اعتراضات کارگری را سر بازایستادن نیست، تکان‌های بزرگ اجتماعی در راه است

اعتصابات و اعتراضات کارگری به‌‌رغم تمامی موانع و محدودیت‌ها، پیوسته درحال افزایش است. موج جدید اعتصابات کارگری که با راه‌پیمایی و تجمع در مقابل دفاتر شرکت‌ها و مراکز دولتی همراه است، بار دیگر این واقعیت را اثبات می‌کند که با تشدید سرکوب و احضار و بازداشت و پرونده‌سازی برای کارگران پیشرو و فعالان اعتصاب، نمی‌توان در برابر رشد و شکوفایی جنبش طبقه کارگر مانع غیرقابل‌عبوری ایجاد کرد. وقفه کوتاه‌مدت کرونایی نیز چنان‌که قابل پیش‌بینی بود نمی‌توانست در برابر این موج دوام آورد و نیاورد. مشعل پرفروغی که اردیبهشت۹۹ در زغال‌سنگ کرمان برافروخته شد، جنبش طبقه کارگر را به جلوصحنه راند. اعتصاب متحدانه ۳۵۰۰ کارگر معدن کوهبنان، زرند و راور کرمان، پیوستن خانواده‌ها به این نبرد و رویارویی، فضای منجمد کرونایی را از هم شکافت و سرآغاز مبارزه گسترده طبقه کارگر در سال جاری شد. اگر زغال‌سنگ زنجیرهای بازدارنده کرونایی را از هم گسست، به اهتزاز درآمدن  دوباره‌ی پرچم اعتراض و مبارزه درکشت و صنعت هفت‌تپه و بازگشت هفت‌تپه قهرمان به اعتصاب و خیابان و طرح شعارها و خواست‌های سیاسی و اقتصادی اما نشان داد که اعتراضات و اعتصابات کارگری سربازایستادن ندارند و تا تحقق اهداف کارگری ادامه‌دارند. این مبارزات و اعتصابات در ادامه یکدیگر و محصول شرایط و دوره‌ای است که در دی‌ماه ۹۶ نطفه بست، پاییز ۹۷ وارد فاز عالی‌تری شد و در قیام آبان۹۸ به اوج خود رسید.

این واقعیت برکسی پوشیده نیست که سرمایه‌داری حاکم بر ایران سال‌هاست با یک بحران رکود- تورمی عمیق چاره‌ناپذیر دست‌به‌گریبان است. عواقب این بحران و تشدید و تعمیق مداوم آن در پرتو اجرای بی‌کم‌وکاست سیاست نو لیبرال اقتصادی، ده‌ها میلیون تن را به فقر و گرسنگی و بیکاری سوق داده و تضادهای آشتی‌ناپذیر طبقاتی را به مرحله حادی رسانده است. شیوع بیماری کرونا این بحران را ژرف‌تر و عمیق‌تر ساخته است. این بحران مزمنی است که با گذار به مرحله ستیز نهایی ، تضادهای جامعه را به آستانه انفجار نزدیک‌تر ساخته است. تشدید و تعمیق رکود در بخش‌های مختلف اقتصادی و تولیدی، نه‌فقط میلیون‌ها تن دیگر از شاغلین را به‌صف میلیونی بیکاران پرتاب نموده، بلکه سطح زندگی و معیشت کارگران هنوز شاغل را نیز به نحو دهشتناکی تنزّل داده و نارضایتی و روحیه اعتراضی را در تمام سطوح کارگران و زحمت‌کشان و تهیدستان جامعه متراکم‌تر ساخته است. تنها در یک بازه زمانی سه‌ماهه، صدها هزار کارگر ساختمانی، کارگران بخش خدمات مانند هتلداری، رستوران، توریسم ، کارگران واحدهای تولیدی کوچک و کارگران فکری ازجمله معلمان مدارس غیرانتفاعی شغل خود را ازدست‌داده‌اند. تنها در رشته قطعه‌سازی، دست‌کم ۲۰۰ هزار کارگر بیکار شده‌اند. ۹ فروردین ۹۹ مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام کرد بین ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تا ۶ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر به خاطر کرونا کار خود را از دست‌ می‌دهند. در فاصله این صد روزی که از اعلام این خبرمی گذرد، دست‌کم معادل میانگین این دو رقم یعنی ۴ میلیون و۶۰۰ هزار نفر شغل خود را ازدست‌داده‌اند. این درحالی‌ست که بیش از ۷۵ درصد کارگرانی که شغل خود را ازدست‌داده‌اند از پوشش بیمه‌ای و اندک مستمری بیمه بیکاری نیز محروم‌اند و هیچ‌گونه ممر درآمدی ندارند. مستمری بیمه بیکاری چنان اندک و ناچیز و کوتاه‌مدت است که گرانی فزاینده و ابعاد گسترده فقر و گرسنگی و بدبختی نیز چندان تفاوت و تمایز معنی‌داری  میان مستمری‌بگیران و محرومان از این مستمری باقی نمی‌گذارد.

