چهل و نه سال از نبرد حماسی رفقای ما درسیاهکل گذشت. رزمندگان جسور و بیباک و رفقای قهرمانی که با آرمان های سرخ کارگری پرچم مبارزه آشتی ناپذیر علیه نظم سرمایه داری و رژیم سلطنتی را در ۱۹ بهمن سال ۴۹ به اهتزاز درآوردند و با شلیک گلوله های آتش و آگاهی، رکود و رخوت سیاسی حاکم بر جامعه را درهم شکستند. نیم قرن پیش، زمانی که غرشی رعد آسا از جنگل های شمال درسیاهکل برخاست، درتمام پهنه کشور طنین انداز شد و جنبش کارگری- کمونیستی را از زیر آوار شکست و بن بستی که پس از کودتای ۲۸ مرداد۳۲ بدان دچار گشته بود، خارج ساخت. پانزده ستاره خونین، ” دست درآورد گه رزم عظیم” پانزده دُرّ درخشنده در آن تاریکی، ” خونشان رنگ خروش”، ” خونشان جلوه دلهای امید”، “ریخت از پنجه ضحاک زمان بر سر خاک”. آن پانزده رفیق قهرمان،آن پانزده گل سرخ پرپرشده درباد، آگاه از راه بی بازگشتی که درآن گام نهاده اند ، جان خود را وثیقه آرمان های سوسیالیستی و نام خویش را جاودانه ساختند.
نوزده بهمن، روز نبرد حماسی سیاهکل و روز بنیانگذاری سازمان را امسال در شرایطی پاس میداریم که رژیم جمهوری اسلامی درچنگال بحرانهای متعدد اقتصادی، مالی و اجتماعی دست و پا می زند و افزون برآن، یک بحران ژرف سیاسی تمام جامعه را فراگرفته است.
تمام بخش های اقتصادی را رکود فراگرفته و بحران رکود- تورمی پیوسته ژرفتر و حادتر شده است. این بحران عواقب وخیمی برای کارگران و عموم زحمتکشان درپی داشته است. گرانی و تورم افسارگسیخته، اکثریت بزرگ جامعه را به ورطه فقر و گرسنگی سوق داده است. دستمزد های ناچیزماهانه، تنها هزینه یک هفته را پوشش می دهند. بیش از ده میلیون نفر ازجمله صدها هزارتن از جوانان، زنان و فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکارند. بیش از هشتاد درصد مردم به زندگی در زیر خط فقر رانده شده اند. فقر، بیکاری، تن فروشی، دزدی، اعتیاد و سایر مصائب اجتماعی بیش از پیش افزایش یافته است. بحران مالی رژیم نیز فوق العاده تشدید شده است. ثروت های جامعه و دسترنج کارگران، در راه سیاست های توسعه طلبانه و پان اسلامیستی رژیم به باد داده شده و صرف اسلام گرایان شیعی درسوریه، لبنان، یمن و عراق شده است. درآمد حاصل از فروش نفت به حداقل خودرسیده ، خزانه دولت خالیست وحقوق بگیران روز به روز با مشکلات بیشتری مواجه شده اند. تمام تلاش ها و راه های طبقه حاکم برای غلبه بر بحران های علاج ناپذیر نظم موجود، با شکست و ناکامی روبرو شده است. درحالیکه یک اقلیت کمشمار انگل و استثمارگر درناز و نعمت زندگی می کنند، اکثریت بزرگ جامعه در فقر و نداری و گرسنگی کشنده ای بهسرمی برند. تضاد های طبقاتی و کشمکش میان طبقه حاکم وکارگران وعموم تهیدستان و استثمار شدگان به مرحله ستیز و برخورد های حاد علنی و آشکار فراروئیده است.
درعرصه سیاسی، اوضاع ازاین هم وخیمتر است. سیاست های خارجی رژیم چه در ارتباط با آمریکا و اروپا و چه سیاستهای توسعه طلبانه و مداخله جویانه آن درکشورهای منطقه مانند لبنان وسوریه و یمن و عراق، همه جا با ناکامی و شکست قطعی روبرو شده است. بار هزینه های سنگین وعواقب این سیاست ها نیز بردوش کارگران و زحمتکشان بوده است.
