صبح روز چهارشنبه ۱۸ دی ماه ۱۳۹۸ (۸ ژانویه ۲۰۲۰)، یک هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷ اوکراینی با ۱۷۶ خدمه و مسافر در نزدیکی فرودگاه بین المللی تهران با آتش پدافند هوایی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران سرنگون شد. این حادثه درست چند ساعت بعد از آنکه پدافند زمین به زمین سپاه پاسداران ایران دو پایگاه هوایی آمریکا در بغداد از جمله “عین الاسد” را مورد حملات موشکی قرار داد، اتفاق افتاد.
سرنگونی هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷ اوکراین، آنچنان فاجعه بار بود که مقامات جمهوری اسلامی از همان لحظات اولیه، برای کتمان حمله موشکی سپاه پاسدارن به این هواپیما، به دروغ بافی های تکراری، متناقض و حتا سکوت و پنهانکاری چند روزه روی آوردند. طی چند روز، تمام مسئولان جمهوری اسلامی و دستگاه های تبلیغاتی آن با توسل به دروغ های تکراری علت سقوط هواپیما را نقص فنی اعلام کردند. اعلام این دروغ ها و نمایش کثیف آن در صدا و سیمای جمهوری اسلامی در شرایطی تکرار می شد که از همان روز اول، دولت های آمریکا، اوکراین و کانادا بر ساقط شدن هواپیما با شلیک پدافند موشکی جمهوری اسلامی تاکید داشتند. علاوه بر این، یک روز پس ازسرنگونی هواپیما، ویدئویی در شبکه های اینترنتی به گردش درآمد که به وضوح شلیک یک موشک زمین به هوا و اصابت و انفجار آن با هواپیمای اوکراینی را نشان می داد. ویدئویی که از همان آغاز، صحت و تعیین مکان شلیک آن در نزدیکی فرودگاه بین المللی تهران مورد تایید دولت های غربی و خبرگزاری های معتبر جهان قرار گرفت. پس از این ویدئو، فیلم دیگری هم در شبکه های مجازی به گردش درآمد که در آن شلیک دو موشک به هواپیما با فاصله ۱۵ ثانیه نشان داده می شد.
با این همه، در همان روز چهارشنبه و ساعاتی پس از حادثه سقوط هواپیما، خامنه ای که در وصف قاسم سلیمانی برای جمعی از هواداران رژیم سخنرانی می کرد، حتا کمترین اشاره ای به سقوط و متلاشی شدن هواپیمای مسافربری اوکراینی هم نکرد. انگار نه انگار هواپیمای با ۱۷۶ سرنشین در نزدیکی تهران توسط پدافند هوایی سپاه پاسداران به آتش کشیده شده و تمام سرنشینان آن نیز کشته شده اند. حسن روحانی هم که بعد از سقوط هواپیما در جلسه هیئت دولت به طور مفصل از عملیات موشکی سپاه پاسداران به پایگاه های آمریکا در عراق سخن می گفت، فقط در انتهای صحبت هایش آنهم بدون اینکه کمترین اشاره ای به علت سقوط هواپیما داشته باشد، تنها به بازماندگان حادثه، تسلیت گفت و دستور بررسی علت آن را داد. در ادامه سیاست انکار و دروغپردازی و پنهانکاری های موجود، محمد اسلامی، وزیر راه و شهرسازی نیز “شایعات رسانه های خارجی” را تکذیب کرد و چهارشنبه شب به ایسنا گفت: “نقض فنی دلیل این حادثه بوده است”. حسن رضایی فر، رئیس کمیسیون بررسی سانحه سازمان هواپیمایی کشور نیز، احتمال سقوط هواپیما به خاطر اشتباه پدافند را “منتفی” دانست. جالب این جاست که در روز جمعه سه روز بعد از وقوع حادثه و دقیقا ساعاتی پیش از آنکه شایعه پذیرش رسمی جمهوری اسلامی از حمله موشکی سپاه به هواپیمای اوکراینی به خبرگزاری های داخلی رسیده بود، علی عابدزاده، رئیس هواپیمایی کشور، برای بار دوم اعلام کرد: ” با اطمینان می گویم که به این هواپیما موشکی اصابت نکرده است”.
