طبقه کارگر ایران چندین سال است که با مشکلات شناخته شده ای روبرو بوده است. اغلب مطالباتش بدون پاسخ مانده وهمچنان روی هم انباشته می شوند. ورشکستگی کارخانجا ت، صنایع و تعطیلی مراکز کارگری مشکلی بود که روزانه برخیل بیکاران جامعه وکارگران جویای کار می افزود . برخی صنایع، نیمه فعال و دچار بیکاری پنهان بودند. تورم ۴۰ درصدی و دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر، کارگران، زحمتکشان و توده های کم درآمد و حقوق بگیر، درتهیه مواد موردنیاز و مایحتاج روزانه زندگی با مشکل روبرو بودند. حقوق های عقب افتاده کارگران، قراردادهای یکطرفه، عدم امنیت شغلی، بعلاوه مشکلات عمومی جامعه که کارگران در محل کار و در محل زندگی با آنها روبرو بودند.
طبقه کارگر در یک بستر نیمه فعال بطور پیوسته ای در یک فضای پر طنش پیگیر مطالباتش بود، درهمین بستر بود که بخش هایی از طبقه کارگر وارد مبارزات سیاسی صنفی خود شدند. کمتر روزی بود که شاهد خبری از اعتصاب و اعتراض خیابانی کارگران در رشته های مختلف نباشیم . کارگران به عنوان یک طبقه بلحاظ ساختاری هر روزبا مبارزات پیگیر خود هرچه بیشتر به همبستگی طبقاتی و یک شالوده یک دست و واحدی نزدیک شدند. در بخش هایی از مراکز صنعتی، کارگران نوعی از تشکلات خود را به رژیم تحمیل کردند. روبرو شدن و درگیر با اعتصابات و اعتراضات هر روزه کارگری موجب رشد و افزایش آگاهی های سیاسی– صنفی کارگران بوده است. امروز بجد می توان گفت که درهر صنعت، کارخانه و مرکز تولیدی و کارگری عناصری از فعالین کارگری حضور دارند که در شرایط مقتضی و پیش آمدهای کارگری می توانند به سرعت وارد عمل شوند. همبستگی و ارتباط برادرانه ای میان کارگران صنایع متوسط و بزرگ رشته های مختلف بوجود آمده است.
مبارزات کارگران در جدال با کارفرما و رژیم، تاثیرآگاهی بخش و خود باوری را روی ذهن عمومی جامعه بجا گذاشت. آلترناتیو های غیر کارگری و بورژوایی در مقابل مبارزه پر تنش و خبر ساز جامعه کارگری رنگ می باخت. خبرهای اغلب رسانه های اجتماعی حاکی از مبارزات طبقه کارگر و حامیان این طبقه بود. دادگاه ها ی رژیم در شهرهای مختلف در جریان بررسی پرونده های کارگری بود. میدان داری طبقه کارگردر جامعه به یک نرم رایج تبدیل شده بود. جنبش مبارزاتی کارگران درجامعه بلحاظ تاریخی در یکی دو دهه اخیر به عنوان یک جنبش ساختاری و تاریخی درمبارزت اجتماعی سهم بزرگی داشت. براثر مبارزات کارگری، جامعه مرتب ملتهب و بحرانی بود.
