چند روزی از آغاز سال ۱۴۰۱ میگذرد. یکی از رویدادهای معمول پس از تحویل سال و آغاز سال نو شمسی، انتشار پیام و ایراد سخنرانی مسئولین جمهوری اسلامی به مناسبت آغاز سال نو است. پیامها و سخنرانیهایی که نه تنها شادی و شعفی در مردم برنمیانگیزند، بلکه نمکی هستند بر زخمهای ناسوری که این رژیم طی سال گذشته و سالیان پیشین بر پیکر و جان و روان آنان وارد آورده است. یکی از اولین مسئولان پیامده، رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای است، و پیام او سرآمد پیامهای رنجآور.
خامنهای که نامگذاری سالانه را از سال ۱۳۷۸ بدعت گذاشته است و بیش از ده سالی است که شعارهایش محورهای اقتصادی یافتهاند، در پیام نوروزی خود سال ۱۴۰۱ را “سال تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین” نامگذاری کرد. نامگذاریهای سالیان پیش وی، شعارهایی بودند چون “حماسه سیاسی و اقتصادی”، “اقتصاد مقاومتی”، “حمایت از کالای ایرانی”، “رونق تولید”، “جهش تولید” و مزخرفات بیحاصلی از این دست. نتایج این نامگذاریها هم نیازی به توضیح زیادی ندارند. هر سال نه تنها “رهنمودهای اقتصادی” وی جامهی عمل نمیپوشند، بلکه بر وخامت اوضاع افزوده میشود؛ چرا که این شعارها چیزی جز تراوشات و توهمات مغزی علیل و متوهم و ناتوان از درک قوانین و کارکردهای نظم اقتصادی نیستند.
نظم اقتصادی سرمایهداری حاکم بر ایران سالهای مدیدی است که دچار یک بحران مزمن رکود – تورمی است. این بحران ساختاری با پافشاری خامنهای و کابینههای پیاپی در اجرای سیاستهای نئولیبرالی دیکته شده توسط سرمایهداری جهانی و در تلفیق با بیلیاقتی و ناکارآمدی مقامات به همراه فساد سیستماتیک ارگانها و مسئولین چنان شدت و حدتی یافته است که اکنون میلیونها تن از تودههای مردم ایران را به زیر خط فقر و حتا فقر مطلق سوق داده است. فقر و فلاکتی بیاهمیت برای مقامات جمهوری اسلامی چرا که بدون تلاشی برای حتا تخفیف آن، هر از گاهی نیشتری نیز بر این زخم جانستان میزنند.
نمونه، خامنهای در پیام نوروزی یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰، مبارزه روزمره برای بقای میلیونها تن از مردم ایران را به “تلخیهایی” تقلیل میدهد و میگوید: “ما امسال امیدواریم بخشی از اینها برطرف بشود، چون همه اینها دفعتاً برطرف نمیشود، به تدریج برطرف خواهد شد. اینکه آدم عجله کند، بگوید نهخیر، به همین زودی، واقعبینانه نیست.” بلی ویرانی چهل و چند ساله را نمیتوان “به زودی” برطرف کرد، اما وی اشاره نمیکند مسبب “تنگی معیشت، گرانی و تورم” کنونی همان رژیمی است که وی نزدیک به ۳۳ سال در رأس آن قرار دارد. در این سه دهه و سالیان پیش از آن هم نشان داده شده است قرار هم نیست که “برطرف” شوند، چرا که گذشته از شواهد دیگر، نتایج اقدامات “دولتی مردمی و علاقهمند به حرکتها و هدفهای مردمی”را در ماههای اخیر شاهد بودهایم: افزایش تورم و گرانی، تعیین حداقل دستمزد چند برابر زیر خط فقر، حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و اختصاص بودجه به نهادهای نظامی و مذهبی و تبلیغاتی بدون اندک اعتنایی به وضعیت معیشتی مردم.
نه تنها اقدامات و برنامهریزیهای کابینه رئیسی آینده تاریکی را برای تودههای مردم رقم میزند، بلکه خامنهای نیز در پیام نوروزی و سخنرانی اول فروردین، تکلیف مردم را روشنتر ساخته است. سران رژیم امیدوار به دستیابی به توافق با دولتهای غربی بر سر برجام و کسب درآمدهای نفتی کلان، از هم اکنون بی هیچ شرم و نهانکاری کیسههای خود را برای این درآمدها دوختهاند. خامنهای در سخنرانی روز اول فروردین، با اشاره به “درآمدهای نفتی” و محل صرف این “درآمدها” به مردم هشدار میدهد که انتظار “رفاه و آسایش” نداشته باشند، چرا که این درآمدها قرار است صرف “کارهای اساسی” از جمله “تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین” شوند. در جمهوری اسلامی، بنگاههای “دانشبنیان و اشتغالآفرین” اسم رمز شرکتها و هلدینگهای وابسته به “ستاد اجرایی فرمان امام”، نهادهای مذهبی از جمله اوقاف و آستان قدس، نهادهای نظامی از نمونه سپاه و ارتش و نیروهای انتظامی، سران رژیم و وابستگان آنان است که بر تمام اقتصاد ایران چنگ انداختهاند. شرکتها و بنگاههایی که به اعتراف خود خامنهای در “دولتهای مختلف طرحهایی با نامهای گوناگون” ارائه کردهاند، “تسهیلات بانکی” گرفتهاند از “پولپاشیهای” رژیم بهره بردهاند، اما “همهی این طرحها ناموفّق” بودهاند.
