جمهوری اسلامی جمهوری فاجعه‌ها -مرگ ۱۰۱ کودک تنها در یک بیمارستان

جمهوری اسلامی به‌مثابه‌ی یک دولت دینی که حافظ مناسبات سرمایه‌داری حاکم است و برای حفظ حکومت و سلطه سرمایه از فاشیستی‌ترین روش‌ها بهره می‌گیرد، در طول سال‌های حاکمیت خود از همان ابتدا تا امروز فجایع بیشماری برای مردم ایران به بار آورده است. یک نمونه از این فجایع، جنگ دولت‌های ایران و عراق بود که براساس آمارهای رسمی در طول این جنگ که ریشه در مطامع و جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای دو دولت ارتجاعی ایران و عراق داشت ۲۶۲ هزار نفر در طرف ایران و ۱۰۵ هزار نفر در طرف عراق کشته شدند و صدها هزار نفر دیگر نیز زخمی شدند. جنگی که خسارات اقتصادی آن برای مردم ایران همان زمان ۶۲۷ میلیارد دلار برآورد شده بود. فقر و بیکاری که امروز بیش از ۹۰ درصد جامعه را درگیر کرده است یکی دیگر از نتایج نظم حاکم است که گسترش وحشتناک مصائب اجتماعی متعددی هم‌چون اعتیاد، خودکشی و تن‌فروشی ریشه در آن دارند.

یکی از کثیف‌ترین و فاشیستی‌ترین سیاست‌های جمهوری اسلامی در یک سال اخیر که هم‌چنان مردم ایران درگیر آن هستند، چگونگی مواجهه حکومت با شیوع ویروس کروناست به نحوی که مردم ایران بزرگ‌ترین قربانی شیوع ویروس کرونا در جهان شده‌اند و می‌رود تا تعداد قربانیان این بیماری به دلیل همین سیاست‌ها حتا از تعداد قربانیان جنگ هشت‌ساله نیز فراتر رود و یا شاید تاکنون فراتر نیز رفته باشد.

به‌گزارش خبرگزاری دولتی ایسنا به تاریخ سه‌شنبه ۲۱ بهمن، در میزگردی که سازمان نظام پزشکی مشهد با عنوان “بررسی خیز مجدد کرونا و ظهور سویه‌های جدیدی از این ویروس” برگزار کرد، غلامرضا خادمی رئیس بخش ICU بیمارستان “اکبر” مشهد گفت: “آمار بستری کودکان از اسفند ماه سال گذشته تاکنون در بیمارستان اکبر که مرکز کرونایی استان است،  ۱۱۷۹ کودک است که از بین کودکان بستری شده تاکنون ۱۰۱ نفر فوت کردند”. اعلام فوت ۱۰۱ کودک بر اثر کرونا تنها در یک بیمارستان (اگرچه به گفته‌ی وی مرکز کرونایی استان است)، انعکاس گسترده‌ای در رسانه‌های داخل و خارج کشور یافت و از زبان یکی از روسای بیمارستان‌های کشور ابعاد جدیدی از فاجعه‌‌ای که شیوع کرونا و سیاست‌های جمهوری اسلامی در این رابطه آفرید، برملا گردید.

برای این‌که به ابعاد این فاجعه و اهمیت آمار تعداد جان باختگان کودک در بیمارستان اکبر مشهد بیشتر پی ببریم، این آمار را با یک کشور دیگر مقایسه می‌کنیم تا موضوع ملموس‌تر شود.

در کشور هلند با ۱۷ میلیون جمعیت، براساس آمار رسمی تاکنون کمی کمتر از ۱۵ هزار نفر قربانی ویروس کرونا شده‌اند. این آمار رسمی در مورد ایران هم اکنون به بالای ۵۸ هزار نفر رسیده است. این را هم در نظر بگیریم که جمعیت ایران ۸۲ میلیون و جمعیت استان خراسان رضوی حدود ۶ میلیون و پانصد هزار نفر است.

براساس آمار رسمی دولت هلند از ابتدای پاندمی کرونا تاکنون تنها یک کودک بین صفر تا ۴ سال در اثر کرونا درگذشته است. یعنی از میان ۱۵ هزار نفر تنها یک نفر. در طول این مدت ۲ نوجوان و جوان ۱۵ تا ۱۹ ساله و ۲ جوان ۲۰ تا ۲۴ ساله بر اثر کرونا جان باخته‌اند و در کل تنها سن ۷۲۰ نفر از قربانیان کمتر از ۶۵ سال بوده است. تعداد کودکان جان باخته در اثر کرونا تنها در یک بیمارستان در مشهد برابر است با کل تعداد جان باختگان ۵۰ تا ۵۴ ساله هلند (۱۰۵ نفر). کل جان باختگان هلند بر اثر کرونا از صفر تا ۴۹ سالگی (۱۰۵ نفر) برابر است با تعداد کودکان جان باخته در اثر کرونا در بیمارستان اکبر مشهد!!!

