“نرمش قهرمانانه” عقب‌نشینی ناگزیر یا خرید فرصت؟

علی خامنه‌ای رهبر حکومت اسلامی روز ٢۶ شهریور ٩٢ در جمع سران و فرماندهان سپاه پاسداران، بار دیگر در مورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی به اظهار نظر پرداخت. وی که تا چندی پیش هرگونه مذاکره با آمریکا بر سر حل اختلافات فیمابین را نفی و با آن مخالفت می‌کرد، این‌بار عرصه دیپلماسی را عرصه” لبخند و مذاکره و درخواست مذاکره” نامید و رسماً جواز مذاکره با آمریکا را صادر کرد. او گفت: “با مساله‌ای که سال‌ها پیش نرمش قهرمانانه خواندم موافقم؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم و خوب است و عیبی ندارد”. اظهار نظر خامنه‌ای توام با این گفته روحانی که در موضوع هسته‌ای اختیارات تام دارد، در آستانه سفر وی به آمریکا، حاکی از آن بود که دست روحانی – که رای اقشاری از مردم را اساسا با طرح شعارهایی در زمینه تغییر سیاست خارجی و “تعامل” با اروپا و آمریکا کسب کرده بود – تا حدودی باز گذاشته شده است.

پیش از آن البته موضوع “تعامل” با آمریکا بارها از سوی اکبر هاشمی رفسنجانی مطرح شده بود که هر بار با واکنش تند خامنه‌ای و طرفداران وی روبرو گشته بود. رفسنجانی در این اواخر بارها از سرکشیدن جام زهر توسط خمینی هنگامی که تشخیص داد به مصلحمت نظام است و از صلح حسن امام دوم شیعیان با معاویه به عنوان یک اقدام قهرمانانه و هم‌طراز با اقدام حسین (امام سوم شیعیان) در روز عاشورا در کربلا سخن گفته بود و سخنان و نوشته‌های پیشین خود را به‌طور گسترده‌ای در نشریات وابسته به اصلاح‌طلبان و سایر طرفداران خود دوباره انتشار داده بود. رفسنجانی به صراحت گفته بود که “تا ابد نمی‌توان با آمریکا قهر بود”. او کوتاه آمدن در برابر دشمن قوی‌تر (آمریکا) را عین کار “امام حسن” و آن را برای نجات نظام که در اثر سیاست‌های غلط خارجی به “لبه پرتگاه” کشیده شده است، یک ضرورت دانست. اما رفسنجانی آماج حملات متعددی از سوی باند خامنه‌ای قرار گرفت و حرف‌های وی علائم تسلیم در برابر “شیطان بزرگ” و “ضد ارزش” خوانده شد و با پاسخ‌های تهاجم‌آمیز تندی روبرو گردید.

خامنه‌ای پیش‌ترها (سال ٧٩) چنین مطرح کرده بود که “امروزه نه آمریکا و نه بزرگ‌تر از آمریکا قادر نیستند حادثه‌‌ای مثل حادثه صلح امام حسن را بر دنیای اسلام تحمیل کنند” او هم‌چنین گفته بود “این جا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد” یعنی که جمهوری اسلامی به شیوه حسین در کربلا به جنگ تا مرحله “شهادت” روی خواهد آورد! خامنه‌ای که در تمام طول این سال‌ها نیز بر همین موضع پای فشرده و درست بعد از انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهور نیز یکبار دیگر بر درستی سیاست‌های خارجی جمهوری اسلامی و ضرورت ادامه بی‌کم‌وکاست آن تاکید کرده بود! ناگهان (؟) به یاد “نرمش قهرمانانه” که سال‌ها پیش آن را گفته بود افتاد و این‌که نرمش در یک جاهایی نه فقط عیبی ندارد، بلکه بسیار لازم و خوب هم هست! نیاز به توضیح این مساله نیست که طرح “نرمش قهرمانانه” از سوی خامنه‌ای، گرچه ناگهانی می‌نمود، اما زمینه چنین تصمیم و اتخاذ چنین سیاستی از مدت‏ها قبل فراهم شده بود و مجموعه‌ای از عوامل و شرایط داخلی و خارجی، رهبر حکومت اسلامی را واداشت که به همان روش حسن، یعنی تاکتیک “صلح” و “سازش با دشمن” روی بیاورد.

