ضرورت تدارک سیاسی و نظامی اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه

تلاطم‌های سیاسی که کشور را فراگرفته و آخرین نمونه آن قیام ۵ روزه اواخر آبان ماه بود، گرچه هنوز به معنای وقوع انقلاب نیست، اما دلایلی روشن بر این حقیقت‌اند که تمام پیش‌شرط‌های عینی لازم برای برپائی یک انقلاب فراهم‌شده است. از خیزش بزرگ دی‌ماه سال ۹۶ که نقطه پایانی بر یک دوره رکود سیاسی و به‌اصطلاح همزیستی مسالمت‌آمیز دو اردوی متخاصم انقلاب و ضدانقلاب نهاد، مبارزات تعرضی سیاسی توده‌ای تا به امروز بی‌وقفه ادامه یافته و پیوسته رادیکال‌تر و فراگیر‌تر شده‌اند.  این اما به آن معنا نیست که افت‌وخیزی در این مبارزه توده‌ای و اشکال آن نبوده و جنبش همواره در یک خط صعودی مستقیم، پیش رفته است. بالعکس عقب‌نشینی و پیشروی جنبش، همراه با اشکال به‌هم‌پیوسته‌ای از اعتصابات اقتصادی و سیاسی، تجمع، راهپیمایی و تظاهرات، شورش و قیام، مبارزات مسالمت‌آمیز و قهرآمیز با مطالبات بسیار متنوع،  ناشی از منطق درونی مبارزه در یک چنین دوران پرتلاطمی است. گرچه  جنبش در کلیت آن رشد کرده و ارتقاءیافته، مبارزه رادیکال‌تر شده و به شکل‌های عالی‌تری ارتقاء یافته است، اما نقطه اوج جنبش در هر مرحله، پیامدش اشکال ظاهراً  پائین تری از مبارزه بوده است تا توده‌های وسیع‌تری را به جنبش انقلابی بکشاند. ازاین‌روست که پی آمد خیزش توده‌ای دی‌ماه، اعتصابات و تظاهرات پراکنده‌ای بود که ۶ ماه ادامه یافت، تا این‌که در تظاهرات توده‌ای تیرماه ۹۷ نقطه عطف جدیدی را در پیشروی جنبش ثبت کرد. این تظاهرات توده‌ای پس از چندین روز درگیری با نیروهای سرکوب رژیم، فروکش کرد، اما در تظاهرات و اعتصابات سیاسی کارگران چند کارخانه  در آبان ماه، به بالاترین نقطه رادیکالیسم خود ‌رسید که مطالبات عموم توده‌های زحمتکش مردم در شعار نان- کار- آزادی انعکاس یافت و بدیل کارگران برای نظم موجود،  نظم شورایی اعلام گردید. پی آمد آن نیز یکرشته تظاهرات توده‌ای در خوزستان و یا اعتصابات سیاسی کردستان، راهپیما‌یی‌ها، تظاهرات و تجمع‌های کارگران، معلمان، بازنشستگان و دانشجویان بود. این مبارزات اکنون به نقطه‌ای رسیده است که ۵ روز تقریباً تمام شهرهای کشور، شاهد تظاهرات توده‌ای، سنگربندی‌های خیابانی، درگیری با نیروهای مزدور سرکوب، حمله مردم به مراکز ارگان‌های نظامی ، دستگاه فریب و تحمیق روحانیت و بانک‌های سرمایه‌داران بود. این که توده‌های مردم خشمگین در پاسخ به وحشی‌گری نیروهای سرکوب، مراکز ارگان‌های نظامی، حوزه‌های علمیه و بانک‌ها را به آتش کشیدند و کمترین خسارتی به اموال مردم معمولی و امکانات عمومی وارد نیاوردند، ناشی از آگاهی قیام‌کنندگان و هدف‌دار بودن این قیام بود و نه آن‌گونه که برخی مدعی‌اند، شورشی بی‌هدف. این تعرض، بازتاب خصلت ضد سرمایه‌داری ، ضد استبدادی و ضد دولت دینی بود که در شعارها نیز انعکاس یافت. اما بالعکس این واحدهای فاشیست سرکوب بودند که از همان آغاز ماشین‌های مردمی را که در اعتراض به گرانی بنزین، اتومبیل‌های خود را در خیابان‌ها متوقف کرده بودند، در هم شکستند و به اموال مردم معمولی حتی آن‌هایی که در قیام حضور نداشتند، خسارت وارد آوردند. این مبارزه که شکل آشکار یک قیام را به خود گرفت، چنان رژیم را به لرزه درآورد که خامنه‌ای این سرکرده اشرار و باند‌های دزد و غارتگر حاکم بر ایران، آشکارا تمام نیروی سرکوبش را برای در هم شکستن قیام مردم فراخواند. رادیکالیسم و قدرت تعرضی این جنبش خود را در این واقعیت نیز نشان داد که خامنه‌ای آشکارا امنیت رژیمش را درخطر دید و جنگ نظامی خود را با صدها هزار تن از مردم ایران، جنگ امنیتی نامید. دست‌نشانده او نیز در سمت فرمانده عملیات بسیج ، عظمت قیام مردم را به جنگ جهانی علیه نظام تشبیه کرد که تحت  “توجهات خدا و عنایات امام زمان نجات” یافت.

