موج اعتصابات و اعتراضات کارگری بهویژه در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی، تمام فضای سیاسی جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده است.علاوه بر تداوم اعتصاب و راهپیمایی خیابانی کارگران مبارز هفت تپه، کارگران هپکو نیز از روز ۱۱ مرداد وارد اعتصاب شدند و سپس در زیر پل بختیاری شهر اراک تجمع اعتراضی برپا کردند.دریک هفته اخیر اما اعتراضات و اعتصابات گسترده و همبسته کارگران نفت و گاز و پتروشیمی از برجستگی خاصی برخوردارشد. با تجمع اعتراضی و سرتاسری ۹ تیر ۹۹ صدها تن از شاغلین رسمی نفت به نمایندگی از ۲۰ هزار تن از همکاران خود در مقابل وزارت نفت در تهران، عملاً طلسم سکوت در نفت شکسته شد.ازپی آن اعتصاب در فازهای مختلف عسلویه و پارس جنوبی، اعتصاب و تجمع کارگران میدان نفتی آزادگان شمالی در ۲۸ تیر و ۸ مرداد رخداد. و سرانجام اعتصاب همزمان و همبسته کارگران و کارکنان پالایشگاه آبادان، پالایشگاه پارسیان، پالایشگاه فازهای ۲۲ و ۲۴ پارس جنوبی کنگان و پالایشگاه نفت سنگین قشم در ۱۱ مرداد ۹۹ در اعتراض به وضعیت موجود و عدم پرداخت چند ماه حقوق، عزم و اراده نفتگران را برای ورود جدی به صحنه مبارزه نشان داد. روز بعد یعنی ۱۲ مرداد، کارگران پالایشگاه ” جفیر” در غرب اهواز، کارگران پالایشگاه ماهشهر و کارگران فاز ۱۴ ای جی و جم نیز به اعتصاب پیوستند. اعتراض و اعتصاب در نفت و گاز و پتروشیمی ادامه دارد.
تشدید بیش از پیش فشارهای معیشتی، کار شاق و طاقتفرسا درگرمای بالای ۵۰ درجه در مناطق جنوبی کشور و تحمیل شرایط شبه برده داری، از ظرفیت تحمل کارگران فراتر رفته است. کارگران نفت و گاز و پتروشیمی علیه این شرایط و برای دگرگونی آن به پا خاسته اند. برای شناخت ملموستر از کاردرمناطق جنوب کشور و شرایطی که کارگران برای تغییرآن به پیکار برخاستهاند، موضوع را ازنزدیک مورد بررسی قرار دهیم.
هرکس این را میداند که فصل تابستان گرمای هوا در بسیاری از شهرها و استانهای جنوبی و جنوب غربی کشور طاقتفرساست. نیروی کار شاغل در این مناطق از شوش و اهواز و آبادان و ماهشهر گرفته تا بوشهر ،کنگان ، ایذه ، عسلویه ، پارس جنوبی، بندرعباس و سرتاسر ساحل خلیجفارس و چاهبهار و مناطق دیگری در سیستان و بلوچستان و تا جزایر لاوان و سیری و قشم و مانند آن، صدها هزار کارگر در گرمای ۴۰ تا ۵۰ درجه و حتی بالای ۵۰ درجه و ۶۰ درجه باید کار کنند. کار در این مناطق و در شرکتها و پروژههای نفت و گاز و پتروشیمی یا بر روی دکلها و سازههای فولادی که در اثر تابش مستقیم آفتاب، داغتر و سوزان تر از گرمای هواست، یا کنار دستگاه ها و ماشینهایی که درجه حرارت فضای دومتری آن ها به ۷۰ و بالا تر میرسد، به معنای واقعی کلمه طاقتفرسا است. درحالیکه جسم و جان نیروی عظیم کار این مناطق زیر آفتاب داغ و اشعه تیز خورشید ذرهذره ذوب میشود و به تحلیل میرود، اما سخت در تبوتاب ایجاد ثروتها و ارزشهای جدید و سرگرم ساختن است و با هر ذره وجود خود، بر کمیت و انباشت سرمایه میافزاید. فقط گرما و دمای ۵۰ درجه و بالاتر از آن نیست که جسم و جان کارگر را میفرساید و خسته میکند، بلکه رطوبت بالا در این مناطق که گاه تا ۹۰ درصد میرسد و هوای فوقالعاده شرجی نیز فشارهای مضاعفی بر جسم و جان کارگر وارد میکند و به قلب و ریه کارگر آسیب جدی میرساند. کمترین اثرات زیانبار این گرما و ترکیب آن با رطوبت بالا، بیماریهای قلبی و ریوی و فرسایش شدید جسمانی است.