انتخابات” اسفند و التماس خامنه ای برای اخذ رای “نیم درصدی” ها

یادداشت سیاسی- خامنه ای روز شنبه ۱۹ دی، در دیدار با مردم قم پس از موعظه های اولیه و تکراری اش، اصلی ترین محور سخنان خود را روی دو “انتخابات” خبرگان و مجلس شورای اسلامی گذاشت. “انتخاباتی” که قرار است در هفتم اسفند ماه ۹۴ و به طور همزمان در یک روز برگزار گردند. خامنه ای در سخنان خود شرکت همگان در انتخابات را “موجب پایداری، تقویت و ابهت جمهوری اسلامی در چشم جهانیان و دشمنان” خواند. او با تاکید بر شرکت همگان در “انتخابات” تا بدان جا پیش رفت که از روی دریوزگی گفت: “حتی کسانی که نظام را و رهبری را قبول ندارند، پای صندوق ها بیایند؛ چرا که انتخابات متعلق به ملت، ایران و نظام جمهوری اسلامی است”.
این اولین باری نیست که خامنه ای برای حفظ و ماندگاری نظام مستبد، آدمکش و ارتجاع اسلامی به چنین شیوه های فریبکارانه ای متوسل می شود. او عین همین عبارت را در روزهای نزدیک به “انتخابات” ریاست جمهوری خرداد ۹۲ نیز بر زبان آورد. تا بدین وسیله با تشویق و ترغیب میلیون ها تن از توده های ناراضی و مخالف نظام به حضور در پای صندوق های رای و نیز با اتکاء به رای تک تک همان مردمی که تمام آزادی های فردی، سیاسی و اجتماعی شان را از آنان سلب کرده اند، برای جمهوری اسلامی “در چشم جهانیان” و در “نزد دشمنان” اعتبار و “ابهت” کسب کنند.
حال با توجه به سخنان خامنه ای این پرسش پیش می آید، چرا نظامی که تمام آزادی های فردی، سیاسی و اجتماعی را از توده های مردم ایران سلب کرده است، وقتی به موضوع “انتخابات” و رای مردم می رسد، رهبرش این چنین” دست و دل باز”! می شود و از همه کسانی که واجد شرایط رای دادن هستند، از جمله آنهایی هم که نظام را و رهبری را قبول ندارند، ملتمسانه می خواهد تا برای رای دادن در “انتخابات” شرکت کنند؟
پوشیده نیست که التماس و دریوزگی خامنه ای برای حضور وشرکت “مخالفین نظام و رهبری” در انتخابات، پیش از هر چیز بیانگر این حقیقت است که میزان تعداد آرای آن جمعیت “نیم درصدی” مخالف نظام و رهبری اکنون به ده ها میلیون رسیده است. جمعیتی که با گذشت هر سال بر تعدادشان نیز افزوده می شود. در واقع وجود این تعداد از مخالفین بالقوه و بالفعل نظام همان خطری است که خامنه ای و سیستم امنیتی جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته است.
در انتخابات خرداد ۹۲ با توجه به آمار رسمی واجدان شرایط حق رای، حدود ۲۰ میلیون نفر در “انتخابات” شرکت نکردند. این تعداد مجموعه نیروهایی هستند که غالبا در انتخابات فرمایشی شرکت نمی کنند و با تحریم مضحکه انتخاباتی، به جمهوری اسلامی نه! گفته اند. علاوه بر این، میلیون ها نفر دیگر از کارگران، زنان، معلمان و جوانان هستند که مخالف بالقوه نظام و خامنه ای هستند. این مجموعه افراد جامعه، در هر کوی و برزن به رژیم فحش و ناسزا می گویند، در محافل خصوصی در وصف سران جمهوری اسلامی با هجویات سخن گفته و آنان را به باد استهزا می گیرند، در شبکه های اجتماعی و مجازی از فساد و دزدی های نهادینه شده نظام و سران فاسد آن اطلاع رسانی می کنند. این جمعیت چندین میلیونی به رغم اینکه چشم امیدی به جمهوری اسلامی ندارند و می خواهند سر به تن سران این رژیم هم نباشد، اما هنوز با این نظام تبهکار تعیین تکلیف نکرده اند. هنوز سنگ های خود را به طور کامل با این نظام ارتجاعی وا نکرده اند. آنان هنوز در هر دوره انتخاباتی برای حضور یا عدم حضور در پای صندوق رای مردد و پا در هوا هستند. تحت تاثیر شرایط قرار می گیرند و بعضا با تبلیغات شبانه روزی اپوزیسیون رفرمیست و “اصلاح طلبان” حکومتی و نیز با توهم به اصلاح رژیم و با امید به اینکه “از این ستون به آن ستون فرجی هست” در واپسین ساعات پیش از هر “انتخابات” پایشان از زمین واقعیت و حقیقت موجود در جامعه کنده می شود و در نهایت تصمیم به حضور در پای صندوق رای می گیرند.
