راست افراطی و رؤیای سرکردگی آمریکا

کنگره آمریکا و “دموکراسی” آمریکایی در هفته‌های پایانی دوره ریاست جمهوری  جنجالی‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ، رویدادی را تجربه کرد که در تاریخ دموکراسی آمریکا بی‌سابقه بود. ترامپ که در انتخابات ریاست جمهوری(نوامبر ۲۰۲۰) از جو بایدن رقیب خود شکست‌خورده بود، در آخرین تلاش خود برای برهم زدن نتیجه بازی، در جمع هواداران خود روز ششم ژانویه ( ۱۷ دی) فرمان یورش به کنگره را صادر کرد. وی گفت “مردم رأی خود را پس خواهند گرفت” و این “مردم” که ترکیبی از سفیدپوستان برتری‌طلب ضد مهاجر و نیروهای راست افراطی بود را به سمت کنگره هدایت کرد. این نیروها نیز به ساختمان کنگره حمله‌ور و تقریباً بدون مانع و مقاومت وارد ساختمان کنگره شدند و آن را به تسخیر خود درآوردند. هدف شورشیان برهم زدن کار کنگره در جلسه تأیید رأی مجمع انتخاباتی( الکترال کالج) و درنهایت باطل کردن انتخابات نوامبر بود که ترامپ بازنده شده بود. تسخیر پارلمان آمریکای نمونه دموکراسی، درواقع ورشکستگی بزرگی برای دولت آمریکا و لکه ننگی بر دامان دموکراسی پارلمانی این کشور بود. دموکرات‌ها و حتی برخی جمهوری‌خواهان، یورش به کنگره را “تروریسم داخلی” خواندند.نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، استیضاح ترامپ به اتهام “تشویق به شورش” را مطرح کرد و ترامپ را فاقد تعادل روانی دانست. مجلس نمایندگان آمریکا خواهان استعفای وی با استفاده از متمم ۲۵ قانون اساسی آمریکا شد.

اگرچه مشخص بود وقتی‌که فقط حدود دو هفته به پایان دوره ترامپ باقی‌مانده، هیچ‌کدام از این تهدیدات و اقدامات جامه عمل نخواهد پوشید، اما نفس این ماجرا حاکی از تشدید تضادها و کشمکش‌ها بود و در این توازن و رقابت، ترامپ راه دیگری نداشت جز آنکه باخت را بپذیرد و صندلی ریاست جمهوری را ترک کند.

پایان ریاست جمهوری ترامپ البته به معنای پایان تضادها و کشمکش‌های  داخلی آمریکا نیست. ترامپ در شرایطی زمین‌بازی را ترک می‌کند که در باخت اخیر خود بیش از ۷۰ میلیون رأی آورد و آرای وی با آرای برنده و رقیب او، تفاوت بزرگ و معنی‌داری نداشت.

ترامپ البته بر زمینه شرایط عینی و نیازهای سرمایه‌داری حاکم ، در رأس قدرت سیاسی قرار گرفت. بحران اقتصادی عمیقی که سال ۲۰۰۷ از آمریکا آغاز شد ، به‌سرعت سراسر جهان سرمایه‌داری را فراگرفت. سرمایه‌‌داری آمریکا پیش از آنکه از عواقب این بحران بزرگ  نجات‌یافته باشد، در کام بحران دیگری فرورفت.ترامپ در پی شکست سیاست‌های نو لیبرال و از درون بحران حاد اقتصادی سرمایه‌داری آمریکا سر برآورد و به‌عنوان نماینده راست‌ترین جناح سرمایه‌داری آمریکا در سال ۹۵ (۲۰۱۷) به قدرت رسید. ترامپ پیش از آنکه بخواهد یا بتواند گامی در راستای حل بحران بردارد در کام بحران اقتصادی دیگری که از اواخر ۲۰۱۸ شروع شد و با شیوع کرونا به اوج خود رسیده است، گرفتار آمد.

