دوزخی سوزان به نام جمهوری اسلامی

ویروس کرونا از زمان پیدایش و شیوع در کشورهای جهان هزاران جهش داشته است، اما چند گونه از آن‌ها توجه و نگرانی جدی دانشمندان را برانگیخته است. از جمله نمونه‌ای که ابتدا در انگلیس شناسایی شد و بعداً در بسیاری از دیگر کشورها یافت شد. گفته می‌شود روند رو به افزایش ابتلا به کرونا، به ویژه در اروپا، ناشی از سرعت سرایت بیش‌تر این نمونه جهش‌یافته است. نمونه‌ای که گویا به ایران نیز وارد شده است.

اما از آن‌جایی که ایران کشور “معجزه‌ها”ست، برخلاف سیر افزایشی ابتلا به کرونا در سراسر جهان، در ایران آمار مرگ و میر و ابتلا به یک‌باره و طی کم‌تر از دو ماه کاهشی باورنکردنی یافته است. برای نمونه در ۴ آذر آمار رسمی مرگ و میر روزانه به نزدیک ۵۰۰ نفر رسیده بود، اما در ۲۷ دی، این تعداد به ۹۶ نفر کاهش یافت. در ۱۳ آذر آمار ابتلای روزانه ۱۴۰۰۰ مورد بود که در ۲۷ دی به ۶۱۰۰ تن رسید. در پی “کاهش” آمار، شهرهای قرمز به سرعت رنگ باختند و به رنگ‌های زرد و نارنجی و آبی درآمدند.

ناگفته پیداست که این ارقام، آمار رسمی هستند و به اعتراف مقامات رژیم آمار واقعی ۳ تا ۴ برابر آمار رسمی است. مقامات جمهوری اسلامی در حالی از مرگ ۹۶ نفر در ۲۷ دی خبر می‌دهند که برای نمونه، کشور آلمان با جمعیتی تقریباً معادل ایران از آمار ابتلای نزدیک به ۱۲ هزار نفر و مرگ ۴۴۱ نفر در همان روز خبر می‌دهد.

روحانی در ۱۳ دی مدعی شد، یکی از علل “موفقیت” ما افزایش تست‌ها است. با رجوع به همان مقایسه پیشین، باید گفت میزان تست در کشور آلمان، بیش از ۳۶ میلیون مورد و در ایران اندکی بیش از ۸ میلیون مورد بوده است. وی دلیل دیگر را به “قدرت” کادر درمانی نسبت داد. با آن که در فداکاری و از جان‌گذشتگی کادر درمانی ایران شک و شبهه‌ای وجود ندارد، اما بر همگان روشن است که امکانات و تجهیزات پیشرفته درمانی و بهداشتی آلمان، به هیچ‌وجه با امکانات ناچیز موجود در ایران قابل مقایسه نیست. از سوی دیگر، با آن که هنوز دوران کرونا به سر نرسیده و افزایش کادر درمانی از ضروریات سیستم درمانی ایران حتا پیش از این بیماری بوده است، نه تنها این نیاز برطرف نشده است، بلکه مکرر با اعتراضات و تجمعات کادر درمانی بیمارستان‌های مختلف روبروییم که یا به علت اتمام مهلت قرارداد اخراج شده‌اند یا خواهان حقوق و مزایا و کارانه‌های عقب‌افتاده خود هستند. طبق آمار اعلام شده تنها تهران با کمبود ۷ هزار پرستار روبروست؛ علاوه بر آن، به گفته دبیر کل خانه پرستار، مهاجرت پرستاران از ایران ۳۰۰ درصد افزایش یافته است. از هم اکنون هم مسئولان وزارت بهداشت از “فرسودگی و خستگی” کادر درمان صحبت می‌کنند و از عدم “توان و انگیزه لازم” کادر درمانی.