در چنین بستر و شرایطی بودیم که بیماری همه گیر ومسری کرونا شیوع پیدا کرد. بیماری که با فلج کردن سیستم اقتصادی واجتماعی جامعه را وارد مرحله بحرانی تری کرد. مشکلات جامعه چند برابر گردید. بیکاری، گرانی، تعطیلی مراکز کارگری بخش های خدماتی بزرگ عمومی و کوچک، موجی از نیروی کار را آواره و بی شغل و درآمد کرد. این موج عظیم نیروی کار کمتر سازمان یافته که عمدتاً به زیر مجموعه جنبش کارگری تبدیل شده، چون جمعیت چشمگیری را نسبت به طبقه کارگر تشکیل می دهد، درروند مبارزات جاری تاثیرات خودرابرجنبش اجتماعی وکارگری باقی خواهد گذاشت. این گرایش حامل بار خورده بورژوایی است که میل سیاسی گوناگون و متفاوتی نسبت به رفتار و مشی جنبش کارگری، شعار های جنبش، و همین طور استراتژی جنبش خواهد داشت. رژیم سعی دارد تا کلیه مشکلات اجتماعی خصوصاً مشکلات و خواسته های حقوقی و سیاسی جنبش کارگری را تحت شرایط کرونایی از اولویت جامعه خارج کند . علیرغم صحبت هایی که روحانی و سران رژیم دارند، که کرونا به یک موضوع عادی جامعه تبدیل شده، اما به همین بهانه تعیین مزد کارگران در آستانه سال جدید را با تصمیمی یک طرفه، مزد ی چند برابر زیر خط فقر برای کارگران تعیین و تصویب کردند. مشکلات فرا روی جامعه و جنبش کارگری در محیط های کار و زندگی محدود نخواهد ماند. توده ها سرازیر خیابانها خواهند گشت. طی چند ماهه ی گرفتاری جامعه در ارتباط با بیماری کرونا عملا رکود حاکم بود. جامعه دارد از این وضعیت خارج می شود. مردمی که نان می خواهند، کارمی خواهند، زندگی شایسته انسان امروزی را طلب می کنند. جوانانی که طی این مدت امیال و خواسته های قانونی آنها به عناوین متفاوت سرکوب شده است . افراد خانواده های گرسنه و بی چیز ی که در محرومیت هستند سرنوشت شان با جنبش اجتماعی و جنبش کارگری فرا رو در هم تنیده شده است. حامیان و طرفداران جنبش کارگری در تشدید مبارزات پیش رو علاوه برمشکلات قبلی طبقه کارگر، با مسائل پیرامونی این طبقه که زاییده وقفه و رکود چند ماهه ناشی از فاصله گذاری اجتماعی بوده باید دست و پنجه نرم کنند. جنبش اجتماعی و جنبش طبقه کارگر با نیروهای فزاینده ای روبرو خواهد بود که به صفوف این جنبش می پیوندند. این آرایش جدید نیروهای اجتماعی و نیروهای پیرامونی و تحتانی طبقه کارگر را باید شناخت و باز شناسی کرد. برای جبران رکود و وقفه چند ماهه در مسیر مبارزه، جنبش کارگری نیاز به تلاش عملی منسجم و دوباره ای دارد که به راه کار های مناسب تشکیلاتی عمدتاً جدی برمی گردد. نباید غافل شد و یا گذاشت بعد از حدوث اتفاق به پیگیری و علاج آن پرداخت. راه های نفوذ رژیم به تشکیلات های کارگری را باید مسدود نمود. رژیم از هم اینک در تدارک رویارویی با جنبش های پیش رو و جنبش کارگری است. درتلاش پنهانی و ضد انسانی خود طرح چگونگی خفه کردن جنبش و فعالین آن را دارد. به شکل گسترده ای به پیگیری و جستجوی عناصر فعال اجتماعی اقدام نموده است. برای ده ها وصد ها عنصرفعال اجتماعی وکارگری پیشاپیش حکم جلب صادر کرده یا برای آنان پرونده سازی وقرارصادر نموده و بنوعی عناصر وفعالان اجتماعی وکارگری را گروگان گرفته است.
