جمهوری اسلامی دشمن مردم، دشمن طبیعت، دشمن زندگی

آلودگی بی‌سابقه‌ی هوای بسیاری از شهرهای بزرگ کشور در روزهای اخیر نه تنها یک معضل بزرگ برای ساکنان آن شهرها و حاشیه‌نشینان‌‌شان به ارمغان آورده و زندگی روزمره آن‌ها را تحت‌تاثیر قرار داده است، بلکه این سوال‌ها نیز برای مردم بوجود آمد که چرا به رغم محدودیت‌های کرونایی، هوای کشور به‌ویژه هوای شهرهای بزرگ تا این حد آلوده هستند؟!! چرا ایران تنها کشوری در جهان است که آلودگی هوا در شرایط پاندمی کرونا در آن افزایش یافته است؟!! سوالاتی اعتراضی که مقامات جمهوری اسلامی را به واکنش‌های متعدد و تناقض‌گویی‌های مکرر واداشت. اعتراضات حتا در شبکه‌های مجازی به راه افتادن کمپین “مازوت نسوزانید” منجر گردید و یکی از فعالان محیط زیست در کانال تلگرامی خود در رابطه با آلودگی هوا نوشت: “کرونا نبود، تلفات امسال آلودگی هوا در ایران به ۲۰۰ هزار ایرانی می‌رسید”.

در روزهای گذشته و هنگامی که شاخص کیفیت هوا (Air quality index) در تهران به ۱۵۳ رسید، استاندار تهران وادار شد تا در روز ۱۳ دی‌ماه از هیات وزیران خواستار تعطیلی دو روزه تهران شود، خواستی که مورد توجه مقامات جمهوری اسلامی قرار نگرفت و رحمانی وزیر کشور به صراحت آن را رد کرد. بعد از آن نیز در حالی که آلودگی هوا روز به روز بدتر شد، جمهوری اسلامی برای خواباندن صداهای اعتراض مردم و کم اهمیت جلوه دادن معضل آلودگی هوا شاخص کیفیت هوا در تهران را ۱۴۸ اعلام کرد که به مفهوم ناسالم بودن هوا برای گروه‌های خاص است. این در حالی‌ست که مجید فراهانی عضو شورای شهر تهران روز دوشنبه ۱۵ دی‌ماه شاخص کیفیت هوای تهران را ۱۵۲ اعلام کرده و گفته بود: “امروز و فردا احتمال رسیدن آن به بالای ۱۶۰ و شرایط بسیار خطرناک وجود دارد”. لازم به توضیح است که اگر شاخص کیفیت هوا به ۱۵۱ و بالاتر برسد، هوا برای همگان ناسالم است و بنابراین نه فقط سالمندان و نه فقط بیماران خاص و کودکان، بلکه انسان‌های سالم نیز نباید از خانه بیرون بیایند و برای همین بود که درخواست تعطیلی تهران مطرح شده بود. اما جمهوری سرمایه‌داران که حاضر به تعطیلی کارخانه‌ها و کم شدن سود سرمایه‌داران نیست و در رابطه با شیوع کرونا نیز آن را نشان داد، به گفته‌ی وزیر کشور تصمیم گرفت معضل آلودگی هوا را “با کمترین هزینه” حل کند، یعنی با قربانی کردن کارگران و زحمتکشان.

هم اکنون نه فقط مردم شهرهای بزرگ هم‌چون تهران، تبریز، اصفهان و اهواز با این مشکل بزرگ دست و پنجه نرم می‌کنند، بلکه بسیاری از دیگر شهرها از جمله قریب به اتفاق شهرهای استان‌ تهران به‌ویژه ورامین، شهریار و پاکدشت نیز با این معضل روبرو هستند. به‌طوری که به اعتراف سازمان هواشناسی هوای این شهرها نیز برای تمامی گروه‌های سنی ناسالم شده بود. به واقع جمهوری اسلامی کار را به جایی کشانده که دیگر حتا هوایی برای نفس کشیدن مردم باقی نمانده است.

به‌گفته‌ی محمدصادق حسنوند رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران، در ایران سالانه ۴۰ هزار نفر براثر پیامدهای آلودگی هوا جان خود را از دست می‌دهند (خبرگزاری ایرنا). هم‌چنین آلودگی هوا در شرایط اپیدمی کرونا، باعث مرگ بیشتر بیماران کرونایی گردیده است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که قربانیان آلودگی هوا در سال ۹۹ از ۴۰ هزار نفر نیز به مراتب فراتر خواهد رفت.