جمهوری اسلامی نه‌تنها با یک بحران عمیق اقتصادی، بلکه همچنین با یک بحران شدید و کم‌سابقه مالی روبروست. درآمد‌های ارزی دولت که به‌طور عمده از محل فروش نفت و محصولات پتروشیمی تأمین می‌شد به‌شدت کاهش‌یافته است. کاهش صدور نفت و سقوط بی‌سابقه بهای آن، درآمد ارزی ناشی از این محل را درهمان محدوده‌ای که در شرایط تحریم امکان صدور و فروش آن وجود داشت نیز کاهش  داده است. درآمد ارزی رژیم از محل فروش محصولات پتروشیمی نیز با شیوع بیماری کرونا کاهش‌یافته است. منابع ارزی رژیم همواره یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در ادامه حیات مؤسسات تولیدی بوده است. بسیاری از این مؤسسات برای تولید، نیاز به مواد خام، قطعات یدکی و کالاهای واسطه‌ای دارند که آن را از خارج وارد کنند.اما در فقدان ارز این‌گونه مؤسسات یا به‌کلی تعطیل می‌شوند و یا مجبور به کاهش تولید هستند که نتیجه آن تشدید رکود و بیکاری است. علاوه براین، انسداد نسبی مرزهای هوایی و زمینی، کاهش مناسبات و دادوستد تجاری و بازرگانی نیز برمعضلات رژیم در این زمینه‌ها افزوده است.

یکی از راه‌های مهم دولت برای تأمین کسر بودجه و حل بحران مالی، فروش باقی‌مانده مؤسسات صنعتی و تولیدی به بخش خصوصی است. اما اجرای این سیاست نیز نه‌فقط گرهی از بی‌شمار مشکلات اقتصادی نخواهد گشود، بلکه بیکارسازی‌های بیشتری را در پی خواهد داشت و اعتراض و مبارزه را در عمق جامعه تشدید خواهد کرد. درحال حاضر نیز بخش مهمی از اعتصابات بزرگ کارگری در چندین واحد صنعتی ازجمله در هفت‌تپه، هپکو، آذر آب و فولاد و زغال‌سنگ کرمان و نظیر آن،در اعتراض به خصوصی‌سازی این واحدهاست. میلیون‌ها کارگر در فقر و بدبختی و تنگناهای شدید معیشتی و اقتصادی به سر می‌برند.رژیم سیاسی حاکم قادر به اجرای حتی اقدامات جزئی در راستای بهبود شرایط کار و مزد وزندگی کارگران نیست.طبقه سرمایه‌دار حاکم هیچ راه‌حلی برای حل بحران‌ها و رهایی از بن‌بست موجود ندارد.

بنابراین کاملاً روشن است که با ادامه بحران اقتصادی و مالی، بیکاری تشدید و اوضاع معیشتی کارگران و عموم زحمت‌کشان نیز وخیم‌تر خواهد شد. جنگ طبقاتی جاری در اعماق جامعه، در اشکال علنی و توده‌ای بروز خواهند یافت. اعتراضات، شورش‌ها، قیام‌ها و تکان‌های بزرگ اجتماعی به امری اجتناب‌ناپذیر تبدیل‌شده است. امواج جدیدی از مبارزات و اعتراضات خیابانی و اعتصابات کارگری درراه است. افزایش مبارزات و اعتصابات کارگری در نیمه اول تیرماه به‌ویژه برافراشته شدن مجدد پرچم اعتصاب و اعتراض خیابانی در هفت‌تپه نیز گویای همین واقعیت است.