ترامپ که با شعار محوری “اول آمریکا” روی کارآمد، وعده‌هایی درزمینهٔ افزایش دستمزد، راه‌اندازی معادن، ایجاد کار، بازگرداندن شرکت‌های تولیدی که به خاطر دستمزد کم‌تر در چین راه‌اندازی شده بودند و بهبود وضعیت اقتصادی توده‌های مردم توانسته بود آرای میلیون‌ها آمریکایی را به دست آورد و البته اقدامات محدود و کوتاه‌مدتی نیز در برخی از این موارد انجام داد.

وجه دیگر تبلیغات و سیاست‌های ترامپ، شعارهای ناسیونالیستی و نژاد پرستانه علیه لاتین تبارها و مهاجرین بود. این شعارها نیز مورد استقبال گروه‌هایی از اقشار پایین جامعه و خرده‌بورژوازی که از فقر و بیکاری به‌شدت در رنج‌اند قرار گرفت. ترامپ محور اصلی سیاست خود را مسائل داخلی آمریکا قرارداد و سیاست خارجی خود را نیز در انطباق با منافع و نقشه‌های داخلی تنظیم کرد.اگرچه در عرصه مسائل داخلی ترامپ برخی کارهای محدود و کوتاه‌مدتی انجام داد اما نتوانست از عمق و شدت بحران بکاهد. بحران اقتصادی سرمایه‌‌‌‌داری آمریکا روزبه‌روز حاد‌تر و شدیدتر شد. به‌نحوی‌که بوی گندیدگی سرمایه‌داری آمریکا از همه‌جا زودتر در فضا پیچید. تولید ناخالص داخلی بیش‌ازپیش سقوط کرد.نرخ بیکاری به نحو کم‌سابقه‌ای افزایش یافت و میلیون‌ها نفر شغل خویش را از دست دادند.

در سیاست خارجی نیز ترامپ سعی کرد از هزینه‌های دولت آمریکا بکاهد. گرچه درزمینهٔ کاهش هزینه‌های مالی و نظامی در خارج از آمریکا نیز ترامپ موفقیت‌های ناچیزی به دست آورد و برای نمونه از سهم پرداختی آمریکا در پیمان ناتو و برخی نهادهای بین‌المللی کاست یا به‌کلی آن را قطع کرد، اما توفیقات آمریکا در جنگ تجاری با رقبای بین‌المللی خود از جمله  چین و اروپا از این هم ناچیز‌تر بود.آمریکا با ایجاد موانع گمرکی و وضع تعرفه‌های سنگین، ورود کالا از چین را تا حدی محدود ساخت و امتیازات کوچکی به دست آورد . اما این نیز نتوانست  سرمایه‌داری آمریکا را از بحران نجات دهد. در نتیجه، تضادهای قدرت‌های بزرگ امپریالیست و جنگ تجاری میان آن‌ها مدام تشدید شده است. گسترش سیطره اقتصادی چین در بازار جهانی، به یک تهدید جدی برای آمریکا تبدیل‌شده است. ترامپ و دارو دسته او نه‌فقط نتوانستند قدرت زوال یافته امپریالیسم آمریکا و سرکردگی آن را احیا کنند، بلکه موقعیت اقتصادی آمریکا شکننده‌تر و مناسبات دولت آمریکا در دوره ترامپ با چین و اروپا نیز بدترشد.

این واقعیت از مدت‌ها پیش آشکارشده بود که با ورود چین به عرصه بازارهای جهانی و درنتیجه ضعف قدرت اقتصادی آمریکا و تغییراتی که در توازن قوای اقتصادی و سیاسی جهان به وجود آمده، آمریکا هژمونی و سرکردگی خود را در اردوگاه امپریالیستی ازدست‌داده است. دولت آمریکا تا مدتی تلاش کرد بلکه از طریق برتری نظامی خود، این سرکردگی را حفظ کند. اما شکست‌های پی‌درپی نظامی آمریکا در خاورمیانه ازجمله سوریه، عراق و افغانستان و ناکارایی آن در قبال کره شمالی و ترکیه و غیره، برای همیشه براین سرکردگی نقطه پایان گذاشت.

