یکی از نهادهای رژیم که وظیفه جعل آمار را در خدمت دروغپردازی طبقه حاکم برعهده دارد، مرکز آمار ایران است.
این نهاد دولتی در گزارش مهرماه خود در مورد نرخ تورم اعلام کرد: “در مهرماه ۹۹ تورم نقطهای به ۴ / ۴۱ درصد، تورم ماهانه به ۷ درصد و تورم سالیانه به ۲ / ۲۷ درصد رسید.”
اما مردمی که در این یک سال شاهد افزایش بهای تقریباً تمام اجناس مصرفی روزمره و وسایل خانگی و با دوام، به دو و گاه چند برابر بودهاند، وقتی که آمار ۲۷ درصدی نرخ تورم سالانه را از مرکز آمار ایران میشنوند، تعجبی نخواهند کرد، چرا که میدانند وظیفه مرکز آمار ایران، همچون دیگر نهادها و موسسات دولتی، جعل آمار در خدمت اهداف و مقاصد رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی است. بی اعتباری و رسوائی این به اصطلاح مرکز آمار در میان مردم اکنون به جائی رسیده که چند روز پیش خبرگزاری ایلنا گفتگوئی با رئیس این نهاد دولتی ترتیب داد تا از وی سئوال کند: “چرا مردم نرخ رسمی تورم را باور نمیکنند؟ ” ایشان البته پاسخی نداشت، جز این که بگوید: “موضوع بسیار مهم این است که عدهای بین تورم و گرانی تفاوتی قائل نمیشوند.”
اما چگونه ؟ وی پاسخ میدهد:”.وقتی میگوییم کالایی گران است یعنی در قیاس با سایر کالاها گران است یا در قیاس با کالای مشابه در منطقه دیگر گران است اما تورم به معنای درصدی تغییرات قیمت در یک کالا است.” بر طبق این استدلال رئیس مرکز آمار که معلوم نیست مدرکش را از کجا خریده است، اگر کالاهائی مثل گوشت گاو، گوسفند، مرغ یا روغن و حبوبات گران است، این گرانی از مقایسه آنها با لپه یا اتومبیل وغیره یا مقایسه با مناطق دیگر نتیجه میشود. یک ادعای حقیقتاً مضحک. در حالی که از نظر مردم گرانی همان افزایش قیمت هاست، به نحوی که دیگر نتوانند با مبلغ معینی پول که یک هفته، یک ماه پیش، یک یا چند کالا را تهیه میکردند، به همان مقدار پیشین، کالاها یا خدمات را خریداری کنند. تورم هم بر خلاف ادعای رئیس مرکز آمار” درصدی تغییرات قیمت در یک کالا” نیست، بلکه افزایش پیاپی قیمت کالاها در نتیجه سقوط ارزش پول است. اما گذشته از تعاریف بی بدیل رئیس مرکز آمار در مورد گرانی و تورم، ببینیم که او چگونه میخواهد نرخ تورم نقطهای ۴۱درصدی و نرخ تورم سالانه ۲۷ درصدی را نشان دهد. وی ” با اشاره به قیمت متوسط کالاها در شهریور امسال نسبت به شهریور سال گذشته گفت: ” قیمت هندوانه بیش از ۱۶۷ درصد، طلا بیش از ۱۶۶ درصد، پژو ۴۰۵ نزدیک به ۱۳۸ درصد، پرتقال وارداتی ۱۳۸ درصد ، تیبا ۵ / ۱۳۳ درصد، پراید ۴ / ۱۲۰ درصد، لیمو ۱ / ۱۱۸ درصد، برنج ۵ / ۱۰۹ درصد، گواهی امضاء ۶ / ۹۹ درصد، کدو سبز ۴ / ۸۴ درصد افزایش یافته است. در شهریور ماه سال ۹۹ نسبت به ماه مشابه سال قبل، متوسط قیمت بسیاری از کالاها با افزایش مواجه بودهاند از جمله برنج خارجی با ۱۰۹ درصد، عدس با ۱۳۷ درصد، لپه با ۱۱۹ درصد و برخی از اقلام کالایی با افزایش متوسط قیمت کمتری مواجه بودند از جمله گوشت قرمز گوسفند و گوساله و برخی اقلام کالایی متوسط قیمتشان کاهش داشته از جمله سیب زمینی و رب گوجه. کالاهای با دوام هم بیش از ۹۲ درصد افزایش قیمت داشتهاند.” از همین اقلامی که وی به آنها اشاره میکند و تقریباً عموم کالاها در یک سال گذشته با همین درصدها در افزایش قیمت مواجه بودهاند، روشن است که نمی توان رقمی حتی در حدود نرخ های اعلام شده مرکز آمار را درآورد.
