با مشعل بزرگی که در معادن زغالسنگ کرمان روشن شد و اعتصاب و اعتراض خیابانی ۳۵۰۰ کارگر معدن، جنبش کارگری به جلوصحنه راندهشده است. اعتصاب همزمان و متحدانهی کارگران معادن زغالسنگ زرند و کوهبنان و راور و راهپیمایی معدن کاران، آنهم در شرایطی که تنیده شدن تار و پیلهی کرونا بر دست و پای کارگران، مسائل و معضلات کارگری را تحتالشعاع قرار داده است، بار دیگر زندهبودن جنبش پویای طبقه کارگر را نشان داد. طبقهای که بنا به موقعیت طبقاتی و جایگاهش در تولید، مبارزهی آن علیه طبقه سرمایهدار امری اجتنابناپذیر است. زغالسنگ در شیپور اعتصاب دمید و ندا سر داد؛ مبارزه طبقاتی تعطیلبردار نیست.
به دنبال پخش خبر مربوط به تصمیمگیری مدیریت “شرکت زغالسنگ کرمان” به واگذاری معادن زغالسنگ زرند و کوهبنان و راور کرمان به بخش خصوصی، روز دوشنبه اول اردیبهشت ۹۹، ۳۵۰۰ کارگر این معادن بهطور همزمان و یکپارچه دست به اعتصاب زدند. کارگران این معادن با تجمع و راهپیمایی و حمل شعارنوشتهها و پارچه نوشتههای بزرگی مانند ” ما کارگران معادن ذغالسنگ کرمان در خصوص واگذاری به بخش خصوصی معترضیم و خواهان احقاق حقوق خود میباشیم” و ” خصوصیسازی معادن یعنی مرگ کارگران ذغالسنگ”، مخالفت شدید خود را با واگذاری این معادن به بخش خصوصی اعلام نمودند.
شایانذکر است که سیاست خصوصیسازی معادن، از روز اول با اعتراض و مخالفت کارگران معدن روبرو بوده است. اعتراضات گسترده کارگران معدن در دهه هشتاد و مخالفت شدید آنان با واگذاری معادن به بخش خصوصی، سبب شد که معادن زغالسنگ کرمان در سال ۸۹ زیرپوشش وزارت صمت درآید. شرکت معادن زغالسنگ کرمان در سال ۹۲ برای تهاتر بدهیهای دولت به ” صندوق بازنشستگان فولاد” واگذار گردید. دولت جمهوری اسلامی که پیگیرانه واگذاری تهماندهی شرکتها و مؤسسات دولتی و حراج آنها را دنبال نموده است، تصمیم دارد این شرکت را به “هلدینگ دالاهو” واگذار کند. ظاهراً تصمیم براین است که در مرحله اول ۴۵ درصد سهام این شرکت در بازار بورس عرضه شود.
این تصمیم مخالفت شدید هزاران کارگر معادن زغالسنگ کرمان را در پی داشته است. کارگران معادن زغالسنگ کرمان افزون بر مخالفت با خصوصیسازی این معادن، خواستهای دیگری نیز دارند. این کارگران بهرغم آنکه ۱۵ تا ۲۰ سال سابقه کاردارند اما با قراردادهای موقت و یکساله کار میکنند و بهرغم کار سخت و خطرناک و جانکندن در اعماق زمین، تنها دو میلیون و هفتصد هزار توان مزد میگیرند. ازاینرو کارگران معادن زغالسنگ کرمان خواهان انعقاد قراردادهای دائمی و افزایش دستمزد هستند. اجرای کامل طرح طبقهبندی مشاغل، اجرای قانون کار( مواد ۷ و ۹۲)، اعمال ضریب شغلی بازنشستگی در مشاغل سخت و زیانآور و همچنین ضمانت شغلی از خواستهای دیگر کارگران است.
به دنبال این اعتصاب و تجمع، مقامات استانی به کارگران وعده دادند ظرف ۱۰ روز به خواستهای کارگران رسیدگی شود. روز شنبه ششم اردیبهشت، مدیران شرکت، نماینده کرمان و راور در مجلس و برخی مقامات استانی در رابطه با این اعتصاب و در غیاب کارگران، جلساتی برگزار کردند. در فاصله اعتصاب اول اردیبهشت تا اعتصاب بعدی در ۱۵ اردیبهشت، علیرغم وعدهی رسیدگی به خواستهای کارگران، اما نهفقط هیچ اقدامی در راستای پذیرش و تحقق خواستهای کارگران انجام نشد، بلکه روابط عمومی “صندوق بازنشستگان فولاد”، بر واگذاری سهام شرکت معادن زغالسنگ کرمان در بازار بورس تأکید کرد. محمدرضا پور ابراهیمی نماینده کرمان و راور در مجلس در هماهنگی با وزارت اطلاعات خواهان جلوگیری از”اخلال” و “توقف فعالیت” شرکت شد و اعتصاب کارگران را “دشمنشاد کن” خواند. وی پس از نشست با حسین حمیدیان مدیرعامل دالاهو و مدیران صندوق بازنشستگان فولاد در محل دفتر خود، از قطعی بودن واگذاری سهام شرکت معادن زغالسنگ کرمان به شرکت دالاهو سخن گفت. سامان مرتاض مدیرعامل شرکت معادن زغالسنگ کرمان نیز ادعا کرد واگذاری معادن زیرمجموعهی صندوق بازنشستگان فولاد به هلدینگ دالاهو بهمنظور پیشرفت این شرکتهاست.