ترامپ و همه حامیان عظمت طلب وی در آمریکا نه‌فقط منشأ هیچ عظمتی برای آمریکا نشدند بلکه آمریکا بیش‌ازپیش تضعیف شد.ترامپ نه‌فقط گامی جدی در راستای بهبود وضعیت اقتصادی کارگران و زحمتکشان و تهیدستان جامعه برنداشت، بلکه اوضاع روزبه‌روز وخیم‌تر شد . دولت آمریکا باسیاست‌های غلط خود در بحران کرونا، بیش از ۲۰۰ هزار نفر را به کام مرگ فرستاد. کرونا بحران اقتصادی نظم سرمایه‌داری ازجمله سرمایه‌داری آمریکا را به اوج رساند و پوسیدگی و ورشکستگی این نظم را به همگان نشان داد. کرونا تضاد میان توده مردم و دولت حاکم و همچنین نزاع جناح‌های حکومتی را تشدید کرد. در دوره ترامپ کشمکش‌ها و بحران‌های اجتماعی بیش‌ازپیش تشدید شدند.

مردم ناراضی آمریکا در اعتراض به سیاست‌های نژادپرستانه ترامپ و در اعتراض به وضع موجود، بارها و بارها وارد خیابان شدند. تکیه زدن ترامپ بر رأس قدرت سیاسی آمریکا از همان لحظه نخست با اعتراضات پرشور و وسیع نه‌فقط بخش‌های زیادی از مردم در آمریکا، بلکه در سایر کشورها ازجمله کشورهای اروپایی روبرو گردید. چهار سال پیش در روز مراسم تحلیف ریاست جمهوری ترامپ ژانویه ۲۰۱۷، میلیون‌ها تن از مردم آمریکا و سراسر جهان علیه دونالد ترامپ و مواضع نژادپرستانه و زن ستیزانه وی دست به اعتراض و راهپیمایی زدند. در دوره ریاست جمهوری ترامپ، مردم آمریکا بارها علیه صحبت‌ها و سیاست‌های نژادپرستانه وی و اقدامات پلیس فاشیست آمریکا دست به اعتراض زدند. خرداد سال جاری(۹۹) در واشنگتن پایتخت آمریکا و چندین شهر دیگر تظاهرات بزرگی در گرامی داشت جورج فلوید که به دست پلیس فاشیست آمریکا به قتل رسید، برگزار شد.این اعتراضات ضد نژادپرستی که ۵ خرداد ۹۹ (۲۵ مه ۲۰۲۰) آغازشده بود به مدت ۵ روز ادامه یافت و بیش از ۱۴۰ شهر آمریکا را دربرگرفت. ترامپ معترضین را “غارتگر،اوباش، چپ افراطی و آدم‌های پست و آشغال” خواند و از اعزام “هزاران هزار نیروی سرتاپا مسلح” برای مقابله با مردم سخن گفت. قتل جورج فلوید جرقه‌ای بود که انفجار بزرگ انبار نارضایتی عمیق کارگران، زحمتکشان، بیکاران و تهیدستان جامعه را که به اعماق فقر و بدبختی پرتاب‌شده بودند، در پی داشت. این اعتراضات یک‌بار دیگر تبعیض و نابرابری شدید اقتصادی و اجتماعی و عمق نارضایتی مردم از وضع موجود و درعین‌حال بحران داخلی آمریکا را به نمایش گذاشت.

در دوره ترامپ به‌موازات تعمیق و تشدید بحران اقتصادی، نژادپرستان سفیدپوست، نیروهای نئونازیست ضد مهاجرین، شونیست‌های عظمت طلب و راست افراطی آمریکا نیز رشد یافته و تقویت شدند. انواع گروه‌های نژادپرست و راست افراطی از نوع” فدراسیون اصلاحات مهاجرت آمریکا”، “بنیاد هریتیج”، “پسران مغرور”( پراید بویز)، ” اندیشکده مؤسسه کیتو”، “شورای مشاوره قانون‌گذاری آمریکایی”، “، ” رایت آلترناتیو”، “کوکلوس کلان‌ها”، “حزب آزادی آمریکا” و نئونازیست هائی چون “اتحاد ملی”، ” حزب نازی آمریکایی‌ها” ، ” جنبش ناسیونال سوسیالیست” و صدها گروه ریزودرشت دیگر که در جریان حمله به ساختمان کنگره امریکا در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ مشارکت داشتند و “عظمت امریکا را دوباره برگردانیم” یکی از شعارهایشان بود، در دوره ترامپ و در سایه سیاست‌ها و حمایت‌های وی تقویت شدند.ترامپ که نمی‌خواست باخت خود را قبول کند به قماری بی‌سابقه دست زد و نئونازی‌های مسلح و سایر حامیان نژادپرست خویش را به خیابان و آشوب کشاند. بذرهای این آشوب و عمل مجرمانه بر طبق معیارهای قانونی آمریکا، البته قبل از آن توسط جمهوری خواهان و شخص ترامپ پاشیده شده بود.دونالد ترامپ آخرین تیر ترکش خود را در همین روز به سوی کنگره رها کرد. او به‌عنوان نماینده شاخص راست افراطی و نئونازی‌ها در افتضاحی که دموکراسی پارلمانی آمریکا به‌بارآورد، نقش تعیین‌کننده داشت.