تعمیق بحران اقتصادی، تشدید رکود تورمی، ورشکستگی مالی، گرانی فزاینده، رشد عنان گسیخته نرخ تورم، بیکاری دهشتناک وبالای هشت میلیونی، تحمیل گرسنگی و فقر بر ده‌ها میلیون کارگر و زحمتکش، وخامت بیش از پیش  وضعیت معیشتی عموم توده‌های مردم، انباشته شدن انبوهی از معضلات و خواست‌های لاینحل و بی‌جواب، تراکم فزاینده نارضایتی توده‌ای و خطر گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگری، خطر انفجارات اجتماعی و سرریز شدن شورش‌ها و برآمدهای زیر و رو‌کننده‌ی توده‌ای از یک سو، و از سوی دیگر تشدید فشارهای بین‌المللی به‌ویژه از ناحیه آمریکا و هم‌پیمانان آن، تشدید تحریم‌ها و اثرات فلج‌کننده آن از جمله تحریم نفتی و محرومیت جمهوری اسلامی از میلیون‌ها دلار درآمد ارزی از محل فروش نفت و بالاخره خطراتی که از ناحیه درگیری‌های سوریه و تعیین تکلیف با رژیم بشار اسد، جمهوری اسلامی را تهدید می‌کند، سرانجام اتخاذ چنان سیاست و چنان تاکتیکی را اجتناب‌ناپذیر ساخت که “نرمش قهرمانانه” نام گرفت!

گیریم که سران جمهوری اسلامی در آغاز منکر تاثیرات تحریم‌ها بودند و بعضا از اثرات مفید آن در بهبود وضعیت اقتصادی نیز دم می‌زدند! اما واقعیات سرسختی که غیرقابل انکار بود و جائی برای لاف و گزاف باقی نمی‌گذاشت، سرانجام توجه سران حکومت را از آسمان به واقعیت‌های زمینی سمت‌وسو داد. از مدت‌ها قبل مشخص بود که جمهوری اسلامی خود را آماده می‌کند که در سیاست خارجی و در برابر آمریکا، به عقب‌نشینی‌هایی تن بدهد، اما خامنه‌ای رهبر حکومت اسلامی نمی‌توانست و نمی‌تواند مستقیم و سرراست این را بپذیرد و دست‌ها را به علامت تسلیم بالا ببرد! این‌که خامنه‌ای ناگزیر از عقب‌نشینی و دادن امتیازاتی به طرف مقابل شده است و تاکتیک مطروحه در زمینه سیاست خارجی که حسن روحانی قرار است پیش‌برنده آن باشد در همین راستاست، یک واقعیت انکار نشدنی‌ست. اما این‌که این عقب‌نشینی تا چه حد و تا کجا قرار است ادامه داشته باشد و چگونه شکل عملی به‌خود بگیرد، این هنوز معلوم نیست. همین‌که خامنه‌ای کلمه “نرمش” را با پسوند “قهرمانانه” آذین می‌کند، خود گویای همین واقعیت است. ترکیب این دو کلمه که در هر دوسوی مخالفان و موافقان مذاکره و سازش با آمریکا، به واژه‌ای “داهیانه”، “پرمغز” و امثال آن تعبیر گردید اما تفسیرهای متفاوتی را در میان آن‌ها در پی داشت نیز بر این برداشت صحه می‌نهد.

 جناح‌ها و باندهای مختلف و موثر نظام تفسیرهای متفاوتی از این گفته خامنه‌ای ارائه می‌دهند. حرف اصلی اصلاح‌طلبان و سایر طرفداران رفسنجانی، مجموعا همان حرف رفسنجانی‌ست که منطبق با روش حسن در برابر معاویه است، به این معنا که وقتی رهبر حکومت اسلامی نیرو و توان مقابله با دشمن قوی‌تر از خود را ندارد، باید با او از در سازش و تسلیم که اجتناب‌ناپذیر است وارد شود، ولو آن‌که مذمت طرفداران حکومت را در پی داشته و پیروان رهبر او را فردی “عافیت‌طلب” بخوانند.فشرده حرف این‏ها این است که باید به حریف امتیاز داد تا نظام را از نابودی نجات داد. برخی اصول‌گرایان نیز قریب بر همین مضمون را مورد نظر دارند. ولایتی مشاور خامنه‌ای در مسائل خارجی، “نرمش قهرمانانه” را قدرت مانور بین اقتدار و انعطاف می‌داند که بر “عزت و حکمت و مصلحت” استوار باشد. از نظر او “نرمش قهرمانانه” راه و روشی است که از حادث شدن خطرات بیشتر و اوضاع وخیم‌تری برای حکومت اسلامی جلوگیری نماید. ولایتی در گفتگو با تسنیم می‌گوید “تا زمانی که دیپلماسی فعال است، جنگی شروع نمی‌شود و آنجا جنگ آغاز می‌شود که دیپلماسی به بن‌بست می‌رسد” این گرایش در واقع فعالیت در عرصه دیپلماسی به نحوی که احتمال خطر بزرگ‌تر را کاهش دهد و یا جلوی آن را بگیرد، منطبق بر “نرمش قهرمانانه” می‌داند و روحانی را فردی مناسب برای پیشبرد این سیاست می‌داند. گروه‌هایی از مدافعین مذاکره و سازش با آمریکا، در حمایت از روحانی و تایید مواضع و صحبت‌های وی، روز بازگشت وی از آمریکا، با حضور در فرودگاه و با حمل عکس‌هائی از روحانی، خاتمی و رفسنجانی و سردادن شعار “روحانی، تشکر تشکر” به استقبال وی رفتند.