چند نمونه از این بنگاههای “دانشبنیان و اشتغالآفرین” که به ادعای خامنهای “اوج پیشرفت علم و فناوری” بودهاند، شرکتهای وابسته به “ستاد اجرایی فرمان امام” بودهاند که به ادعای خامنهای “چند نوع واکسن مورد تأیید جهانی” تولید کردهاند! از ادعای کذب “مورد تأیید جهانی” که بگذریم، داستان واکسنسازی داخلی، میزان واکسن تحویلی، غارت و چپاول میلیاردی نهادهای و شرکتهای “دانشبنیان” تحت نظر خامنهای داستانی آشنا بر همگان است. حداکثر پیشرفت علمی، اگر بتوان آن را “پیشرفت علمی” نامید در زمینههای نظامی بوده است که به نیروهای اسلامگرا و دستنشانده جمهوری اسلامی در منطقه یاری رسانده است و هیچ نفع و ثمرهای برای تودههای مردم نداشته است.
گذشته از آن که روشن نیست، خامنهای به اتکای کدام زیرساختها قرار است “تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین” را رونق بخشد، فساد و چپاول سیستماتیک و نهادینه در جمهوری اسلامی نیز جایی برای اختصاص بخشی از درآمدهای نفتی آینده به رفاه و آسایش مردم باقی نمیگذارد. البته تأکیدات خامنهای بر عدم “گره زدن اقتصاد کشور با تحریمها” ظاهراً مؤید این سیاست است که قرار است اقتصاد کشور بدون اتکا به درآمدهای نفتی آتی به راه خود برود. در واقعیت اما حاصل این مجموعه چیزی نخواهد بود جز وخامت بیشتر وضعیت معیشتی تودههای مردم.
به این ترتیب در پیامی که بنا به رسم قرار است امیدبخش و شادیآفرین باشد، نه تنها تهی از امید و شادی است، بلکه دشمنی خامنهای و رژیماش با مردم را آشکار میکند.
وی در سخنانش، نه تنها یکی از جانفرساترین معضلات تودههای مردم را خُرد و خوار مینمایاند، بلکه “انتخابات” مورد تحریم اکثریت مردم را “شیرینی بزرگ” میخواند. البته در این پیام به شیوع کرونا هم اشاره میکند، ولی باز هم بدون پاسخگویی به پیامدهای “رهنمودها” و “تصمیمات” خود و مسئولین جنایتکارش مبنی بر ممنوعیت ورود واکسن، عدم رعایت پروتکلهای پیشگیرانه و عدم ارائه حمایتهای اقتصادی و پزشکی و بهداشتی که به مرگ چند صد هزار نفر انجامید.
بخشهای دیگر سخنرانی وی نیز فرازهایی از شکست شعارهای وی را آشکار میکنند. برای نمونه، خامنهای بیش از سه دهه است که سیاست “خودکفایی در کشاورزی” را دنبال میکند. این سیاست در سالیان گذشته نه تنها به تخریب محیط زیست و به تعبیری “ورشکستگی آبی” کشور انجامیده است، بلکه به اعتراف خود وی در پیامش هنوز “بخش کشاورزی ما متأسّفانه جزو وابستهترین بخشهای کشور به واردات است”. اکنون در پی سالی که ساکنین برخی از نقاط کشور حتا به آب آشامیدنی سالم دسترسی نداشتند، چه رسد به آب کافی برای آبیاری محصولات کشاورزی و اعتراضهای بسیار در گوشه و کنار کشور به کمآبی، باز در سخنرانی روز اول فروردین بر پیگیری این سیاست پای میفشارد، بدون آن که واقعیتهای موجود این ابله را بر سر عقل آورده باشد.
در مجموع خامنهای در پیام و سخنرانیاش، در حالی که میکوشد وعدههای کذب به مردم بدهد، اما از لابلای سخنانش، بوی شکست و خفت لاف و گزافهایش آشکارا به مشام میرسد.
تعبیر دقیق شعار امسال خامنهای “فلاکت فزونتر برای تودههای مردم” و “دزدی و چپاول فزونتر وی و همدستانش” است. خشمآورتر آن که وی، در عین حال از تزریق “امید” به جامعه سخن میگوید. تزریق “امید” به مردمی پنجه در پنجه بحرانهای همهجانبه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و رویارو با سرکوبی عنانگسیخته.
همانگونه که گفته شد، تمام نامگذاریها و شعارهای سال خامنهای تاکنون برای مردم پیامدی جز تیرهروزی بیشتر نداشته است. مسلماً سال پیش رو نیز استثنایی بر این قاعده نخواهد بود. اما در سال گذشته کارگران و زحمتکشان نشان دادند که در مبارزات خود مصممتر و پیگیرتر شدهاند. تنها نگاهی به مبارزات سال گذشته نشان از آن دارد که اکثریت تودههای مردم به ستوه آمده و وضعیت موجود را برنمیتابند. دیگر نه وعده و وعید، نه توهمپراکنی، نه خرافات مذهبی و نه تهدید و سرکوب ددمنشانه رژیم آنان را از گسترش مبارزات بازنمیدارد. کارگران و زحمتکشان تنها باید به اتحاد و همبستگی خود ایمان بیاورند و به توانایی برای تغییر و خلق آیندهای روشن به دستان توانایشان. باشد که سال پیشارو سال نیکویی باشد برای تمام کوشندگان و مشتاقان کار، نان و آزادی.
نظرات شما