علیرضا زالی “فرمانده عملیات مقابله با کرونا تهران” ضمن تایید این موضوع در نشست هفته گذشته کمیته اضطرار آلودگی هوای استان گفت: “از طرفی ماندگاری ویروس کرونا در شرایط وارونگی و آلودگی هوا افزایش می‌یابد، از طرف دیگر به خاطر آسیب سیستم تنفسی بر اثر آلودگی، فرد در برابر ویروس ضعیف‌تر می‌شود”.

عباس شاهسونی رئیس گروه سلامت هوا و تغییر اقلیم وزارت بهداشت نیز از پژوهشی در داخل کشور خبر داد که نشان‌گر رابطه مستقیم افزایش غلظت ذرات معلق در هوا و موارد فوت براثر ابتلا به کرونا را اثبات می‌کند. براساس این پژوهش اگر هوا آلوده نبود از ۱۲ هزار نفری که در فاصله اول آذر تا هفته گذشته براساس آمارهای رسمی از بیماری کرونا درگذشته‌اند حدود ۱۸۰۰ نفر زنده می‌ماندند.

مرگ و میر زودرس اما تنها معضل آلودگی هوا نیست. به‌گفته‌ی حسین شهیدزاده مدیرعامل شرکت کیفیت هوای تهران: “طبق گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۱۸ خسارات ناشی از آلودگی هوا تنها در تهران سالانه دو میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار برآورد شده بود، یعنی روزانه ۷ میلیون دلار”. خساراتی که می‌توانست با اقداماتی هم‌چون نوسازی پالایشگاه‌ها و غیره که هزینه چندان بیشتری نداشت از آن جلوگیری کرد.

مقامات جمهوری اسلامی اگرچه ابتدا سعی کردند تا برای انحراف افکار عمومی بار دیگر تقصیر آلودگی هوا را به گردن مردم انداخته و هم‌چون وزیر نفت آن را به استفاده بیشتر از گاز خانگی ربط دهند. اما هیچ‌کدام از این توجیهات مضحک نمی‌توانست توضیح دهد که چرا ایران تنها کشوری‌ در جهان است که در شرایطی که جهان با پاندمی کرونا روبروست به این مساله دچار شده است؟!! به همین دلیل نیز جسته و گریخته مجبور به اعتراف شدند که استفاده از مازوت (نفت سیاه) در نیروگاه‌ها و برخی از دیگر صنایع هم‌چون ریخته‌گری‌ها منجر به افزایش آلودگی هوا گردیده است.

در این مرحله مقامات جمهوری اسلامی سعی کردند تا این بار تقصیر را به گردن دشمن خارجی انداخته و هم‌چون رئیس سازمان محیط زیست مدعی شدند “به دلیل تحریم‌ها مازوت را نمی‌توان صادر کرد و مجبور به استفاده در داخل هستیم”. اما این نیز دروغی بیش نبود. همگان می‌دانستند که فروش نفت خام با تحریم روبروست و همین الان هم جمهوری اسلامی بنزین و دیگر محصولات نفتی را صادر می‌کند که یکی از کشورهایی که بنزین تولید شده در پالایشگاه‌های ایران به آن صادر می‌شود سوریه است.

در واقع علت اصلی صادر نشدن مازوت نه تحریم‌ها بلکه نداشتن خریدار است. مازوت (نفت کوره) یکی از سوخت‌های فسیلی است که گوگرد بالایی دارد و به دلیل آسیب‌هایی که به محیط زیست می‌زند استفاده از آن شدیدا در حال کاهش است و حتا برخی از کشورها استفاده از آن را ممنوع کرده‌اند. برای نمونه سازمان بین‌المللی دریانوردی IMO استفاده از مازوت برای کشتی‌ها در آب‌های بین‌المللی را ممنوع کرده است. اما جدا از این مساله، کیفیت مازوت تولیدی پالایشگاه‌های کشور به دلیل بالا بودن گوگرد آن، یک دلیل دیگر نبود خریدار است.

