کرونا، مرگ، فقر و افزایش هزینه درمان مبتلایان

از شروع موج پنجم اپیدمی کرونا که با گونه جهش یافته سویه دلتا در سراسر کشور گسترش یافته است، بیش از یک ماه می گذرد. در این مدت، علاوه بر تداوم بی کفایتی و بی توجهی جمهوری اسلامی در امر شتاب بخشیدن  به واکسیناسیون عمومی، سرعت انتقال و قدرت کشتار گونه جدید سویه دلتا هم مزید بر علت شد تا به یک باره میزان مرگ و میر و تعداد مبتلایان روزانه در مقیاسی بسیار فراتر از چهار موج پیشین افرایش یافت. تا جاییکه فقط در یک هفته گذشته آمار روزانه کشته شدگان به طور پیاپی شکسته شد و با اعلام ارقام رسمی بالای ۶۰۰ نفر در روز، رکوردهای جدیدی از مرگ و میر بی رویه طی بیست ماه گذشته بر جای گذاشته شد. علاوه بر افزایش چشمگیر تعداد جان باختگان در این مدت، میزان مبتلایان کرونا نیز به اندازه ای بالا رفت که در روزهایی معینی از تعداد ۴۰ هزار نفر در روز هم بیشتر شد. تا جاییکه بیمارستان ها و دیگر مراکز درمانی به صراحت اعلام کردند که از پذیرش کامل مبتلایان و انجام خدمات درمانی نسبت به آنان عاجزند.

بر اساس آمارهای دولتی، فقط طی همین مدت یک ماه گذشته بیش از ۱۵ هزار نفر جان باخته اند. شوربختانه، آمارهای غیر رسمی از کشته شدن ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر در همین بازه زمانی خبر می دهند. در این مدت، شیوع سویه دلتا چنان سرتاسر کشور را فرا گرفته و آمار مبتلایان و فوتی های روزانه آنچنان بالا رفته که کمترین نشانی دال بر رهایی توده های مردم ایران از این وضعیت مرگبار دیده نمی شود. نه خبری از سرعت بخشیدن به روند واکسیناسیون سراسری شنیده می شود و نه روزنه های امیدی برای مهار کرونا در ماه های آینده متصور است. آمار فوتی روزانه کماکان بالا و عمده شهرهای ایران همچنان در وضعیت قرمز و فوق بحرانی قرار دارند. بر اساس آمارهای رسمی، جمع کل کشته شدگان کرونا تا کنون از مرز ۱۱۰ هزار نفر فراتر رفته و آمار مبتلایان رسمی نیز از ۵ میلیون نفر گذشته است. سازمان نظام پزشکی کشور، اسناد سازمان ثبت احوال، تعدادی از معاونان وزارت بهداشت و سازمان جهانی بهداشت اما، آمار واقعی فوتی ها را دست کم به میزان ۲۵۰ هزار نفر اعلام کرده اند. رقمی بیشتر از کل کشته شدگان جنگ ۸ ساله میان ایران و عراق.

در چنین وضعیتی که چنبره مرگ در مقیاسی سراسری کشور را فرا گرفته است، توده های مردم ایران چه به لحاظ میزان مرگ و میر و چه به لحاظ افزایش سرسام آور هزینه های درمانی کرونا در شرایط بسیار فاجعه باری قرار دارند. شرایطی دردناک، که نه کمترین نشانی از پیشرفت واکسیناسیون عمومی دیده می شود، نه کمترین تدبیری در مهار اپیدمی کرونا به چشم می خورد، نه کمترین اراده ای برای قرنطینه کردن شهرهای بحرانی و فوق بحرانی مشاهده می شود و نه کمترین تمایل و خبری مبنی بر جلوگیری از برگزاری مراسم های مذهبی به گوش می رسد. با این همه فقر و تنگدستی و شرایط مرگباری که سراسر کشور را فرا گرفته، اوضاع برای مردم ایران اما به گونه ای پیش می رود که کمترین روزنه ای از فرایند بهتر شدن شرایط مرگبار کرونا برای آنان متصور نیست.

