در حالی که مقامات رسمی در وزارت بهداشت جمهوری اسلامی از افزایش بیماران کرونایی در تقریبا تمام کشور و خیز موج چهارم شیوع کرونا سخن میگویند و در آمارهای رسمی نیز تعداد جان باختگان روزانه در اثر ابتلا به کرونا سه رقمی و تعداد مبتلایان به بیش از ۱۱ هزارمورد رسیده است، حسن روحانی رئیسجمهور جنایتپیشه جمهوری اسلامی در پی جلسه “ستاد ملی مقابله با کرونا” در روز شنبه ۱۴ فروردین گفت: “مناسک و عبادات ماه رمضان برای مردم ما مهم است و در جلسه امروز تصمیمگیری شد که مراسمات مذهبی در مناطق آبی و زرد آزاد است… این مراسمات در مناطقی که دارای رنگ نارنجی و قرمز هستند، ممنوع است؛ البته برای شبهای قدر هنوز فرصت داریم و ممکن است تصمیمات خاصی درباره آن بگیریم ولی فعلاً اینگونه خواهد بود”.
این همان سیاستیست که در جریان بهاصطلاح عزاداریهای ماه محرم نیز اتخاذ شد، سیاستی که در پاییز تعداد جان باختگان در آمارهای رسمی را به بالای ۲۰۰ نفر در روز رساند. آماری که به اعتراف همان مقامات حکومتی باید سه تا چهار برابر شود تا تعداد واقعی جان باختگان به دست آید.
جمهوری اسلامی مردم را از دیدارهای عید محروم و هرگونه مراسمی در این رابطه را ممنوع کرد اما وقتی که پای مراسمهای مذهبی به میان میآید با وقاحت تمام میگوید “مناسک و عبادات ماه رمضان برای مردم ما مهم است”. جمهوری اسلامی به این امید است که وقتی هرگونه شادی و دور هم جمع شدن ممنوع باشد و تنها مراسمهای مذهبی آزاد باشند، مردم برای یک لحظه دور شدن از شرایط تحمیلی به پای مراسمهای مذهبی آمده و این مراسم را رونق ببخشند. مراسمهایی که جمهوری اسلامی بقای خود را در رونق بخشیدن به آنها میبیند.
حسن روحانی در حالی از برگزاری دورهمیهای ماه رمضان در روزهای آینده دفاع کرد که خود وی در همان سخنان به سرعت گسترش کرونا اعتراف کرده و میگوید: “آمار مانند خط مستقیم بالا میرود و این یعنی که خطرناک است و آلودگی را سریع پخش میکند و مردم در برخی بیمارستانها با تمام اعضای خانواده مراجعه میکنند”. حتا همان مقامات “ستاد ملی مقابله با کرونا” نیز اعتراف کردهاند که در روزهای آینده شرایط بسیار وخیمتر خواهد شد. به گفتهی خسرو صادقنیت رئیس مجتمع بیمارستانی خمینی تهران که بزرگترین مرکزدرمانی در ایران است: “در روزهای اخیر ورود بیماران مبتلا به کووید۱۹ به این مجتمع به شکل چشمگیری افزایش یافته و تمام تختهای آیسییو پر شدهاند” (خبرگزاری ایرنا ۱۴ فروردین)، اما با این وجود شهر تهران هنوز به لیست شهرهای قرمز وارد نشده و بهتازگی در لیست شهرهای نارنجی قرار گرفته است!
عقبماندگی جمهوری اسلامی از قریب به اتفاق کشورهای جهان در واکسیناسیون یک نمونه دیگر از سیاستهای جنایتکارانه رژیم است. برای نمونه در حالی که در ترکیه همسایه ایران، بیش از ۱۰ درصد مردم تاکنون واکسن دریافت کردهاند، در ایران هنوز حتا یک درصد نیز واکسینه نشدهاند و اگر جمهوری اسلامی بخواهد همین روال را طی کند هرگز واکسیناسیون همگانی عملی نخواهد شد و بنابراین تنها آلترناتیو واقعی از منظر جمهوری اسلامی برای ایمنی جمعی همان آلوده شدن ۷۰ درصد جمعیت کشور به ویروس کرونا است. چرا که واکسینه شدن جمعیت و رسیدن به ایمنی جمعی از طریق واکسیناسیون، سرعت عمل میخواهد و اگر قرار باشد در طول بیش از یک ماه حتا یک درصد جمعیت هم واکسینه نشوند، طبیعی است که هرگز ایمنی جمعی که لازمهی آن واکسینه شدن ۷۰ درصد مردم در مدتی کوتاه (مثلا کمتر از یک سال) است، بدست نخواهد آمد.
