افغانستان، مرگبارترین نقطه جهان برای غیرنظامیان

در حمله‌ی تروریست‌های اسلامی در روز دوشنبه ۱۲ آبان به دانشگاهی در کابل ۳۵ دانشجو کشته و حدود ۵۰ نفر زخمی شدند. سوم آبان نیز در حمله‌ی دیگری به یک مؤسسه آموزشی به نام “کوثر دانش” دست‌کم ۱۸ تن کشته و ۵۷ نفر زخمی شده بودند.

به گزارش سازمان ملل در ۹ ماهه اول سال جاری در حدود ۶۰۰۰ غیرنظامی کشته یا مجروح شده‌اند. همچنین در این گزارش آمده است طالبان مسئولیت ۴۵ درصد از تلفات و صدمات به غیرنظامیان، نیروهای دولتی ۲۳ درصد و نیروهای خارجی ۲ درصد را بر عهده داشته‌اند. مسئول ۳۰ درصد از این صدمات نیروهای داعش یا عوامل هوادار یا مخالف دولت بوده‌اند. همچنین “اداره بازرسی ویژه در امور بازسازی افغانستان” در گزارش خود به کنگره آمریکا اعلام می‌کند در ۳ ماهه‌ی اخیر (ماه‌های ژوئیه، اوت و سپتامبر) در مقایسه با سال قبل تعداد حملات تروریستی به نیروهای نظامی و غیرنظامی ۵۰ درصد افزایش یافته است. همچنین در این گزارش آمده است که در ۲۵۶۱ حمله به غیرنظامیان طی سه ماه گذشته، ۸۷۶ تن کشته شده‌اند. گزارش‌های حاکی از افزایش عملیات تروریستی،  زمانی روی داده است که دولت ایالات متحده با طالبان در ماه فوریه ۲۰۲۰ (۱۰ اسفند ۱۳۹۸) توافق‌نامه صلح امضا کرده است و گفتگوهای “صلح” میان دولت افغانستان با طالبان معروف به “گفتگوهای بین‌الافغانی” از ۱۲ سپتامبر (۲۲ شهریور) آغاز شده‌اند.

در کشتار اخیر در دانشگاه کابل، دولت افغانستان ادعا کرده است، طالبان مسئول این عملیات بوده است. اما طالبان این ادعا را رد کرده، و داعش مسئولیت آن را پذیرفته است. طبق یکی از موارد توافق‌نامه میان آمریکا و طالبان، طالبان نباید اجازه دهد از خاک افغانستان علیه امنیت آمریکا و متحدان آن عملیاتی صورت گیرد. همچنین در بیانیه مشترک دولت افغانستان با طالبان آمده است که آمریکا با رضایت و تأیید افغانستان علیه داعش و القاعده عملیات نظامی انجام خواهد داد. گرچه طالبان وجود ارتباط با القاعده را تکذیب می‌کند، اما طبق گزارش “کمیته تحریم شورای امنیت سازمان ملل” میان القاعده، داعش و طالبان، حتا پس از امضای توافق‌نامه میان آمریکا و طالبان، روابط نزدیکی برقرار است. لازم به یادآوری است که در حال حاضر نزدیک به ۲۰ گروه اسلام‌گرای شبه نظامی (حتا غیرافغان) در مناطق تحت کنترل طالبان یا مناطق مورد ستیز حضور دارند که هر یک با طالبان پیوندهای خاصی دارند؛ از جمله پیوندهای عملیاتی، ایدئولوژیک یا اقتصادی و هیچ یک از این نیروها نمی‌توانند بدون اجازه طالبان دست به عملیات بزنند. اطلاعاتی که مسلماً در اختیار دولت آمریکا نیز قرار دارند. پس تفاوتی ندارد طالبان مسئول مستقیم این عملیات باشد یا تروریست‌های داعشی. تنها تفاوت شاید از نظر افکار عمومی افغانستان و افکار عمومی جهان نسبت به طالبان در زمانی است که گفتگوهای به اصطلاح صلح در جریان است.

بنا به گزارش “ژورنال جنگ طولانی” (از پروژه‌های “بنیاد دفاع از دمکراسی” مستقر در واشنگتن) هم‌اکنون ظاهراً ۳۰ درصد از ۴۰۷ ناحیه افغانستان در کنترل دولت، ۲۰ درصد در دست طالبان است و برای سلطه بر سایر نواحی، دولت، طالبان و هم‌پیمانانش در ستیزند.