درزمینه سیاست های داخلی، اوضاع ازاین هم وخیمتر و بحرانیتر است. تمام سیاست های رژیم و جناح های حکومتی دراین زمینه باشکست روبرو شده است. اعتماد مردم ازرژیم به کلی سلب شده است.ورشکستگی رژیم روز به بروز بیشتر و آشکار ترشده است. این ورشکستگی، به بارزترین شکلی خود را در فساد فراگیری به نمایش گذاشته که تمام دستگاه دولتی و طبقه حاکم را فراگرفته و پوسیدگی و گندیدگی نظم حاکم را برملا نموده است. تمام جامعه به تلاطم و جنب و جوش درآمده و توده های مردم زحمتکش برای تعیین تکلیف قطعی با طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن به مبارزه علنی توده ای روی آورده اند.
ازخیزش بزرگ دیماه ۹۶ که نقطه پایانی بر یک دوره رکود سیاسی بود وسرآغاز یک دوره انقلابی شد، مبارزات سیاسی توده ای تا به امروز ادامه یافته و پیوسته رادیکالترو فراگیرتر شده است. خیزش دیماه که بیش از صد شهر را دربرگرفت، شعار نان کار آزادی را به پرچم خویش تبدیل کرد. ارتجاع حاکم علیه مردم بهپا خاسته به قهروسرکوب و وحشی گری متوسل شد. دهها تن کشته و بیش از ۵ هزارتن بازداشت و زندانی شدند. اما سرکوب وزندان و وحشیگری، بربستر بحران ژرف سیاسی که روز به روز عمیقتروحادترشده است، نمی توانست سدی دربرابر امواج پی درپی مبارزات کارگران و زحمتکشان و عموم تهیدستان که درابعاد توده ای وارد میدان مبارزه سیاسی شدهاند ایجاد کند. تابستان ۹۷ اعتراضات توده ای وخیابانی چندین شهررا دربرگرفت و پائیز همان سال اعتصابات بزرگی درچندین کارخانه همراه با تظاهرات خیابانی شکل گرفت. پرچم شورا ها به اهتزاز درآمد و شعار نان کار آزادی با شعار اداره شورائی تکمیل شد. برای نخستین بار بدیل کارگران برای نظم موجود، نظم شورائی اعلام گردید. پیآمد آن نیز یک رشته تظاهرات توده ای درخوزستان، اعتصابات سیاسی درکردستان و تجمعات و اعتصابات و راه پیمائی های مکرر کارگران، معلمان، بازنشستگان، رانندگان کامیون و دانشجویان بوده است که تا آبان ۹۸ ادامه یافت.
قیام سراسری آبان اما جامعه را وارد فاز کاملاً جدیدی ساخت که نه فقط درتمام دوران حاکمیت جمهوری اسلامی، بلکه دردوره انقلابی که آغازآن در دیماه ۹۶ رقم خورد نیز سابقه نداشت. صدها هزار تن از مردم زحمتکش و تنگدست ، جوانان، زنان، بیکاران و عموم تهیدستان جامعه در بیش از صد شهر و تقریباً درتمام استان های کشورعلیه نظم حاکم بهپا خاستند و با تجمعات، تظاهرات، ایجاد راه بندان و سنگر بندی خیابانی بامزدوران سرکوبگر رژیم درگیر شدند. قیام کنندگان درسرتاسر کشور، مراکز ستم و سرکوب رژیم را مورد حمله قرار دادند، بسیاری از بانک ها ، پایگاه های بسیج، سپاه ، کلانتری ها و “حوزه های علمیه” و دستگاه فریب و تحمیق روحانیت، وسایل نقلیه نیروهای نظامی و انتظامی را به آتش کشیدند و انزجار عمیق خود از دولت دینی و نظام سرمایه داری حاکم و همچنین نفرت خویش ازنهاد های حافظ مناسبات سرمایه داری را به نمایش گذاشتند.