رادیکالیسم ، جرئت و شجاعت، فداکاری، ازخودگذشتگی و قهرمانی مردم در جریان این قیام که یادآور روحیه انقلابی توده‌های کارگر و زحمتکش در واپسین روزهای رژیم سلطنتی است، انعکاسی از عمق بحران سیاسی فراگیر در ایران است. این بدانمعناست که تمام شرایط عینی برای یک انقلاب آماده است. با قیام آبان ماه، توده‌های مردم ایران در سراسر کشور بار دیگر آشکارا نشان دادند که دیگر نمی‌خواهند و نمی‌توانند وضع موجود را تحمل کنند. نشان دادند که بحران سیاسی فراگیر، عمومی و سرتاسری است. نشان دادند که می‌خواهند سرتاپای نظم موجود را ویران کنند. نشان دادند که حتی آماده روی‌آوری به قیام مسلحانه‌اند. طبقه حاکم نیز از مدت‌ها پیش نشان داده است که دیگر نمی‌تواند به شیوه گذشته بر مردم حکومت کند. تمام سیاست‌های طبقه حاکم و هرگونه اصلاح و تعمیر نظم موجود ناممکن شده است. جمهوری اسلامی به چنان مرحله‌ای از پوسیدگی و گندیدگی رسیده است که بوی زننده آن تمام جامعه را فراگرفته است. هیچ راهی برای نجات جمهوری اسلامی از بحران‌های متعددی که احاطه‌اش کرده‌اند و بن‌بستی که در آن گرفتارشده ، وجود ندارد. تنها کاری که هنوز از دستش ساخته است، کشتار بی‌رحمانه مردم است و در آبان ماه، وحشیانه‌تر از گذشته مردم را کشتار کرد. اما این کشتار، رژیم را نجات نخواهد داد، همان‌گونه که سرکوب‌ها و کشتارهای پیشین کارساز نبوده است. چنانچه در طول دو سال گذشته دیده‌ایم، در شرایطی که بحران سیاسی ژرفی جامعه ایران را فراگرفته است، این کشتارها نه‌تنها مردم را مرعوب نمی‌کند، بلکه  امواج وسیع‌تری از مردم را به میدان مبارزه علنی و رادیکال، سوق می‌دهد. قیام آبان ماه نیز همین را نشان داد.  قیام آبان ماه نشانی از این واقعیت است  که به‌زودی اشکال عالی‌تری از مبارزات  توده‌ای در ابعادی وسیع‌تر رخ خواهد داد. تجربه این قیام به مردم ایران نشان داد که جمهوری اسلامی سلاحی جز کشتارهای بی‌رحمانه ندارد. ازاین‌رو توده‌های مردم آموختند که باید در نبردهای آتی با اشکال مبارزاتی پیشرفته‌تر و آمادگی بیشتری با رژیم مقابله کنند. پی آمد قیام آبان ماه، رشد و گسترش اعتصابات، تظاهرات و آمادگی شرایط برای برپائی اعتصابات عمومی اقتصادی و سیاسی خواهد بود. اعتصاب عمومی سیاسی سرتاسری که نقش تعیین‌کننده‌ای در بسیج همگانی کارگران و زحمتکشان برای سرنگونی رژیم خواهد داشت، البته همانند انقلاب نه بافرمان برپا خواهد شد و نه یک‌شبه. این اعتصاب، محصول ارتقای اشکالی از مبارزه است که هم‌اکنون نمونه‌های آن را تجربه کرده‌ایم. بدون این اعتصاب و بدون توده‌های وسیعی که  این اعتصاب به عرصه مبارزه سیاسی انقلابی خواهد کشید، انقلاب و پیروزی آن به تأخیر خواهد افتاد. اعتصاب عمومی سیاسی سرتاسری  رخ خواهد داد. وقوع این اعتصاب که از منطق مبارزه طبقاتی در یک دوران انقلابی ناشی می‌گردد، قطعی است. شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه و موج مبارزات تا به آن حد پیش رفته است که هرلحظه می‌تواند یک چنین اعتصابی مستقل از اراده و آگاهی نیرو‌های درگیر رخ دهد . بنابراین، وقتی‌که شرایط عینی برپائی یک چنین اعتصابی تا به این حد، فراهم است، می‌توان روند برپائی آن را تسریع کرد و منتظر نماند تا خودبه‌خود، شکل بگیرد. این وظیفه‌ای است بر عهده طبقه کارگر و بخش پیشرو و آگاه