واکسیناسیون عمومی کماکان به کندی پیش می رود، هیچگونه اقدامات جدی و عملی در امر واردات کلان واکسن دیده نمی شود و مضافا اینکه تولید واکسن های داخلی هم در هاله ای از ابهام مانده است. وضعیت موجود، سبب شده تا امر واکسیناسیون در تعدادی از استان ها نظیر اصفهان و کرمانشاه و قم به کلی متوقف شده است. این همه در شرایطی است که هنوز تعداد بیشماری از سنین بالای ۵۰ و حتی ۶۰ سال واکسینه نشده اند و کل جمعیت زیر ۵۰ سال هم به کلی از دریافت واکسن کرونا باز مانده اند. کندی روند واکسیناسیون عمومی به گونه ای باعث افزایش مبتلایان و مرگ و میر افراد در سنین زیر ۵۰ سال شده است که واکنش مراکز درمانی را بر انگیخته است. دانشگاه علوم پزشکی ایران، از افزایش مرگ و میر کرونا در جوانان خبر داده و بیمارستان تجریش، از بالا رفتن آمار مبتلایان کرونا در سنین ۱۰ تا ۴۰ سال ابراز نگرانی کرده اند

حال در چنین شرایطی که اختاپوس ویروس کرونا از هر طرف بر گلوی مردم ایران چنگ انداخته، مسئولان نظام که همواره با توصیه برگزاری مراسم های مذهبی زمینه های گسترش شیوع ویروس کرونا را فراهم کرده اند، اکنون نیز با سازماندهی و گسیل صدها هزار نفر از گروه های مذهبی می خواهند طی روزهای آتی در راهپیمایی مراسم اربعین کربلا به سمت عراق حرکت کنند. طبیعی است کسانی که در گرمای تابستان در این مراسم مذهبی حضور می یابند، عمدتا افراد زیر ۵۰ سال هستند. همان افرادی که هیچکدام واکسینه نشده اند و طی اظهارات مسئولات بهداشتی در مقابل گونه جهش یافته دلتا کاملا بی دفاع و آسیب پذیرند.

کشتار صدها هزار نفر از مردم ایران با ویروس کرونا اما تمام ماجرا نیست. با گذشت ۲۰ ماه از شیوع ویروس کرونا، اکنون بر همگان و به طور اخص برای کارگران و توده های زحمتکش ایران روشن شده است که تبعات دردناک پاندمی کرونا فقط در ابعاد وسیع مرگ و میر آن خلاصه نمی شود.

کشتار بیش از هزار نفر در روز و مبتلا شدن ده ها هزار نفر دیگر به صورت روزانه، اگر برای مسئولان جنایتکار جمهوری اسلامی فقط شمارش یک سری اعداد محسوب می شوند که طی هر ۲۴ ساعت اعلام می گردد، برای توده های مردم ایران اما، آمار مرگ و میر روزانه مفهومی بسیار فراتر از “اعداد” اعلام شده است. برای آن دسته از خانواده هایی که در پی شیوع کرونا عضوی از خانواده را از دست می دهند، یا به دلیل ابتلا به ویرس کرونا با هزینه های کمر شکن مراکز درمانی مواجه اند، اعلام این تعداد از کشته شدگان و مبتلایان فقط یک “عدد” سه رقمی یا چهار رقمی نیست. برای اینگونه خانواده ها که عضوی از اعضای  شاغل و نان آور خود را از دست می دهند، چنین مرگی هرگز عددی در مقیاس “یک” را افاده نمی کند. بیان عدد “یک” برای مرگ بیش از هزار خانواده ای که به صورت روزانه فرد شاغل و نان آور خود را از دست می دهند، جدای از غم و اندوه جانکاه فقدان “یک” عضو خانواده، مفاهیم دیگری از رنج و درد و سختی های بعدی زندگی را برای بازماندگان کشتار کرونا به همراه دارد. تحمیل فقر، تنگنای معیشتی و محرومیت از حداقل های امکانات رفاهی یک زندگی انسانی و شرافتمندانه، کمترین تبعات فقدان و نبود “یک” نفر از جمع خانواده داغدار چند نفری است.