اما گرایش و جناح دیگری که از همه به خامنه‌ای نزدیک‌تر بوده است وبخشاً روزنامه کیهان حسین شریعتمداری آن را نمایندگی می‌کند، به‌کلی مخالف هر گونه مذاکره و سازش با آمریکا و “شیطان بزرگ” است. این جناح حملات فوق‌العاده شدیدی را که پیش از سفر روحانی به آمریکا علیه مدافعان گفتگو و سازش با آمریکا و قبل از همه علیه هاشمی رفسنجانی آغاز کرده بود، هم‌چنان ادامه می‌دهد. کیهان نیز اگرچه مانند جناح مقابل، تاکتیک صلح حسن با معاویه و مضمون کتابی(۱) را که در همین مورد ۴٠ سال قبل توسط خامنه‌ای به فارسی برگردانده شده است نفی نمی‌کند، اما برداشت ویژه خود را از “نرمش قهرمانانه” دارد. کیهان با ذکر اینکه شرایط و موقعیت امروز جمهوری اسلامی با زمان صلح حسن یا سال ۶٧ و پذیرش قطعنامه از سوی خمینی قابل مقایسه نیست، سران جناح مقابل را افرادی می‌خواند که به وادادگی و تسلیم‌طلبی دچار شده‌اند. حسین شریعتمداری می‌گوید “میان شجاعت اما حسن و حضرت روح‌الله با تسلیم طلبی و وادادگی و عافیت‌خواهی و غنیمت‌جوئی برخی از یاران ایشان از زمین تا آسمان فاصله است” وی در ادامه می‌نویسد “روحیه مجاهدت و مقاومت و عزت کجا و اخلاق منحط برخی همراهان که به اعتبار آلودگی به انواع محرمات، ناله سردادند کجا؟ منطق اما حسن کجا و فریب‌خوردگی آمیخته با رشوه گرفتن عبدالله بن عباس (سرلشکر سپاه امام) از معاویه و پناهنده شدنش به جبهه مقابل کجا؟” و….

باند طرفدار خامنه‌ای که بخشی از آن‌ها گرداننده روزنامه کیهان هستند، شیوه اصلاح‌طلبان و رفسنجانی را “فرار و عقب‌نشینی محض” می‌داند ، آن را منطبق با “نرمش قهرمانانه” و اهداف آن نمی‌داند و با آن مخالف است. کیهان هدف “نرمش قهرمانانه” را این‌گونه ترسیم می‌کند “هدف از نرمش قهرمانانه، انداختن توپ در زمین حریف – به واسطه رو کردن دست غدّار و قانون شکن او – است و نه فراهم کردن فرصت دست‌درازی وی و یا زدن گل به دروازه خودی”. کیهان ضمن اشاره به سخنان خامنه‌ای پیرامون غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و همچنین سخنان پیشین وی در مورد ادامه سیاست‌های خارجی تاکنونی، پیش از سفر روحانی به آمریکا به وی گوشزد نمود خط قرمزهای رهبری را رعایت کند و به وی هشدار داد که هوس مذاکره و سازش با آمریکا نکند! فشرده حرف این جناح این است که هیچگونه امتیاز ولو کوچکی به حریف نباید داد، مگر آن‌که قبلا امتیازات بزرگ‌تری گرفته شده باشد! شماری از افراد وابسته به همین جناح بودند که تحت عنوان دانشجویان بسیجی، روز بازگشت روحانی از آمریکا، با حمل پلاکاردهایی مانند “مذاکره با آمریکا به چه قیمت؟”، “نرمش قهرمانانه یا کرنش رذیلانه؟” به استقبال وی رفتند و با سردادن شعارهایی مانند “دانشجو بیدار است از آمریکا بیزار است”، “نه سازش نه تسلیم نبرد با آمریکا” مذاکره با “شیطان بزرگ” را نفی کردند و با مشت‌های گره‌کرده و پرتاب لنگ کفش به سوی روحانی، به ابراز مخالفت پرداختند.

 به رغم تمام این‌ها، اما حتا کیهانیان نیز ظاهراً این را پذیرفته‌اند که جمهوری اسلامی در هر حال بایدامتیازاتی به حریف بدهد و به طور تاکتیکی هم که شده به عقب‌نشینی‌هایی تن دهد. حسین شریعتمداری با اشاره به نمونه صلح محمد با سپاه قریش در “حدیبیه” (٢) می‌گوید: “این نمونه به ما می‌گوید بازیگر الگوی نرمش قهرمانانه در حوزه تاکتیک و در اهداف کوتاه مدت امتیاز می‌دهد تا موقعیت استراتژیک خود را ارتقا بخشد و یا لااقل مستحکم گرداند”.