اولاً- تمام کالاهای با دوام در این فاصله یک سال ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش یافتهاند. دقیقا به همان میزان که دلار افزایش یافته است. ثانیا- کمتر نمونهای از کالاهای مصرفی روزمره را می توان یافت که کمتر از ۱۰۰ درصد، در طول یک سال افزایش یافته داشته باشد. تا جائی که به بخش خدمات بر میگردد، افزایش قیمتها در برخی موارد، بین ۵۰ تا صد درصد بوده است. بنابراین غیر ممکن است که مرکز آمار از تورم سالانهای که قطعاً حدود ۱۰۰ درصد است، بتواند رقم ۲۷ درصد را به عنوان نرخ تورم سالانه یا ۴۱ درصد را به عنوان تورم نقطهای درآورد. فقط از عهده مرکز جعل آمار ایران ساخته است که نرخ تورم سالانه ۲۷ درصدی و نرخ ۴۱ درصدی نقطهای را در بیاورد. بنابراین خبرگزاری دولتی ایلنا مشکل بی اعتباری مرکز آمار را در میان مردم ایران برطرف نکرد، بلکه با این مصاحبه ، بی اعتباری این موسسه و آمارهای آن را افزایش داد. مردم کاملاً حق دارند که کمترین ارزشی برای آمار این نهاد دولتی نه فقط در مورد نرخ تورم، بلکه آمارهای دیگر آن از جمله نرخ بیکاری، نرخهای رشد اقتصادی و غیره، قائل نباشند. البته نا گفته نماند که این فقط مردم معمولی ایران نیستند که آمار مرکز آمار را جعلی و ساختگی میدانند، بلکه بسیاری از اقتصاددانهای خود رژیم نیز آنها را بی اعتبار میدانند.
در ایران اما اکنون دیگر جهش قیمتها، روزانه و هفتگی شده است. همه میدانند که در طول دو هفته اخیر برخی اقلام خوراکی مورد نیاز مردم نایاب و کمیاب شده و بهای بسیاری از کالاها در همین فاصله جهشی بیش از ۵۰ درصد داشته است. در گزارشهائی که برخی مطبوعات و خبرگزاری های رژیم در این چند روز انتشار دادند، عمق فاجعه ای که گرانی به بار آورده و زندگی کارگران و زحمتکشان را تباه کرده، آشکار است.
خبرگزاری دولتی فارس در گزارشی که از این گرانیها در منطقه ۱۹ تهران انتشار داد، نوشت: قیمت گوشت و انواع محصولات پروتئینی در بازار به شدت گران شده است، این قیمتها در هفته گذشته به یکباره رشد کرده است.
قیمت گوشت گوسفندی در هفته گذشته کیلویی ۱۲۵هزار تومان و گوشت گوساله ۹۰ هزار تومان بود که امروز در منطقه ۱۹ تهران به ترتب ۱۶۵ هزار تومان و ۱۲۰هزار تومان عرضه میشود. ماهی تیلاپیا ۱۱۰۰۰۰ ماهی قزلآلا ۴۳۰۰۰، مرغ ۲۴۶۰۰ ، فیله مرغ۴۸۵۰۰، کتف و بال ۲۹۰۰۰، قارچ ۲۷۵۰۰ تومان. قیمت هر کیلو مرغ دو هفته پبش زیر ۱۵هزار تومان و ماهی تیلاپیا در یکی دو ماه گذشته کیلویی ۷۰ هزار تومان بود. وقتی که در یک منطقه جنوبی تهران قیمتها چنین جهشی داشته باشد، قطعاً در مناطق دیگر این افزایش شدیدتر است.
یکی از مردم همین منطقه میگوید: “قیمتها چند برابر شده است اما حقوق ما ثابت مانده است. البته خیلیها هم بیکار هستند و به خاطر کرونا کارشان تعطیل شده است و نمیدانم که آنها چه میکنند.
شاید در منطقههای بالا که افراد با درآمد بالا و ثروتمند زیاد است و برای آنها این قیمتها چیزی نباشد چون به همان اندازه هم درآمد دارند، اما برای مناطق پایینشهر که بسیاری از آنها زندگیشان به یارانه ماهانهشان بستگی دارد، گذران زندگی بسیار سخت است.”
یک زن کارگر در گفتگو با خبرگزاری مهرمی گوید:” مردم توان خرید در این وضعیت گرانی را ندارند. شوهرم کارگر بوده و ماهانه کمتر از یک میلیون تومان درآمد دارد، با این درآمد باید اجاره خانه و قسط وام بدهیم و دیگر چیزی برای خرید میوه و یا مایحتاج ضروری نمیماند.”
قیمت روغن در همین چند روز تا ۴۰ درصد افزایش یافته است. نان نیز در طول دو هفته اخیر ۲۵ تا ۳۰ درصد افزایش قیمت داشته است.
در حال حاضر هر کیلو موز به قیمت ۱۹ هزار تومان، گوجه ۱۵ هزار تومان، سیب درجه یک از ۱۴ تا ۲۵ هزار تومان، گلابی ۲۵ هزار تومان ، پیاز پنج تا هفت هزار و ۵۰۰ تومان ، لیمو شیرین ۹ هزار تومان و لیمو ترش ۱۶ هزار تومان رسیده است.