قیام آبان ماه یک نقطه عطف مهم و یک تحول کیفی را در روند تحول اوضاع جامعه و بحران ژرف سیاسی رقم زد. با قیام آبان، جامعه و تلاطمات سیاسی آن وارد مرحله کیفی نوینی شد. این قیام روحیه تعرضی توده های مردم، اتخاذ تاکتیک ها و اشکال رادیکال مبارزه ، آمادگی آن ها برای روی آوری به اعتصاب عمومی سیاسی ، قیام مسلحانه و براندازی رژیم جمهوری اسلامی و عزم و اراده آن ها برای تعیین تکلیف نهائی با نظم حاکم را به نمایش گذاشت. قیام آبان به روشنی جسارت و بیباکی توده های مردم زحمتکش و تهیدست جامعه دربرابر ماشین سرکوب و آمادگی آن ها را برای فداکاری و ازخود گذشتهگی به نمایش گذاشت. توفان خشم و نارضایتی تراکم یافته صد ها هزارتن از مردم، شهرها و خیابان ها را درنوردید و ارتجاع حاکم را درمقیاس سراسری به چالش جدی کشید. قیام آبان نشان داد که توده های مردم ایران دیگر نمی خواهند و نمی توانند نظم موجود را تحمل کنند وبرای براندازی آن حاضرند ازجان خویش نیز بگذرند.
خامنه ای قیام کنندگان را “اشرار” خواند و فرمان قتل آن ها را صادر کرد. جوی خون بهراه افتاد وپس از پنج روز، قیام کنندگان درخون خویش غرق شدند. ۱۵۰۰تن کشته و بیش از ده هزار تن بازداشت و زندانی شدند.
طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدارمنافع آن براین خیال بوده است که با کشتار و وحشی گری می تواند اوضاع را آرام کند و خود را ازمهلکه نجات دهد. اما هنوز خون سرخ قیام کنندگان برسنگفرش خیابان ها خشک نشده بود که پرچم مبارزه و دفاع بی باکانه از قیام و اهداف آن دردانشگاه به اهتزاز درآمد. جنبش چپ رادیکال و سوسیالیستی دانشجوئی قامت برافراشت و روز دانشجو را به روز مبارزه علیه نظم حاکم و دفاع از کارگران و استثمارشدگان تبدیل کرد. به رغم سرکوب و بازداشت گسترده دانشجویان اما این پرچم یک هفته دراهتزازبود. بحران انقلابی و بحران سیاسی ژرفی که تمام جامعه را به تلاطم انداخته است، زادگاه خیزش های پی درپی و قیام ها و امواج مبارزه رادیکال تودهایست وبا سرکوب نمی توان مانع بروز آن شد. امواج مبارزه رادیکال و توده ای یکی پس از دیگری از راه می رسند و ضربات کوبنده ای برپیکر نظم موجود وارد می سازند.
رژیم ارتجاعی و سرکوبگر حاکم و سران جنایتکار آن بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی، با راه اندازی نعش کشی و تعزیه گردانی و به میدان کشیدن جیره خواران خویش تلاش کردند فضای جامعه پس از قیام و خواستها ی آن را به سمت دیگری منحرف سازند. اما در پی سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی، دروغ گوئی و مخفی ساختن علت اصلی سقوط و سرانجام اعتراف به شلیک موشک توسط پدافند سپاه که به کشته شدن ۱۷۶ نفر منجرشد، موج بلند دیگری از تجمعات اعتراضی و تظاهرات خیابانی برخاست. این تجمعات و اعتراضات اگرچه نخست در دانشگاه نطفه بست اما به سرعت به بیرون از دانشگاه تسری یافت و چندین شهر را دربرگرفت. دانشجویان و توده های زحمتکش مردم با خواست ها و شعار های رادیکال ترو جدیدتری به میدان آمدند. “جمهوری اسلامی نابود باید گردد”، “اصلاحات، رفراندم رمز فریب مردم”، تأکید بر پیکار در کف خیابان و تأکید ویژه بر اعتصاب وانقلاب، ازجمله ویژگیهای مهم این موج مبارزه بود که بار دیگرنیاز جامعه به یک دگرگونی و تحول انقلابی را بازتاب می داد.
