تلاش رژیم ورشکسته و رسوای جمهوری اسلامی برای مقابله با تحریم همگانی خیمهشببازی انتخاباتی به شکست سنگینی انجامیده است. هنوز این خیمهشببازی فرجام نگرفته که شکست آن پیشاپیش حتی بر گرداننده عروسکها نیز آشکارشده است.
سخنرانی خامنهای در ۱۴ خرداد سالروز مرگ بنیانگذار رژیم سیاسی ارتجاعی قرونوسطایی دینی در ایران، از ابتدا تا انتها اعتراف به شکست و سیلی محکمی است که بر سر این خیمهشببازی، از مردم دریافت کرده است.
گزارشهای دستگاههای رنگارنگ اطلاعاتی و نظرسنجی جمهوری اسلامی جملگی حاکی است که هر چه رژیم به برگزاری خیمهشببازی نزدیکتر شده است، از تعداد افرادی که تمایلی به شرکت در این نمایش مسخره دارند، کاسته شده است.
به گزارش ایسنا، بر اساس آخرین نظرسنجی ایسپا وابسته به جهاد دانشگاهی ۱۱ خرداد، درباره “میزان تمایل مردم به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰” ، تنها ۱ / ۳۴ گفتهاند شرکت میکنند. این آمار در نظرسنجی پیشین ۲ خرداد ۳ / ۴۳ درصد اعلامشده بود. یعنی در فاصله ۹ روز حدود ۹ درصد کاهشیافته است. نظرسنجی جریان موسوم به اصلاحطلب، این آمار را حدود ۳۰ درصد نشان میدهد. این آمار حتی میتواند به کمتر از ۳۰ درصد کاهش یابد. تا همینجا روشن است که بین ۷۰ تا ۸۰ درصد مردم، امتناع از رأی دادن را اعلام کردهاند. معضلی که اکنون خامنهای و رژیمش با آن رو به رو هستند، این است که این تحریم بیش از آن گسترده است که حتی با افزودن ۱۰ تا ۲۰ درصد بر آراء قلابی بتوانند از پس ضربه آن برآیند و انکارش کنند.
از همین روست که خامنهای در ۱۴ خرداد، تمام سخنرانیاش را به مسئله تحریم اختصاص داد و تلاش کرد تا در آخرین روزها شاید بتواند اندکی از فشار این شکست بکاهد.
او در آغاز کوشید که خود را در ظاهرمخالف کسانی معرفی کند که میگویند دولت دینی اسلامگرا مشروعیتش را از رأی مردم نمیگیرد. لذا گفت: “اینکه دین باید حاکم شود و در این حاکمیت، مردم باید حضورداشته باشند از متن اسلام برمیآید.” و داعش را نمونه جریاناتی آورد که میگویند “حاکمیت دین به مردم ربطی ندارد.”
گویا همین چند روز پیش نبود که سخنگوی شورای نگهبان رسماً اعلام کرد، مشروعیت رژیم ربطی به آرای مردم ندارد و گویا جمهوری اسلامی چیزی متمایز از داعش است. این واقعیت بر هر کسی با کمی آگاهی روشن است، در جمهوری اسلامی که استبداد و دیکتاتوری عریان حاکم است، آنچه همواره بوده و هست انتصابات مستقیم و غیرمستقیم ولیفقیه است. نه هیچگاه انتخاباتی به معنای مرسوم آن لااقل در همین دولتهای پارلمانی بورژوائی، در ایران تحت حاکمیت دولت دینی وجود داشته و نه نظر و رأی واقعی مردم حائز اهمیت بوده است. شورای نگهبان منصوب یک دیکتاتور مطلقالعنان، همواره دو یا چند مزدور و کارگزار دستگاه استبداد دینی را به مردم معرفی کرده و گفته است حق شما در همین حد است که از میان این سرسپردگان دستگاه استبداد، یکی را برگزینید. این مسخره کردن انتخابات و رأی مردم است. خامنهای بیهوده تلاش میکند جمهوری اسلامی را متمایز از داعش معرفی کند. ماهیت دولت دینی اسلامی در همهجا یکی است. میخواهد از فرقه سنی باشد یا شیعه. اگر فرقی میان داعش و جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، در این است که داعش علنی و آشکار حکومت اسلامی را با تمام دستورالعملهای اسلامی و قرآنی اعمال میکرد، جمهوری اسلامی با هزاران دروغ، کلک و پنهانکاری همان شیوههای داعش را اعمال میکند.
خامنهای در همین سخنرانی، فریبکاری و شارلاتانیزم سران حکومت اسلامی حاکم بر ایران را به عریانترین شکل آن برملا میکند.