معاون اول ریاست جمهوری افغانستان پس از حمله به دانشگاه در یک پست فیس‌بوکی نوشت: “حمله بر دانشگاه کابل برای ما یک ناکامی استخباراتی و فاجعه انسانی است.” اما این “ناکامی استخباری” در کابل و مناطق تحت کنترل دولت استثناء نیستند. بروز “ناکامی‌های استخباری” متعدد نشان از ناتوانی دولت در حفظ امنیت جانی شهروندان و هم‌چنین وجود همدستی‌هایی میان مقامات ارشد و نیروهای امنیتی افغانستان با تروریست‌های اسلامی دارد. جای تعجبی هم نیست. دولتی که خود را “دولت جمهوری اسلامی افغانستان” می‌خواند و عده‌ای سیاستمدار مرتجع اسلامی به همراه آخوندهای افغان کنترل آن را در دست گرفته‌اند، نمی‌توانند فاقد پیوند با نیروهای اسلام‌گرای خارج از دولت باشند. در حالی که روزانه مردم افغانستان قربانی “ناکامی‌های استخباری” دولت بی‌لیاقت و فاسد جمهوری اسلامی افغانستان می‌شوند سران حاکم از سویی درگیر رقابت و نزاع‌ بر سر سهم خود از قدرت هستند و از سویی دیگر نگران طالبان ، رقیب زیاده‌جویی که در صدد راندن آنان از قدرت یا حداقل لقمه بزرگی از این خوان گسترده است. انگیزه تمامی این نزاع‌ها نیز، دستیابی به قدرت و کنترل بر منابع مالی و بهره‌وری از این خوان یغماست.

در میان توجه و تمرکز افغان‌ها و جامعه بین‌الملل بر سر “مذاکرات بین‌الافغانی”، “اداره بازرسی ویژه در امور بازسازی افغانستان” گزارشی منتشر کرد که از نظرها دور ماند. در این گزارش آمده است که ۳۰ درصد (تقریبا ۱۹ میلیارد دلار) از ۶۳ میلیارد دلاری که آمریکا از سال ۲۰۰۲ برای بازسازی افغانستان هزینه کرده است، ناپدید شده، اتلاف شده، کلاهبرداری و مورد سوء استفاده قرار گرفته است. تنها در فاصله سال‌های ۲۰۱۹ – ۲۰۱۸، بنا به این گزارش، تقریبا ۸ / ۱ میلیارد دلار اختلاس شده است. پیش از این نیز دولت آمریکا چنین گزارش‌هایی دریافت کرده است و با وجود این به حمایت و پشتیبانی از دولت دست‌نشانده و سیاستمداران فاسدش ادامه می‌دهد. البته لازم به یادآوری است که هزینه‌های آمریکا در افغانستان تنها به دلیل اهداف “انسان‌دوستانه” نیست، بلکه منافع سیاسی، نظامی و اقتصادی معینی را در این کشور پیگیری می‌کند که پرداختن به تمامی این جنبه‌ها در این مقاله نمی‌گنجد.

فسادی چنین ریشه‌دار و سیستماتیک در میان سران حاکم بر جمهوری اسلامی افغانستان در حالی است که به جز عدم امنیت جانی، مردم افغانستان دچار فقر و فلاکت طاقت‌فرسایی هستند. پس از سال ۲۰۰۰، به گفته وزارت اقتصاد این کشور، ۵۵ درصد از مردم زیر خط فقر زندگی می‌کردند. در ۲۰۱۴ و در پی تشدید درگیری‌ها بر تعداد مردم آواره و بی‌خانمان افزوده شد. بر اثر بیکاری، ده‌ها هزار تن در جستجوی کار ناچار به ترک کشور شدند. تنها در سال ۲۰۱۹، درگیری‌ها موجب آوارگی ۳۵۵ هزار نفرشد. مهاجرت‌های داخلی منجر به افزایش سطح بیکاری و در نتیجه فقر غذایی شده است. طبق “ایندکس فقر چندجانبه افغانستان، ۲۰۱۷ – ۲۰۱۶” ۷ / ۵۱ درصد افغان‌ها دچار فقر چندجانبه هستند که از ۱۲ درصد در کابل تا ۸۱ درصد در ولایت بادغیس متغیر است. این فقر در تمامی مناطق روستایی افغانستان (محل سکنای ۷۰ درصد از جمعیت کشور) ۸۳ درصد است. تقریبا نیمی از دختران و زنان (۴۸ درصد) بالای ۱۰ سال بی‌سوادند. ۲۵ درصد زنان به خدمات پزشکی دوران بارداری و زایمان دسترسی ندارند. ۲۵ درصد افغان‌ها دچار شوک‌های روانی ناشی از عدم امنیت هستند. ۳۲ درصد اعضای خانوارهایی هستند که از هر ۶ نفر یک نفر شاغل است. ۲۳ درصد خانوارها فاقد نان‌آور هستند. سیلاب‌ها و خشکسالی‌ها بر وضعیت وخیم معیشتی مردم افزوده است. موارد متعدد دیگری از مصایب مردم را می‌توان به این سیاهه افزود.