وی علت سوم را “مسئولیت‌پذیری” مردم عنوان کرد. صفتی بسیار کشدار. “مسئولیت‌پذیری” نسبت مستقیمی دارد با اعتماد به دولت و دستورهای بهداشتی و ایمنی مقامات بهداشتی و درمانی؛ اعتمادی که در ایران وجود ندارد. “مسئولیت‌پذیری” نسبت مستقیمی دارد با امکاناتی چون تأمین معیشت، دسترسی به بیمه درمانی همگانی رایگان، نظام تأمین اجتماعی، برقراری فوری حقوق بیکاری، ارائه بسته‌های معیشتی دوران کرونا، دسترسی به وسایل بهداشتی و پیشگیرانه مانند ماسک و مواد ضدعفونی‌کننده و شوینده و دسترسی به آب سالم، امکان رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی، وجود زیرساخت‌ها و وسایل تماس‌های مجازی برای کار و آموزش و موارد پرشمار دیگر. واقعاً در ایران کدام یک از این امکانات در اختیار مردم قرار دارد؟ مردمی محروم از حداقل معیشت که ناگزیرند برای مطالبه این حق، هر روز در برابر این یا آن نهاد دولتی تجمع کنند. مردمی که بایستی بین مرگ بر اثر گرسنگی یا کرونا یکی را برگزینند؟ مردمی که در بسیاری از شهرها با آلودگی شدید هوا روبرویند که به خودی خود آمار مرگ و میر را حتا بدون یک بیماری مسری بالا می‌برد.

روشن است که روحانی و سایر مقامات دولت جمهوری اسلامی طبق معمول اراجیف می‌بافند و آمارهای جعلی به خورد مردم می‌دهند. مردم فراموش نکرده‌اند که در آغاز شیوع این بیماری در سال ۹۸، مقامات رژیم آگاهانه و هدفمندانه از اعلام خبر ورود بیماری به کشور و شیوع آن خودداری کردند تا “انتخابات مجلس” و سپس مراسم ۲۲ بهمن در بی‌خبری مردم برگزار شوند.

این بار، هدف آنان از آمارسازی چیست؟

مقامات رژیم مرتب در مورد خطر “اجتماعات خانوادگی” و “دورهمی‌ها” هشدار می‌دهند و  حتا روحانی از مردم خواست مراسم شب یلدا را “از طریق تلفن و فضای مجازی” برگزار کنند. با وجود این، در ۲۷ دی در جلسه “ستاد ملی مقابله با کرونا” با اشاره به “کاهش آمار ابتلا و مرگ میر” گفت: “معمولاً در این ایام به دلیل احترام به حضرت صدیقه کبری و یک سنت، همواره عزاداری را اجرا می‌کردیم، امسال هم اجرا می‌کنیم.”

پس یکی از علت‌ها آشکار گردید: مراسم مذهبی “دهه فاطمیه” و پس از آن، مراسم ۲۲ بهمن.

روحانی در این جلسه همچنین اذعان کرد: “طبق گزارش‌‌هایی که در جلسه داده شد، در برخی شهر‌های دینی، مذهبی و گردشگردی همه ضوابط و اصول مراعات نشده و اظهار نگرانی شد که واقعاً هم جای نگرانی دارد.” وزیر بهداشت‌اش هم از پیش درباره “احتمال” اوج‌گیری کرونا در بهمن و اسفند هشدار می‌دهد. پس می‌دانند برگزاری مراسم مذهبی که مسلماً با رعایت پروتکل‌های بهداشتی همراه نخواهد بود، چه عواقب فاجعه‌باری به دنبال خواهد داشت، همچون برگزاری مراسم‌های مربوط به عزاداری‌های مذهبی از جمله ۱۰ روز اول ماه محرم در ماه‌های گذشته که در پی آن آمار شیوع کرونا در سراسر کشور به سرعت بالا رفت.

علت دیگر را می‌توان در توجیه سیاست “ممنوعیت خرید واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی” جست.