دور جدید اعتصاب کارگران هفت‌تپه که از روز ۲۶ خرداد ۹۹ آغازشده تا امروز ۱۵ تیر ۹۹ به مدت ۲۱ روز ادامه یافته است. مهم‌ترین خواست‌های کارگران هفت‌تپه پرداخت سه ما دستمزد معوقه، تمدید اعتبار دفترچه‌های بیمه، بازگشت به کار کارگران اخراجی ازجمله اسماعیل بخشی، محمد خنیفر،ایمان اخضری و سالار بیژنی، بازداشت اسد بیگی سهام‌دار و کارفرمای اصلی کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه، خلع ید از وی و لغو خصوصی‌سازی شرکت است. کارگران آگاه و پیشرو هفت‌تپه در این بیست‌ویک روز اعتصاب، با درایت و هوشیاری قابل‌تحسینی توانسته‌اند تمام تلاش‌های عوامل کارفرما و مدیریت برای ایجاد شکاف و دودستگی در میان کارگران را خنثی کنند. فعالان اعتصاب با تکیه‌بر هم‌اندیشی و خرد جمعی و کار شورایی توانسته‌اند معدود افرادی را که درراه نفاق و دودستگی گام نهاده بودند و مجموعه خواست‌های سیاسی و اقتصادی کارگران را تنها در حد پرداخت دستمزدهای معوقه تقلیل می‌دادند، ایزوله و منفرد سازند. کارگران هفت‌تپه ضمن پای فشردن بر خواست‌های سیاسی و اقتصادی و حفظ اتحاد خود، از پیچ‌های گوناگون گذر نموده و توانستند اتحاد خویش را حفظ و تحکیم نمایند. پانزده روز از اعتصاب گذشت اما هیچ مقامی درصدد پاسخگویی به کارگران برنیامد. نهم تیر در پانزدهمین روز اعتصاب، کارگران هفت‌تپه مطابق معمول روزهای قبل، با تجمع در “سنگرِ” مبارزه و مشورت باهم در مورد چگونگی ادامه اعتصاب و شکل مبارزه، هشدار دادند چنانکه دستمزدهای معوقه پرداخت و به سایر خواست‌ها رسیدگی نشود، فاز دوم اعتراضات خود را آغاز خواهند کرد.ازآنجاکه بازهم به خواست‌های کارگران توجهی نشد، کارگران نیز از روز دهم تیر در شانزدهمین روز اعتصاب راهی خیابان‌های شهر شوش شدند و پس‌ازآن نیز هرروزه پس از راهپیمایی در داخل شهر، در برابر فرمانداری دست به تجمع زده‌اند. کارگران پیشرو و فعالان اعتصاب به‌رغم تهدیدها هر بار بر ایستادگی و ادامه مبارزه و حفظ اتحاد تا تحقق مطالبات کارگران تأکید نموده‌اند.

تظاهرات خیابانی کارگران هفت‌تپه که در روزهای نخست باشعارهایی چون”کارگر هفت‌تپه اتحاد اتحاد”، “کارگر می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد”، “یه اختلاس کم بشه مشکل ما حل میشه” و شعارهایی علیه اسد بیگی شروع شد، در ادامه باشعارهای دیگری علیه مقامات و نهادهای دولتی تکمیل شد. روز شنبه بیستمین روز اعتصاب و ششمین روز تظاهرات خیابانی با توجه به موضع‌گیری‌ها و دروغ‌های شریعتی استاندار خوزستان همدست اسد بیگی و نیز در اعتراض به عملکرد صداوسیما و نقش آن در حمایت از دزدان و اختلاس گران و سم‌پاشی علیه کارگران، شعار ” شریعتی حیا کن، خوزستان را رها کن”،” ننگ ما ننگ ما، صداوسیمای ما” و”همشهری بهوش باش، ما کارگریم نه اوباش”را سر دادند.در بیست و یکمین روز اعتصاب و هفتمین روز اعتراض خیابانی، شعار” کرونا بهونه س- فرماندار توخونه س”بر شعارهای پیشین افزوده شد. اعتراضات خیابانی کارگران هفت‌تپه در همه حال با حمل شعارنوشته‌ها و بنرهای بزرگی همراه بود که بران خلع ید از اسد بیگی و رستمی و لغو خصوصی‌سازی کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه نقش بسته بود. این خواست در تمام طول سال‌های بعد از واگذاری شرکت به بخش خصوصی، همواره یکی از خواست‌های اصلی و شعارهای مهم و محوری کارگران هفت‌تپه بوده است.