میزان گوگرد در مازوت‌های تولید شده ایران ده‌ها برابر استاندارد جهانی است و از همین رو خریداری نیز برای آن پیدا نمی‌شود. به گفته‌ی کلانتری رئیس سازمان محیط زیست (۱۴ دی روزنامه همدلی) “براساس گزارش معاونت محیط زیست انسانی مقدار سولفور موجود در گازوئیل‌ها در بیشتر موارد بالای هزار ppm بوده است در حالی که استاندارد آن پنجاه ppm است و مازوت خیلی بدتر است. مازوت ما بالای ۲۰ هزار یا حتا۳۰ هزار ppm سولفور (گوگرد) دارند”!!!

اما این هنوز پایان ماجرا نیست. پالایشگاه‌های ایران به دو دلیل یک فن‌آوری پایین و دوم قدیمی بودن پالایشگاه‌ها که براساس برآورد مرکز پژوهش‌های مجلس از ده پالایشگاه ایران ۷ پالایشگاه اساسا عمر مفیدشان به پایان رسیده، میزان تولید مازوت آن‌ها از نفت خام بسیار بالا است. برای نمونه در حالی که پالایشگاه‌های امارات تنها ۵/ ۴ درصد نفت خام‌ را به مازوت تبدیل می‌کنند، پالایشگاه‌های ایران به نوشته روزنامه خراسان به طور متوسط ۳۰ درصد از نفت خام را تبدیل به مازوت می‌کنند. در برخی از پالایشگاه‌ها هم‌چون پالایشگاه آبادان و کرمانشاه این نسبت به ۴۰ درصد می‌رسد!!! به عبارت دیگر با توجه به وضعیت پالایشگاه‌های ایران اگر نفت خام به فروش رود و به جای آن بنزین وارد شود از لحاظ اقتصادی بهتر است چرا که ۳۰ درصد نفت خام عملا نه تنها ارزش خود را از دست می‌دهد، بلکه به یک معضل زیست‌محیطی تبدیل می‌شود. به‌گفته‌ی رئیس سازمان محیط زیست شرایط به گونه‌ای است که کسی حتا رایگان نیز مازوت را از ایران نمی‌خرد!!! جدا از آن‌که بهای مازوت در هر بشکه ۳ دلار و نفت خام هر بشکه به بالای ۵۰ دلار رسیده است!!!

به همین دلیل به گفته‌ی زنگنه وزیر نفت و کلانتری رئیس سازمان محیط زیست و معاون روحانی “انبارها از مازوت پر شده و چاره‌ای جز استفاده از مازوت در نیروگاه‌ها و صنایع وجود ندارد… چرا که اگر بنزین تولید نشود کشور با معضل دیگری روبرو می‌شود”. کلانتری در همان گفت‌وگو با روزنامه همدلی به تاریخ ۱۴ دی حتا استفاده از مازوت را یک موضوع امنیتی نامید. به عبارت روشن‌تر به دلیل پر شدن انبارها از مازوت، جمهوری اسلامی از ریه مردم برای انبار کردن مازوت تولیدی پالایشگاه‌ها استفاده می‌کند!!!

به اعتراف مدیرکل شرکت برق حرارتی “تنها ۴۰ درصد سوخت مورد نیاز نیروگاه‌ها از خوراک گاز تامین و برای ۶۰ درصد دیگر از گازوییل و مازوت استفاده می‌شود”، این در حالی‌ست که در سال‌های گذشته خوراک گاز سهم بسیار بیشتری از سوخت نیروگاه‌ها را داشت. حتا در سال ۲۰۱۹ که استفاده از مازوت و گازوئیل در نیروگاه‌ها نسبت به سال‌های قبل از آن به شدت افزایش یافته بود، ۶۳ درصد سوخت نیروگاه‌های برق از گاز تامین می‌شد. علاوه بر این گوگرد بالای مازوت مصرفی در نیروگاه‌های برق، باعث تخریب لوله‌ها در نیروگاه‌ها و مستهلک ‌شدن تجهیزات نیروگاهی و کاهش عمر مفید آن‌ها می‌شود که این نیز خود معضل دیگری است، آن‌هم نیروگاه‌هایی که بسیاری از آن‌ها به دلیل عدم نوسازی و غیره با راندمان پایینی مشغول کار هستند، از جمله نیروگاه ری که میزان واقعی تولید برق به نصف ظرفیت اسمی آن رسیده است.