اخذ آرای این جمعیت میلیونی که بعضا بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون نفر تخمین زده می شود، همواره برای جمهوری اسلامی، خامنه ای و مجموعه گرایش “اصلاح طلبان” نظام بسیار حائز اهمیت است. درخواست ملتمسانه خامنه ای نیز عموما متوجه همین جمعیت میلیونی مخالف اما متزلزل است. با وجود این هیچ تردیدی نیست که خامنه ای و سخنان او فی نفسه آنچنان تاثیری در جامعه ندارد تا درخواست ملتمسانه او توده های میلیونی مخالف نظام و رهبری را به پای صندوق رای بکشاند. خامنه ای منفور تر از آن است که این گونه موعظه های او بر توده های جامعه تاثیرگذار باشد. پس نکته در کجاست که رهبر جمهوری اسلامی را به یک چنین دریوزگی هایی می کشاند؟
تمام رمز و زار اینگونه سخنان خامنه ای در عملکرد “اصلاح طلبان” نهفته است. خامنه ای با توجه به ماهیت “اصلاح طلبان” حکومتی و نیز با توجه به دامنه تبلیغات اپوزیسیون سیاسی و رفرمیست رژیم مبتنی بر دعوت توده ها به شرکت در اینگونه “انتخابات”، عملا به این نیروها و شبکه های خبری و ماهواره ای آنان خوراک تبلیغاتی می دهد تا با استناد به همین گفته او مبنی بر اینکه رهبر نظام “رای مردم” را به رسمیت شناخته است، همان توده های میلیونی مخالف نظام و رهبری را با ایجاد توهم نسبت به عقب نشینی خامنه ای و اصلاحات رژیم به پای صندوق رای بکشانند.
با وجود این، خامنه ای، مجموعه نیروهای “اصلاح طلب” و بنگاه های تبلیغاتی آنان تنها یک طرف این ماجرا هستند. در این میان اما، تکلیف توده های کارگر و زحمتکش و بویژه همان نیروهای مورد خطاب خامنه ای چه خواهد بود؟ آنان چه وظیفه ای در قبال این نظام سرکوبگر دینی و سرمایه داری حاکم بر ایران دارند؟ آیا آنان باید همچنان اسیر تبلیغات فریبکارانه خامنه ای و “اصلاح طلبان” حکومتی گردند؟ یا اینکه برای یکبار هم که شده تکلیف خود را با این نظام آدمکش دست کم در عرصه انتخاباتی روش سازند؟
در واقع آن بخش از نیروهای میلیونی که به رغم مخالفت با نظام و رهبری بعضا تحت تاثیر تبلیغات فریبکارانه “اصلاح طلبان” و طرفداران بیرونی شان قرار می گیرند؛ باید از خود سئوال کنند، چگونه است، رژیمی که طی ۳۷ سال گذشته به بی رحمانه ترین شکل ممکن توده ها را سرکوب و زندگی شان را به تباهی کشانده است، نظامی که تنها در یک اقدام جنایتکارانه هزاران زندانی سیاسی را به جوخه های مرگ سپرده است، حاکمیتی که وجود کمترین آزادی های مدنی و دمکراتیک را برنمی تابد و وجود هرگونه آزادی های سیاسی و اجتماعی را مخالف بقاء و استمرار خود تلقی می کند، رژیمی که در سرکوب زنان از هیچ اقدامی کوتاهی نکرده و حتا بیرون آمدن موی زنان را در تقابل با اسلام و حاکمیت خود می بیند، حکومتی که به بهانه “نفوذ فرهنگی” حتا به سالن های کنسرت موسیقی نیز حمله می کند و فراتر از آن کمترین نوشتاری را که در نقد سیاست های ضد مردمی اش باشد، مخالفت با خدا و دین تلقی می کند، نظامی که هر روز روزنامه نگاران، نویسندگان و خبرنگاران را به اتهامات واهی امنیتی و تبلیغ علیه نظام به بند می کشد، رژیمی که هر نگاه و اندیشه ای با خط سیاسی حاکمانش اندکی زاویه داشته باشد با واکنش شدید خامنه ای و دم و دستگاه امنیتی و قضایی اش مواجه می شود، زمانی که به رای همین مردم سرکوب شده نیاز پیدا می کند، تا به این حد “دست و دل باز”! می شود. تا جاییکه نه تنها آرای منتقدین نظام را می پذیرد، بلکه “مخالفین نظام و رهبری” را هم دعوت به حضور در پای صندوق رای می کند.
