یادداشت سیاسی- اعتصاب سراسری معلمان کشور در ۳۰ دی و اول بهمن ماه ۹۳ و انعکاس آن در سایت ها و رسانه ها عمومی از جمله خبرهای خوش و امیدبخش روزهای گذشته بود. اعتصابی که در پی آن خون تازه ای در رگان جامعه و مجموعه فرهنگیان کشور پمپاژ شد. رخدادی که با وقوع آن، رخوت و سکوت چندین ساله معلمان ایران شکسته شد و خبر آن پیش از همه در وب سایت کانون صنفی معلمان (تهران) درج گردید. طبق گزارش تارنمای این کانون: شمار زیادی از معلمان استان های سراسر کشور، طی روزهای سه شنبه و چهارشنبه ۳۰ دی و اول بهمن ماه در اعتراض به وضعیت معیشتی خود از رفتن به کلاس های درس خودداری کردند. این اعتصاب سراسری، زمانی به وقوع پیوست که در روزهای پیشتر از آن نیز، ۶ هزار تن از معلمان ایران با امضاء طوماری صدای اعتراض خود را به گوش نمایندگان مجلس ارتجاع رسانده بودند. ۶ هزار معلم در این طومار اعتراضی به نمایندگی از طرف دیگر همکاران خود خطاب به علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع یادآور شده بودند: امروزه معلمان کشور در تامین نیازهای اولیه زندگی خود درمانده اند و عموما زیر خط فقر به سر می برند و این امر به منزلت آنها آسیب زده است. معلمان همچنین با تاکید بر اینکه، وضعیت موجود موجب “کاهش انگیزه های شغلی شده و آینده روشنی را برای کشور ترسیم نمی نماید”، خواستار تحقق مطالبه “برحق جامعه فرهنگیان کشور مبنی بر تامین حقوقی که نیازهای یک زندگی شرافتمندانه را پاسخگو باشد”، شده بودند.
تارنمای کانون صنفی معلمان (تهران) با بیان اینکه این اعتصاب در تمامی استان ها و تمامی شهرها و روستاهای کوچک و بزرگ کشور مورد حمایت فرهنگیان قرار گرفت، در مورد ابعاد این اعتصاب سراسری نوشت: گزارش های رسیده حاکی از آن است که ۱۲ منطقه آموزشی شهر تهران و دیگر شهرستان های استان تهران از جمله رباط کریم، شهریار و شهر قدس ملارد، ورامین و پاکدشت، رودهن و بومهن در این اعتصاب حضور داشته اند. این تارنما، همچنین از اعتصاب سراسری معلمان در استان های مختلف کشور از جمله استان های اصفهان، گیلان، شیراز، همدان، لرستان، خراسان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، آذربایجان، یزد، کرمان و سمنان، خبر داد. اعتراض به وضعیت وخیم معیشتی، کاهش منزلت و امنیت معلمان، بودجه سال آینده وزارت آموزش و پرورش، رفع تبعیض و برقراری عدالت در پرداخت حقوق کارکنان دولت و نیز خدمات ضعیف بیمه طلایی و شائبه افزایش ناچیز ۱۴ درصدی حقوق معلمان در سال ۹۴، از جمله مطالبات ودلایل اعتصاب دو روزه معلمان بود. این اعتصاب تنها، چند روز پس از ارسال طومار اعتراضی معلمان به رئیس مجلس ارتجاع به وقوع پیوست. اعتصابی یک پارچه و سراسری جهت پایان دادن به وضعیت وخیم و نابسامانی که معلمان کشور طی سال های متمادی در آن دست و پا می زنند. اعتصابی که از یک سو می تواند شروع خوبی در تحکیم همبستگی سراسری معلمان در طرح مطالبات آنان از جمله تامین حقوق مناسب برای برخورداری از “یک زندگی شرافتمندانه” باشد و در سوی دیگر، می تواند زمینه های عملی پیوند مبارزاتی آنان با کارگران و دیگر مزدبگیران جامعه را در امر سازماندهی اعتراضات و اعتصابات آتی در ابعادی وسعیتر فراهم سازد.
