جمهوری اسلامی در ناتوانی مهار کرونا به صدر کشورهای جهان صعود کرده است. درحالیکه در تمام کشورها بیماری کوید ۱۹ روند کاهشی را طی میکند و تعداد زیادی از کشورها با واکسیناسیون عمومی، این بیماری را تحت کنترل درآوردهاند و در حال برچیدن آخرین محدودیتها هستند، در ایران اما، نهفقط خبری از کاهش این روند و مرگ ناشی از بیماری کوید ۱۹ نیست، بلکه از اواخر خردادماه بار دیگر تعداد مبتلایان بهسرعت در حال افزایش است. ایران هماکنون در میان ۷ کشورنخست جهان ازنظر تعداد مرگ روزانه بیماران کوید ۱۹ قرار دارد. فاجعهبارتر اما این است که در چنین شرایطی موج پنجم شیوع کرونا نیز هماکنون فرارسیده است و ویروس هندی دلتا با سرایت بسیار شدید ۸ تا ۱۲ نفری در بخش وسیعی از کشور در حال چرخش است.
این موج جدید هماکنون استانهای هرمزگان ، سیستان و بلوچستان، کرمان، فارس، بوشهر، ایلام، یزد و مناطقی از گیلان و تهران را فراگرفته است.
به گزارش تسنیم تنها در طول یک هفته بر تعداد شهرستانهای قرمز ۴۵ درصد افزوده شد. سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان نیز در گفتوگو با این خبرگزاری گفت: روند بیماری کرونا در هرمزگان کاملاً صعودی است و با موجی سرکش روبرو هستیم که روزانه بر افراد بیمار و بستری میافزاید.
وی افزود: در حال حاضر ۶۹۸ بیمار در بیمارستانها بستری هستند و۱۰۶۱۱ نفر در منازل خود تحت قرنطینه قرار دارند. در برخی از استانهای دیگر نیز ازجمله بوشهر و سیستان و بلوچستان، وضع تقریباً به همین درجه از وخامت قرار دارد.
مرکز روابط عمومی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی روز شنبه ۵ تیرماه در اطلاعیهای اعلام کرد: در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۲۳ بیمار ویروس کرونا جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۸۳ هزار و ۷۱۱ نفر رسید. در حال حاضر ۳۲ شهر کشور در وضعیت قرمز، ۱۷۴ شهر در وضعیت نارنجی، ۲۴۲ شهر در وضعیت زرد قرار دارند.
بااینهمه فاجعه، اما واکسیناسیون بهکندی انجام میگیرد و اقدام جدی برای نجات جان مردم ایران انجام نمیگیرد.
پس از گذشت نزدیک به یک سال و نیم از شیوع کرونا در ایران، وزارت بهداشت روز شنبه ۵ تیر اعلام کرد که تاکنون ۴ میلیون و ۴۱۶ هزار و ۹۸۳ نفر دوز اول واکسن کرونا و یکمیلیون و ۱۹۶ هزار و ۱۵۷ نفر نیز دوز دوم را تزریق کرده و واکسینه شدهاند.
این در شرایطی است که حتی مردمی که دوز اول واکسن را تزریق کردهاند از هفته گذشته برای تزریق دوز دوم با مشکلات متعدد ناشی از نبود واکسن و هرجومرج و بیسازمانی در تزریق آن به رو بودند.
درحالیکه سالمندان منتظر تزریق دوز دوم بودند، بهیکباره اعلام شد واکسن تمام شد. واکسن نیست. آشفتگی در تزریق دوز دوم واکسن باعث مراجعه مکرر مردم به مراکز تزریق، اعتراض و تجمعهای گسترده در مقابل این مراکز شد.