برای مقابله با شرایطی که با آن روبرو هستیم هیچ راهی غیر از تشدید مبارزه انقلابی و تشدید مبارزات جنبش کارگری که جنبشی زنده و فعال است برایمان باقی نمانده است. جنبش کارگری با یک حرکت هر چند موضعی و کوچک یک بخش خود، می تواند ذهنیت جامعه را دگرگون نماید و در مسیر مبارزه و انقلاب هدایت کند. راه گفتگوی کارگران با کارفرما و دولت که منتهی به حبس و زندان کارگران شده ،راهی است یک طرفه که عملا انتهایش به دادگاه های ضد کارگری رژیم ختم می شود. فعالان و پیشروان جنبش کارگری باید آموخته باشند که با تشکلهای علنی کارشان در محدوده قانونی باز می ماند. همان قانونی که رسالت مجریانش درسرکوب و حبس کارگران و در دفاع از سرمایه داران خلاصه می شود. پرندگان و جانوران هم از روی غریزه تشخیص می دهند در جاهایی که خطر را تجربه کرده اند و یا در کمین خطر قرار دارند برای بار دوم در آن مکان ها آفتابی نمی شوند. فعالان کارگری با فهم و درک خود و تجربه ای که از کار تمام علنی دارند باید پرهیز کنند. این به معنی محافظه کاری و بی تفاوتی نیست، برای آزادی برای کار و برای نان باید جنگید. با شیوه ای برنده و کارسازتر، که کمتر در دیدرس دشمن بود و عمر سیاسی مفید تری داشت. هسته های محکم کارگری را در محیط کار و زندگی تشکیل بدهند، فعالان ورزیده در محیط کار با فن مخفی کاری می توانند در تشکل های خلاق کارگری، میان خود تقسیم کارکنند و افراد توانای دیگری را در حایشه خود سازمان بدهند. مسائل امنیتی را در محدوده جمع و مسائل کلان کارگری را در میان جمع کارگران به بحث وگفتگو بگذارند. تشکل های جمع و جور گریز پا تشکیل بدهند ، تا ابد نمی شود دست کارگر را گرفت و راه یادش داد، کارگران باید یاد بگیرند که چگونه خود و دیگر افراد یک جامعه را هدایت کنند و به منزل مقصود و سعادت همیشگی برسانند. حامیان جنبش کارگری باید اعتماد سازی کنند. جان، تلاش و حیثیت خود را وثیقه مبارزه قرار بدهند.زمان از خود گذشتگی و جان بازی و صداقت در گفتار و مبارزه تمام عیار تشکیلاتی فرارسیده است. کافی است با برنامه از پیش تعیین شده و برگرفته از مبارزه ای جدی را در پیش رو داشته باشیم، تا دچار موهومات ذهنی و در چنبره تاروپودهای مصنوعی رژیم ساخته گرفتار نشویم. رژیم جمهوری اسلامی یکی از رژیم هایی است که همواره با توطئه و پنهان کاری و سیاست های بغایت آلوده و مغرضانه به مسائل اجتماعی نگاه می کند وهدف بهره گیری سوءبرعلیه مردم از مسائل رادارد. امروز و بعد از گذشت چند ماه از شیوع کرونا، نه وزیر بهداشت و درمان در مقابله با بیماری وظیفه خود را می داند، نه رئیس دولت و نه استاندارها و مسئولین زیربط پایین تر. رژیم با توطئه و دستاویز قراردادن مسائل در جهت اهداف خودش ازهر کار غیر انسانی و شیوه نامشروعی استفاده می کند. حتی می تواند با شل و سفت کردن موضوع بیماری کرونا ماه ها و سال ها جامعه را در تردید و در وضعیت غیرعادی قرار بدهد، تا در کار خودش گشایشی ایجاد شود. درحالیکه مردم شدید ترین فقر و محرومیت ها را تحمل می کنند. وظیفه سازمان های سیاسی–اجتماعی و انقلابی که خود را حامی مردم می دانند، دفاع عملی سازمان یافته از توده ها درمقابله با رژیم است. دفاعی تهاجمی در مقابله با هجوم رژیم سرمایه داری که هدفش گرفتن لقمه نان از دست بچه های خانواده کارگری است، هدفش متزلزل کردن ارکان جنبش کارگری و خانواده های آنان است. هر دفاعی بازدارنده نیست. تنها دفاعی که پایگاهایش باید در درون جامعه و در درون کارخانه و کارگاه و مراکز کارگری ایجادگردد. ایجاد دژهایی استوار بنا بر آگاهی و کارسازمانگری تشکیلاتی، کاری که در وهله اول پیشگامان و عناصر فعال حرفه ای کارگری می توانند از عهده و مسئولیت آن برخیزند واین یعنی دفاع از کارگران و توده های زحمتکش، که کمترین وظیفه سازمان های حامی کارگران است.
هرچه برافراشته تر باد پرچم مبارزه مستقل کارگری . هرچه گسترده تر باد جنبش انقلابی کارگران و زحمتکشان . زنده باد انقلاب ، زنده باد سوسیالیسم .
فعالان کارگری جنوب – کریم نوروزی اصل
۲۱/۲/۹۹
نظرات شما