این وضعیت مردم است در حالی که سران مرتجع دولتی با رهبران تروریست‌های طالبان مشغول چانه‌زنی بر سر مشارکت در قدرت یا سهم‌بری از آن هستند. البته در این میان با تکیه هر دو طرف بر “قوانین شرعی” از معامله بر سر مسایل “خُردی” چون “حقوق زنان”، “حقوق بشر” و “حقوق شهروندی” ابایی ندارند. مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا نیز در مراسم افتتاحیه مذاکرات صلح افغانستان گفت: “انتخاب سیستم سیاسی آینده شما، انتخاب شماست” و دست آنان را باز گذاشت. یعنی پس از گذشت تقریباً ۱۹ سال از حمله نظامی آمریکا به افغانستان و اشغال نظامی آن به بهانه “حقوق زنان” و “ره‌آورد دمکراسی”، سرنوشت افغان‌ها به دولت دست‌نشانده و فاسد اسلامی و رقبای تروریست اسلامی واگذاشته شد. در این میان، بی‌اعتنا به سرنوشت و جان و امنیت مردم افغانستان، تنها خواسته آمریکا تأمین امنیت سربازان آمریکایی و حفظ روابط “مثبت” و “همکاری‌‌های اقتصادی برای بازسازی” در افغانستان آینده است.

دولت آمریکا همچنین در پی امضای توافق‌نامه با “تروریست‌های طالبان” که بهانه‌ی حمله‌ی نظامی سال ۲۰۰۱ آمریکا به افغانستان بود، شرکای آینده قدرت را به دولت افغانستان تحمیل کرد. از جمله مفاد این توافق‌نامه “آزادی ۵۰۰۰ زندانی طالبان” بود که دولت افغانستان با تعلل و اکراه به ناچار به آن تن داد. این در حالی بود که چند صد نفر از آنان به جرائمی به جز شرکت در درگیری‌های نظامی با نیروهای دولتی زندانی شده بودند. این شرط، طالبان را ترغیب کرد تا بر حملات نظامی خود و عملیات تروریستی علیه شهروندان افغان بیفزایند تا دولت در تنگنای بیش‌تری قرار گرفته و امتیازات هر چه بیش‌تری کسب کنند. این نیز تعجب‌برانگیز نیست. در فاصله سال‌هایی که مجاهدین اسلامی با حمایت ایالات متحده و چند کشور اسلامی علیه نیروهای اشغالگر شوروی می‌جنگیدند هر دو طرف مرتکب جنایت جنگی شدند. با عقب‌نشینی نیروهای شوروی از افغانستان جنگ بین گروه‌های مختلف مجاهدین درگرفت و بر جنایات جنگی آنان افزوده شد. طی این درگیری‌ها بین سال‌های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ نزدیک به ۵۰ هزار غیر نظامی کشته شدند. در میانه این خشونت و خونریزی طالبان متولد شد که در سال ۱۹۹۶ کابل را تصرف کردند و در اوت ۱۹۹۸ بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ غیرنظامی از گروه قومی “هزاره” را در مزارشریف اعدام کردند. در سال ۲۰۰۷ رهبران مجاهدین که در پی طالبان به قدرت رسیده بودند، در مجلس، جنایات جنگی خود را ماست‌مالی و مجرمانی که خود باشند را “عفو” کردند. اکنون نیز بار دیگر از سوی دولت آمریکا و دولت افغانستان به گروه تروریست طالبان که مسئول قتل و مصدومیت ده‌ها هزار نفر از مردم افغانستان است مصونیت از مجازات اعطا شده است. پس به چه دلیل طالبان باید از تنها ابزار خود، یعنی کشتار مردم افغانستان، برای اعمال فشار به همدستان سابق جنایتکار خود چشم‌پوشی کند، زمانی که مجازاتی در پی ندارد، حتا یک عذرخواهی خشک و خالی از مردم؟ گو آن که نیروهای امنیتی این دولت نیز در ۲۳ درصد از تلفات و صدمات به غیرنظامیان سهیم‌اند و در نتیجه متهم به جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت.

با آن که مردم بسیاری جان خود را از دست داده‌اند، خانوارهای بسیاری سوگوار عزیزان خود هستند، بسیاری معلول و از کار افتاده شده‌اند، بسیاری آواره گشته‌اند، بخش عظیمی از مردم افغانستان، با وجود معضلات متعدد دیگر، تنها برای تأمین امنیت جان خود و عزیزان‌شان حاضر به سکوت در برابر جنایات این دار و دسته‌‌اند. اما نه آن گروه که از جان مردم مایه می‌گذارد تا قدرت را به چنگ آورد، برای جان مردم اندک پشیزی قائل است و نه دار و دسته حاکم به امنیت آنان اهمیتی می‌دهد. پس بر خود مردم است برای پایان دادن به شرایطی که “مرگبارترین نقطه جهان برای غیرنظامیان” نام گرفته است وبرای تأمین امنیت جانی خود، متشکل و مسلح شوند و به دفاع از خود برخیزند. این تنها راه حفظ امنیت جان و زندگی‌شان است. با آن که اکنون بسیاری به “صلح” دل بسته‌اند، اما باید از هم اکنون بدانند حتا در صورت توافق این دار و دسته‌های جنایتکار و برقراری “صلح”، این “صلحی”ست بسیار ناپایدار بین آنان، و نه “صلح” آنان با توده‌های مردم افغانستان.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۹۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.