کارفرما و عوامل نزدیک وی در شرکت که از پرداخت دستمزدهای معوقه امتناع می‌کردند و مسدود شدن حساب‌های شرکت را دلیل عدم پرداخت دستمزد اعلام کرده بودند، تنها پس از ورود گستره کارگران به خیابان بود که حاضر شدند یک ماه حقوق بخشی از کارگران را به حسابشان واریز کنند. کارفرما با پرداخت یک ماه حقوق عقب‌افتاده، آن‌هم تنها به بخشی از کارگران نیات شومی را در سر داشت و درصدد بود که با این عمل نیرنگ‌آمیز خود، میان کارگران دودستگی ایجاد کند و اعتصاب را بشکند. افزون براین آ میلی و شفیعی از عوامل اسد بیگی در شرکت، مقادیری از زمین‌های شرکت را به نزدیکان خویش اجاره داده‌اند. آن‌ها تصمیم گرفته‌اند هزار هکتار از زمین‌های حاصلخیز تسطیح شده آماده کشت را اجاره دهند. اما کارگران با حفظ هوشیاری خود، در برابر این ترفندها نیز ایستاده‌اند.

شایان‌ذکر است که سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه نیز در تمام‌روزهای اعتصاب با موضع‌گیری‌های منظم خود، از اعتصاب و خواست‌ها و مبارزات کارگران هفت‌تپه حمایت نموده و تا حد ممکن رهنمودهایی را نیز در راستای ادامه مبارزه برای دست‌یابی به خواست‌ها و اهداف کارگران ارائه داده است. سندیکای مبارز و مستقل کارگران هفت‌تپه، خبرهای جعلی برای ایجاد نفاق و دودستگی را هشدار داده و آن را خنثی نموده است. بی‌تفاوتی دستگاه قضایی و مدعیان ریاکار عدالت‌خواهی نسبت به گرسنگی کارگران را سخت موردحمله قرار داده است. سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه از همان نخستین هفته اعتصاب با درج شعار” زنده‌باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران برعلیه ستم و استثمار  ” در پایان اطلاعیه‌های خود، افق خواست‌ها و مبارزات کارگران هفت‌تپه را ترسیم کرد. سندیکا در اطلاعیه ۳۰ خرداد خود دراهمت مبارزه و اعتصاب در هفت‌تپه نوشت” صدای هفت‌تپه و مطالباتش فراتر از صدای کارگران آن است؛ صدای همه هم سرنوشتان، فرودستان، زحمتکشان و ستم دیدگان این کشور است که نان را از سفره‌هایشان ربوده‌اند و ثمره نیروی کارشان را هم نپرداخته و سرمایه‌هایشان را به غارت برده‌اند. آنان را بدون بیمه و درمان و مزد شایسته به دست بی‌رحم گرسنگی و بیماری به حال خود رها کرده‌اند و مطالبه گران پیگیرش را به جرم حق‌خواهی به بند و زندان و شکنجه و بیکاری و گرسنگی مضاعف محکوم کرده‌اند. هیچ نبردی را هیچ بخشی از مطالبه گران طبقه ما به‌تنهایی نمی‌توانند به پیروزی برسانند، اگر حمایت همه‌جانبه هم‌طبقه‌ای‌ها را و همسویی گسترده رسانه‌های آنان را همزمان با خود نداشته باشند. پیروزی و شکست مطالبه گری کارگران هفت‌تپه، در پیروزی و شکست سایر هم سرنوشتان ما مؤثر است. هر طور که می‌توانیم پژواک صدای کارگران اعتصابی هفت‌تپه باشیم.”

تاکنون کارگران گروه ملی فولاد اهواز و همچنین جمعی از کارگران فولاد اهواز با صدور اطلاعیه‌هایی ضمن ابراز همبستگی با کارگران هفت‌تپه از مبارزات و خواست‌های هفت‌تپه حمایت نموده‌اند.همچنین کانون انجمن‌های کارگران ساختمانی کردستان، شورای بازنشستگان ایران، سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران، سندیکای نقاشان البرز، بازنشستگان فلزکار مکانیک، بازنشستگان بافنده سوزنی، گروه نوزده اسفند، گروه شورای همبستگی کارگری و برخی دیگر از تشکل‌ها از مبارزات و مطالبات کارگران هفت‌تپه حمایت به عمل‌آورده‌اند که جا دارد این حمایت‌ها از محدوده صدور اطلاعیه فراتر رود.