روحانی در سخنان ۴ دی علت دیگر “کاهش آمار مرگ و میر و ابتلا” را فاش ساخت. وی در این زمینه گفت: “ایران پیش قدم مهار این موج ها قبل از کشورهای پیشرفته دنیا بوده و امروز که آمار فوتی ها و شمار مبتلایان در بسیاری از کشورهای مدعی، در حد نگران کننده قرار دارد، ایران موفق به مدیرت موج سوم شده است و در همین راستا این رسانه‌ها اکنون با موضوع واکسن درصدد جوسازی هستند که مردم آگاه قطعا اسیر این جوسازی نخواهند شد چرا که ما هم در زمینه تولید و هم در زمینه تأمین اقدامات مؤثر را دنبال می کنیم.”

از زمان اعلام کشف واکسن و تأیید سازمان بهداشت جهانی و نهادهای بهداشتی کشورهای مختلف، سران رژیم که می‌دانستند، مردم منتظر اقدامات دولت در زمینه خرید و واکسیناسیون هستند، دچار تناقض‌گویی شدند. روحانی همه تقصیرها را به گردن تحریم‌های آمریکا می‌انداخت و می‌گفت “هر چه لعنت دارید” نثار آمریکا کنید و مدعی بود که امکان انتقال پول را نداریم. مقامی دیگر اعلام کرد که این امکان وجود دارد. یکی، از عدم امکانات لازم برای حمل و ورود واکسن حرف می‌زد، دیگری ادعای او را رد می‌کرد و می‌گفت ما امکانات لازم را داریم. گو آن که خود شرکت فایزر برای حمل و نقل واکسن تدارکاتی را مهیا کرده بود.

بعد از مدتی که دیدند حنایشان دیگر رنگی ندارد، وعده “خرید” واکسن از کووکس و استفاده از “برخی واکسن‌های دیگر” کشور یا کشورهای نامعلومی را دادند. رئیس بانک مرکزی در ۴ دی اعلام کرد ایران حواله خرید ۸ / ۱۶ میلیون دوز واکسن را از سه طریق ارسال کرده است. در میانه‌ی سرسام دروغ‌ها، مکرراً نوید “ساخت واکسن” ایرانی داده می‌شد. روحانی در ۴ دی مدعی شد: “واکسن علیرغم شرایط تحریمی و اشکال‌تراشی آمریکا حتما تأمین و در اختیار مردم گذاشته خواهد شد” و “وزارت بهداشت مکلف شده است که واکسن مورد تأیید و نیاز را در اسرع وقت تأمین نماید.” این همه دروغ‌پردازی برای آن بود که مردم را فریب دهند تا فرمان خامنه‌ای را اجرا کنند. اگر بودند کسانی که این دروغ‌ها را باور کردند، در ۱۹ دی خامنه‌ای آب پاکی را روی دست همه ریخت. او اعلام کرد که از اول هم با خرید واکسن‌های مورد تأیید جهانی مخالف بوده است و به مسئولان هم گفته است و اکنون آشکارا و علنی رو به مردم فرمان خود را تکرار کرد که خرید واکسن‌ از آمریکا و انگلیس فرانسه ممنوع است و واکسن داخلی “مایه افتخار و عزت کشور” است. واکسنی که قرار بود در مرحله اول تنها روی ۵۰ نفر آزمایش شود و به روال معمول، تا به همین جا هم همچون سایر عملکردهای رژیم، راز سرناگشوده‌ای است که کسی از جزئیات آن اطلاع ندارد. باری، فاش‌گویی خامنه‌ای درباره “ممنوعیت خرید واکسن‌های آمریکایی و بریتانیایی” از یک سو خشم مردم را چندان برانگیخت که در رسانه‌های اجتماعی هشتگ “واکسن بخرید” به ترند اول ایران تبدیل شد؛ و از سوی دیگر غریو و هیاهوی “خرید واکسن” مورد تأیید سازمان بهداشت جهانی خاموش شد و تعریف و تمجید از “واکسن داخلی” و “مضرات” واکسن‌های خارجی و “توطئه‌های دشمن” برای “کاهش ۲۰ درصدی جمعیت جهان” و “تلاش برای تست واکسن” روی مردم ایران در صدر سخنان و مصاحبه‌های مقامات قرار گرفت.