در چنین فضایی از سکوت و انکار و دروغ و پنهانکاری مقامات جمهوری اسلامی، اطلاعات منتشره در خبرگزاری های معتبر جهان و فضای حاکم بر شبکه های مجازی تماما بر سقوط هواپیما توسط آتشبار دو موشک زمین به هوای سپاه پاسداران تاکید و دلالت داشت. اعمال فشارهای بین المللی و انتشار مجموعه اطلاعات دقیق مربوط به سرنگونی هواپیما، سرانجام راه هرگونه دروغ بافی و پنهانکاری در کتمان حقیقت را به روی مقامات جمهوری اسلامی بست و آنان در نهایت مجبور به پذیرش حقیقت ماجرا و اعلام رسمی آن شدند. پس از ۷۲ ساعت سکوت، سرانجام ساعت ۷ صبح روز شنبه ۲۱ دی ماه، ستاد کل نیروهای مسلح رژیم در یک اطلاعیه رسمی اعلام کرد، که هواپیمای اوکراینی به دلیل نزدیکی به یک “مرکز حساس نظامی سپاه” با “یک خطای انسانی و به صورت غیر عمد” هدف پدافند هوایی قرار گرفت. ساعاتی بعد از انتشار این اطلاعیه، حاجی زاده، مسئول هوا فضای کشور نیز در یک نشست خبری با رسانه ها ضمن بیان اینکه از همان صبح روز حادثه از علت سقوط هواپیما توسط آتش پدافند هوایی سپاه با خبر بوده است، در مورد چگونگی رخداد آن گفت: “خطای یک اپراتور دلیل این فاجعه بود…به دلیل اطلاعات غلطی که به این بنده خدا داده بودند” این اتفاق رخ داد.
با اعلام این خبر و قبول مسئولیت انجام این فاجعه هولناک انسانی توسط حمله موشکی سپاه پاسداران، جمهوری اسلامی عملا با یک بحران جدید و شکننده در درون حاکمیت و خارج از آن مواجه شد. با روشن شدن حقیقت ماجرا، مقامات جمهوری اسلامی اینبار برای توجیه سکوت و پنهانکاری خود، به هذیان گویی و دروغ پردازی های دیگری روی آوردند.
اولین هذیان گویی ها با سراسیمگی توسط نهادی که هواپیما را ساقط کرده بود، شروع شد. سپاه پاسداران با ادعایی مضحک اعلام کرد، که علت سقوط هواپیما و چگونگی ماجرا را نه در همان لحظات اولیه که بعد از ۴۸ ساعت به خامنه ای اطلاع دادند. حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران نیز با حضور در نشست غیر علنی مجلس ارتجاع اسلامی از اساس منکر پنهانکاری و کتمان حقیقت به مردم شد. او در این نشست با بی شرمی تمام اعلام کرد، “کتمانی” در کار نبوده است. “ما خود به محض اینکه به حقیقت دست یافتیم، موضوع را اعلام کردیم و اگر ما نمی گفتیم، احدی متوجه موضوع نمی شد”. علی ربیعی، سخنگوی دولت که تا روز جمعه و پیش از صدور اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، علت سقوط هواپیما را “نقص فنی” اعلام کرده بود و حتا با صدور بیانیه ای از توطئه دشمن در دامن زدن به ایجاد یک “جنگ روانی” علیه جمهوری اسلامی سخن گفته بود، اینبار با شکل و شمایل دیگری بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و در یک دروغ بافی جدید گفت: “دولت تا روز جمعه از علت سقوط هواپیما مطلع نبود”. او در ادامه صحبت هایش در توجیه سکوت چند روزه دولت اعلام کرد، می توانم بگویم که دولت را از این موضوع “بی اطلاع” نگه داشته بودند. ربیعی بعد از بیان این توجیهات مضحک در وصف پیگیری های دولت در روشن شدن حقیقت گفت: “از عصر روز جمعه که رئیس جمهور از موضوع مطلع شدند دستور جلسه شورای عالی امنیت ملی صادر شد”.
حسن روحانی نیز روز دوشنبه ۲۳ دی، پس از حدود یک هفته سکوت، در اولین واکنش خود به سخنان حاجی زاده که تمام تقصیر را به گردن “خطای یک اوپراتور” انداخته بود، گفت: “در این داستان نمی تونه فقط یک فرد مقصر باشه، نه اینکه یک نفر که دکمه را فشار داده مقصر بوده است. من می خواهم این مسئله با صداقت برای مردم بیان شود”. روحانی در ادامه سخنانش با طرح اینکه موضوع شلیک موشکی به هواپیمای مسافربری اوکراینی نمی تواند صرفا کار “یک نفر باشد” خواهان تشکیل یک “دادگاه ویژه” برای بررسی ابعاد این موضوع شد.