البته استفاده از تمامی ظرفیت پالایشگاه‌ها در “تصفیه نفت خام” تنها به دلیل نیازهای داخلی نیست. جمهوری اسلامی هم‌چنین برای نیازهای ارزی خود بنزین، برق و گاز را صادر می‌کند و بدین ترتیب مازوت باز هم بیشتری تولید و مصرف می‌کند و چیزی که برای‌اش مهم نیست محیط زیست، آلودگی هوا و جان مردم است.

براساس برآورد “پروژه جهانی کربن” (The Global Carbon Project (GCP ایران ششمین تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای در جهان بعد از چین، آمریکا، هند، روسیه و ژاپن در سال ۲۰۱۹ بوده است (سال ۲۰۱۸ هفتمین کشور). اگر به حجم اقتصاد ایران و جمعیت کشور نگاهی شود، متوجه می‌شویم که ایران نسبت به جمعیت و حجم اقتصاد خود در واقع بیشترین گازهای گلخانه‌ای را تولید می‌کند، غیرقابل مقایسه با آلمان آن‌هم با جمعیتی حدودا مشابه اما با اقتصادی چندین برابر ایران. گازهایی که سوخت‌های فسیلی هم‌چون مازوت نقش مهمی در تولید آن دارند، گازهایی که تولید آن‌ها توسط انسان‌ها یکی از نتایج‌اش گرم شدن کره زمین و افزایش بیابان‌ها و کویرهاست و ایران به دلیل طبیعت و موقعیت جغرافیایی‌اش یکی از کشورهایی‌ست که بیشترین آسیب را از این مساله می‌بیند!!! با این شرایط و استفاده بیشتر از مازوت و گازوئیل آن‌هم با میزان گوگرد ده‌ها برابر استاندارد، طبیعی‌ست که در سال ۲۰۲۰ انتشار گازهای گلخانه‌ای در ایران افزایش یافته باشد.

اما چرا جمهوری اسلامی به عنوان یک دولت سرمایه‌داری، حتا در حد همین دولت‌های سرمایه‌داری نمی‌تواند با معضل آلودگی هوا مقابله کند؟! جمهوری اسلامی جمهوری غارتگران، دزدان و فاسدان است، حکومتی که با سیاست‌هایش مردم ایران را به فقری رنج‌آور محکوم کرده است. واقعیت این است که پالایشگاه‌ها، نیروگاه‌ها و دیگر صنایع ایران یا قدیمی و از کار افتاده هستند و یا از تکنولوژی ۳۰ تا ۴۰ سال قبل بهره می‌گیرند. علت آن عدم سرمایه‌گذاری در این زمینه‌هاست. جمهوری اسلامی ترجیح می‌دهد تا پول‌هایی را که بدست می‌آورد خرج سپاه پاسداران، دستگاه‌های عریض و طویل مذهبی و شبه‌نظامیان هم‌چون حزب‌الله لبنان و غیره بکند تا خرج نوسازی پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌ها. چرا که برای جمهوری اسلامی هیچ چیز بالاتر از حفظ موجودیت‌اش اهمیت ندارد و بر این گمان است که می‌تواند تا ابد با تکیه بر سرنیزه بر کارگران و زحمتکشان ایران حکومت کند و برای همین نه واکسیناسیون همگانی، رایگان و مطمئن (واکسنی که به تایید سازمان بهداشت جهانی رسیده باشد) برایش مهم است و نه آلودگی هوا. این‌ها زمانی مهم می‌شوند که مردم بپا خیزند و جمهوری اسلامی خود را در محاصره مردم به پا خاسته ببیند.

به عبارت دیگر آلودگی هوا و مرگ و میر زودرس و دیگر نتایج آن برای مردم و کشور و محیط زیست و طبیعت ، یکی دیگر از نتایج سیاست‌های جنایتکارانه جمهوری اسلامی است، حکومتی که در جنایت و فساد از همه‌ی حکومت‌های حال حاضر جهان با فاصله زیاد پیشی گرفته است و برای پایان دادن به تمامی این مصائب راهی جز سرنگونی این حکومت جبار برای کارگران و زحمتکشان ایران وجود ندارد. سرنگونی دولت سرمایه‌داری جمهوری اسلامی و برپایی حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان، تنها راه رهایی از شر مصائبی‌ست که حکومت اسلامی برای مردم ایران به بار آورده است.

متن کامل نشریه کار شماره  ۹۰۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.