اما گویا مقامات رژیم نه تنها در “مدیریت” نابسامانی‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بی‌لیاقت‌اند، بلکه حتا در “مدیریت دروغ‌های” خود نیز عاجزند. با آن که واکسیناسیون در اکثر کشورهای جهان، حتا در کشورهای همسایه مانند عراق و افغانستان و ترکیه، کم و بیش، آغاز شده است، مردم ایران حتا به فرض تأثیر “واکسن ایرانی” باید ماه‌ها منتظر تولید و توزیع آن بمانند. گو آن که “انجمن ایمونولوژی و آلرژی ایران” در بیانیه ۱۳ دی اعلام کرده است، “نیاز به زمان طولانی برای تکمیل مراحل ۱، ۲ و ۳ کارآزمایی بالینی و نیز ظرفیت محدود تولید انبوه واکسن در کوتاه مدت، این انجمن بر خرید فوری واکسن به میزان مورد نیاز تأکید می‌کند.” درگیری‌های مقامات وزارت بهداشت نیز برخی رازها را از پرده بیرون انداخت. از جمله یکی از مقامات بهداشتی مستعفی ادعای ساخت واکسن ایرانی توسط وزیر بهداشت را “غیرعلمی و ناشی از شتابزدگی” خواند. ۱۶۷ داروساز نیز در نامه‌ای بر “عدم توانایی مدعیان تولید واکسن” و ادعاهای تولید واکسن داخلی را “توهین به شعور علمی داروسازان” و “بهانه‌ای برای عدم تأمین واکسن” توصیف کردند.

همچنین اکنون روشن شده است امتناع روحانی و مقامات بهداشتی ایران از پذیرش تست واکسن روی مردم ایران، دروغی بیش نبوده است. در حالی که در آمریکا و کشورهای اروپایی واکسیناسیون مردم آغاز شده است، ابراهیم رئیسی در ۲۲ دی مدعی شد: “ایران آزمایشگاه واکسن آمریکایی و انگلیسی” نیست، اما گویا آزمایشگاه واکسن کوبایی هست که قرار است روی ۵۰ هزار ایرانی تست شود.

باری، اما هدف رژیم از عدم خرید واکسن را نه در چرندیات مقامات رژیم بلکه باید در منافع مافیای دارو، قاچاقچیان دارو، نهادهای وابسته به رهبری و سپاه پاسداران جست.

بنا به تخمین‌ها خرید گران‌ترین واکسن دنیا برای تمام جمعیت ۸۴ میلیونی ایران فقط به ۵ میلیاد دلار نیاز دارد. از این‌رو، با آن که خرید واکسن‌های مورد تأیید سازمان بهداشت جهانی، در مقایسه با هزینه‌های سرمایه‌گذاری بر ساخت و تولید انبوه واکسن هزینه کم‌تری دارد، سران ایران به بهانه‌های واهی از آن سر باز می‌زنند. از آن گذشته به نظر برخی کارشناسان بهداشتی ۹۸ درصد از مواد اولیه واکسن ایرانی نیز واردات خارجی است. واردات دارو در ایران عمدتاً در دست مافیای دارویی به نام “گروه دارویی برکت” از زیرمجموعه‌های “ستاد اجرایی فرمان امام” است که خود سهامدار حداقل ۱۸ شرکت دارویی دیگر است. خرید مستقیم واکسن از شرکت‌های سازنده یا کووکس مستلزم شفافیت در مبادلات مالی است که هلدینگ‌ها، شرکت‌ها و نهادهای اقتصادی ایران همواره از آن پرهیز می‌کنند. گذشته از آن خرید مستقیم واکسن، دست واسطه‌ها را قطع می‌کند که این نیز به ضرر مافیای دارویی است که از قِبل عقد قراردادها و دریافت ارز ۴۲۰۰ تومانی در هر معامله‌ای رسماً میلیون‌ها دلار سود به جیب می‌زنند و غیر رسمی میلیون‌ها دلار ارز دریافتی را غیب می‌کنند. رخدادی که در تمامی معاملات غیرشفاف و غیرمستقیم بارها و بارها شاهد بوده‌ایم.

