ائتلاف ضد داعش، اهداف، چرایی و نتایج آن

kar_logo01سه ماه و چهار روز پس از سقوط موصل (دومین شهر بزرگ) عراق و تصرف آن توسط “داعش”، ائتلافی با نام “ائتلاف ضد داعش” به رهبری آمریکا و با حضور برخی از دولتهای عربی، اروپایی و استرالیا شکل گرفت. اما هدف از تشکیل این ائتلاف چیست، چگونه و چرا در این لحظه شکل گرفت، تاثیرات آن چه خواهد بود و چه نتایجی را میتوان به انتظار نشست؟ پاسخ درست به این سوالات می تواند ما را در درک شرایط کنونی منطقه خاورمیانه، تحولات اخیر و نیز آینده منطقه یاری رساند.
شکی نیست که با تصرف موصل به دست داعش، باید تحولاتی در آرایش نیروهای حاضر در صحنه رخ میداد و نمیتوانست شرایط به شکل گذشته ادامه پیدا کند. گسترش حملات داعش و خطری که از این بابت دولت مستقر در بغداد را تهدید میکرد، دو خطر بالقوه برای امپریالیسم آمریکا و متحداناش در بر داشت. اول به خطر افتادن صدور نفت عراق، منافع کارتلهای نفتی و نیاز بازارهای جهانی و اقتصاد ضعیف و در بحران کشورهای امپریالیستی (بویژه اروپایی) به قیمت پایین نفت و ثبات نسبی در این بازار بود. شکی نیست که بروز شوک نفتی و بالا رفتن قیمت آن – بهویژه در لحظهی کنونی – به ضرر اقتصادهای اروپایی و به نفع کشورهایی همچون ایران و روسیه است.
دومین مساله، به خطر افتادن موجودیت دولتی بود که آمریکا و متحداناش از سال ۲۰۰۳ تاکنون برای آن سرمایهگذاری کرده بودند تا منافع این کشورها را در منطقه تامین کند. اگرچه دولت نوری مالکی با اتخاذ سیاستهای فرقهگرایانه و نزدیکی با حکومت اسلامی ایران بهعنوان قدرتمندترین کشور “شیعه” به بحران در ساختار سیاسی عراق دامن زده بود و از این جهت تا حدودی نارضایتی امپریالیسم آمریکا و متحداناش را بههمراه آورده بود.
واقعیت این بود که پیش از سقوط “موصل”، داعش در حال رشد و گسترش مناطق تحت نفوذ خود در عراق بود و این رشد بیش از هر چیز مدیون سیاستهای دولت مالکی بود که بهویژه بخش بزرگی از مردمان ساکن مناطق “سنینشین” را علیه قدرت مرکزی شورانده بود. شهر “فلوجه” نمونهی بارزی از این بحران است که بسیار پیش از “موصل” شاهد درگیری نیروهای دولتی با مخالفین از جمله نیروهای وابسته به داعش بود، درگیریهایی که در عمل ناتوانی ارتش عراق در مکانهایی را که مردم دست به اسلحه برده و یا با گروههای شبه نظامی احساس همدردی میکنند، نشان داد.
“موصل” نیز به همین دلیل بهراحتی سقوط کرد. اگر همراهی ساکنان شهر و نفرتشان از دولت مالکی نبود، موصل اینگونه به دست نیروهای داعش نمیافتاد، بویژه آنکه در آن منطقه گروههای – سنی و یا وابسته به بعث – عراقی در کنار نیروهای داعش قرار گرفته بودند. اما معضل دولت مالکی تنها گروههای “سنی” عراق نبودند، روابط دولت مرکزی با حکومت “اقلیم کردستان” نیز به مرحلهای بحرانی رسیده بود و سقوط موصل، بحران در روابط این دو را آشکارتر ساخت. بارزانی رئیس “اقلیم کردستان” خواستار همه پرسی برای استقلال کردستان شد و وزرای کُرد نیز از دولت مالکی استعفا دادند. نتیجه آنکه سقوط موصل آن اتفاق کلیدی بود که همهی بحرانهایی را که تا آن روز از طرف گروههایی سعی در انکار آن میشد، به جلوی چشمان آورد و نشان داد که عراق در عمل به سه منطقه تقسیم شده است و این چیزی نبود که مورد خواست امپریالیست‏های آمریکایی و اروپایی و حتا دولتهای منطقه از قبیل ترکیه و ایران بوده باشد، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی.
