یاداشت سیاسی- با فرارسیدن فصل گرما، تنور سیاست شکست خورده جمهوری اسلامی همانند سال های پیشین داغ شده است. انصار چماق بدست، نیروهای سرکوبگر بسیجی، پاسداران ذوب در ولایت و زنان سیه پوش حزب الهی علیه بی حجابی این روزها در خیابان ها همایش برگزار می کنند، خطیبان و سخنرانان نمازهای جمعه نسبت به گسترش بی حجابی در جامعه نهیب می زنند، حنجره های خود را می درند، با شلاق راه ورود به “بهشت موعود” را برای جوانان هموار می کنند و با زبان داغ و درفش در تلاش اند تا معارضین حجاب اجباری را از سقوط به جهنم خیالی شان باز دارند. این سیاست جمهوری اسلامی طی بیش از سه دهه، سال از پی سال تکرار شده است و هر سال نیز با شروع فصل گرما بر تب و تاب مدافعان سینه چاک حجاب اجباری در جامعه افزوده می شود. در میان قیل و قال مشمئز کننده سوداگران “بهشت” خیالی، اما روند بی اعتنایی جوانان و زنان جامعه نسبت به پوشش اجباری همچنان در مسیر رو به رشد خود پیش می رود. آنان، در دفاع از حق انتخاب پوشش همه این قیل و قال های شداد و غلاظ را به هیچ گرفته اند و دیگر حتا، بر حضور نیمه جان و از رمق افتاده عوامل گشت ارشاد در خیابان ها نیز وقع چندانی نمی گذارند.
در روند مخالفت با پوشش اجباری، از پی پیشروی هر گامی که جوانان و زنان ایران می دارند، انعکاس آن در تشدید جدال باندهای درونی جمهوری اسلامی بازتاب می یابد. سخنرانی اخیر روحانی مبنی بر اینکه به زور شلاق نمی توان مردم را به بهشت فرستاد و پس از آن واکنش شدید احمد خاتمی و احمد علم الهدا خطیبان نمازهای جمعه تهران و مشهد که وقیحانه اعلام کردند، ماموریت حکومت اسلامی به بهشت بردن مردم است حتی اگر به زور شلاق باشد، جملگی انعکاسی از مبارزات جاری زنان ایران برای نفی پوشش اجباری است. مبارزاتی که، اگر چه هنوز با اعتراضات جمعی، همه جانبه و تشکل یافته زنان فاصله زیادی دارد اما، تا همین حد نیز، نگرانی و وحشت مقامات جمهوری اسلامی را برانگیخته است. آنچه مسلم است، وحشت سرکردگان رژیم، صرفا در پی بی اعتنایی جوانان و زنان جامعه نسبت به عدم رعایت حجاب در جامعه نیست. آنان به خوبی دریافته اند که مبارزه زنان و دیگر اقشار جامعه در مخالفت با پوشش اجباری، عملا مبارزه ای علیه حکومت دینی و نظام اسلامی حاکم بر کشور هست.
سخنرانی ناطق نوری وزیر اسبق کشور و رئیس اسبق مجلس ارتجاع جمهوری اسلامی در جمع طلاب حوزه علمیه خوزستان به روشنی نشان می دهد که دیگر حاکمان اسلامی نیز بر این امر واقف شده اند، که مبارزات جاری جوانان و زنان جامعه فراتر از مخالفت صرف با حجاب اجباری است. روزنامه شرق در تاریخ ۱۳ خرداد طی گزارشی از جلسه پرسش و پاسخ ناطق نوری در جمع طلاب خوزستان، بخشی از نظرات ناطق نوری را انعکاس داده است. وزیر اسبق کشور در این جلسه اعلام کرد: همچون دوران شاهنشاهی اکنون نیز اگر جوانی بخواهد برخلاف حکومت عمل کند یا به نوعی اعتراضی نسبت به دولت و حکومت داشته باشد، اعتراض خود را با تغییر ظاهر و بدحجابی نشان میدهد که باید برای حل این موضع، آسیبشناسی دقیقی صورت گیرد و تنها به برخورد با معلول اکتفا نکنیم. ناطق نوری رئیس دفتر بازرسی خامنه ای و عضو مجمع تشخیصمصلحت نظام در ادامه صحبت هایش، ضمن غلط و نادرست دانستن مقابله مستقیم با معضلات اجتماعی همچون بدحجابی گفت: اینکه نیروی انتظامی یا منکرات بهطور مستقیم وارد کار شده و با قلع و قمع دختران و پسران آنها را برای ارشاد، تنبیه یا مجازات به مرکز مبارزه با مفاسد اخلاقی ببرد، به طور کامل اشتباه بوده و در برخی اوقات نتیجه عکس و نامطلوبی نیز داشته است.
در واقع، دعواهای جناح های رنگارنگ رژیم اسلامی، نه تنها هیچ ربطی به موضوع اصل آزادی و یا عدم آزادی زنان در حق انتخاب پوشش ندارد، بلکه تماما دعوا و اختلاف نظر بر سر شیوه های اعمال حجاب و حد و اندازه تحمیل آن در درون جامعه است.