پاسخ به این پرسش بسیار ساده است. در جامعه ای که آزادی در آن نیست، در جامعه ای که حق آزاد انتخاب شدن از تک تک آحاد آن جامعه سلب شده است،حضور در پای صندوق رای نه تنها کمترین خطری برای نظام و حاکمیت ندارد، بلکه بر عکس همان گونه که خامنه ای با زبان بی زبانی بر آن اذعان داشته است، شرکت در “انتخابات” اقدامی صرفا در جهت حفظ و ماندگاری نظام است. در واقع به همان نسبت که وجود آزادی های سیاسی و دمکراتیک می تواند برای رژیم خطرآفرین باشد، به همان میزان که بیرون آمدن موی زنان و نوع پوشش آنان می تواند تاثیر مثبتی در مسیر تغییر جامعه به نفع زنان داشته باشد، به همان نسبت که یک نوشته یا مطلبی روشنگرانه می تواند برای توده مردم آگاهی به همراه آورد، به همان اندازه که ترویج هنر مترقی، ادبیات روشنگرانه و موسیقی انقلابی و شادی بخش بر روند تغییر ذائقه جامعه تاثیرگذار بوده و می تواند برای رژیم هزینه های اجتماعی ببار آورد، و باز به همان نسبت که هر تشکل صنفی، سیاسی و اجتماعی می تواند بر سازماندهی توده ها و در نهایت بر قدرت تاثیر گذاری آنان در مقابله با سرکوب و ارتجاع حاکم اثرگذار باشد، اما “انتخابات” و حضور در پای صندوق های رای در حاکمیتی با مختصات جمهوری اسلامی نه تنها کمترین خطری برای نظام ندارد، بلکه بر عکس اقدامی در جهت استمرار و ماندگاری همان نظام تبهکار نیز است. لذا، شرکت در یک چنین انتخابات فرمایشی، نه تنها تغییری در وضعیت توده مردم ایجاد نمی کند، بلکه هر رای همان نیروی عظیمی که خامنه ای از آنان به عنوان مخالفین نظام و رهبری یاد می کند، عملا حرکتی در مسیر پای فشردن بر استمرار نظام، تایید منویات خامنه ای و بازارگرمی ارتجاع اسلامی است. اقدامی که در نهایت باز هم به سرکوب بیشتر همان رای دهندگان منجر خواهد شد.
مضافا اینکه، در تشخیص ماهیت هر انتخابات که دست کم بتوان از آن به عنوان یک انتخابات آزاد و دمکراتیک سخن گفت، مقدم بر هر چیز ضرورت وجود اصل بی چون و چرای حق آزاد انتخاب شدن در جامعه است. یعنی همه آحاد مردم، نیروها و سازمان های سیاسی با هر نوع گرایش فکری و عقاید سیاسی باید بتوانند از امتیاز کاندیداتوری و حق آزاد انتخاب شدن توسط توده ها برخوردار باشند، بدون اینکه شمشیر برنده و قتال دم و دستگاه تجسسی و فیلترینگ سرکوب گرانه حاکمیت بالای سر جامعه و توده مردم باشد. وقتی حق آزادی انتخاب شدن در جمهوری اسلامی با تمام قوا و با استفاده از همه ابزارهای سرکوب و سیستم امنیتی از جامعه گرفته شده است، بسیار طبیعی خواهد بود که وجه دوم انتخابات یعنی برخوردار بودن از حق رای عمومی مردم و حضور همگانی شان در پای صندوق رای امری کاملاعبث بوده و این اقدام نه تنها کمترین تاثیری بر بهبود شرایط سیاسی جامعه و بهبود سرنوشت توده مردم نخواهد داشت، بلکه اقدامی در جهت تثبیت و استمرار همان حاکمیت سرکوبگرانه است.
بر کسی پوشیده نیست که هیئت حاکمه ایران برای تهی کردن مفهوم انتخابات، فقط به سرکوب و کشتار وسیع سازمان های سیاسی و نیز سلب تمامی آزادی های مدنی و دمکراتیک توده ها بسنده نکرد. جمهوری اسلامی با سلب آزادی های فردی و دمکراتیک توده های مردم، حق عمومی، آزاد و مسلم انتخاب شدن را ازآنان واز نیروهای سیاسی گرفته است. بدون هیچ تردیدی، در انتخاباتی با چنین ویژگی ها که کاندیدای انتخاباتی آن جملگی افراد خاصی هستند که توسط شورای نگهبان منتخب خامنه ای برگزیده می شوند نه تنها انتخابات نیست، بلکه بالماسکه ای از یک انتخابات فرمایشی است که مردم رای خود را به نفع این یا آن مزدور آدمکش و سرسپرده جمهوری اسلامی در صندوق های رای می ریزند. در چنین جامعه ای تنها به رای دهندگان این فرصت داده می شود تا از میان ستمگران، آدمکشان و سرکوب کنندگان خود یکی را برگزینند. در چنین وضعیتی، برنده میدان “انتخابات” نیز همواره خامنه ای و نظام جمهوری اسلامی است.
این همان نکته و چرایی ماجرای “انتخابات” است که خامنه ای و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بدان تکیه زده اند. هیئت حاکمه ایران و در راس آن خامنه ای به خوبی بر بی خطر بودن آرای توده های میلیونی مخالف نظام و رهبری واقف هستند و بهتر است توده های مردم ایران و همان انبوه “مخالفان نظام و رهبری” مورد خطاب خامنه ای نیز بر این امر واقف گردند و بدانند، در جامعه ای که آزادی نیست، در جامعه ای که حق آزاد انتخاب شدن از یک یک آحاد آن گرفته شده است، اگر رای دادن می توانست چیزی را به نفع توده ها تغییر دهد، هرگز به توده ها اجازه رای دادن نمی دادند. تا چه رسد به اینکه “مخالفین نظام و رهبری” نیز با التماس و درخواست خامنه ای به رای دادن و شرکت در “انتخابات” دعوت شوند.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۰۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.