خیزش دیماه ۹۶، رویدادهای سیاسی، اعتراضات خیابانی و تمام اعتصابها، تجمع ها و تظاهرات توده ای بعد ازآن بهویژه قیام سراسری آبان ۹۸ نشان داد که جامعه در تب و تاب یک تحول و دگرگونی و در تب و تاب یک انقلاب می سوزد و آماده است تا با هر جرقه ای به اشتعال و انفجار کشیده شود. توده های فقیر و زحمتکش استثمارشده که دیگر نمی خواهند و نمی توانند وضع موجود را تحمل کنند، مترصدند ازپی هر رویداد بیشتر یا کمتر مهم سیاسی و اجتماعی، بهپا خیزند و به حاکمیت چهل ساله ارتجاع اسلامی پایان دهند و به این تحول ضروری و گریزناپذیر جامه عمل پوشند. طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن نیز به پایان خط رسیده و از مدت ها پیش نشانداده است که دیگر نمی تواند به شیوه گذشته برمردم حکومت کند. تمام سیاست های این طبقه برای حک و اصلاح نظم موجود با شکست روبرو شده و اصلاح و تغییر درچارچوب این نظم، بهکلی ناممکن شده است. رژیم در بن بستی مرگبار گرفتار آمده است. فساد دستگاه دولتی، پوسیدگی و گندیدگی نظم موجود برهمهگان آشکار شده است. هیچ راه نجاتی برای رهائی رژیم ازبن بست و بحران های گوناگونی که بدان گرفتارآمده وجود ندارد.
تردیدی نیست که ارتجاع حاکم برای مقابله با کارگران و زحمتکشان و عموم تهیدستان معترض و ناراضی و برای درهم کوفتن هر برآمد و قیام توده ای به سرکوب بیشتر متوسل خواهد شد. قیام آبان و وحشی گری نیروهای سرکوب علیه قیام کنندگان به مردم آموخت که درنبردهای آتی بایستی با اشکال مبارزاتی پیشرفته تر، آمادگی بیشتر و نیروی وسیعتری به مقابله با رژیم برخیزند. تنها گسترش اعتصابات و برپائی اعتصابات اقتصادی و سیاسی گسترده فرا واحدی و سراسریست که می تواند نیروی کمّی و کیفی بیشتری را به میدان بکشد، کارگران و زحمتکشان را درمقیاس وسیع و همهگانی برای سرنگونی رژیم بسیج کند، نیروی سرکوب رژیم را فلج سازد و راه را برای اعتصاب عمومی سیاسی سراسری هموار کند. اگرچه وقوع این اعتصاب، بربستر بحران سیاسی ژرف و مبارزات توده ای گسترش یابنده، مستقل از اراده و آگاهی نیروهای درگیر درآن قطعیست و این از منطق مبارزه طبقاتی در یک دوره انقلابی نشأت می گیرد، اما نمی توان و نباید فقط به انتظار آن نشست بلکه می توان و باید روند برپائی آن را تسریع کرد. این وظیفه برعهده طبقه کارگر و بخش پیشرو وآگاه این طبقه است. کارگران پیشرو، فعالان آگاه کارگری و بخش متشکلتر کارگران باید در درون کارخانه ها و مراکز تولیدی و خدماتی کمیته های اعتصاب را سازمان دهند و با ایجاد ارتباط تنگاتنگ وسازماندهی کمیته ها و شوراهای هماهنگی، سازماندهی اعتصابات هماهنگ شده را در دستور کار خویش قرار دهند و به تسریع برپائی اعتصاب عمومی سیاسی یاری رسانند.
قیام خونین آبان، وحشیگری و کشتار بیرحمانه قیام کنندگان توسط نیروهای مسلح رژیم، این واقعیت را نیز اشکار ساخت که بادست خالی نمی توان با یک رژیم جلاد سرتاپامسلح مبارزه کرد. ازاین رو تدارک نظامی قیام مسلحانه نه فقط ضروری بلکه اجتناب ناپذیر است. دربرابر ما و همه کارگران و زحمتکشان هیچ راه دیگری وجود ندارد جزاینکه رژیم جمهوری اسلامی را با یک اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه براندازیم و یک حکومت شورائی و کارگری را مستقرسازیم.
درچهل و نهمین سالگرد ۱۹ بهمن ۴۹، روز بنیانگذاری سازمان، بار دیگر با رفقائی که نبرد حماسی سیاهکل را آفریدند و همه رفقای فدایی که در راه آرمان های سرخ کارگری مبارزه نموده و جان فشاندند، پیمان می بندیم که تا تحقق کامل اهداف و آرمان های سوسیالیستیمان، به مبارزه ادامه دهیم.
گرامی باد چهل و نهمین سالگرد نبرد حماسی سیاهکل
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی- برقرارباد حکومت شورائی
زنده بادآزادی- زنده باد سوسیالیسم
سازمان فدائیان(اقلیت)
بهمن ۱۳۹۸
کار، نان، آزادی – حکومت شورایی
نظرات شما