با این مقایسه ساده و گویا عمق فاجعه آشکارتر می‌شود. حال این را هم در نظر بگیریم که در ایران بسیاری از کودکان به دلیل عدم توانایی مالی والدین‌شان حتا پای‌شان به بیمارستان نیز کشیده نمی‌شود (هم‌چون حاشیه‌نشینان و از جمله کودکان حاشیه‌نشین مشهد که یک سوم جمعیت مشهد را تشکیل می‌دهند و وضعیت اسفباری دارند) و به همین دلیل است که حتا مقامات وزارت بهداشت نیز بارها اعتراف کرده‌اند که آمار واقعی جان باختگان کرونا سه برابر (و براساس ادعای برخی از منابع مستقل‌تر چهار تا پنج برابر) آمار رسمی است. نکته تاسف‌بار دیگر در آمار رئیس بخش ICU بیمارستان اکبر مشهد در این است که حدود ده درصد کودکان بستری شده در این بیمارستان جان باخته‌اند!!!

با توجه به این‌که دولت جمهوری اسلامی هیچ آماری از تعداد کودکان جان باخته در اثر ابتلا به کرونا ارائه نمی‌دهد، اگر بخواهیم تعداد کودکان جان باخته در بیمارستان اکبر مشهد را با توجه به جمعیت استان به کل کشور تعمیم دهیم، به رقم فاجعه‌باری در رابطه با مرگ و میر کودکان در ایران به دلیل ابتلا به کرونا می‌رسیم که در هیچ کشور دنیا وجود ندارد، حتا آمریکا با حدود نیم میلیون جان باخته کرونایی!!!

اما این هنوز تمام ماجرا نیست. نگاهی به تعداد فوت‌شدگان یک‌سال گذشته در ایران می‌تواند ابعاد دیگری از فاجعه‌ای را که سیاست جمهوری اسلامی در قبال کرونا به بار آورده، آشکار سازد. براساس گزارش مرکز آمار تعداد فوت‌شدگان تابستان ۹۹ برابر با ۱۳۰۸۷۹ نفر بوده است که نسبت به سال گذشته ۳۸ درصد افزایش نشان می‌دهد، این در حالی‌ست که تعداد فوت‌شدگان در تابستان ۹۸ نسبت به تابستان ۹۷ تنها ۳ درصد افزایش داشته است. براساس این آمار ۴۹۷۳۴ نفر در تابستان ۹۹ بیشتر از تابستان ۹۸ فوت کرده‌اند، این در حالی‌ست که اگر افزایش میزان مرگ و میر در همان حدود ۳ درصد باقی می‌ماند تنها ۳۹۲۶ نفر باید به تعداد فوت شدگان در تابستان ۹۹ افزوده می‌شد. با یک جمع و تفریق ساده می‌توان نتیجه گرفت که تنها در تابستان ۹۹ احتمالا  ۴۵۸۰۸ نفر بر اثر بیماری کرونا جان خود را از دست داده‌اند. با توجه به این‌که براساس آمار رسمی تعداد جان باختگان در اثر بیماری کرونا در تابستان ۹۹ برابر با ۱۵۰۳۳ نفر بوده است، می‌توان نتیجه گرفت که آمار واقعی کمی بیش از ۳ برابر آمار رسمی است و اگر تعداد جان باختگان کرونا براساس آمار رسمی تا روز جمعه ۲۴ بهمن یعنی عدد ۵۸۸۰۹ را در همان عدد ۳ ضرب کنیم به رقم ۱۷۶۴۲۷ نفر جان باخته در اثر بیماری کرونا می‌رسیم که براساس میزان جمعیت بالاترین رقم در جهان آن هم با فاصله بسیار نسبت به آمریکا با حدود نیم میلیون جان باخته است (با جمعیتی چهار برابر جمعیت ایران).

با این وجود و با این که کرونا در ایران نسبت به تمام کشورهای جهان قربانی بیشتری از مردم گرفته است بویژه در میان کودکان، و در حالی که بسیاری از کشورها در تب و تاب اجرای واکسیناسیون هستند، مقامات جمهوری اسلامی هنوز اقدام روشنی در رابطه با واکسیناسیون عمومی به عمل نیاورده‌اند. در تمام این مدت مقامات جمهوری اسلامی به جای اقدامات روشن و شفاف برای واکسیناسیون همگانی، ضمن اجرای نمایش‌هایی مضحک در رابطه با واکسن ایرانی و غیره، سعی‌شان را به این امر معطوف کردند که با پایین آوردن آمار رسمی جان‌باختگان کرونا، خواست برحق کارگران و زحمتکشان برای واکسیناسیون فوری، همگانی، رایگان و مطمئن را به حاشیه برده و از تب و تاب موضوع بکاهند.