این طبقه. بر عهده پیشروان کارگری در درون کارخانه‌ها و تمام مراکز تولیدی و خدماتی ست که با ایجاد کمیته‌های اعتصاب و برقراری رابطه‌ای تنگاتنگ با یکدیگر، به تسریع برپائی یک اعتصاب عمومی سیاسی در بطن مبارزات پیوسته رشد یابنده موجود یاری رسانند. قیام آبان ماه همچنین آشکار ساخت که بحران سیاسی تا به آن مرحله عمق یافته که تدارک نظامی قیام مسلحانه نیز یکی دیگر از نیازهای عینی شرایط کنونی است. وحشی‌گری، سرکوب و کشتار بی‌رحمانه مردم در قیام آبان ماه بار دیگر به مردم ایران آموخت که نمی‌توان با دست‌خالی با یک رژیم سرتاپا مسلح، بی‌رحم و جلاد، مبارزه کرد. سران جمهوری اسلامی و نیروهای سرکوب آن ‌که در طول چهار دهه جنایات هولناک، راهی برای فرار در مقابل خود نمی‌بینند، مصمم‌اند تا آخرین لحظات حیات ننگین‌شان به مقاومت مسلحانه در برابر مردم و نیاز جامعه به یک تحول انقلابی ادامه ‌دهند. بنابراین جنگ مسلحانه با ارتجاع حاکم و برپائی قیام مسلحانه برای برانداختن آن اجتناب‌ناپذیر است.  لذا  در همان حال که جمعیت گسترده‌تری از توده‌های کارگر و زحمتکش به میدان مبارزه علنی و مستقیم روی می‌آورند و ارتش سیاسی قیام به نحو روزافزونی رشد می‌کند و قدرتمندتر می‌شود، باید برای قیام مسلحانه تدارک دید. باید از هر طریق ممکن سلاح گردآورد. باید طرز ساختن انواع بمب‌ها را آموخت. باید مراکز سرکوب رژیم و بهترین راه حمله به ‌آن‌ها را به دقت شناسایی کرد. باید محل زندگی تمام اعضای نیروهای مسلح و سرکوب رژیم را در همه‌جا شناسایی کرد. قیام آبان‌ ماه همچنین نشان داد که برای درهم شکستن قدرت نظامی و سرکوب رژیم، باید قیام مسلحانه در ابعاد سراسر ایران شکل بگیرد. دیگر زمان آن گذشته است که همچون قیام ۲۲ بهمن، در تهران کار رژیم را یکسره کرد. این بار قیام مسلحانه برای این‌که به پیروزی و سرنگونی رژیم بیانجامد، باید در تمام شهرهای ایران برپا شود.  قیام مسلحانه سرتاسری ضرورتی حتمی برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. هر تأخیر در برپائی اعتصاب عمومی سیاسی و قیام سرتاسری ، به‌عنوان مصمم‌ترین و قطعی‌ترین اشکال تعرض انقلابی، درد زایمان جامعه‌ای نوین از شکم جامعه کهنه را طولانی‌تر خواهد ساخت. چراکه هر آنچه هم  بحران سیاسی ژرف باشد، رژیم حاکم خودبه‌خود سرنگون نخواهد شد. در عین حال، از آنجائی که این رژیم هیچ‌گونه چشم‌اندازی برای بقاء ندارد، فقط  فجایع و کشتار را افزون‌تر خواهد ساخت و جامعه را به قهقرا خواهد برد.

انقلاب در چشم‌انداز است. توده‌های کارگر و زحمتکشی که به انقلاب روی می‌آورند، باید هوشیار باشند. در انقلاب پیش روی، اساسی‌ترین مسئله،  کسب قدرت سیاسی است. این بار، کارگران و زحمتکشانی که تمام هزینه انقلاب را متحمل شده‌اند، نباید اجازه دهند که  هیچ فرد، گروه و سازمانی قدرت را به‌نام مردم تصاحب کند. کارگران و زحمتکشان  از هم‌اکنون باید دست رد بر سینه آن‌هایی بزنند که با وعده‌ووعید می‌کوشند ثمره تلاش و مبارزه آن‌ها را نابود کنند. فراموش نکنید و به خاطر بسپارید، انقلاب زمانی می‌تواند به پیروزی بر‌سد که تمام قدرت در دست توده‌های کارگر و زحمتکش متشکل شده در شوراها قرار بگیرد.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۴۸ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.