پس از پایان مهلت ۱۰ روزه و بیتوجهی به خواستهای معدن کاران، کارگران نیز از روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشت، بار دیگر متحد و یکپارچه دست از کار کشیدند و با تجمع در مقابل دفتر شرکت معادن زغالسنگ کرمان، خواستار رسیدگی به خواستهای خود شدند. کارگران شعار میدادند: “خصوصی نمیخوایم” و خطاب به مدیرعامل شرکت میگفتند: دروغگو،دروغگو. کارگران معترض معادن زغالسنگ درادامهی پیگیری مطالبات خود در چهارمین روز اعتصاب و تجمع خود درمقابل شرکت معادن زغالسنگ کرمان، دفتر این شرکت را به اشغال خود درآوردند.
نیروی انتظامی از روز ۱۶ اردیبهشت از ترس گسترش اعتراضات و برای ممانعت از پیوستن سایر کارگران به کارگران اعتصابی تجمعکننده در مقابل دفتر شرکت، تمام جادهها و راههای ورودی به این محل را مسدود کردند. علیرغم این اقدامات و وعدههای دروغین مقامات دولتی، اعتصاب کارگران معادن زغالسنگ کوهبنان ، راور و زرند کرمان تا چند روز بعد نیز ادامه یافت و مخالفت کارگران باسیاست دولت برای واگذاری این معادن ادامه دارد.
شواهد و فاکتورهای متعددی از کاهش قیمت و فروش نفت و منبع درآمد دولت گرفته تا ورشکستگی کمسابقه مالی و کسری فاحش بودجه، رژیم سیاسی حاکم را بر آن داشته است برای تأمین مالی و جبران کسر بودجه، آن بخش از شرکتها و مؤسسات تولیدی و اقتصادی هنوز باقیمانده در دست دولت و ثروتهای اجتماعی را وسیعتر و شدیدتر از گذشته به بخش خصوصی واگذار کند. اجرای سیاست خصوصیسازی طی بیش از دو دهه، صدها هزار کارگر را از کار بیکار نموده و آینده شغلی صدها هزار کارگر دیگر را به مخاطره افکنده است. شتاب و اصرار بیشتر براین واگذاریها و چوب حراج زدن بر ثروتهای اجتماعی، تردیدی باقی نمیگذارد که دولت بهسادگی از تصمیم خود برای واگذاری شرکت معادن زغالسنگ کرمان برنمیگردد و مصمم است معادن زغالسنگ کوهبنان، راور و زرند کرمان را نیز مانند دهها معدن دیگر از معدن طلا گرفته تا مس و زغالسنگ و سنگآهن، به سرمایهداران بخش خصوصی واگذار نماید. بنابراین کارگران این معادن باید هوشیاری خود را حفظ کنند و فریب وعدههای دروغین مدیران و مقامات دولتی را نخورند و این نکته مهم را ازیاد نبرند که تنها با اعتصاب و استمرار مبارزه متشکل و یکپارچه است که میتوان دولت را از اجرای این تصمیم بازداشت.
