روحانی و حکایت زمام‌دار خشک مغز

یادداشت سیاسی- یکی از وعده‌های حسن روحانی در به‌اصطلاح مبارزات انتخاباتی، تغییر نگاه حکومت در رابطه با آزادی بیان، اندیشه‌و فعالیت‌های آزاد هنری بود. وی حتا در دی‌ماه سال گذشته و در دیدار با جمعی از “هنرمندان” گفت: “

هنر و آزادی رابطه مستقیم دارند. در فضای غیرآزاد، هنر واقعی خلق نخواهد شد. در بخش هنر نمی‌توانیم با دستور هنر را بیافرینیم و خلق کنیم. هر گونه فضای امنیتی می‌تواند جوانه هنر را بخشکاند، به تعبیر اقبال که گفت هرگاه خشک مغزی کوته نظر زمام امور را در دست گرفت، هنر مجال بروز نیافت”.

و البته نباید برای کسی عجیب باشد ‌که حکایت زمامدار خشک مغز در تعبیر اقبال در یکی از بهترین اشکال وجودی‌اش، دولت روحانی و حکومت اسلامی است.

داستان سانسور و جلوگیری از خلق آزادانه‌ی آثار هنری، البته حکایت امروز جمهوری اسلامی نیست. این حکومت از همان ابتدای بر سر کار آمدن، آزادی بیان و اندیشه را دشمن خود دید و سعی کرد به هر شکلی که ممکن است آن را محدود کند. در ابتدای بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی و در همان محدوده‌ی آزادی که نتیجه‌ی قیام مسلحانه‌ی توده‌ها بود، خمینی با اعلام این‌که “من دیگر روزنامه آیندگان را نمی‌خوانم”، انتشار آن را متوقف کرد که بعدا عوامل حکومتی با در اختیار گرفتن امکانات روزنامه “آیندگان”، روزنامه “صبح آزادگان” را که روزنامه چماق‌داران علیه آزادی مطبوعات بود انتشار دادند. داستان انتشار نشریه طنزوفکاهی “آهنگر”، روزنامه “پیغام امروز” و دیگر نشریات و روزنامه‌های آن زمان نیز چندان تفاوتی نمی‌کند و این‌ها همه جدا از موانعی بود که بر سر راه انتشار نشریات سازمان‌های سیاسی چپ و کمونیست ایجاد می‌کردند. تا این که در سال ۶۰ اعدام، زندان، تبعید و در بهترین حالت خانه‌نشینی نصیب بهترین و برترین هنرمندان و نویسندگان کشور هم‌چون سعید سلطانپور، غلامحسین ساعدی، محمد مختاری، احمد شاملو و بسیاری دیگر شد.

در واقع بعد از سال ۶۰ و همراه با نابودی تمامی دستاوردهای انقلاب ناتمام مردم ایران، از همه لحاظ اوضاع بسیار بدتر شد. سانسور در حکومت اسلامی، تمامی رشته‌های ادبی و هنری و خلاصه تمام آن‌چه را که با فکر و اندیشه در ارتباط بود دربرگرفت و عوامل حکومت با افتخار از لزوم سانسور (البته با عناوینی هم‌چون نظارت وممیزی) دفاع کردند و این‌که در کشور اسلامی باید قوانین اسلام و شرع در همه جا جاری گردد.

حال در چنین حکومتی ممکن است این سوال برای برخی مطرح شود که چرا وزیر ارشاد به دلیل برخی از مجوزهای نمایش و یا نشر به استیضاح تهدید می‌شود، آیا سیاست این وزارتخانه برخلاف مسیر حکومت اسلامی است؟!!

واقعیت این است که اختلافات درونی حکومت اسلامی در رابطه با آزادی بیان و اندیشه که در روزهای اخیر بویژه در رابطه با وزارت ارشاد و صدور مجوز نمایش برای برخی از فیلم‌های سینمایی اوج گرفته، در حقیقت محدود بوده و هست به فعالیت‌ها و محدودیت‌های اصلاح‌طلبان و عناصر نزدیک به آن‌ها، وگرنه هیچ‌وقت، هیچ جناحی از حکومت مساله‌اش آزادی برای غیرخودی نبود و این موضوع را شما حتا با رجوع به همان سخنرانی روحانی که در ابتدای این یادداشت آمد می‌توانید به روشنی مشاهده کنید.

واقعیت این است که هر جناحی از حکومت برای پیشبرد سیاست‌های خود به ابزارهایی نیازمند است، از جمله، ابزارهایی که با اثرگذاری بر افکار عمومی جامعه، بتواند از آن تا حد ممکن به نفع خود بهره جوید. از جمله این ابزارها نیز می‌توان به مطبوعات، سینما و مانند این‌ها (در سال‌های اخیر رسانه‌های اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی) اشاره کرد. حال مشکل اصلاح‌طلبان و گروه‌های وابسته به رفسنجانی نیز همین است. آن‌ها از آن‌جایی که قدرت اصلی در دست جناح مقابل به‌رهبری خامنه‌ای است، همواره با محدودیت‌هایی برای استفاده از این ابزارها روبرو شده و یا بوده‌اند. بویژه آن‌که تلویزیون جمهوری اسلامی – به‌عنوان فراگیرترین‌شان – سال‌هاست که به‌طور کامل در دست خامنه‌ای قرار دارد.