اما همین سیاست جنایتکارانه و تاثیرات روانی حاصل از آمارهای دروغین بر مردم، به گسترش شیوع کرونا دامن زد، به‌نحوی که حتا حسن روحانی روز شنبه ۲۵ بهمن آغاز موج چهارم کرونا در ایران را هشدار داد و مقامات وزارت بهداشت نیز از آغاز موج چهارم کرونا در استان‌های خوزستان و هرمزگان خبر دادند. آن‌هم درست چند روز بعد از مراسم ۲۲ بهمن!!! هم‌چنین در روزهای گذشته حداقل مرگ دو نفر در اثر ویروس کرونای جهش یافته از سوی همین مقامات وزارت بهداشت تایید گردید. به‌گفته‌ی سعید نمکی وزیر بهداشت، یک خانم ۷۱‌ ساله که هیچ مسافرتی هم نداشته در خیابان وحدت اسلامی تهران در اثر ابتلا به ویروس جهش یافته کرونا جان خود را از دست داده است، وی گفت: “این دو مورد اثبات کرد که ویروس جهش یافته کرونا در کشور در حال چرخش است”!!!

در واقع هشدارهای اخیر و اعتراف به این‌که ویروس جهش‌یافته کرونا در کشور در حال چرخش است، نشان می‌دهد که کنترل کرونا از دست دولت خارج شده و در ماه‌های پیشارو متاسفانه شاهد افزایش تعداد مبتلایان و جان‌باختگان به کرونا خواهیم بود، همان‌طور که حتا مقامات وزارت بهداشت نیز از خطر افزایش آمار در فروردین ماه سخن گفته‌اند.

این را هم نباید از یاد ببریم که مقامات جمهوری اسلامی بویژه خامنه‌ای که در راس این نظام فاسد قرار دارد، از جهتی شیوع کرونا را “موهبتی الهی” نیز می‌دانند. آن‌ها که از ترس تکرار قیام آبان ۹۸ در سال ۹۹ بر خود می‌لرزیدند، ویروس کرونا را عاملی برای تاخیر در مبارزات مردم علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی یافتند. اگر خامنه‌ای جلاد به صراحت ورود واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی را ممنوع می‌کند نتیجه‌ای جز تاخیر در واکسیناسیون همگانی را به دنبال نمی‌آورد، نتیجه‌ای که می‌تواند روشن‌گر هدف وی نیز باشد. دیگر نکته مهم این‌که مقامات وزارت بهداشت حتا تا پایان سال ۱۴۰۰ وعده اجرایی شدن واکسیناسیون همگانی را نمی‌دهند. به‌گفته‌ی کیانوش جهان‌پور سخنگوی سازمان غذا و دارو در مجموع تنها ۲ میلیون واکسن “اسپوتنیک وی” روسی خریداری شده که بخشی از آن به ایران داده شده و یا قرار است تا ماه‌های آینده تحویل شود و سهم ایران از “کوواکس” هم چیزی در حدود ۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دوز است که یک سال طول می‌کشد تا سهم ایران به طور کامل تحویل شود. به‌گفته‌ی وی تلاش برای تولید واکسن “اسپوتنیک وی” در ایران و نیز صدور مجوز برای واکسن‌های هندی و چینی نیز ادامه دارد، سخنانی که البته هیچ چشم‌انداز روشنی برای واکسیناسیون همگانی به مردم نمی‌دهد، این در حالی‌ست که برخی از کشورهای جهان از چند ماه قبل برای کل جمعیت خود واکسن خریده‌اند!!! اما ایران که به ۱۶۵ میلیون دوز واکسن احتیاج دارد و برای ایمنی جمعی نیز حداقل به ۱۲۰ میلیون دوز واکسن نیاز است تا هم اکنون کمتر از ۲۰ میلیون دوز واکسن توسط جمهوری اسلامی خریداری شده است!!!

ختم کلام، جمهوری اسلامی همین است و تا زمانی که این حکومت شیاد و دزد و فاسد بر سر کار است نه فقط از فجایعی که مردم ایران درگیر آن هستند کم نخواهد شد، بلکه واقعیت‌ها و گذر زمان نشان داده است که سال از پی سال برای کارگران و زحمتکشان بدتر خواهد شد. تنها یک راه وجود دارد سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت شورایی. سرنگونی حکومت دینی و فاشیستی حاکم با اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه توده‌ای. راه دیگری نیست.

متن کامل نشریه کار شماره  ۹۰۸ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.