اعتصاب طولانی‌مدت و راهپیمایی خیابانی کارگران هفت‌تپه، برجسته‌ترین اعتراض کارگری این دوره است که با خواست‌ها و شعارهای عمدتاً سیاسی از ۲۶ خرداد آغازشده و می‌رود تا در ادامه خود، پاییز ۹۷ را احیا کند. بااین‌همه چنانکه در آغاز این نوشته نیز اشاره شد، اعتصابات کارگری در نیمه اول تیرماه، به هفت‌تپه محدود نمی‌شود. دست‌کم دو اعتصاب در معادن رخ‌داد. پنج تیر کارگران معدن مس چهارگنبدسیرجان به‌طور یکپارچه دست از کار کشیدند و بعد از راهپیمایی خیابانی، در مقابل فرمانداری این شهر تجمع اعتراضی برپا کردند. کارگران معدن کرومیت امین فاریاب نیز روز هفت‌تیر دست ازکارکشیدند و برای چندمین بار در دو ماه گذشته وارد اعتصاب شدند. همین روز کارگران بازنشسته ذوب‌آهن اصفهان از شهرهای مختلف در مرکز این استان گرد آمدند و مقابل دادگستری یک تجمع اعتراضی برپا کردند. کارگران و کارکنان بازنشسته مخابرات نیز روز نهم تیر از شهرها و استان‌های مختلف کشور خود را به تهران رسانده و یک تجمع اعتراضی سراسر در مقابل وزارت ارتباطات و فن‌آوری برپا نمودند. کارگران راه‌آهن در چند شهر و استان ازجمله لرستان، خراسان، شاهرود و اسلام‌شهر، چند تجمع و اعتراض داشتند.دربسیاری از مناطق دیگر از عسلویه بگیر تا واحدهای صنعتی در گیلان و مازندران مانند ایران پوپلین و صنایع چوب اعتصابات و تجمعات کارگری رخداد. کارگران زحمت‌کش شهرداری در شهرها و استان‌های مختلف کشور به‌ویژه مناطق جنوبی کشور ازجمله بهبهان، بوشهر، کوت عبدالله و اهواز دست به اعتصاب و تجمع زدند.در اهواز کارگران شهرداری پس از تجمع، درحالی‌که شعارنوشته‌های بزرگی را با خود حمل می‌کردند، در داخل شهر دست به راهپیمایی زدند.

علاوه براین‌ها در همین نیمه اول تیرماه دو تجمع اعتراضی بسیار مهم دیگر نیز رخ‌داد. یکی اعتصاب و تجمع اپراتورهای برق فشارقوی است. کارگران برق فشارقوی روز اول تیر از شهرهای مختلف خوزستان ، روز نهم تیر از شهرهای مختلف استان هرمزگان،کهکیلویه و بویراحمد وزوز یازده تیر از شهرهای مختلف استان زنجان،کرمانشاه،کردستان و ایلام در برابر دفاتر برق منطقه‌ای در مراکز این استان‌ها تجمع اعتراضی برپا کردند. تجمعات کارگران برق فشارقوی برای جنبش کارگری بسیار مهم است.این تجمعات اعتراضی نه‌فقط از این بابت که این کارگران در بخش بسیار حساس و مهمی مشغول به کار هستند که اعتصاب آن‌ها می‌تواند به‌فوریت و به نحو بسیار مؤثری جامعه را تحت تأثیر قرار دهد، بلکه همچنین به خاطر سابقه درخشان این کارگران در برپائی اعتصابات و اجتماعات سرتاسری حائز اهمیت جدی است. کارگران برق در زمره پیشگامان اعتراض‌ها و تجمعات سراسری محسوب می‌شوند و درگذشته  با حضور کارگران از شهرها و استان‌های مختلف کشور تجمعات اعتراضی مهمی را در تهران سازمان داده‌اند.