روحانی، روز سه شنبه ۲۴ دی ماه نیز، همان دروغپردازهای قبلی خود را تکرار کرد و گفت: “من از لحظه ای که احتمال دادم که سقوط این هواپیما به صورت طبیعی و عادی نباشد، تلاش فراوانی کردم که دوران تحقیق و بررسی کوتاه شود. بلافاصله بعد از آنکه برای من مشخص شد که یک خطای بسیار دردناک و نابخشودنی انجام گرفته در همان لحظه به مسئولین امر کردم که بلافاصله به مردم اطلاع دهند”. عجب!؟ چه رئیس جمهوری با مسئولیتی!؟ یک هفته سکوت و اکنون مدعی اطلاع رسانی بلافاصله به مردم بودن. این دیگر اوج فضاحت و رسوایی یک رژیم است که رئیس جمهورش بعد از یک هفته سکوت در مورد حادثه ای چنین دردناک، اکنون هم که اندکی لب به سخن گشوده، چنین مزخرفاتی را به خورد مردم و خانواده های داغدار این حادثه می دهد.
گیریم به فرض محال، همه این لاطائلات درست باشند، که صد البته نیستند، در این صورت باید گفت، این چه حکومت بی درو پیکری است که علت سقوط هواپیمای اوکراینی که دلیل آن از همان آغاز برای حاجی زاده مسئول هوا فضای کشور و به تاسی از آن برای سپاه پاسداران مشخص بوده است، به خامنه ای که رهبر نظام و فرمانده کل قوای مسلح جمهوری اسلامی است، بعد از ۴۸ ساعت اطلاع داده می شود. این چه رژیم بحران زده و فروپاشیده ای است که رئیس جمهور و بالاترین مقام امنیتی آن که در راس شورای عالی امنیت کشور جا خوش کرده است، تا ۳ روز از شلیک دو موشک سپاه پاسداران به هواپیمای آوکراینی بی خبر نگه داشته شده است؟
حسن روحانی، سخنگوی دولت، سپاه پاسداران و همه دست اندرکاران حکومتی که بعد از حدود یک هفته سکوت و پنهانکاری، اکنون برای توجیه سکوت و انکارشان، خزعبلات دیگری را تکرار می کنند، به راستی انتظار دارند که توده های مردم ایران همه این چرندیات و دروغپردازی های مضحک آنان را باور کنند؟ مگر می شود، رئیس جمهور کشوری که مسئول شورای عالی امنیت ملی نظام است، تا چند روز از علت ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی بی خبر باشد؟ اساسا چرا و به چه دلیل جلسه شورای امنیت ملی به ریاست حسن روحانی در همان روز چهارشنبه تشکیل نشد و با سه روز تاخیر در عصر روز جمعه برگزار گردید؟
پوشیده نیست که تمام این دروغپردازی های تکراری برای کتمان حقیقت، ناشی از تشدید تضاد و کشمکش های درونی و بحران های فزاینده رژیمی است که اکنون هیات حاکمه آن را به مرز ناتوانی و استیصال در برون رفت از وضعیت موجود کشانده است. اینکه حادثه ای همانند ساقط شدن هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران تا بدین حد مقامات جمهوری اسلامی را به سردرگمی، سکوت، انکار، دروغپردازی و پنهانکاری در اعلام حقیقت ماجرا واداشت، اینکه رخداد چنین حادثه ای هولناک در نهایت جناح های حکومتی را به تقابل آشکار در برابر هم کشانده است، تماما ناشی از مجموعه بحران های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ناعلاجی است که طبقه حاکم و نظام سیاسی پاسدار آن را در مواجهه با شرایط انقلابی حاکم بر جامعه به مرز ناتوانی و اضمحلال درونی کشانده است. اینکه هیات حاکمه ایران از عذر خواهی رسمی در مورد ساقط کردن هواپیمای مسافربری اوکراین و کشته شدن ۱۷۶ سرنشین آن تا این لحظه خودداری کرده است، اینکه خامنه ای در نماز جمعه ۲۷ دی، بجای عذرخواهی از به آتش کشیدن یک هواپیمای مسافربری توسط سپاه پاسداران تحت امر خود، با بی شرمی تمام از فرماندهان سپاه تقدیر و ستایش می کند، اینکه حسن روحانی با شنیدن این سخنان خامنه ای از صف نمازگزاران نشسته در کنار خامنه ای بلند می شود و محل نماز را ترک می کند، تماما ناشی از اوج فضاحت و گندیدگی و تشدید شکاف در مجموعه ارکان این نظام و رهبری و دولت آن است. رژیمی که از مدت ها پیش در مواجهه با هر بحرانی، ناتوانی و استیصال آن بیش از پیش آشکار می شود. این بدان معنا است که جمهوری اسلامی بهویژه با گسترش مبارزات توده ای و اعتراضات خیابانی به دوران پایان عمر خود نزدیکتر شده است.
نظرات شما