جدا از چند کشوری که تاکنون بخش مهمی از جمعیت خود را واکسینه کرده و محدودیتهای کرونایی را کاهش دادهاند، برای نمونه کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز برنامهریزی واکسیناسیون عمومی خود را برای بازگشت به روال عادی حداکثر تا آخر تابستان اعلام کرده و امیدوار هستند حتا تا قبل از شروع تابستان بخش مهمی از جمعیت را واکسینه کرده باشند تا بدین ترتیب در تابستان جاری محدودیتهای کرونایی را تا حدود زیادی کاهش دهند. در واقع این کشورها از هم اکنون به برنامهریزی برای دوران پسا کرونا میاندیشند.
اما در ایران، هیچ چشمانداز روشنی برای واکسیناسیون عمومی وجود ندارد. مینو محرز از اعضای “کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا” در گفتگو با خبرنگار “رکنا” با اعتراف به اینکه تا حداقل ۷۰ درصد جمعیت واکسنیه نشوند، همچنان با موجهای جدید کرونایی روبرو خواهیم شد، گفت: “انتظار می رود که سرعت واردات واکسن کرونا به ایران به کندی پیش رود و با ادامه این شرایط، بازهم روند تامین این واکسن، ذره ذره خواهد بود”. سخنان وی معنای دیگری ندارد جز اینکه در صورت بقای حکومت اسلامی حتا تا پایان سال ۱۴۰۰ نیز امیدی به رسیدن به ایمنی جمعی از طریق واکسیناسیون نباید داشت و باید منتظر ماند که در سال جاری نیز مانند سال گذشته مردم درگیر کرونا باشند.
در تمام مدتی که کشورهای جهان در تکاپوی واکسینه کردن و خرید واکسن کرونا بودهاند، در ایران نه تنها کادر درمانی بلکه حتا آن بخش از کادر درمانی که مستقیما با بیماران کرونایی سروکار دارند واکسینه نشدهاند. رئیس مجتمع بیمارستانی خمینی تهران در همان گفتگو در این رابطه گفت: “تاکنون حدود ۳۵ درصد کادر درمان بیمارستان واکسینه شدهاند”.
در آخرین روزهای سال گذشته، محمد علوی معاون بهداشت دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز نیز گفته بود: “هنوز همکاران ما در مراکز بهداشت واکسن کرونا دریافت نکردهاند، در حالی که با بیماران تماس دارند”. او همچنین با بیان اینکه بخشها و ICUها پر از بیمار هستند، با اشاره به ویروس جهشیافتهی کرونا گفته بود: “میزان واگیری این ویروس ۱۰ برابر بیشتر، بستری شدن ۸ تا ۹ برابر بیشتر و مرگ ناشی از آن ۵ تا ۷ برابر بیشتر از ویروس قبلی است، بنابراین روشهای قدیم دیگر جوابگوی مقابله با این ویروس نیست…. طبق آماری که رئیس دانشگاه علوم پزشکی اهواز اعلام کرده، ۳۴ درصد فوتشدگان یا فوت شده به بیمارستان میرسند یا در اورژانس جان خود را از دست میدهند”.
نادر توکلی معاون درمان ستاد مقابله با کرونا در استان تهران نیز همان موقع با اعتراف به این مساله که: “نسبت بستری بیماران در آیسییو نسبت به گذشته بیشتر شده است و میتوان گفت آنهایی که بستری میشوند بد حالتر هستند”، گفته بود: “درصد بستری افراد زیر ۱۰ سال به ۱۱ درصد رسیده است”، آماری که با هیچ کشور جهان قابل مقایسه نیست.