تجمع اعتراضی بسیار مهم دیگر، تجمع صدها تن از شاغلان و کارکنان رسمی صنعت نفت است. روز نهم تیر چند صد تن از این زحمت کشان به نمایندگی از حدود ۲۰ هزار نفر از سراسر کشور،در تهران مقابل وزارت نفت تجمع اعتراضی برپا کردند. کارکنان و کارگران قراردادی نفت تاکنون چندین تجمع اعتراضی داشته‌اند اما در مورد شاغلان و کارکنان رسمی نفت، بعد از بیش از دو دهه این نخستین بار است که به‌صورت علنی و جمعی وارد خیابان می‌شوند و دست به اعتراض و تجمع می‌زنند. تجمع و اعتراض درنفت بسیار مهم و نشانه خوبی برای جنبش طبقاتی کارگران است. بحران و ورشکستگی مالی رژیم به حدی شدید و جدی است که قادر نیست حقوق و مزایای کارکنان و شاغلان رسمی نفت را به پردازد. در هفته‌ها و ماه‌های آینده باید منتظر اعتراضات مشابهی در پتروشیمی‌ها نیز باشیم.

درحال حاضر مهلت ۴۵ روزه مسئولان زغال‌سنگ کرمان و وعده‌های توخالی آنان به کارگران به سر آمده اما خواست‌های کارگران معدن عملی نشده است. ازاین‌رو، زغال‌سنگ خود را برای اعتصاب و تجمع آماده می‌کند.در فولاد و هپکو و آذر آب نیز به‌رغم اعتصابات و راهپیمایی‌ها و مبارزات درخشان کارگران برای لغو خصوصی‌سازی این واحدها و تضمین شغلی، اما این خواست‌ها عملی نشده و هیچ‌گونه بهبودی در شرایط کار و وضعیت کارگران حاصل نشده است. دولت نه‌فقط تصمیم ندارد شرکت‌های واگذارشده را باز پس گیرد بلکه برعکس آنچه را که هنوز در تملک دارد با سرعت دارد می‌فروشد و به بخش خصوصی واگذار می‌کند. نه‌تنها خواست کارگران این واحد‌ها پذیرفته‌نشده و گرهی از مشکلاتشان گشوده نشده است بلکه دستگاه قضایی و امنیتی کارگران پیشرو و فعالان اعتصاب در این واحد‌ها را مدام احضار و بازجویی و تهدید و از آنان انتقام‌جویی می‌کند . به حبس و شلاق محکوم می‌کند و برای مرعوب ساختن کارگران، این احکام ضد بشری را با جرائم نقدی سنگین و تحمیل یک ماه کار مجانی و بیگاری، تکمیل نموده است.

تمامی شواهد موجود حاکی از تشدید فشار و افزایش نارضایتی در میان کارگران است. میلیون‌ها کارگر در سراسر کشور تحت‌فشارهای کشنده اقتصادی و معیشتی قرار دارند. این فشارها از آستانه تحمل کارگران فراتر رفته‌اند. افزایش دستمزد، بهبود شرایط کار وزندگی و سایر خواست‌های کارگری روی زمین‌مانده‌اند. همه‌جا نشانه‌هایی از تشدید و تقویت روحیه اعتراضی و آمادگی بروز اعتراض و اعتصاب به چشم می‌خورد. دست‌یابی به کم‌ترین خواست کارگری، مستلزم اعتراض و اعتصاب و ورود به خیابان است. در یک‌سو جمعیت چندمیلیونی قابل‌انفجار کارگری، در سوی دیگر طبقه سرمایه‌دار و دولت این طبقه که با هر خواست کارگری که متضمن صرف هزینه باشد مخالف است و گاه از برآوردن آن ناتوان! این وضعیت نمی‌تواند تا بی‌نهایت ادامه یابد. انفجار بزرگ هنوز رخ نداده است اما تراکم فشارها، مرحله انفجار را نزدیک و نزدیک‌تر می‌سازد. بیهوده نیست که دلسوزان نظم موجود هریک به زبانی از شکاف عمیق میان فقر و ثروت سخن می‌گویند و تلاطمات و تکان‌های بزرگ اجتماعی و خطر انقلاب آن‌هم انقلاب کارگری را هشدار ‌می‌دهند. انقلابی که ارتجاع اسلامی را به زیر می‌کشد، تمام نظم موجود را از ریشه دگرگون  می‌کند و با استقرار یک نظام شورایی، رفاه و آزادی را برای کارگران و عموم زحمت‌کشان به ارمغان می‌آورد.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۷۷ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.