق رفت. وضعیتی درست همانند ویروس “انقلاب فرهنگی” که در روزهای هفته اول اردیبهشت ۱۳۵۹ بر فضای دانشگاه های کشور آوار شد و پس از آن مراکز آموزش عالی به مدت دو سال تعطیل شد. با این تفاوت که در پی تهاجم ویروس “انقلاب فرهنگی” که منجر به تعطیلی دو ساله دانشگاه ها شد، ده ها دانشجو نیز با تهاجم گله های حزب اللهی و نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی کشتار شدند، اما با تهاجم پاندمی ویروس کرونا تعطیلی دانشگاه ها به شیوه ای کاملا “آرام” صورت گرفت.
اگرچه در هر دو وضعیت، چه در پی تهاجم “انقلاب فرهنگی” در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ و چه با شیوع پاندمی کرونا در اسفند ۱۳۹۸، دانشگاه ها به مدت دو سال تعطیل شدند، اما تفاوت شکل و مضمونی این دو تهاجم ویروسی، خروجی متفاوتی را برای دانشجویان و فضای دانشگاه ها به هنگام بازگشایی مجدد رقم زد.
در تهاجم اول، درست در زمانی که جنبش دانشجویی مستقل و چپ ایران در اوج مبارزات انقلابی و آزادیخواهانه بود و دانشگاه به سنگری مقاوم علیه سیاست های سرکوبگرانه رژیم تبدیل شده بود، جمهوری اسلامی با پاندمی ویروس “انقلاب فرهنگی” به دانشگاه ها یورش برد و پس از سرکوب خونین دانشجویان، خمینی فرمان تعطیلی دانشگاه ها را نیز صادر کرد. طی دو سال تعطیلی دانشگاه ها که پس از “انقلاب فرهنگی” شروع شد، هزاران دانشجوی چپ و کمونیست و مبارز از مراکز آموزش عالی اخراج و صدها استاد چپ و مبارز نیز پاکسازی شدند. وقتی دانشگاه ها در سال ۱۳۶۲ مجددا بازگشایی شد، دیگر از وجود ده ها هزار دانشجوی چپ و مترقی و مبارز در دانشگاه های کشور خبری نبود. استادان چپ و مترقی نیز از تدریس در دانشگاه محروم شدند. با بازگشایی مجدد دانشگاه، طرح سهمیه بندی و انتخاب گزینشی دانشجویان نیز مزید بر علت شد تا فضای دانشگاه های کشور بیش از یک دهه به حیاط خلوت جمهوری اسلامی تبدیل شد.
در تعطیلی دوم اما که با تهاجم پاندمی ویروس کرونا از اسفند ۹۸ شروع شد، اوضاع سیاسی کشور به کلی متفاوت از شرایط سال های دهه ۶۰ است. در سال ۶۲ وقتی دانشگاه ها پس از یک تعطیلی دو ساله بازگشایی شد، جنبش انقلابی مردم ایران با شکست قطعی مواجه شده بود. سرکوب و خفقان سراسر کشور را فرا گرفته بود. دانشگاه به حیاط خلوت جمهوی اسلامی تبدیل شده بود و سکوتی گورستانی بر فضای دانشگاه ها حاکم بود.
امروز اما شرایط دیگری بر جامعه حاکم است. بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سراپای نظام را فرا گرفته و جمهوری اسلامی در پرتگاه سقوط است. سپهر سیاسی کشور از رایحه خوش اعتراضات و اعتصابات فزاینده کارگری عطر آگین است. تداوم جنبش اعتراضی معلمان شور و شوق و امید سرشاری را در جامعه دمیده است. فریاد یکشنبه های اعتراض بازنشستگان در متن جامعه پیچیده است. زنان در عرصه های مختلف، جمهوری اسلامی را به چالش گرفته اند. در یک کلام جامعه روزهای تغییر و تحولات بزرگ اجتماعی را انتظار می کشد.
حال در چنین وضعیتی کاملا متفاوت با سال های دهه ۶۰، به خوبی روشن است که بازگشایی دانشگاه ها در این برهه زمانی با بازگشایی آن در سال ۶۲ به کلی متفاوت است. با این همه و به رغم چنین تفاوت آشکاری، جمهوری اسلامی اما کماکان در رویای سال ۶۲ سیر می کند و بر این گمان است که با بگیر و ببند و دستورالعمل های سرکوبگرانه می تواند سلطه امنیتی خود را بر فضای دانشگاه ها تحکیم کند. رویایی که دست کم در شرایط کنونی هرگز برای جمهوری اسلامی به واقعیت تبدیل نخواهد شد. این را ما نمی گوییم، این را دانشجویان علم و صنعت و دانشجویان تبریز در همان روزهای آغازین بازگشایی مجدد دانشگاه با صدای رسا فریاد کرده اند. صدایی که متعلق به جنبش اعتراضی سال های بعد از ۹۶ است که در پایان ناتمام پاندمی کرونا، با همان روحیه مبارزاتی سال های پیش از شیوع کرونا و در پیوند با مبارزات کارگری و اعتراضات مردم ایران به دانشگاه باز گشته است.
نظرات شما