اما به رغم این واقعیتها که از زبان مقامات بیمارستانی همین حکومت بیان شده، جمهوری اسلامی در عمل هیچ سیاست موثری برای مقابله با شیوع کرونا اتخاذ نکرده است، درست برخلاف تمام کشورهای جهان.
در مورد واکسیناسیون دو نکته قابل تعمق دیگر نیز وجود دارد. اول اینکه “ستاد ملی مقابله با کرونا” واردات واکسن کرونا توسط بخش خصوصی را آزاد اعلام کرد. حسن روحانی روز چهارشنبه ۱۱فروردین در جلسه هیات وزیران در این رابطه گفت: “بخش خصوصی با ارز نیمایی میتواند واکسن را وارد کند، بیاورد و در بیمارستانهای خصوصی، دولتی و هر جا که وزارت بهداشت و درمان مناسب میداند تزریقات انجام بگیرد. حتی اگر یک کارخانه و یک تولیدکننده بزرگ برای کارگران خودش میخواهد برود و با هماهنگی وارد کند و از واکسن استفاده کند… چرا یک ایرانی برای زدن واکسن برود در کشور دیگر پول بلیط هواپیما، هتل بدهد و یک ماه بماند تا واکسن را تزریق کنند. این را مصوب و ابلاغ کردیم و وزارت بهداشت دنبال میکند و هر دستگاه بیاورد، مشکلی در این زمینه نداریم”.
در جهان امروز، تنها در ایران، این امالقرای اسلام ممکن است که خرید و فروش واکسن کرونا به دست مافیای دارو سپرده شود. مافیایی که به دست صاحبان قدرت همچون شرکت “برکت” متعلق به “ستاد اجرایی فرمان امام” اداره میشود. در هیچ کشور دنیا، در این جهان سرمایهداری، در این جهان پر از ظلم و جنایت، نمیتوانید چنین موردی از جنایت و خباثت ببینید که اینگونه جان و زندگی مردم به مافیای دارو سپرده شود. مردم فقیر، کارگران و زحمتکشان از واکسن محروم اما ثروتمندان براحتی بتوانند واکسن بخرند. در همه جای دنیا واکسیناسیون براساس اولویتهای شغلی، سنی و بیماریهای زمینهای و رایگان انجام میشود، نه براساس ثروت، چیزی که فقط در “ایران اسلامی” میتوان دید. وضعیت فاجعهبار هزینههای درمانی در جمهوری اسلامی، از جمله هزینههای کمرشکن درمان بیماریهایی چون سرطان و غیره برای خانوادههای کارگری و زحمتکش که آنها را به فقر مطلق و یا اساسا ناتوان از ادامه درمان میسازد، یک نمونه در همین جهان نابرابر سرمایهداری معاصر است. در مورد کرونا نیز وقتی که معاون بهداشت دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز اعتراف میکند بسیاری از بیماران یا وقتی به بیمارستان میرسند فوت کردهاند یا در اورژانس فوت میکنند، تنها به این دلیل است که این مردم قادر به تامین هزینههای بیمارستانی نیستند وگرنه چه کسی میخواهد عزیزش این گونه از دست برود.
اما نکته قابل تعمق دیگر واکسیناسیون پاکبانان بود. در حالی که کادر درمانی و گروههای پرخطر هنوز واکسینه نشده و چشمانداز روشنی هم برای واکسینه شدن آنها وجود ندارد، به یکباره خبری در مورد واکسیناسیون پاکبانان در استان فارس منتشر شد. مقامات بهداشتی استان در پی رسانهای شدن خبر مدعی شدند که پاکبانان جزء گروههای پرخطر هستند و برای همین واکسن دریافت کردهاند. این مقامات بهداشتی در حالی چنین ادعایی را مطرح کردند که حتا پرداخت دستمزدهای پاکبانان که تنها راه تامین معاش آنهاست، ماهها به عقب افتاده است اما به یکباره مقامات بهداشتی استان در حالی که هنوز حتا کادر درمان بیمارستانها واکسن دریافت نکردهاند به یاد پاکبانان افتادهاند. واقعیت ماجرا اما چیز دیگری بود. به گفتهی مقامات بهداشتی جمهوری اسلامی براساس قراردادی که بین ایران و کوبا برای آزمایش بالینی واکسن کرونایی کوبایی بسته شده بود، مرحله سوم این آزمایش در ماههای اسفند و فروردین در ایران میبایست صورت بگیرد. در تمام کشورهای جهان این آزمایشهای بالینی با حضور داوطلبان انجام میشود. اما در ایران، از آنجایی که مردم هیچ اعتمادی به حکومت ندارند، به یکباره مقامات حکومتی به یاد پاکبانان افتاده و واکسن آزمایشی را بدون اطلاع آنها، به بازوانشان تزریق کردند! کاری که باز در هیچجای این دنیای پر از ظلم و جنایت صورت نمیگیرد، مگر در حکومت اسلامی.