توجه کنید و ببینید چه میگوید: “اگر حکومت غیردینی باشد، اگر مردم پیرو آنها نباشند مجبورند با ظلم و شلاق حاکمیت کنند. حالا حکومت اسلامی که اهل زور و شلاق نیست، نمیتواند بدون پشتوانه مردم ادامه پیدا کند که بحمدلله ادامه پیدا کرده و از این به بعد هم خواهد بود.”
تنها از یک آخوند شیاد پاسدار دولت دینی و اسلام ناب محمدی ساخته است که در دو جمله اینهمه دروغ در برابر مردم ایران و جهان بگوید: اول اینکه اگر حکومت غیردینی باشد، با ظلم و شلاق حکومت میکند. دوم اینکه حکومت اسلامی که مردم ایران را به بند کشیده اهل زور و شلاق نیست و سوم اینکه از حمایت مردم برخوردار بوده و از این به بعد هم خواهد بود.
با چه عنوانی جز شیاد از این آدم میتوان نام برد؟ آیا در ایران امروز میتوان بهجز یکمشت از سرمایهداران، دزدان، غارتگران، جلادان و سرکوبگران نظامی، پلیسی، امنیتی و یکمشت آخوند انگل، کسی را یافت که از ستمگری این حکومت اسلامی ظالم و ستمگر جانش به لب نرسیده باشد؟ آیا خانوادهای را میتوان یافت که ظلم و شلاق و ستم بیانتهای این رژیم را نچشیده باشد؟ آیا خانوادهای را میتوان سراغ گرفت که این رژیم حداقل یک نفر از این خانواده یا اقوام آنها را نکشته یا به زندان نیانداخته و شلاق عدل الهی را نچشیده باشد؟
تمام موجودیت جمهوری اسلامی از همان آغاز با ظلم و زور و شلاق همراه بوده است. بعید است پس از آغامحمدخان قاجار بتوان حکومتی را در ایران نمونه آورد که بهاندازه دولت دینی جمهوری اسلامی، ظالم و ستمگر باشد، مردم را به قتل رسانده یا باعث کشتار آنها شده باشد، اینهمه انسان را اعدام کرده باشد و اینهمه مردم را شکنجه کرده و به بند کشیده باشد.
دلیل آنهم پوشیده نیست. وحشیگری، کشتار، شکنجه، زندان و انواع سرکوبهای بیرحمانه در ذات و ماهیت دولت دینی اسلامی است. تفاوتی هم نمیکند، داعش باشد یا جمهوری اسلامی، طالبان باشد یا دولت عربستان سعودی. همین شیاد خودش از اول موجودیت جمهوری اسلامی در کشتار هزاران انسان نقش داشته است. خامنهای بود که در آبان ماه سال ۹۸ دستور سرکوب و کشتار مردم را صادر کرد که در جریان آن هزاران تن کشته و زخمی شدند و هزاران تن زیر شکنجه به بند کشیده شدند. تمام منصوبین و کارگزاران او نیز همواره یکمشت جلاد و آدمکش بودهاند. نگاه کنید و ببینید همین رئیسی، سوگلی جدیدش در خیمهشببازی انتخاباتی اخیر، از جلادان و جنایتکاران شهرهای است که مستقیماً در کشتار چندین هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ نقش داشته است.
خامنهای تصور میکند که تاریخ و شعور مردم ایران در چهار دهه پیش متوقف شده است و به روی خودش نمیآورد که مردم ایران از دولت دینی در کلیت آن نفرت دارند و نهفقط خواهان تحریم، بلکه برانداختن آن هستند. او به خدا، پیغمبر و اسلام متوسل میشود تا گویا لااقل دینباوران را قانع کند که دینباوری یعنی باور به حکومت اسلامی، تبعیت از حکومت اسلامی و شرکت در خیمهشببازیهای آن.
او میگوید: “حاکمیت دین را قرآن بهطور روشن مطرح کرده است. اگر کسی این را منکر شود درست در قرآن تدبیر نکرده است.” “بر اساس آیات قرآن مجید و احادیث و سنت پیامبر، اگر کسی به اسلام اعتقاد داشته باشد باید به حاکمیت اسلام هم معتقد باشد.” شرکت در انتخابات «فریضه دینی» و “عدم شرکت گناه کبیره” است و خزعبلات دیگری از ایندست.
شاید برای تعداد اندکی روستایی در عقبماندهترین مناطق ایران گوش شنوایی برای شنیدن این اراجیف وجود داشته باشد، اما برای دهها میلیون تن از مردم ایران که دیگر به دین و مذهب باور ندارند، یا اگر دین باوراند، آگاه شدهاند که دین، امر شخصی آنهاست و ربطی به دولت دینی و حکومت اسلامی ندارد، حرفهای خامنهای جز یکمشت یاوهسرائی نیست.