پوشیده نیست که معلمان کشور در کنار کارگران و دیگر گروه های مزدبگیر و کم درآمد جامعه از جمله اقشاری هستند که طی سالیان گذشته وضعیت معیشتی آنان سیر قهقرایی داشته است. روند این سیر قهقرایی و پرتاپ شدن اکثریت آنان به زیر خط فقر، نه تنها شرایط زندگی آنان را با مخاطرات جدی مواجه کرده است، بلکه همان گونه که خود نیز یادآور شده اند، این موضوع به “منزلت شان” در جایگاه معلم و نقشی که باید در تعالی و رشد فرهنگی جامعه داشته باشند “آسیب رسانده” است. کاهش انگیزه های شغلی معلمان و گرایش آنان به سمت دو یا چند شغلی آنهم برای تامین معاش خود و خانواده، نخستین و قابل لمس ترین نتایج وضعیت موجود برای آنان است. وضعیتی که شرایط اسفبار تاکنونی را در سطح مدارس و مجموعه نظام آموزشی ایران رقم زده است. اوضاع نابسامان و بهم ریخته ای که به قول معلمان، “آینده روشنی را برای کشور ترسیم نمی نماید”.
واقعیت این است در وضعیت وخیم معیشتی که معلمان با آن دست به گریبانند و برای برون رفت از وضعیت موجود اقدام به اعتصاب دو روزه کردند، آنان تنها نیستند، بلکه کارگران و دیگر گروه های مزد بگیر جامعه نیز، سرنوشتی مشابه آنان دارند و بعضا با فقری فزاینده تر از معلمان دست به گریبانند. شرایطی را که معلمان کشور هم اینک بدان گرفتارند، صرفا محصول همین سال های اخیر نیست و عموما ریشه در نگاه حاکمان اسلامی و سیاست گذاری آنان در تبیین مسائل فرهنگی، آموزشی و امنیتی حاکم بر جامعه دارد. لذا از معضل معیشتی معلمان به عنوان عینی ترین و عاجل ترین مطالبه آنان که بگذریم، وجود فضای امنیتی، تهدید مداوم معلمان فعال به اخراج و دستگیری همراه با دیکته کردن سیاست های فرهنگی و آموزشی به غایت ارتجاعی، از جمله دیگر معضلات و پدیده های متعارف حکومت اسلامی در آموزش و پرورش است. موضوعاتی که تاکنون چه به لحاظ امنیتی و چه به لحاظ فرهنگی اوضاع نابسامانی را برای دانش آموزان و معلمان کشور در سطوح مختلف ایجاد کرده است. از این رو معلمان کشور در کنار تامین حقوق مکفی برای پاسخگویی به نیازهای معیشتی و رفاهی خود، خواهان تغییر در وضعیت امنیتی و فرهنگی حاکم بر مدارس نیز هستند. آنان نه تنها، خواهان تغییر وضعیت موجود هستند، بلکه خواستار آن هستند که خود معلمان در تبیین سیاست گذاری های درسی و فرهنگی مدارس نقش موثر داشته و در کنار این امر، انتخاب مدیران مدارس نیز با نظر آنان صورت گیرد. لذا اعتصاب دو روزه معلمان در برگیرنده مجموعه ای از مطالبات آنان است که طی سالیان متمادی برای تحقق آنها مبارزه می کنند.
اگرچه معلمان کشور پس از اعتراضات و اعتصابات سراسری زمستان ۸۵ و سال های پس از آن در زیر ساطور سرکوب جمهوری اسلامی طی چندین سال گذشته در سکوت و رخوتی وهم انگیز فرو رفتند، اما نباید فراموش کرد که اعتصابات، اعتراضات و مبارزات سراسری آنان در ماه های بهمن و اسفند ۸۵ در مقابل مجلس و ساختمان آموزش و پرورش تهران آنچنان امید، شور و تحرکی را در جامعه ایجاد کرد که بدون شک اعتراضات سراسری معلمان در بهمن و اسفند ۸۵ به صورت صفحاتی زرین در ذهنیت جامعه ماندگار شده است. مبارزاتی که در اشکال تحصن، اعتصاب و اعتراضات خیابانی در ابعاد ۲۰ تا ۳۰ هزار نفری عینیت یافت و عملا خیابان های اطراف بهارستان و ساختمان آموزش و پرورش تهران را به آوردگاه معلمان برای تحقق مطالبات شان از جمله تحقق ” نظام هماهنگ پرداخت حقوق” تبدیل کرد. اتحاد، همبستگی و اعتراضات معلمان در آن روزها، آنچنان وسیع و بازتاب آن در سطح داخلی و بین المللی آنچنان گسترده بود که برای یک دوره دو ماهه عملا تمام جنبش های اجتماعی ایران را تحت شعاع خود گرفت و این همه، بیانگر این حقیقت است که معلمان به همراه میلیون ها دانش آموز کشور از چه ظرفیت و پتانسیل مبارزاتی بالایی برخوردار هستند.