دولت آمریکا با وجود احساس خطر، اما نمیتوانست بدون تحقق پیششرطهایی وارد عمل شود. امپریالیسم آمریکا و اقتصاد این کشور نه توان لشکرکشی مجدد به عراق را در این لحظه داشت و نه آنکه تجارب گذشته این اجازه را به او میداد. امپریالیسم آمریکا میخواست تا نیروهایی از درون این کشورها به قدرت برسند که از سویی توان مقابله با جنبشهای انقلابی را داشته باشند و از سوی دیگر منافع امپریالیسم آمریکا را تامین کنند. این سیاست خاورمیانهای دولت آمریکا در شرایط کنونی بوده و هست. دولت آمریکا میدانست که حضور مستقیم نیروهای نظامی این کشور میتواند چه نتایج وخیمی را برای آن به همراه داشته باشد و این را در زمان اشغال نظامی عراق، شهر کوچک “فلوجه” و مقاومت مردم آن در برابر ارتش آمریکا به اثبات رسانده بود. لشکرکشی به افغانستان و عراق نه تنها هزینههای سنگینی را به اقتصاد آمریکا تحمیل کرد، بلکه از نظر سیاسی نیز یک شکست برای امپریالیسم آمریکا بود که ابرقدرتی او در این دو جنگ و در آنجا که نه ارتشهای مزدور که با مقاومت مردمی روبرو گردید، به چالش کشیده شده بود.
بنابر این اولین گام برای ورود به جنگ، حل معضل دولت مرکزی در عراق – هر چند به ظاهر – بود. فشارهای چند جانبه به مالکی، منجر به انتخاب حیدر عبادی بهعنوان نخستوزیر و استعفای مالکی گردید. اما همه میدانستند و میدانند که دولت جدید عراق نه پاسخ به حل بحران عراق که تنها سرپوشی مجدد و موقتی برای حل این بحران بود، تا به حضور نظامی کشورهای دیگر در عراق برای مقابله با داعش که به “دولت اسلامی” تغییر نام داده بود، مشروعیت ببخشد.
تشکیل “ائتلاف ضد داعش” پردهی بعدی این نمایش و در ادامه تشکیل دولت “وحدت ملی” در عراق بهحساب میآید و این ائتلاف قرار است به عنوان ابزاری که ماشین جنگی را هدایت میکند به تحقق سیاستهای امپریالیسم آمریکا در منطقه یاری رساند.
اما آیا “ائتلاف” قادر به شکست نیروهای داعش میباشد؟ هم اوباما و هم کامرون در سخنان خود بر این نکته تاکید داشتند که این جنگ نه ماهها که سالها طول خواهد کشید. بنابراین بیراه نیست که اگر بگوییم جنگ در خاورمیانه در بهترین حالت خود چند سال طول خواهد کشید و در این میان شکی نیست که یکی از نتایج ادامهی جنگ، کشتار، فقر و خانه خرابی هر چه بیشتر مردم خواهد بود. داعش امروز تنها یک گروه “تروریستی” افراطی مسلمان نیست، داعش امروز یک قدرت افراطی مسلمان است که بر قسمت بزرگی از عراق و سوریه حکم میراند که وسعتاش از برخی از کشورهای اروپایی بیشتر و حدود ۸ میلیون نفر در محدودهی تحت کنترل این قدرت منطقهای زندگی میکنند. به اعتراف مقامات آمریکایی قدرت کنونی داعش بسیار فراتر از القاعده و طالبان میباشد. هم اکنون چندین هزار نفر از کشورهای اروپایی برای جنگیدن به داعش پیوستهاند و مدام بر تعداد این افراد اضافه میشود. گفته میشود که از ۸۰ کشور جهان، حدود ۱۵ هزار نفر به داعش پیوستهاند. تضاد بین اعضای ائتلاف، تضاد برخی از این اعضا با قدرتهایی همچون حکومت اسلامی ایران (بویژه بر سر دولتهای حاکم بر سوریه و عراق) همه از جمله عواملی هستند که از بین بردن قطعی این گروه را با مشکل روبرو میسازند.
