“واقعیت جدید” افغانستان: طالبان یا مردمی آگاه‌تر؟

روز چهارشنبه ۲۸ مهر در مسکو نشستی تحت عنوان “آینده افغانستان” برگزار شد. در این نشست، به جز هیئتی از سوی طالبان، هیئت‌هایی از ۱۰ کشور(روسیه، چین، ایران، پاکستان، هند، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان) شرکت داشتند. آمریکا ظاهراً به دلایل “لجستیکی” در این نشست شرکت نکرد.

برآمد این نشست، بیانیه‌ای ۹ ماده‌ای است که رئوس کلی “آینده افغانستان” از دید سران این کشورها را آشکار می‌کند. به موجب بیانیه پایانی، قرار است در ازای کمک به تثبیت یک گروهِ تروریستِ ددمنشِ اسلام‌گرا، “آینده”ی مردم افغانستان به طالبان، یعنی “واقعیت جدید” سپرده شود. در برابر، طالبان نیز متعهد می‌شود منافع امنیتی کشورهای منطقه را تأمین کند. سران ده کشور از طالبان خواسته‌اند تا با “اتخاذ سیاست‌های داخلی و خارجی متعادل و عقلانی”، اهداف مشترک یعنی “صلح، امنیت، ایمنی ماندگار و رفاه دیرپا” را متحقق کند. به جز پیشینه تبهکارانه این گروه تروریست در نقض حقوق بشر، بمب‌گذاری، ترور و کشتار مردم بی‌دفاع، سرکوب زنان، اجرای احکام قرون وسطایی شرعی، در مدت کوتاهی که از قدرت‌گیری مجدد طالبان در افغانستان می‌گذرد، به رغم وعده‌ها، طالبان در بسیاری از مناطق تحصیل دختران را ممنوع اعلام کرده‌اند، زنان کارمند را از ادارات اخراج کرده‌اند، به رغم “عفو عمومی” بسیاری از مخالفان و منتقدان را به قتل رسانده‌اند، روزنامه‌نگاران را تهدید و ضرب و شتم کرده‌اند، با کوچ اجباری، بسیاری از مردم را از روستاها و خانه‌های‌شان رانده‌اند. در چنین شرایطی است که دولتمردان ۱۰ کشور شرکت‌کننده از “اهداف مشترک صلح، امنیت، ایمنی ماندگار و رفاه دیرپا” تحت رهبری طالبان سخن می‌گویند. با وجود این واقعیت‌ها، “ضمیر کابلوف”، نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان در نشست مسکو از جامعه جهانی خواست در رویکردش به اوضاع سیاسی کنونی در افغانستان از “پیش‌داوری و تعصب” دوری گزیند!

از دیگر خواسته‌های سران ۱۰ کشور از طالبان، “برداشتن گام‌های بیشتر در جهت بهبود حاکمیت و تشکیل یک دولت فراگیر واقعی” به عنوان “پیش‌شرط بنیادین برای تکمیل روند آشتی ملی در افغانستان” است. هرچند بیانیه جهت “گام‌های بیش‌تر” را روشن نکرده است؛ زیرا نه در میان کشورهای حاضر در نشست، نه در میان این کشورها و طالبان و نه حتا در میان باندهای طالبان برداشت یکسانی از “دولت فراگیر” وجود ندارد. هر یک از این کشورها برای تأمین منافع خود در صددند تا جنگ‌سالاران و سران قومی و چهره‌های سیاسی فاسد و وابسته به خود را در حلقه دولتمردان جای دهند. در میان طالبان هم که تا بدین‌جا پست‌های کلیدی را به جنگ‌سالاران و روحانیون پشتون سپرده است، جنگ قدرت به پایان نرسیده و باندهای موجود در میان طالبان بر آن هستند تا سهم بیش‌تری را بهره خود سازند. تنها نکته‌ی مسلم آن است که قرار نیست این “دولت فراگیر” نمایندگان واقعی مردم را فراگیرد.