بی‌تردید مقادیری واکسن‌های مؤثر و استاندارد وارد ایران خواهد شد. اما این واکسن‌ها نصیب سران رژیم و آقازاده‌ها و بستگان خواهند شد. طبق مشاهدات از هم اکنون بازار سیاه واکسن در ایران به وجود آمده است که تنها قشر مرفه از پس قیمت‌های هنگفت آن برخواهد آمد.

واقعیت آن است که سلامت و بهداشت مردم هیچ‌گاه در اولویت‌های رژیم جمهوری اسلامی نبوده است. جمهوری اسلامی می‌کوشد با آمارسازی و ناچیز جلوه دادن میزان ابتلا و مرگ و میر مردم را فریب دهد. می‌کوشد از سویی اهداف سیاسی و مذهبی خود را پیش برد و از سویی دیگر با عدم خرید واکسن، بی‌کفایتی و بی‌توجهی خود به جان و سلامت مردم را پنهان سازد. اگرچه، کرونا برای آنان تبدیل به “نعمت الهی” دیگری نیز شده است، چرا که قیام آبان ۹۸ و احتمال وقوع امواج سهمگین‌تری از اعتراضات و اعتصابات، سران رژیم را به لرزه انداخته بود. اما اکنون در حالی که رژیم به سرکوب ادامه می‌دهد و هر روز آن را گسترده‌تر می‌سازد، کرونا باعث گردیده بروز این امواج به تأخیر افتد. هرچند، شرایط زیستی و معاش مردم به درجه‌ای اسفناک و تحمل‌ناپذیر گشته که بر هراس از بیماری فائق آمده و هر روز شاهد تجمعات اعتراضی در گوشه و کنار کشور هستیم.

شیوع این بیماری در کشور و نحوه مدیریت و پاسخ‌گویی رژیم جمهوری اسلامی، در کنار انبوه معضلات و نابسامانی‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بار دیگر نشان می‌دهد که تا این رژیم در ایران بر سریر قدرت تکیه زده است، جز مرگ و بیماری و فقر و تبعیض و محرومیت چیزی نصیب توده‌های مردم نمی‌شود. نشان می‌دهد هر روزی که بر عمر ننگین و نکبت‌بار این رژیم افزوده شود شمار بیش‌تری از کارگران و زحمتکشان جان و سلامت جسمی و روانی، رفاه و آزادی، شادی و خوش‌کامی خود را از دست می‌دهند.

باید به اعتراض عمومی برخاست و به این وضعیت پایان داد .باید جنایت‌کاران حاکم را به محاکمه کشید که به کدامین حق برای زندگی و سلامت ۸۴ میلیون نفر تصمیم می‌گیرند و آنان را به کام بیماری و مرگ سوق می‌دهند. باید پرسید به کدامین حق ثروت و رفاه را بهره خود و فقر و محرومیت را به اکثریت عظیم مردم تحمیل می‌کنند. تنها راه پاسخ‌طلبی نیز اعتراضات و اعتصابات گسترده و سراسری است. دهان این یاوه‌گویان را بایستی با مشت‌های آهنین در کارخانه‌ها، در دانشگاه‌ها، در خیابان ‌ها، در مدارس و در هر کوی و برزنی درهم کوبید، چرا که دوزخی سوزان‌تر از دوزخ برساخته‌ی جمهوری اسلامی وجود ندارد.

متن کامل نشریه کار شماره  ۹۰۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.