پوشیده نیست که معلمان کشور هم اکنون در شرایطی به مراتب وخیم تر از سال ۸۵ روزگار می گذرانند. آنچه را که معلمان ابتدا با امضاء یک طومار ۶ هزار نفری و سپس با اعتصاب سراسری خود در روزهای ۳۰ دی و اول بهمن ماه ۹۳ در اعتراض به وضعیت معیشتی و به تاراج رفتن “منزلت شان” فریاد زدند، ادامه همان اعتراضات و مطالبات متحقق نشده آنان طی دهه های گذشته است. از بهمن ۸۵ تا به امروز نزدیک به یک دهه گذشته است. در این مدت، نه تنها کمترین گشایشی در تحقق مطالبات معلمان و به طریق اولی کمترین بهبودی در وضعیت معیشتی آنان حاصل نشده است، بلکه در همین دوره معین با پرتاب شدن اکثریت قریب به اتفاق معلمان به زیر خط فقر، شرایط معیشتی، منزلت و اعتبار اجتماعی آنان در مقایسه با یک دهه گذشته باز هم اسفبارتر شده است. در وضعیت کنونی و شرایط وخامت باری که معلمان کشور با آن دست به گریبانند، حقوق دریافتی اکثریت بسیاربزرگی از معلمان از یک میلیون تومان تجاوز نمی کند و این در حالی است که بر طبق برآورد یکی از تشکلهای به اصطلاح کارگری وابسته به حکومت، هزینه ماهانه یک خانوار ۴ نفره در آذرماه ۹۳ به طور متوسط ۳ میلیون و ۳۵۰ هزار تومان بوده است. با این حساب، ناگفته روشن است که این فقط معلمان نیستند که در چنین ابعادی گسترده به زیر خط فقر پرتاب شده اند. در ایران تحت حکومت دینی و سرمایه داری جمهوری اسلامی اکثریت توده های مردم و به طور اخص طبقه کارگر ایران با حداقل دستمزد ۶۰۹ هزار تومان در ماه، سال هاست که زیر خط فقر دست و پا می زند و این همان نکته پر اهمیتی است که سرنوشت کنونی معلمان کشور را با سرنوشت طبقه کارگر ایران گره زده است. اعتصاب دو روزه و سراسری معلمان با شعار حق برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه می تواند شروع امید بخشی در پیوند مبارزاتی آنان با مبارزات روزمره کارگران برای دست یابی به یک دستمزد مناسب جهت تامین نیازهای زندگی آنان باشد. مبارزات پراکنده و جدا از هم گروه های مختلف اجتماعی اگر چه در مقایسه با رخوت و سکون امری در خور توجه است، اما تجربه تاکنونی بارها و بارها نشان داده است که مبارزات پراکنده و جدا از هم برای تحقق مطالبات صنفی و معیشتی کافی نیستند. حال که در این برهه زمانی کارگران ، معلمان و انبوه توده های میلیونی مردم ایران به زیر خط فقر پرتاپ شده و با گذشت هر روز شرایط زندگی برای آنان سخت تر هم می شود، پیشبرد مبارزه عملی در پرتو شعار افزایش دستمزد برای تامین نیازهای معیشتی و رفاهی همراه با حق برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه، نه تنها می تواند حلقه اتصال و به هم پیوستن مبارزات پراکنده و جدا از هم هر یک از گروه های اجتماعی باشد بلکه همچنین می تواند حلقه اتصال و پیوند مبارزات روزمره کارگران، معلمان و دیگر اقشار اجتماعی جامعه در مسیر تحقق بخشیدن به شعار “حق برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه” باشد.
نظرات شما