در بندی، کشورهای مشارکت‌کننده از “تأکید” طالبان بر تعهدات پیشین خود برای “جلوگیری از استفاده از خاک افغانستان علیه همسایگانش و دیگر کشورهای در منطقه و سایر نقاط دنیا” ابراز خشنودی کرده‌اند. پیش از این مقامات آمریکایی گفته بودند که طالبان به تعهدات خود برای قطع ارتباط با القاعده پای‌بند نمانده است. پوتین نیز گفته بود، طبق تخمین‌های اطلاعاتی روسیه حدود ۲۰۰۰ جنگجوی داعش در شمال افغانستان حضور دارند. وی همچنین در هفته گذشته در نشستی مجازی با رؤسای سرویس‌های امنیتی کشورهای آسیای میانه اعلام کرده بود: “شورشیان اسلام‌گرا گروه گروه از سوریه و عراق به افغانستان می‌روند” و خطر نفوذ آن‌ها به جمهوری‌های سابق شوروی در آسیای مرکزی وجود دارد. حوادث تروریستی اخیر که اکثر قربانیان آن مردم بی‌دفاع بوده‌اند، نیز حاکی از آن است که طالبان حتا نمی‌تواند از حملات تروریستی همدستان سابق‌اش در داخل افغانستان جلوگیری کند چه رسد به “جلوگیری از استفاده از خاک افغانستان علیه همسایگان و دیگر کشورهای منطقه”. امری که گویا بر کشورهای منطقه نیز مسجل است. از روز ۱۸ اکتبر تا ۲۳ اکتبر، رزمایش‌هایی در تاجیکستان، در نزدیکی مرز افغانستان، آغاز شد که در آن بیش از ۴ هزار نظامی از کشورهای عضو “پیمان امنیت دسته‌‌جمعی” به رهبری روسیه شرکت داشتند. گفته می‌شود هدف از این رزمایش‌ها، هشدار در برابر تهدیدها و خطرهای ناشی از تروریست‌های ساکن در افغانستان است.

در بیانیه پایانی، اشاره‌ی مختصر و گذرایی نیز به “احترام به حقوق گروه‌های قومی، زنان و کودکان” شده است که بیش‌تر به آرایه‌ای عاطل می‌ماند تا درخواستی جدی.

در مجموع این بیانیه، چیزی نیست جز ابراز همان نگرانی‌هایی که سران کشورهای منطقه بارها بیان کرده بودند. عبدالسلام حنفی، معاون نخست‌وزیر دولت طالبان و رهبر هیئت طالبان در مسکو، در واکنش به این “نگرانی‌ها” روز چهارشنبه در نشست اعلام کرد “امارت اسلامی افغانستان آماده است تا با شفافیت کامل و صراحت تمام نگرانی‌های جامعه بین‌المللی را برطرف کند.” طالبان در برابر “تعهدات” خود به رفع “نگرانی‌های امنیتی جامعه بین‌المللی” خواستار به رسمیت‌شناسی حکومت “امارات اسلامی طالبان”، کمک‌های مالی و آزادسازی ذخیره‌های بانک مرکزی افغانستان است. سران طالبان بارها پیش از این نشست و در جریان آن درباره عدم شناسایی رسمی طالبان تهدید کرده‌اند. حنفی در نشست مسکو اعلام کرد: “انزوای افغانستان به نفع هیچ کس نیست.” پیش از آن سرپرست وزارت خارجه طالبان در دیدار با دیپلمات‌های غربی هشدار داده بود: “تضعیف دولت افغانستان به سود هیچ کس نیست زیرا آثار منفی آن به طور مستقیم جهان را در حوزه امنیت و موج پناهجویان اقتصادی تحت تأثیر قرار می‌دهد.” با وجود این، با گذشت نزدیک به سه ماه از قدرت‌گیری مجدد طالبان، هنوز هیچ کشوری حکومت “امارات اسلامی” طالبان را به رسمیت نشناخته است، حتا پاکستان، سرسخت‌ترین حامی طالبان. لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز در جریان نشست مسکو، گفت فعلا بحث به رسمیت‌شناسی طالبان مطرح نیست. وزارت خارجه روسیه نیز یک روز پیش از نشست اعلام کرده بود: مسکو هنوز آمادگی به رسمیت‌شناختن دولت طالبان را ندارد.

با وجود این و به رغم انزجار بسیاری از مردم افغانستان و افکار عمومی جهان،  کشورهای منطقه‌ای و اروپایی از همان روزهای اولیه تسخیر قدرت توسط طالبان به سیاست “تعامل” با طالبان روی آوردند. برخی به بهانه‌های امنیتی، برخی در پی هراس از موج پناهجویان، برخی به بهانه جلوگیری از “فروپاشی اقتصادی”.