اگر چه در بیان میزان بیکاری، تحمیل فقر و آوار هزینه های کمر شکن درمانی  بردوش مردم نیز جمهوری اسلامی همانند پنهان کاری در میزان واقعی آمار کشته شدگان، به پنهان کاری و بیان قطره چکانی و حتی امنیتی کردن آمار تعداد بیکاران و به زیر خط فقر پرتاپ شدگان دوران کرونا روی آورده است، اما باز هم جسته و گریخته آمارهایی بیان می شوند که گوشه ای از حقیقت ماجرا را روشن می سازند. از جمله سخنان حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت که هفته پیش اعلام کرد، طی یک سال گذشته به دلیل بالا رفتن هزینه های درمانی، دست کم ۶۱۲ هزار نفر به زیر خط فقر پرتاب شده اند و بیش از ۲ میلیون نفر نیز با هزینه های کمرشکن درمانی مواجه بوده اند. پوشیده نیست اعلام اینگونه آمارهای رسمی  و قطره چکانی هرگز بیان کل واقعیت نیست و در بهترین حالت فقط گویای گوشه کوچکی از تبعات اقتصادی و تحمیل هزینه های کمر شکن درمانی در ایام شیوع ویروس کرونا را بر ملا می سازد.

در کنار افزایش سرسام آور هزینه های درمانی کرونا، افزایش میلیونی بیکاری، گسترش فقر، پرتاب تعداد بیشتری از کارگران و زحمتکشان به زیر خط فقر دولتی، از جمله دیگر تبعات ویروس کرونا است که زندگی و معیشت میلیون ها نفر از مردم ایران را در چنبره خود گرفته است. عیسی منصوری، معاون اشتغال وزارت کار در ششم مهر ماه ۱۳۹۹، که فقط ۹ ماه از شیوع کرونا در ایران گذشته بود، اعلام کرد که در جریان کرونا حدود ۶ میلیون نفر از کرونا آسیب دیده اند و  حدود ۱ میلیون ۵۰۰ هزار نفر هم کار خود را از دست داده اند. در اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ هم که تنها چند ماه از شیوع ویروس کرونا گذشته بود، مرکز پژوهش های مجلس اسلامی نیز اعلام کرد، در بهترین حالت حدود ۳ میلیون نفر و در بدترین حالت بیش از ۶ میلیون نفر بر اثر کرونا در ایران بیکار می شوند. طبق آمارهای اعلام شده، معلولان کاری و زنان شاغل از جمله گروه هایی بوده اند که بیشترین آسیب بیکاری را در دوره کرونا را متحمل شده اند.

حال در چنین وضعیتی که طبق آمارهای رسمی، روزانه حدود ۶۰۰ نفر بر اثر ابتلا به کرونا جان می بازند و بیش از ۳۰ هزار نفر هم طی هر شبانه روز به کرونا مبتلا می شوند، اعتراض نسبت به کندی روند واکسیناسیون، کمبود دارو  و درمان و افزایش هزینه های درمانی کرونا از هر سو بلند شده است. تعدادی از وکلای دادگستری به اتهام طرح دعاوی حقوقی علیه خامنه ای و مسئولان وزارت بهداشت به دلیل ممانعت از ورود واکسن کرونا بازداشت شده اند. پیامد این اقدام امنیتی جمهوری اسلامی، گروه دیگری از وکلای دادگستری به دفاع از همکاران بازداشتی خود برخاسته و بر ادامه دعاوی حقوقی علیه منع کنندگان ورود واکسن کرونا تاکید ورزیده اند. به ازای افزایش مرگ و میر، کمبود کپسول و سرم، بالا رفتن هزینه های درمانی  و در ابهام بودن روند واکسیناسیون عمومی، خشم و نارضایتی کل جامعه را فرا گرفته است. در چنین وضعیتی که توده های مردم ایران در حالت انفجاری هستند، وزیر جدید بهداشت با وعده واردات سریع واکسن کرونا و همچنین وعده انجام واکسیناسیون کامل مردم تا ایام دهه فجر به میدان آمده تا شاید آبی بر فوران شعله های خشم مردم ریخته شود.