تردیدی نیست که همه نهادها و ارگان های رژیم که به ماهیت دینی حکومت اسلامی معتقد هستند، الزاما به رعایت پوشش اسلامی نیز به عنوان یک امر مسلم دینی باور دارند. رعایت حجاب در کل جامعه از منظر همه معتقدان به حکومت اسلامی نه یک امر خصوصی و شخصی، بلکه، یک امر اسلامی و برخاسته از رسالت حکومت دینی است، که باید در تمام عرصه های جامعه رعایت شود. تمام دعوا بر سر مصلحت نظام و نحوه سیاست گذاری در پیشبرد امر حجاب اسلامی در جامعه است و نه چیزی بیش از آن.
بر کسی پوشیده نیست در حاکمیت جمهوری اسلامی، بیش از ۳۵ سال است که زنان ایران به بی رحمانه ترین شکل ممکن، زیربارمشکلات متعددی که در جهنم جمهوری اسلامی بر آنان آوار شده زندگی می کنند. در چنین وضعیتی، طبیعتا دیگر نیازی نیست تا خطیبان نماز جمعه با زبان شلاق زنان و جوانان را از رفتن به “جهنم” باز دارند. آنان، هم اکنون در جهنم جمهوری اسلامی زندگی می کنند و در این میان دیگر ابایی هم از جهنم ذهنی و خیالی حاکمان اسلامی ندارند. آنان، طی بیش از سه دهه به تجربه آموخته اند، تا زمانی که جمهوری اسلامی برقرار است، در بر همین پاشنه خواهد چرخید و از درون دعواهای جناح های درون رژیم که تماما در مورد نحوه چگونگی پیشبرد سیاست حجاب در جامعه با هم در جدال هستند، رهایی از حجاب اجباری برای زنان کشور رقم نخواهد خورد. زنان ایران طی بیش از ۳۵ سال دریافته اند که جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت دینی هرگز نمی تواند به اصل آزادی و برخورداری زنان از حق انتخاب پوشش پایبند باشد. فرقی هم نمی کند که کدام دولت بر سر کار باشد، دولت رفسنجانی یا محمد خاتمی. دولت احمدی نژاد یا دولت حسن روحانی. همه جناح های حاکمیت نسبت به ناکامی و عدم پیشبرد امر حجاب اسلامی در جامعه واقف و مستاصل شده اند. همه به این باور رسیده اند که مخالفت زنان با حجاب اسلامی، پوششی برای مبارزه با اصل حاکمیت جمهوری اسلامی است. تنها فرقی که در این میان است دولت “اصلاحات” خاتمی و دولت “تدبیر و امید” روحانی به این باور رسیده اند که، دیگر سیاست زور جواب نمی دهد و به زور سرنیزه نمی توان جامعه را به بهشت برد و لذا، باید به دنبال شیوه های تازه و راه حل های نوین امروزی جهت اعمال حجاب در جامعه پیش رفت. در حالی که اصولگرایان رقیب روحانی، هنوز بر این باورند که با بگیر و ببند، با همایش های “دلواپسان” و حضور باتوم بدستان نیروهای گشت ارشاد و انصار حزب الله در خیابان ها، کماکان می توانند جوانان را از شادی محروم سازند، زنان را در حجاب اجباری محصور کنند و جامعه را به سال های دهه ۶۰ باز گردانند.
واضح است که درگیری های لفظی جناح های درون رژیم در مورد حجاب اسلامی، انعکاسی از مبارزات تاکنونی جوانان و زنان جامعه در مخالفت با پوشش اجباری است. مبارزاتی که در موقعیت فعلی رژیم، بیش از هر زمان دیگری مستعد شکوفایی و گسترش است. اگر مبارزه ای عینی و عملی در متن جامعه جاری نبود، اگر جسارت مبارزاتی زنان در مسیر رسیدن به کشف حجاب نبود، طبیعتا هیچ بحث و جدالی نیز در درون حاکمیت انعکاس نمی یافت. جوانان و زنان جامعه به تجربه دریافته اند که می توانند از شکاف های درون حاکمیت به نفع خود و برای حضوری فعال تر و علنی تر در مخالفت با حجاب اجباری سود ببرند. زنان، دختران و پسران جوان جامعه طی این سال ها با توسل به اشکال مختلف مبارزاتی برای بازپس گیری حق انتخاب پوشش مبارزه کرده اند. آنان، در خیابان و دانشگاه، در اجتماعات و میادین شهرها، در گلگشت ها و کوه نوردی ها و بالاخره در هرکجا که فرصتی یافته اند، به صورت فردی یا جمعی تعارض خود با حجاب اجباری را به نمایش گذاشته و در مواردی هم اقدام به کشف حجاب کرده اند. آنان طی گذشت بیش از سه دهه با به کارگیری شیوه های گوناگون مبارزه جهت لغو حجاب اجباری به تجربه آموخته اند، که راه برون رفت از وضعیت موجود، مبارزه ای پیگیر و بی امان جهت طرد حجاب اجباری و دست یابی به حق انتخاب پوشش است.
نظرات شما