بااینهمه این هنوز تمام سختیها و دشواری کار در این مناطق را بیان نمیکند. هوای آلوده به آلایندههای گوناگون در این مناطق و تنفس در آن، مستقیم و بیواسطه سلامتی و حیات نیروی کار را به خطر میاندازد. مشعلهای گازی (فلرها) که بهطور دائم در سرتاسر منطقه شعلهورند، کل منطقه را میآلایند و آلایندههای حاصل از آن تا اعماق ریه و سلولهای تنفسی کارگران نفوذ میکنند، در بدن کارگر جا خوش میکنند تا آرامآرام او را از پای درآورند. میزان آلودگی در این مناطق بسیار بالا و بیشتر از سایر استانها و مناطق کشور است. برای مثال سطح آلودگی در عسلویه صد(۱۰۰) برابر بیشتر از تهران است که خود شهری آلوده محسوب میشود. رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در مورد تأثیر آلودگی هوا بر زندگی کارگران عسلویه میگوید” طول عمر کارگران عسلویه بهطور متوسط ۹ سال کم شده است” وی اعتراف میکند که هرکسی نمیتواند در آن شرایط دوام آورد و اضافه میکند” من نمیدانم کارگران چگونه طاقت میآورند” ایسنا یکم مرداد ۹۸ از قول نماینده بوشهر مینویسد؛ کارگران این مناطق درگیر بیماریهای کوتاهمدت و بلندمدت هستند و در عسلویه بیش از ۴ یا ۵ سال دوام نمیآورند. وی همچنین اعتراف میکند که برخی کارگران درگیر بیماریهایی میشوند که همه زندگی و آینده آنها را تحتالشعاع قرار میدهد بهنحویکه “دیگر نمیتوانند هیچ کجا کار کنند”.
نیازی به توضیح بیشتر نیست که کار در چنین مناطقی بسیار سخت و دشوار است. دمای بالا اغلب موجب گرمازدگی کارگران میشود. در اثر افزایش تعریق و از دست دادن آب موردنیاز سلولهای بدن، افزایش دما و کاهش توانایی بدن در تنظیم این دما، کارگر دچار گرمازدگی میشود. گرما و رطوبت بالا به سیستم ایمنی کلیه، کبد، ریه، قلب و مغز آسیب میرساند و در حکم مهلکهای است برای کارگران و میتواند سکته قلبی و مغزی را نیز در پی داشته باشد. یک کارشناس ارشد تغذیه در این مورد میگوید”کاهش یا از دست دادن ۲ درصد آب بدن سبب میشود فرد علاوه بر تشنگی، دچار کماشتهایی و حالت پریشانی شود همچنین از دست دادن ۳ درصد از آب بدن منجر به بروز ضعف و بیحالی شده و غلظت قند خون بالا میرود. اگر میزان از دست دادن آب بدن به ۴ درصد یا بیشتر برسد، بدن باحالت تهوع و ضعف عضلانی، عدم تمرکز، اختلال در کنترل درجه حرارت بدن، تنگی نفس، گرفتگی عضلات، افت گردش خون و نارسایی کلیه مواجه میشود. گرمازدگی در سه سطح خفیف، متوسط و شدید ایجاد میشود که در موارد شدید میتواند منجر به مرگ شود. ” کم نبوده است نمونههایی که کارگران در اثر گرما و رطوبت بالا، دچار گرمازدگی و بیهوش شده یا جان خود را ازدستدادهاند. همین چند هفته پیش(۲۹ تیر) موسی رضایی کارگر فازهای ۴ و ۵ پارس جنوبی براثر گرمازدگی جان خود را از دست داد. ایلنا هشت مرداد۹۹ از قول رئیس بیمارستان نبی اکرم شهرستان عسلویه نوشت” دیروز یکی از کارگران پتروشیمی را بدون هیچگونه علائم حیاتی به بیمارستان آوردند که به سردخانه منتقل شد. بیمار مذکور ظاهراً به دلیل گرما و مشکلات زمینهای به بیمارستان ما منتقلشده و پزشک هم همراهشان بود. البته بیمار در زمان انتقال به بیمارستان علائم حیاتی نداشته است.”