بهرام عین اللهی، وزیر بهداشت کابینه رئیسی با اعلام اینکه صف های طولانی برای واکسیناسیون مایه شرمندگی است و  واکسیناسیون کرونا باید ۲۴ ساعته شود، وعده داد: تا هفته آینده ۱۹ میلیون دوز واکسن وارد می شود و میزان واردات تا مهرماه امسال به میزان ۴۰ تا ۵۰ میلیون دوز خواهد رسید و پس از آن انجام واکسیناسیون عمومی نیز تا دهه فجر به طور کامل برای همه سنین واجد شرایط اجرا خواهند شد. وعده هایی که غیر عملی بودن آن از هم اکنون پیداست. وعده هایی تو خالی که پیش از این، سعید نمکی، وزیر بهداشت کابینه روحانی نیز بارها نظیر چنین وعده هایی را داده بود که هرگز هم عملی نشدند. از جمله وعده های سعید نمکی یکی این بود که جمهوری اسلامی به زودی به یکی از “قطب های تولید واکسن در جهان تبدیل می شود” و دیگر اینکه تا پایان شهریور ۱۴۰۰، کلیه مردم واجد شرایط ایران واکسینه خواهند شد. وعده هایی که تماما در هوا ماند و جمهوری اسلامی نه تنها به یکی از “قطب های تولید واکسن در جهان تبدیل” نشد، که اکنون وزیر بهداشت جدید با شرمندگی اعلام کرده است که واکسن داخلی کفاف نمی کند و ما باید در امر واردات واکسن خارجی شتاب کنیم. مضافا اینکه با درز این خبر که تولید واکسن داخلی اسپوتنیک روسی در ایران تماما برای ارسال به روسیه بود نه مصرف داخلی، همه هیاهوی اولیه تولید واکسن داخلی به کلی خوابید و از آن همه جنجال های تبلیغاتی هم دیگر صدایی به گوش نمی رسد.

نتیجه اینکه، افزایش بی رویه و ادامه دار مرگ و میر روزانه، تشدید فقر، کمبود دارو و درمان، از هم گسیختگی سیستم سلامت و بهداشت، افزایش بیکاری، تحمیل هزینه های کمر شکن درمانی و مجموعه تصمیمات تا کنونی جمهوری اسلامی در روند اپیدمی کرونا، نشان داده است آنچه برای هیئت حاکمه ایران فاقد اهمیت است، همانا زندگی، سلامت و جان کارگران و توده های زحمتکش مردم ایران است. وقتی حاکمیتی که مسئول مستقیم جان و سلامت و زندگی مردم است، کمترین توجهی نسبت به این وظیفه خطیر خود نداشته باشد، تکلیف مردم نیز با چنین حاکمیت بی مسئول و جنایت کاری، کاملا روشن است. خشمی که اکنون سراسر جامعه را فرا گرفته است، اعتراضاتی که نسبت به کندی انجام واکسیناسیون از هر سو بلند است، فقری که به مردم تحمیل شده است، هزینه های بالا و کمرشکن درمانی که عرصه را بر مردم تنگ کرده است، نفرتی که در دل صدها هزار خانواده داغدار و میلیون ها مبتلای کرونایی  انباشته شده است، تماما باید به سمت اقدامات و اعتراضات عملی برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی کارگران و زحمتکشان هدایت شود.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۳۶ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.