اعتصاب یکپارچه ۳۵۰۰ کارگر معادن زغالسنگ کوهبنان ، راور و زرند، گویای این واقعیت است که کارگران آگاه و پیشرو معادن زغالسنگ قادرند اعتصابات بزرگ فراتر از یک معدن را سازمان دهند. سابقه مبارزاتی و اعتصابات کارگری در معادن ایران نیز بسیار درخشان و مایه مباهات طبقه کارگر است. پرونده اعتصابات کارگران معدن، پرونده بسیار قطوری است که صفحات آن با اعتصابات بزرگی چون اعتصابات مکرر و پرشور کارگران معدن مس سرچشمه و خاتونآباد، اعتصابات مکرر و یکپارچه ۲۰۰۰ کارگر معدن سنگآهن چادرملو ، ۵۰۰۰ کارگر معدن سنگآهن بافق و دهها هزار کارگر معادن زغالسنگ و طلا و دیگر معادن آذین بسته است. کارگران معادن زغالسنگ از طبس گرفته تا کرمان و سمنان و گلستان، بارها و بارها برای بهبود شرایط کار، برای افزایش دستمزد و قرارداد دائمی و تضمین شغلی و همچنین در اعتراض به سیاست خصوصیسازی، دست به اعتصاب و تجمع و راهپیمایی زدهاند. ازیاد نبریم که پنج سال پیش در دیماه ۹۴ هزاران کارگر شش معدن زغالسنگ کوهبنان در استان کرمان( ازجمله معادن هشونی، همکار، پابدانای جنوبی، معدن اصلی و معدن چشمه پودنه) بهطور یکپارچه دست به اعتصاب زدند و همزمان از رفتن به داخل تونل معدن خودداری کردند. افزون براین، درست همان روزی که معادن زغالسنگ کوهبنان وارد اعتصاب شدند، کارگران معادن زغالسنگ شمال شهر شاهرود یعنی کارگران معدن زغالسنگ “ملچ آرام” و کارگران معدن زغالسنگ “زمستان یورت در استان گلستان و همچنین کارگران معدن زغالسنگ البرز شرقی (واقع در منطقه طزره استان سمنان) نیز وارد اعتصاب شدند و دست به تجمع زدند و بدین ترتیب اعتصابات و اعتراضات هماهنگ و همزمان در ۹ معدن زغالسنگ واقع در سه استان کشور شکل گرفت.
بنابراین برمبنای این تجارب عینی و عملی، کارگران پیشرو و آگاه معادن زغالسنگ کرمان از استعداد و توانایی سازماندهی اعتصاب در چندین معدن زغالسنگ برخوردار هستند و میتوانند با ایجاد ارتباط با کارگران آگاه در سایر معادن زغالسنگ و ایجاد کمیته یا شورای هماهنگی متشکل از کارگران پیشرو معادن زغالسنگ، اعتراضات و اعتصابات بزرگ حول خواستهای مشترک و همزمان در چندین معدن زغالسنگ را سازمان دهند. علاوه براین کارگران معادن زغالسنگ کرمان با اعزام پیک به سایر معادن و یا از طرق دیگر مثلاً از طریق شبکههای مجازی، میتوانند در راستای جلب حمایت سایر معدنچیان تلاش کنند، صفوف معدن کاران را متمرکزتر و متشکلتر سازند و امکان پیروزی خود در مقابله با سرمایهداران و دولت آنان را افزایش دهند. کارگران معادن که از تشکل مستقل ویژهی خود محروماند، در پرتو تلاش کارگران آگاه و پیشرو معادن زغالسنگ و هماهنگی با کارگران آگاه و پیشرو سایر معادن میتوانند نطفههای تشکل مستقل کارگران معدن را پایهریزی کنند.
یکی دیگر از راههای تقویت مبارزه کارگران معدن، بسیج خانوادهها و کشاندن آنان به عرصه مبارزه است. درسها و تجارب جنبش کارگری، ازجمله تجربه مبارزات کارگران معادن از نمونه معدن مس سرچشمه و خاتونآباد و معدن سنگآهن بافق و نیز تجربه مبارزات کارگران فولاد و هفتتپه، حاوی این آموزش است که ورود خانوادهها به عرصه مبارزه علنی، مبارزه کارگران را تقویت میکند و در ادامه میتواند حمایت سایر اقشار زحمتکش شهری را نیز در پی داشته باشد.
کارگران شاغل در بخشهای مختلف، هنگام اعتراض و اعتصاب باید یاریرسان هم باشند. نباید کارگران معادن زغالسنگ کرمان را تنها گذاشت. در تحت چنین شرایطی تشکلهای مستقل کارگری بهویژه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه میتوانند و باید به یاری رفقای کارگر خود در معادن برخیزند. این، جزو وظایف طبقاتی تشکلهای مستقل کارگری است که از همطبقهایهای خود به نحو فعالتری به دفاع برخیزند، از خواستها و اعتراضات کارگران معدن حمایت کنند و به هر شکلی که میتوانند آنان را یاری کنند و در جهت تعمیق همبستگی کارگری و تقویت پیکار کارگران معادن گام بردارند.
بااینهمه، اعتصابات یکپارچه ۳۵۰۰ کارگر معادن زغالسنگ کرمان و اعتراض نسبت به سیاست خصوصیسازی دولت را، تا همینجا و صرفنظر از نتیجه نهائی آن باید یک پیروزی برای جنبش کارگری بهحساب آورد چراکه کمترین نتیجهی مشعلی که زغالسنگ کرمان برافروخت این است که در فضای منجمد کرونائی، ترک بزرگی ایجاد کرد.
نظرات شما