مطابق تحقیقات بهعملآمده، کار در هوای ۵۰ درجه اگر رطوبت هوا به ۹۰ درصد برسد منجر به مرگ کارگر میشود و اگر کارگر جان خود را از دست ندهد، بیهوش شدن و به اغما رفتن وی قطعی است. ایلنا از قول رئیس انجمنهای صنفی مسئولین ایمنی و بهداشتکار مینویسد”خود به چشم دیدم که کارگری حین جوشکاری در دمای ۴۳ درجه بیهوش شد. این کارگر علاوه بر حرارت خورشید، حرارت جوشکاری و حرارت تجهیزات را هم تحمل میکرد که بازتاب گرمای آنها مستقیم به سطح بدن وارد میشد. اگر این کارگر حین جوشکاری در ارتفاع بیهوش میشد، حتماً براثر سقوط از ارتفاع جان خود را از دست میداد.”گرمازدگی منحصر به کارگر پارس جنوبی و پتروشیمی و کارگر جوشکار نیست . گرمازدگی مسئله عموم کارگران این مناطق و بیش از همه کارگران شاغل درسکوهای نفتی، ساختمانیها، کارگران معادن روباز، افرادی که با کورههای ذوب کار میکنند، کارگران آجرپزیها، کارگران شهرداری، کارگران پتروشیمی، رانندگان، صیادان، کارگران مزارع در معرض گرمای آمیخته با رطوبت هستند. کارگران عسلویه، پارس جنوبی، کنگان، پتروشیمی و کار گران حفاری بارها شاهد ضعف شدید و بیحالی و بیهوشی و حتی جان باختن رفقای همکار خود در اثر گرمازدگی بودهاند. اگر شرایط ناشی از شیوع بیماری کرونا را نیز به این مجموعه اضافه کنیم که کارگر درعین آنکه در گرمای بالای ۵۰ درجه کار میکند، باید از ماسک و دستکش پلاستیکی نیز استفاده کند، آنگاه ابعاد دشواری و سختی شرایط شبه شکنجه تحمیلی بر کارگران نفت و گاز و پتروشیمی مناطق جنوب و جنوب غربی کشور در فصل تابستان بهتر روشن میشود.
نیازی به گفتن نیست که با انجام یکرشته اقدامات ساده ازجمله تهیه امکانات سرمایشی و لوازم خنککننده، تأمین تهویه مناسب، شیفت بندی و کاهش ساعات کار و حتی تعطیل کار در روزهای بسیار گرم، طولانیتر کردن زمان استراحت، استقرار سایهبان در نزدیکی محل کار، تغذیه مناسب و تأمین مایعات تنظیمکننده سوختوساز بدن و تقویتکننده توانایی کار و امثال آن و همچنین استقرار تیمهای پزشکی و امکانات درمانی لازم در محل کار، تهیه آمبولانسهای مجهز و مخصوص انتقال سریع کارگری که دچار ضعف و بیحالی و گرمازدگی میشود، بهآسانی میتوان شرایط بسیار شاق و پرخطر کار وزندگی کارگران این مناطق در فصل گرما را تعدیل و حتی برطرف کرد. اما دولت جمهوری اسلامی و کل طبقه حاکم نهفقط هیچگونه تدبیری برای حفظ جان و سلامت کارگران هنگام کار در فصل تابستان در مناطق جنوبی کشور نیاندیشیده است و کارگران شاغل در شرکتها و مؤسسات دولتی از حداقل امکانات و استانداردهای بینالمللی در این زمینهها محروماند، بلکه بخش اعظم شرکتها و مؤسسات در نفت و گاز و پتروشیمی به بخش خصوصی و شرکتهای پیمانکاری واگذارشده که تحت شرایط شبه بردهداری اداره میشوند. اگر در شرکتها و مؤسسات دولتی، به فرض اندک توجهی در ظاهر بهسلامتی کارگر در محیط کاردیده شود، در