در هیچ کجای جهان وضعیت به این حد از آشفتگی و بیبرنامگی نیست که افراد مسن از نیمهشب در صف بایستند، تا واکسن دوز دوم را بزنند و بعد هم معلوم شود واکسنی وجود ندارد. گزارشها و کلیپهای متعددی از صفهای طولانی و تجمعات سالمندان در مقابل مراکز تزریق، در شبکههای اجتماعی انتشاریافته است که در یک نمونه آن پلیس فاشیست رژیم علیه سالمندانی که حتی توان راه رفتن ندارند بهزور متوسل میشود و تعدادی از آنها را بر زمین میاندازد. در کلیپ دیگری، یکی از سالمندان میگوید: ۴ و نیم صبح آمدم ثبتنام کردم نفر چهارصد و چهل و دومم. فکر کردم مرغ میدهند که اینقدر شلوغ شده.
روزنامه همشهری در گزارشی از این صفها و تجمعات نوشت: “صبح دوشنبه(۳۱ خرداد) ، سالمندان سرگردان اما صبور در گروههای پرجمعیتی در مرکز تجمیعی واکسیناسیون کرونا در پارک هنرمندان تهران، جمع شدهاند. جمعیت قابلتوجهی داخل سوله تزریق واکسن حضور دارند و نیمی همپشت در ماندهاند. هیچکس در نوبت نیست، هر کس زودتر آمده، زودتر هم واکسن میزند. برای هیچکدام پیامکی از سوی وزارت بهداشت نیامده. ثبتنامی در کار نیست، تنها یک برگه کاغذ است که اسامی با خودکار روی آن نوشته میشود. مسئولان مرکز، مدام به سالمندان تذکر میدهند که این وضعیت از نظر بهداشتی و رعایت پروتکلها مورد تأیید وزارت بهداشت نیست و در چنین شرایطی به هیچ وجه واکسن تزریق نمیشود. همین تذکرها منجر شد تا چند صف طولانی تشکیل شود و افراد بهصورت رسمی منتظر بمانند. آنهایی که خارج از مرکز ایستادهاند، بلاتکلیف هستند، نمیدانند، باید بروند یا بمانند. واکسن به آنها میرسد یا خیر. با این حال میگویند که ترجیحشان به ماندن در این صف و زیر آفتاب است تا رفتن به خانه و نگرانی از این که آیا فردا به آنها واکسن میرسد. ”
بهرغم ادعای مقامات وزارت بهداشت مبنی بر رسیدن واکسن ، کمبود واکسن حتی برای کسانی که دوز اول را دریافت کردهاند، محسوس است و روند تزریق دوز دوم بهکندی پیش میرود. درحالیکه متخصصین تأکیددارند که اگر فاصله بین دوزها افزایش پیدا کند، احتمال از بین رفتن ایمنی نسبی و جهش ویروس وجود دارد، از تزریق دوز اول گروه کثیری از مردم بیش از ۹ هفته میگذرد. این در حالی است که در واکسن سینوفارم فاصله زمانی میان دوز اول و دوم هشت هفته است.
رئیس کمیته اپیدمیولوژی کووید-۱۹، نیز با تأکید بر اینکه در تعدادی از استانها کانونهای جدیدی از واریانتهای آفریقای جنوبی و هندی ایجادشده، بهطوریکه فوران ویروسی در این مناطق رویداده است، گفت:
“برای پیشگیری از وقوع موج پنجم، بالا بردن سرعت واکسیناسیون در کشور که این روزها به دلیل پارهای از مشکلات بهکندی انجام میشود، یکی از مهمترین مسائلی است که مسئولان حوزه بهداشت باید به آن توجه کنند؛ افزایش سرعت واکسیناسیون و گستردگی آن در همه مناطق کشور بااهمیتترین راهکار برای کنترل بیماری کروناست. این طور که به نظر میرسد در حال حاضر تنها راه ایمنی در برابر این ویروس، واکسیناسیون همه مردم جامعه است.”
با این اوصاف که خطر جانی موج پنجم ویروس بیش از گذشته مردم را تهدید میکند ، مقامات دولتی جز توجیهگری و وعدههای پوشالی حرفی برای گفتن ندارند.