آزادی مد نظر روحانی نیز فراتر از این موضوع نبوده و نخواهد بود. اساس موجودیت جمهوری اسلامی و حکومت دینی با نفی آزادی گره خورده است. از همین‌رو هیچ جناحی در درون حکومت نمی‌تواند طرفدار آزادی باشد، آزادی از نظر آن‌ها آزادی جناح خودشان برای استفاده از امکانات مطبوعاتی و هنری است. مثلا مشکل آن‌ها در عرصه‌ی سینما این نیست که فیلم‌های سینمایی در مورد حوادث سال ۸۸ واقعیت این حوادث، یعنی این را نشان دهند که جمهوری اسلامی چگونه دست به این جنایات زده و اعتراضات میلیونی مردم را سرکوب کرده است، یا این‌که برای مثال نشان دهند این رژیم با سرکوب مردم نشان داد که اصلاح‌ناپذیر است. بلکه همه‌ی دعوا بر سر این است که چهره‌ی اصلاح‌طلبان در جریان این اعتراضات (بویژه از نظر مواضع سیاسی‌شان در آن سال) چگونه به نمایش درآید. این ماهیت تمامی اختلافات حکومتی بر سر آزادی بیان، اندیشه و نیز آفرینش‌های هنری است. هرگونه دفاعی از اصلاح‌طلبان در جریان وقایع سال ۸۸ به هر شکلی از نظر “اصولگرایان” به‌معنای حمایت از “فتنه” محسوب می‌شود، چرا که این جناح تمام تلاش خود را دارد تا با استفاده از کلمه رمز “فتنه” مانع به قدرت رسیدن مجدد اصلاح‌طلبان شود و از طرف دیگر اصلاح‌طلبان نیز با تلاش بر این که بتوانند این موضوع را رقیق کرده و از اهمیت بیاندازند سعی می‌کنند بر نقش “اصولگرایان” و در راس آن‌ها احمدی‌نژاد در بروز اتفاقات سال ۸۸ تاکید کنند که در واقع همین سیاست نیز در جوهره‌اش به نوعی همان “توبه” اصلاح‌طلبان از اقداماتی است که کردند. آن‌ها اگر می‌دانستند سرانجام اعتراض به نتیجه‌ی انتخابات چه خواهد بود، از همان ابتدا در برابر آن مانع ایجاد می‌کردند تا هرگز به سرنوشت امروزی‌شان دچار نشوند و این را به‌خوبی می‌توان در موضع‌گیری‌های  محمد خاتمی دید.

بنابر این آن‌چه که امروز از عقب‌نشینی وزارت ارشاد در برابر مجلس و اصولگرایان یاد می‌شود، در همین چارچوب معنا می‌یابد. وزارت ارشاد از جمله وزیر ارشاد در ابتدا و در واکنش به نامه رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در رابطه با مخالفت با نمایش عمومی ۸ فیلم گفته بود که ما نمی‌گذاریم کسی برای ما تعیین کند که به چه فیلمی مجوز نمایش بدهیم و به چه فیلمی ندهیم و دادن مجوز نمایش فیلم‌ها روال قانونی خودش را دارد.

اما این موضع‌گیری، هنگامی که صداهایی از مجلس در رابطه با استیضاح وزیر ارشاد بلند شد، کم کم رو به خاموشی گرایید. حداد عادل از رهبران جریان اصولگرا در مجلس وقتی با سوالی در رابطه با استیضاح وزیر ارشاد روبرو شد به این اکتفا کرد که مساله وزارت ارشاد را می‌توان با گفت‌وگو حل کرد و البته همان شد که حداد عادل گفته بود.

وزارت ارشاد مانع نمایش برخی از فیلم‌ها به رغم اصلاحاتی که انجام داده بودند گردید و از انتشار برخی از کتاب‌ها نیز که پیشتر وعده داده بود جلوگیری کرد. این عقب‌نشینی وزارت ارشاد البته جزیی از عقب‌نشینی روحانی از وعده‌هایی‌ست که در رابطه با بهتر شدن شرایط داخلی از نظر سیاسی و اجتماعی و دادن آزادی‌های بیشتر (البته در محدوده و چارچوب اصلاح‌طلبان) داده بود. به‌نحوی که حتا امروز صدای برخی از موافقان وی نیز درآمده و از بدتر شدن وضعیت حقوق بشر و آزادی در دوران روحانی سخن می‌گویند.

این نکته را بویژه باید در نظر داشت که در شرایط کنونی و در حالی که به انتخابات مجلس نزدیک‌تر می‌شویم، و حکومت چه در داخل و چه در خارج با بحران‌های عظیمی روبروست، طبیعی‌ست که حلقه‌ی محاصره دولت روحانی و اصلاح‌طلبان توسط اصولگرایان که قدرت اصلی را در دست دارند تنگتر بشود و محدود کردن این جناح در عرصه‌ی مطبوعات، کتاب، فیلم و مانند آن بی‌شک یکی از آن‌هاست.

اما برای هنرمندان و نویسندگان که موضوع اصلی این ماجراها هستند، مساله چیز دیگری است. یک هنرمند، کارگردان، موسیقی‌دان، نویسنده، مترجم، روزنامه‌نگار و دیگر گروه‌هایی که با مساله آزادی بیان و اندیشه درگیر هستند، یک مساله حیاتی‌ست و آن آزادی بی‌قید و شرط بیان و اندیشه. هرگونه منع و شرطی برای یک هنرمند و یا نویسنده به مفهوم یک در بسته می‌باشد. حیات هنرمند و نویسنده وابسته به کار‌اش است. او باید بتواند و این حق را داشته باشد تا آزادانه و بدون هیچ‌گونه هراسی اندیشه‌های خود را بارور ساخته و به خلق اثر هنری بپردازد. اما جمهوری اسلامی هرگز این را نخواهد پذیرفت، جمهوری اسلامی به‌عنوان یک حکومت دینی در تضاد با آزادی هنر، اندیشه و بیان است. تمام دوران حکومت از دوران جنگ گرفته تا ریاست‌جمهوری رفسنجانی، خاتمی، احمدی‌نژاد و اکنون روحانی گویای همین موضوع است.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۸۱ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.