همانطور که پیشتر گفته شد، دولت “وحدت ملی” عراق، هیچ مشکلی را از عراق حل نخواهد کرد و این تنها دولتی برای گذار از بحران فروپاشی عراق میباشد. در سوریه وضع اما از این هم بدتر است. کشورهای عربی و ترکیه بههیچ عنوان حاضر به قدرتگیری بشار اسد نیستند و از سوی دیگر اپوزیسیون “غرب ساختهی سوریه” نیز با عدم اقبال عمومی روبرو شده و در عمل اثر چندانی از آن باقی نمانده؛ در نتیجه، خلاء قدرت در سوریه باز بیشتر احساس میشود. بنابر این از سویی قدرت داعش و از سوی دیگر ضعف دولت عراق و آلترناتیو مد نظر برای سوریه، از جمله عواملیهستند که پایان جنگ در آیندهی نزدیک را غیرمحتمل میسازند. اما از این بدتر نیز ممکن است و آن فراگیرتر شدن دامنه جنگ و گذر آن از عراق و سوریه به کشورهای دیگر است.
اگر دور جدید جنگهای منطقهای در دههی پیشین، در افغانستان بین القاعده و طالبان از سویی و قدرتهای امپریالیستی از سوی دیگر آغاز گردید، در سالهای بعد دامنهی جنگ به عراق و در سه سال اخیر به سوریه گسترش یافته و در عینحال در بسیاری از کشورهای دیگر از جمله لیبی، نیجریه و یمن شاهد ناآرامی و جنگ داخلی هستیم. بنابر این نباید این احتمال را منتفی دانست که ممکن است این جنگ بهجای فروکاهی مسیر دیگری را طی کرده و به کشورهای شمال و مرکز آفریقا، شبه قاره هند و ایران گسترش یافته و حتا به جنگ دولتهای منطقهای تبدیل گردد. واقعیت این است که بحران اقتصاد سرمایهداری و گندیدگی هر چه بیشتر این مناسبات که منجر به تشدید تضاد بین بلوکهای متعدد جهان سرمایهداری شده است، تاثیر خود را در گسترش میلیتاریسم، افزایش جنگها و بحرانهای منطقهای که هم ریشههای اقتصادی دارند و هم سیاسی و اجتماعی میگذارد. از همینروست که در سالهای اخیر ما شاهد گسترش میلیتاریسم و جنگ در منطقه بودهایم و این روند میتواند بدتر نیز بشود.
در چنین شرایطیست که دولت آمریکا با ایجاد “ائتلاف ضد داعش” تلاش میکند تا به اهدافی چند گانه دست یابد و بدین وسیله بهویژه بر نقش ونفوذ خود در منطقه بیافزاید و یا آن را تحکیم بخشد. اول اینکه همه جا صحبت از رهبری آمریکا در این ائتلاف است و این بهخودی خود برای آمریکا که تا حدودی موقعیت گذشته خود را از دست داده مرهمی بهشمار میآید. آمریکا با رهبری ائتلاف بار دیگر رهبری خود را در جهان به رخ دیگران میکشد. دوم اینکه آمریکا با درگیر کردن کشورهای منطقه و از جمله کشورهای ثروتمند عربی در جنگ، هم از شدت رشد احساسات ضد آمریکایی میکاهد و هم از بار هزینههای مالی جنگ. سوم و از همه مهمتر اینکه آمریکا سعی میکند در طول این مدت که براساس پیشبینیهای خودشان چند سال طول میکشد، هم تغییرات مد نظر را در دولت عراق ایجاد کند و هم با ایجاد یک آلترناتیو قدرتمند در سوریه به اهداف خود در سوریه برسد و این همان چیزیست که جمهوری اسلامی را وادار به واکنش کرده است. تغییرات مد نظر امپریالیسم آمریکا در عراق و سوریه بهمعنای کاهش نفوذ ایران و تقویت موقعیت رقبای منطقهایاش از جمله ترکیه، عربستان و قطر میباشد. بیهوده نیست که کنگره آمریکا درست در این شرایط و به بهانهی مبارزه با داعش طرح کمک به نیروهای بهاصطلاح معتدل مخالف بشار اسد را تصویب کرده است.