بیش از یکسال از شیوع پاندمی کرونا میگذرد و در تمام این مدت جمهوری اسلامی جز حرف زدن و دروغ گفتن کاری برای مقابله با آن نکرده است. از پنهان کردن ورود ویروس به ایران در بهمن ماه سال ۹۸ تا سخنان خامنهای که آن را حمله بیولوژیکی خواند، از ویروسیاب مستعان ۱۱۰ سپاه پاسداران که مورد تمسخر همگان قرار گرفت تا هم اکنون ماجرای واکسن کرونای ایرانی و البته از همه مهمتر آمارهای دروغین که یکی از علل مهم گسترش ویروس کرونا در ایران است. مجموعه سیاستی که قریب به یقین تاکنون منجر به جان باختن حدود ۲۰۰ هزار نفر و داغدار شدن خانوادههایشان شده است. سیاستی که اگر چه نتایج دهشتناکی برای مردم داشته اما برای جمهوری اسلامی مانند جنگ ایران و عراق، “نعمتی الهی” بوده و هست. برای همین نیز جمهوری اسلامی هیچ عجله و شتابی برای واکسینه کردن مردم ندارد، بهخصوص که الان بخش خصوصی برای سرمایهداران “محترم” و “عزیز” حکومت اسلامی و مقامات اوباش و فاسد و دزد آن قرار است واکسن کرونا آن هم از نوع “فایزر” و “مدرنا” تهیه کند که خامنهای برای مردم معمولی ممنوع کرده بود! گویا اساسا ممنوع کردن ورود آنها توسط دولت هدفی جز سپردن واردات آنها به مافیای دارو نداشت!
حکومتی بیلیاقت که گسترش شیوع کرونا را به مردم و دورهمیهای آنها و عدم رعایت “پروتکلهای بهداشتی” توسط آنها نسبت میدهد، اما هیچکس در ایران شکی ندارد که مسبب این فاجعه حکومت اسلامی است، حکومت دزدان و فاسدان، حکومت جاهلان و آدمکشان.
اگر جمهوری اسلامی آمارهای واقعی را از ابتدا به مردم میداد و مردم را از ابعاد واقعی آن آگاه میکرد و اگر جمهوری اسلامی با اعلام قرنطینه، برای تامین معاش و سایر هزینههای مردم برای ماندن در قرنطینه اقدام میکرد، کرونا از مردم ستمدیده ایران این همه قربانی نمیگرفت. همانطور که برخی از کشورهای دنیا همچون نیوزیلند و ویتنام با کمترین قربانی اساسا آن را کنترل کردند و دیگران نیز در حال به کنترل درآوردن آن هستند. واقعیت این است که جمهوری اسلامی براساس منافع خود و برخلاف خواست تودههای مردم، عامدانه اقدامی برای واکسیناسیون همگانی و رسیدن به ایمنی جمعی از این طریق نمیکند که بارزترین و آشکارترین نمونه آن همان سخنان خامنهای در مورد ممنوع کردن واکسنهای آمریکایی و انگلیسی و ایجاد تاخیر در واکسیناسیون با آن سخنان است.
خواست واکسیناسیون همگانی، فوری، مطمئن و رایگان، خواست عموم کارگران و زحمتکشان ایران است و برای رسیدن به این خواست راهی جز مبارزه برای مجبور کردن جمهوری اسلامی به تمکین در برابر خواست تودهها وجود ندارد.
نظرات شما