ترامپ در بازی دموکراسی آمریکایی مردود شد. باخت او در قمار اخیر، باخت قبلی را تکمیل کرد و دوران ریاست جمهوری وی پایان یافت. هواداران ترامپ قرار است چهارشنبه ۲۰ ژانویه، روز مراسم تحلیف ریاست جمهوری جو بایدن، در پنجاه ایالت آمریکا دست به تجمع و تظاهرات بزنند.نیروهای امنیتی آمریکا درباره وقوع احتمالی خشونت هشدار داده‌اند. این تجمعات و تظاهرات به هر شکلی و با هر کمیت و کیفیتی برگزار شود، تأثیری درنتیجه‌ی انتخابات ندارد. ترامپ راهی جز قبول باخت و ترک کاخ سفید ندارد.

پایان ریاست جمهوری ترامپ اما پایان ماجرا نیست. فراموش نکنیم ترامپ با شعار “اول آمریکا” توانست توهمات عظمت‌طلبانه و شوینیستی را درمیان بخش‌هایی از مردم آمریکا دامن زند. او توانست بخش‌های نسبتاً بزرگی از توده‌های ناآگاه را حول این شعار بسیج کند. بیش از ۷۰ میلیون رأی به ترامپ در پایان چهار سال زمام داری وی در انتخاباتی که بازنده‌ی آن شد، این واقعیت تلخ را بیان می‌کند که تا چه میزان گسترده‌ای فقر و تهیدستی و بیکاری و ناآگاهی و زمینه‌هایی که بستر رشد راست افراطی است در آمریکا فراهم است. بنابراین بی‌هیچ تردیدی کشمکش جناح‌های بورژوازی در آمریکا پایان نیافته است. از سوی دیگر جناح دیگر بورژوازی آمریکا که جو بایدن نماینده آن بر کرسی ریاست جمهوری می نشیند نیز قادر به حل بحران اقتصادی و صدها مشکلی که کارگران، زحمتکشان و تهیدستان آمریکا در آن غوطه ورند، نخواهد بود. مشکلات و بحران‌های اقتصادی و اجتماعی ادامه دارد. این اما هنوز تمام ماجرا نیست. در سوی دیگر جامعه نیز توده‌های مردم ناراضی مخالف نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی، مخالف سیاست‌های نژادپرستانه و مخالف وضع موجود نیز پیوسته تقویت گشته و متراکم‌تر شده اند. نارضایتی و اعتراض بیشتری در صفوف کارگران و زحمتکشان درحال شکل‌گیری است. نشانه‌هایی از بروز و تقویت گرایش‌های چپ و سوسیالیستی در جامعه دیده می‌شود. قطب‌بندی‌ها صیقل یافته و چنین به نظر می‌رسد که مبارزه طبقاتی آشکار و علنی به امری ناگزیر تبدیل‌شده است.

اول بهمن ۹۹(بیست ژانویه ۲۰۲۱ ) جو بایدن وارد کاخ سفید می‌شود.ترامپ از صحنه سیاسی آمریکا ناپدید و از اذهان محو می‌شود.رؤیای احیای سرکردگی آمریکا اما در ذهن عظمت طلبان و شوینیست ها و راست افراطی آمریکا همچنان زنده است.

متن کامل نشریه کار شماره  ۹۰۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.