بخشهای واگذارشده به بخش خصوصی و شرکتهای پیمانکاری، تنها چیزی که مطرح نیست، تأمین لوازم حداقلی برای حفظ سلامتی نیروی کار در محیط کار است. هزینه کردن در آنجا که پای منافع و رعایت مسائل بهداشتی و درمانی و سلامت کارگر در میان است، در این شرکتها بهکلی بیمعنی است و بهقولمعروف محلی از اعراب ندارد. نهفقط تأمین لوازم ایمنی و بهداشتی و سرمایشی و امثال آن بلکه مسائل مهمتری چون ساعات کار، میزان دستمزد، بیمه، نوع قرارداد، استخدام و اخراج کارگر و مانند آن نیز همه، تابع اراده کارفرماست. دولت جمهوری اسلامی برای تحمیل بی حقوقی مطلق و استثمار وحشیانه طبقه کارگر، سال ۶۹ ایجاد مناطق آزاد و ویژه اقتصادی را در دستور کار خویش قرارداد و سال ۷۲ مقررات و ضوابط اشتغال نیروی کار در این مناطق نیز به تصویب رسید. به دنبال آن تمام کارگرانی که در این مناطق مشغول به کار هستند از شمول قانون کار خارج شدند. مناطق ویژه و آزاد اقتصادی که محلی برای استثمار بیدغدغه ، “آزاد”، بیحدوحصر نیروی کار توسط سرمایهدار است، در آغاز محدود به مناطق خاصی میشد، اما این مناطق بهتدریج افزایش و به اقصا نقاط کشور تعمیم و گسترش یافت. مطابق گزارش ایلنا مورخ پنج مرداد ۹۹ شمار این مناطق به ۱۳۰ رسیده است و دستکم یکمیلیون کارگر در این مناطق مشغول به کار هستند. هزارها شرکت پیمانکاری، صدها پروژه و طرحهای عظیم نفت و گاز و پتروشیمی در میدانهای نفت و گاز در عسلویه، کنگان، پارس جنوبی، ماهشهر، بوشهر و سایر شهرها و استانهای جنوبی کشور در اختیار شرکتهای پیمانکاری و سرمایهداران بخش خصوصی قرارگرفته که صدها هزار کارگر را وحشیانه استثمار میکنند، سودهای هنگفتی به جیب میزنند، خود از نعمات گوناگون زندگی برخوردار میشوند و شرایط مشقتبار و گرمای طاقتفرسا، آلودگی هوا و بیماری و مشکلات زیستمحیطی و فقر و گرسنگی را برای کارگران میگذارند.
کار درنفت و گاز و پتروشیمی درمناطقی چون عسلویه، پارس جنوبی، اهواز، ماهشهر و مانند این ها به قدری سخت و فرساینده و دشوار است که کارگر نمیتواند یک ماه پشت سر هم کار کند. کارگران رسمی قبلتر ها ۱۴ روز کار و ۱۴ روز در مرخصی بودند بعد ها این نسبت در برخی واحدها بهم خورد و روزهای مرخصی کاهش یافت. کارگران غیر رسمی و پیمانی وضعیت به مراتب بدتری دارند.روزانه ۱۲ ساعت و گاه ۱۴ ساعت کار میکنند. شش صبح کار شروع میشود و تا هفت و نیم شب ادامه دارد.۱۲ ساعت کار باضافه یک و نیم ساعت اضافه کاری. کار ، گاه تا ساعت هشت و نیم ادامه مییابد. این کارگران درماه،۷ روز مرخصی داشتند اما کارفرمایان هرجا توانسته اند روز های مرخصی را کاهش داده و به ۳ تا ۴ روز رساندهاند. صورت کار کرد و لیست ساعات اضافه کاری هیچگاه به اطلاع و رؤیت کارگران نمیرسد. کارفرما با تردستی از اضافه کاری کارگران کم میکند. کارگران ماهر پیمانی و غیررسمی با ۸ سال سابقه کار ماهانه حدود ۳ میلیون تومان می گیرند.