معاون بهداشت وزارت بهداشت روز دوم تیر ضمن تعریف و تمجید از اقدامات وزارتخانه متبوعش گفت:
“کسانی که درگیر کار هستند میدانند که جمع کردن اپیدمی و پاندمی کار بسیار سختی است. مشکل کرونا با شعار حل نمی شود،
ایران به ازای هر هزار نفر یک و نیم تخت بیمارستانی دارد و این درحالی است که انگلیس و فرانسه به ازای هر هزار نفر ۷ تخت دارند که در همین کشورها تخت کم آمد و بیماران کرونایی روی زمین بیمارستان یا چمن های بیرون از بیمارستان خوابیدند. در ایران شاهد هیچ کدام از این صحنه ها نبودیم.” مردم ایران دروغهایی بزرگتر از این را هم از مقامات و سران رژیم ارتجاعی حاکم شنیدهاند. در ایران همین کمبود تخت که یکی از بزرگترین رسواییهای سیستم درمانی جمهوری اسلامی است، باعث شد که مردم حتی به چمن بیمارستانها هم نرسند و در خانه و خیابان جان بدهند.
درحالیکه واکسن دوز دوم برای افراد سالمند بهکندی انجام میگیرد، وی باز هم وعدههای توخالی میدهد و ادعا میکند
“واکسیناسیون افراد زیر ۱۸ سال هم برای ما خیلی مهم است و نباید از آن غافل شویم. چراکه بحث بازگشایی مدارس را پیش رو داریم و مسلماً مدارس خیلی آسیب بالایی دارند و بازگشایی مدارس دغدغه خیلی بزرگی است.
ما در این خصوص نیازمند یک بسته هستیم و معلمان را باید واکسینه کنیم و همچنین رانندگان سرویس مدارس نیز باید واکسینه شوند و والدین نیز آموزشهای لازم را ببیند، اما باید توجه داشته باشیم زیرساختهای ما خیلی مناسب نیست.” اما یادش میافتد که واکسن نیست و میافزاید: “کاش ۱۰ تا ۱۲ میلیون دوز واکسن از چین برای دانشآموزان میخریدیم. اگر هم ۱۰ میلیون شدنی نبود حداقل ۵ میلیون نیاز داریم تا دانش آموزان در معرض خطر و آسیبپذیر را واکسینه کنیم و مدارس را بازکنیم و درواقع اصل را بر بازگشایی مدارس بگذاریم. کما اینکه در آمریکا و کانادا دانش آموزان واکسینه میشوند.”
اگر سؤال شود ،چرا واکسن خریده نشد و چرا خامنهای خرید واکسنهای با مصونیت بالا را ممنوع کرد؟ پاسخی از امثال وی نخواهید شنید. اما پاسخ روشن است. سیاست جمهوری اسلامی بهویژه در یک سال نخست شیوع ویروس در ایران، “ایمنی گلهای” بود. بنابراین نیازی نبود که در پی خرید و تهیه واکسن باشند. وقتی هم که فهمیدند ” ایمنی گلهای” کارساز نیست و راهحلی جز واکسیناسیون همگانی برای این ویروس وجود ندارد، کشورهای دیگر واکسنهای در حال تولید را خریده بودند. اما بازهم اقدام جدی برای خرید واکسن انجام ندادند و کوشیدند با کپیبرداری از واکسنهای کشورهای دیگر، یک سود هنگفتی هم بابت دیرکردشان به جیب خامنهای و شرکتهای وابسته به او سرازیر کنند و واکسن برکت را به بهایی گرانتر از تعدادی واکسنهای خارجی بخرند. واکسنی که ظاهراً با اثربخشی ۵۰ تا ۶۰ درصدی نمونه چینی آن، از وزارت بهداشت مجوز استفاده اضطراری را نیز به دست آورد، بدون اینکه واقعاً عوارض منفی آن مشخصشده باشند.
مشکل اما همچنان پابرجاست. موج پنجم کرونا تازه آغازشده است و تا رسیدن به واکسیناسیون عمومی راه درازی در پیش است و همهروزه دهها و گاه صدها تن از مردم ایران درنتیجه عملکرد و سیاستهای جنایتکارانه سران و مقامات جمهوری اسلامی جان خود را از دست میدهند. این هم بهای دیگری است که مردم ایران از بابت ادامه حیات ننگین جمهوری اسلامی در ایران میپردازند.
نظرات شما