ایران در صورتی که عراق و سوریه را از دست بدهد، هم در خطر از دست دادن نفوذاش در لبنان است و هم دیگر نیروهایی که در شمال و مرکز آفریقا پرورش و سازمان داده و این پردهی دردناک آن برای دولت ایران است که آن را وامیدارد تا در تحقق سیاستهای آمریکا مانع ایجاد کند. از بین رفتن گروههایی همچون داعش که هم ضد حکومت “شیعه” ایران است و هم پرچم اسلام رادیکال را از دست ایران و خامنهای رهبر خودخواندهی مسلمانان جهان ربوده، اگرچه از سویی بهنفع ایران است، اما از سوی دیگر در صورت تحقق سیاست آمریکا، ایران کمربندی را که از ایران تا فلسطین و لبنان تداوم مییابد از دست میدهد. عدم دعوت از ایران برای شرکت در “ائتلاف” نشانهی تصمیم جدی دولت آمریکا و متحداناش (بویژه کشورهای منطقه) برای تحقق این سیاست است و روشن است که حتا تا این لحظه نیز که هنوز تغییر چندانی در آرایش نیروها صورت نگرفته و آمریکا و متحداناش تنها به بمباران هوایی مشغول هستند، موقعیت و جایگاه منطقهای حکومت اسلامی ایران به خطر افتاده و تضعیف شده است و این یکی دیگر از نتایج تحولات اخیر میباشد.
همانگونه که در بالا آمد، جنگ خاورمیانه نمونهی دیگری از جنگهای ارتجاعی در دوران زوال و گندیدگی سرمایهداری در عصر امپریالیسم است، جنگی که قدرتهای امپریالیستی و منطقهای بر سر منافع خود آغاز و به آن دامن زدهاند و تنها نتیجهاش برای تودهها، برای کارگران و زحمتکشان، گسترش فقر، بیکاری و از دست رفتن جانهای بیشماراست . “کوبانی” یک نمونهی آن است، مردمی که با سلاحهایی ابتدائی به نبرد با سلاحهای پیشرفته و تانکها و توپخانه داعش برخاستند، برای حفظ آنچه که دارند. اما در این میان دولت ترکیه تلاش دارد تا با ممانعت از کمکرسانی به پیشمرگهها و پیوستن داوطلبان کُرد به آنها، مقدمات کشتار پیشمرگان مستقر در کوبانی را در سکوت عملی “ائتلاف” فراهم سازد. در اثر جنگی که امپریالیسم آمریکا از افغانستان آغاز کرد و همچنان ادامه دارد، تاکنون صدها هزار نفر کشته و میلیونها نفر آواره شدهاند. این ارقام اگر چه برای کمونیستها و دیگر انسانهای شریف و آگاه، بسیار مهم هستند و جان هر قربانی جنگ برایشان ارزشمند، اما برای قدرتهای امپریالیستی و دیگر نیروهای ارتجاعی هیچ مهم نیستند. برای آنها آدمها و جانشان آنجا اهمیت پیدا میکند که به منافع پَستو حقیرشان ربط داشته باشد. برای باور آن نیز کافیست تنها به همین امروز و آنچه که اتفاق میافتد نگاه کنیم.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۷۸ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.