وضعیت رسمیها اما کمی بهتر است و با ۴ سال سابقه کار ، بیش از دوبرابر کارگر پیمانی و غیر رسمی مزد میگیرند. در زمینه استفاده از وسایل حمل و نقل و ایاب و ذهاب، خدمات درمانی و استفاده از امکانات تفریحی و غیره نیز تبعیضات آشکار ی میان کارگران رسمی و غیر رسمی وجود دارد. درحالیکه در فصل تابستان، ساعات کار کارمندان و مدیران شرکتهای دولتی ۵ / ۴ ساعت است و حد اکثر ساعت ۱۳ تعطیل میشوند، اما کارگران شاغل در شرکت های دولتی و شرکتهای خصوصی و پیمان کاری و کارگران ساختمانی باید به صورت شیفتی تا پاسی از شب کارکنند.آنگاه خسته و کوفته و نیمه گرسنه شب را به صبح میرسانند و روز از نو روزی از نو. دربسیاری از این مناطق کارگران در کمپهای کارگری اسکان داده میشوند. این کمپها فاقد ابتدائی ترین امکانات و لوازم زندگی و بهداشتی هستند و کار گران حتی از لحاظ آب آشامیدنی، حمام و نظافت نیز به شدت تحت فشار قرار دارند و در مضیقه هستند. در یک سوییت ۴۰ متری، ۱۰ کار گر زندگی می کنند و برای خواب از تختهای دونفره استفاده میکنند.با وجود آن که کار گران در شرایط سخت و دشوار و هوای آلوده و شرجی و گرمای بالای ۵۰ درجه کار میکنند، اما کارفرما ریالی بابت سختی کار به کارگران نمیپردازد و یا آن را در سابقه کار کارگران منظور نمیکند. در آئین نامه کار های سخت و زیان آور به صراحت چنین قید شده است که ” کار های سخت و زیا آور کار هایی است که درآن عوامل فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی، بیولوژیکی محیط کار غیر استاندارد بوده و در اثر اشتغال بیمه شده، تنشی به مراتب بالاتر از ظرفیتهای طبیعی(جسمی و روانی) در وی ایجاد میشود که نتیجه آن بیماری شغلی و عوارض ناشی از آن باشد” . مطابق همین تعریف تمام این عوامل فیزیکی، شیمیائی، مکانیکی و بیولوژیکی شامل کارگران شاغل در نفت و گاز و پتروشیمی در مناطق گرم وهوای آلوده جنوب می شود با اینوجود مزایای سختی کار برای این کار گران درنظر گرفته نمیشود. کارگران را بیمه نمیکنند، قرار داد های موقت یک ماهه و سه ماه و سفید امضا را بر کار گران تحمیل میکنند و پاسخ کمترین اعتراض کارگر را با اخراج میدهند. نتیجه اخراج فقط این نیست که کار گر اخراجی از آن شرکت معین اخراج شده است. کار گر معترض اخراجی برای شروع کار در مکان و شرکت دیگر، باید از شرکت قبلی رضایتنامه داشته باشد. اگر این برگه رضایتنامه را نداشته باشد، هیچکدام از شرکت های پیمانکاری به این کارگر نگونبخت اخراجی کار نمیدهند.
بهرغم تمام این سختگیریها اما کارگران شاغل در نفت و گاز و پتروشیمی، در اعتراض به این وضعیت تحمیلی، بارها دست به اعتراض و اعتصاب زده و در برابر دفاتر شرکتها و مدیریت تجمع اعتراضی برپا کردهاند. پیکار کارگران نفت و گاز و پتروشیمی، اندک اندک وارد مرحله جدیدی شده است. واقعیت این است که صبر و تحمل نفت پایانیافته و کارد به استخوان رسیده است. نفت و گاز و پتروشیمی بهرغم همه مشکلات و محدودیتهای تحمیلی، آرامآرام، با گامهای استوار وارد میدان میشود تا مبارزه طبقاتی را گامی فراتر بَرَد. نفتگران به پا خاستهاند تا پایان بی حقوقیها و ستمها و شرایط شبه بردهداری را اعلام کنند. غرش پرولتاریای ایران در زادگاه خویش که از هماکنون زانوان طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع این طبقه را به لرزه انداخته است ، میرود تا بساط هرگونه ستم و استثمار را برچیند.
نظرات شما