اکنون گرانی میوه و سبزی به حدی افزایش یافته است که ” اگر آخر شبها به بازار روزهای سطح شهر سری بزنید مشاهده خواهید کرد که افراد زیادی برای خرید میوههای دور ریز میآیند. بسیاری از اقشار کم درآمد برای تأمین مایحتاج خود مجبور به خرید میوههای مانده در ته بساط فروشندگان هستند.”
دیگری میگوید:” دلمان به گوجه و املت خوش بود که همان را هم دیگر قدرت خریدش را نداریم.”
اما فقط در تهران نیست که بهای تعدادی از کالاهای مورد نیاز روزمره مردم در طول یک هفته جهش ۶۰ تا ۷۰ درصدی داشته است. در شهرستانها هم وضع بر همین منوال است، با این تفاوت که علاوه بر گرانی، برخی کالاها مثل مرغ و روغن، کمیاب هم هستند. در خراسان بهای هرکیلو مرغ به بیش از ۲۵ هزار تومان افزایش یافته و در برخی شهرهای این استان پیدا نمیشود.
خبرگزاری مهر از کرمان گزارش میدهد: روغن جامد و مایع در مغازهها کمیاب شده، نرخ اجناس اساسی و مصرفی جامعه به صورت پلهای در حال افزایش و نرخ مرغ هم به یکباره طی یک هفته از ۱۸ هزار تومان به ۲۶ هزار تومان رسیده است. قیمت هر کیلو گوجهفرنگی به بالای ۱۵ هزار تومان رسیده است.
داروها نیز بیش از صد درصد قیمت شان افزایش یافته است. یک بیمار دیابتی و قلبی میگوید: داروی قلبی را که هفت سال است استفاده میکنم نایاب شده و داروهای دیابت هم که تا قبل از این با قیمت ۱۱۰ هزار تومان تهیه میکردم پس از جستجوی فراوان در داروخانهها در این شرایط کرونایی ۲۸۰ هزار تومان خریداری کردم و متصدی داروخانه میگفت اگر این دارو را تهیه نکنید قیمتها تا ۳۰ درصد افزایش مییابد.
یکی از فروشندگان سوپرمارکت در گفتگو با خبرنگارمهر با نشان دادن قیمت یک ظرف ماست میگوید: الآن قیمت پشت این کالا ۳۲ هزار تومان است، سه روز قبل همین کالا با درج قیمت ۲۸ هزار تومان فروخته میشد، قیمت این کالا در تیرماه ۱۹ هزار و ۴۰۰ تومان بود.
جمهوری اسلامی به تمام معنا برای مردم زحمتکش فاجعه به بار آورده است. از هم گسیختگی اوضاع اقتصادی در ایران، وضعیتی را پدید آورده که روزمزه ارزش ریال سقوط میکند و پی در پی بهای کالاها و مایحتاج مورد نیاز تودههای کارگر و زحمتکش افزایش مییابد. نتیجتاً دستمزد واقعی کارگران مدام کاهش مییابد. اگر یک کارگر فرضاً در آبان ماه سال گذشته ماهانه ۴ میلیون تومان به عنوان دستمزد دریافت میکرد، اکنون این ۴ میلیون به ۲ میلیون کاهش یافته است. چرا که در واقعیت با همان ۴ میلیون اسمی، در عمل فقط میتواند نیمی از کالاهائی را که یک سال پیش میخرید، به دست آورد. وقتی که هزینه اجاره مسکن و هزینه های صرفاً جانبی فرزندان این خانواده را در نظر بگیریم، عملاً چیزی برای خورد و خوراک و لباس هم باقی نمیماند. این ماجرائی است که سال به سال در حال رخ دادن است. کارگران و زحمتکشان، سطح معیشتشان مدام تنزل می یابد و فقیرتر میشوند. همانگونه که تجربه به همگان نشان داده است، هیچ چشماندازی برای بهبود اوضاع در چهار چوب نظم حاکم ، نیست. به فرض اگر چند درصدی هم بر دستمزد و حقوق افزوده گردد، تغییری در این وضع پدید نخواهد آورد. چرا که تورم فوراً آن را خنثی خواهد کرد. مادام که جمهوری اسلامی در ایران بر سر کار است، مادام که سیاستهای ارتجاعی موجود ادامه داشته باشند، اوضاع بر همین منوال خواهد بود و روز به روز بدتر هم می شود. برای کارگران و زحمتکشان ایران هیچ راهی برای نجات از این وضعیت اسف بار وجود نخواهد داشت، مگر آنکه به پا خیزند و تکلیف شان را با نظمی که جز فقر، گرانی، گرسنگی، بیکاری، استثمار، سرکوب و بی حقوقی نتیجهای برای آنها نداشته است، یک سره کنند.
نظرات شما