بخش دیگری از صحبتهای او خطاب به برخی گروههای رقیب بود که گرچه رسماً خیمهشببازی را تحریم نکردهاند اما فراخوان مستقیمی هم تاکنون برای شرکت در بهاصطلاح انتخابات ندادهاند. از همین روست که در این سخنرانی مدام از خمینی شیاد و جنایتکار کد میآورد که بت تمام جناحها و گروههای طرفدار جمهوری اسلامی است. وی میگوید: “امام انتخابات را «فریضه دینی» میدانستند و در وصیتنامه خود میگویند «عدم حضور در انتخابات در برخی مقاطع چهبسا گناهی در رأس گناهان کبیره باشد» و «کوتاهی در مشارکت، پیامدهای دنیوی و حتی تا نسلهای بعد داشته باشد که مستلزم بازخواست الهی است».
برای اعمال فشار به همینهاست که میگوید: “برخی به بهانه واهی میخواهند وظیفه مشارکت در انتخابات را کنار بگذارند که این عمل به خواست دشمنان ملت ایران است.”
اگر خطابش به مردم نیز بوده باشد، مردم ایران هزاران بار در خیابانها شعار دادهاند، “دشمن ما همینجاست”.
او در ادامه سخنرانیاش به این نتیجه میرسد که اگر حکومت اسلامی باقی بماند، احتمال این هست که بساط خیمهشببازیهای انتخاباتی را بهکلی برچیند تا دیگر شاهد رسوایی بیشتری نباشد. لذا میگوید: “درباره مردمسالاری که انتخابات را مظهر مردمسالاری دینی میدانست امام؛ حالا چطور اعمال شود، در زمانهای مختلف متفاوت است. امروز از طریق انتخابات است. انسانها آزاد هستند که انتخاب کنند. این جزو مسلمات اسلام است. ممکن است روزی برسد که نظر مردم به طریق دیگری تأمین بشود.”
خامنهای در این سخنرانی گرچه از یکطرف برخی گروههای رقیب بهویژه گروههای موسوم به اصلاحطلب را برای رأی ندادن تهدید کرد، اما تلاش نمود، افراد وابسته به جناح بهاصطلاح اصولگرا را که صلاحیتشان رد شده است، دلداری بدهد تا حمایتشان را مجدداً به دست آورد.
او ادامه داد: “در جریان عدم احراز صلاحیت به برخی کسانی که احراز صلاحیت نشدند جفا و ظلم شد. نسبتهایی داده شد یا به خودشان یا خانوادهشان که واقعیت نداشت. خانوادههای محترم و عفیف که مواجه با چنین نسبتهایی شدند. گزارشهای خلافی بود که بعد هم مشخص شد که خلاف است. ولی در فضای مجازی پخش شد. اینکه میگویم فضای مجازی رهاست همین است. حفظ آبروی افراد جزء بالاترین وظایف است. مطالبه من از دستگاهها این است که جبران کنند. مواردی درباره خانواده و فرزند کسی دادهشده که بعد معلوم شده که غلط است. این را جبران کنند.”
برخی تصور کردند که وی به شورای نگهبان دستور داده است که صلاحیت تعداد دیگری از خدمتگزاران رژیم را تائید کند، اما شورای نگهبان که میدانست اصل ماجرا چیست، و پشت تصمیمات آن ها نظر شخص خامنهای است، با صدور اطلاعیهای هر گونه خطا از جانب خود را رد کرد و آن را حواله داد به رسانهها. اما به رغم تلاش خامنهای برای ترمیم شکافها، در هر حال، شکاف و اختلاف بهجای خود باقی است و خیمهشببازی انتخاباتی رژیم بهوضوح این واقعیت را نیز آشکار کرد که توأم با تلاش و مبارزه مردم ایران برای برچیدن بساط جمهوری اسلامی که تحریم فعال یکی دیگر از نشانههای آن است، تضادهای درونی طبقه حاکم نیز تشدید و شکاف میان باندهای سیاسی آن عمیقتر شده است. این واقعیت نهفقط نتیجه تلاش حامنهای برای تمرکز بیشتر در دستگاه دولتی، بلکه بازتاب بحران سیاسی همهجانبهای است که جمهوری اسلامی با آن روبهرو شده است.
تلاشهای خامنهای برای غلبه بر بحران های متعددی که با آنها مواجه است، نتیجهای در پی نخواهد داشت. کارگران و زحمتکشان و عموم تودههای ستمدیده مردم ایران دیگر هیچگونه سر سازشی با رژیم ستمگر و ارتجاعی جمهوری اسلامی ندارند. مصممانه به پا خاستهاند و نهفقط امتناع از شرکت در این خیمهشببازی را اعلام کردهاند، بلکه به مبارزه خود برای برچیدن بساط تمام این خیمهشببازیها و سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق برپائی اعتصابات تودهای گسترده، برپائی اعتصاب عمومی و سرتاسری سیاسی و قیام مسلحانه ادامه خواهند داد.
نظرات شما