تاکنون قاچاق مواد مخدر، عمدتا تریاک و هروئین مهم‌ترین منبع درآمد طالبان در افغانستان بوده است. رئیس سازمان امنیت ملی تاجیکستان هم در جلسه مجازی رؤسای سرویس‌های اطلاعاتی گفته بود: “طالبان از زمان تسلط کامل بر افغانستان، قاچاق مواد مخدر و سلاح به کشورهای همسایه را تشدید کرده است.” اما بدیهی است که درآمد حاصل از این منابع برای اداره کشور کافی نیست. اقتصاد افغانستان در دو دهه گذشته عمدتاً متکی به کمک‌های خارجی بوده است. قطع این کمک‌ها پس از قدرت‌گیری طالبان، در کنار خشکسالی و جنگ‌های داخلی، اکنون افغانستان را در برابر یک فاجعه انسانی قرار داده است. بسیاری از کارمندان ماه‌هاست که حقوق نگرفته‌اند، بانک‌های خالی از پول نقد شده‌اند و تورم به سرعت رو به افزایش است. ده‌ها هزار تن بر اثر جنگ داخلی، به ویژه پیشروی نظامی طالبان در ماه‌های اخیر آواره داخلی شده‌اند و حتا سقفی بالای سر خود ندارند. بر اساس آمار سازمان ملل بیش از ۱۸ میلیون نفر به کمک‌های غذایی فوری نیازمندند. سازمان ملل پیش‌بینی می‌کند تا سال آینده ۹۷ درصد جمعیت ۴۰ میلیونی افغانستان به قعر فقر سقوط کنند. چنین شرایطی زمینه‌ساز جاری شدن سیل مهاجرت به سوی کشورهای همسایه و اروپا خواهد شد.

آمریکا تاکنون چشم‌انتظار”تحقق تعهدات” طالبان، از آزادسازی دارایی‌های افغانستان سر باز زده است، اما با یافتن راهی برای ارسال کمک به افغانستان موافقت کرده است. ۱۹ اکتبر صندوق جهانی پول اعلام کرد اقتصاد افغانستان در سال جاری ۳۰ درصد کوچک‌تر خواهد شد و این امر به “بحران پناهندگی” دامن می‌زند که بر همسایگان و کشورهای اروپایی تأثیر خواهد گذاشت. با پیش‌بینی “بحران پناهندگی” و برای پیشگیری از آن بود که کشورهای منطقه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل از همان روزهای آغازین سلطه طالبان، گردآوری و اختصاص کمک‌های مالی “بشردوستانه” به افغانستان را در رأس برنامه‌های خود گذاشتند. برای نمونه، اتحادیه اروپا اعلام کرده است یک میلیارد یورو کمک‌ انسان‌دوستانه در اختیار افغانستان قرار خواهد داد. سازمان ملل در ۲۱ اکتبر اعلام کرد، صندوق امانتی برای کمک به افغانستان ایجاد کرده است تا به خانوارهای افغان نقدینگی تزریق کند. پول‌هایی که در شرایط اقتصادی – سیاسی افغانستان، حداکثر مسکنی هستند و نه درمانی. قطره آبی هستند بر صخره‌ای تفته. به جز “بحران پناهندگی”، از دیگر دل‌مشغولی‌های کشورهای دارای “نگرانی‌های امنیتی”، رشد نارضایتی در میان مردم افغانستان است که تثبیت و پایداری “حکومت امارات اسلامی” را به مخاطره می‌اندازد. با توجه به این “وضعیت میدانی” است که سران کشورهای جهان به “تعاملات عملی” با  طالبان روی آورده‌اند، بی‌اعتنا به “صلح، امنیت، ایمنی ماندگار و رفاه دیرپا”ی مردم افغانستان.

پیش از برگزاری این نشست نیز نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان گفته بود انتظار نمی‌رود در نشست مسکو پیشرفت غیرمنتظره‌ای حاصل شود. نتیجه این نشست نیز چنین بود. گرچه در این نشست، هیچ یک از کشورها به خواسته طالبان مبنی بر به رسمیت شناختن، تن نداده‌اند، اما ناگفته پیداست که نشست‌هایی از این دست، گام‌هایی هستند تدریجی در راستای رسمیت بخشیدن به چیرگی این گروه تروریستی اسلام‌گرای وحشی بر سرنوشت میلیون‌ها مردم رنجدیده افغانستان.

مردم افغانستان دهه‌هاست دریافته‌اند که رنج‌‌ها و مصایب‌شان ناشی از دخالت کشورهای مرتجع منطقه و دولت‌های امپریالیستی غرب در امور داخلی آنان است. به ویژه حوادث ماه‌های اخیر به روشنی عیان ساخت که رعایت حقوق بشر و  سرنوشت افغان‌ها، به رغم لفاظی‌ها، در فهرست “نگرانی‌های” این دولت‌ها جایی ندارند. اکنون شماری از آنان، به ویژه زنان شجاع افغان، به جستجوی راه‌کارهای برآمده‌اند تا با اتکا به توان خود، به خواسته‌هایشان دست یابند. این ره‌جویان دریافته‌اند گرچه راهی دشوار در پیش دارند، اما این تنها ره رهایی از سرنوشت شوم کنونی‌شان است. برخلاف ادعای شرکت‌کنندگان در نشست مسکو، “واقعیت جدید” افغانستان، نه طالبان، بلکه مردمی آگاه‌تر از پیش است.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۴۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.