این برداشت از “نرمش قهرمانانه” یا روش محمد در برابر سپاه قریش که خود الگوی صلح حسن با معاویه است، نه فقط هم‌طراز شیوه حسین در کربلا و جنگ و مقاومت تا مرحله “شهادت” قلمداد می‌شود، بلکه روشی مدبّرانه و عاقلانه است که گر چه همراهان رهبر، در لحظه ، از درک و فهم آن عاجز می‌مانند، اما بقا حکومت را تضمین می‌کند وآنان بعداً به درستی و اهمیت آن پی می‏برند.

نیازی به توضیح نیست که “نرمش قهرمانانه” در برابر آمریکا و متحدین آن، با هر تعبیری ولو با تعبیر کیهانی آن، امر ساده و سرراستی نیست. این موضوع فی‌نفسه اختلافات و تنش‌های موجود در میان باندهای حکومتی را دامن زده و آن را تشدید می‌کند. افزون بر این از آنجا که این “نرمش” نمی‌تواند در حد لفظ و قول‌وقرارهای کاغذی و اظهارات آشتی‌جویانه بماند، زمانی که بخواهد با اقدامات شفاف و عملی همراه شود، تنش‏ها و اختلافات درونی رژیم را از این‌که هست شدیدترخواهد ساخت. از این هم مهم‌تر عقب‌نشینی در یک عرصه، فرضا در موضوع هسته‌ای، عقب‌نشینی‌های بعدی در سایر زمینه‌ها را نیز در پی خواهد داشت. هم جمهوری اسلامی و هم دولت آمریکا می‌دانند که موضوع هسته‌ای صرفا یک بهانه است  و دولت امپریالیستی آمریکا به آن قناعت نخواهد کرد. منازعه جمهوری اسلامی با دولت آمریکا و نیز اختلافات درونی هیات حاکمه ادامه خواهد یافت. هنوز که هیچ اتفاقی نیافتاده و حتا گام‌‌های اولیه ترجمان عملی “نرمش قهرمانانه” هم برداشته نشده است، روحانی و وزیرخارجه‌اش مورد بازخواست و مواخذه قرار گرفته‌اند. محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه به مجلس فراخوانده شده است تا پیرامون سخنان خود با جان کری و نیز گفتگوی تلفنی روحانی با اوباما توضیح بدهد! برخی از نمایندگان مجلس صریحا روحانی را مورد انتقاد قرار داده‌اند،برخی دیگراز وی حمایت کرده اند، برخی از سران سپاه گفتگوی تلفنی وی با رئیس‌جمهور آمریکا را اشتباه تاکتیکی نامیده‌اند. حسین شریعتمداری، روحانی و هیات همراه وی را زیر سوال برده است و صریحا چنین گفته است که روحانی در برابر امتیازات فراوانی که به حریف داده است، “مطلقا هیچ امتیازی” نگرفته است و این هیچ خوانشی با “نرمش قهرمانانه” ندارد.

در کنار برداشت‌هایی که فوقا به آن اشاره شد، برداشت دیگری نیز از “نرمش قهرمانانه” وجود دارد به نحوی که توسل به خدعه و فریب را در ذهن متبادر می‌سازد. عده‌ای بر این باورند که جمهوری اسلامی برای خرید فرصت، این بار از طریق حسن روحانی که سیاستمداری با “تدبیر” است، برای آن‌که طرف مقابل را فریب بدهد و درضمن فرصت بخرد، به این تاکتیک روی آورده است. کما این‌که در کتاب “صلح امام حسن” ترجمه خامنه‌ای نیز از حسن به عنوان سیاستمداری با “تدبیر” یاد دشه که توانست معاویه را “فریب” دهد!

 به فرض آنکه چنین برداشتی درست باشد و جمهوری اسلامی با چنین نیتی به “نرمش قهرمانانه” متوسل شده باشد، اما امروز هرکس این را می داند که پیشبرد چنین سیاستی چندان ساده نیست. چرا که طرف (های) مقابل نیز طی سالیان متوالی و گفتگوهای مکرر ومتعدد خود با نمایندگان جمهوری اسلامی، با وقت‌کشی‌های رژیم آشنا هستند و بسیار بعید است که به نیات و اهداف جمهوری اسلامی پی نبرند و فریب بخورند.

 به هر رو، گرچه ممکن است هنوز ابهاماتی در “نرمش قهرمانانه” خامنه‌ای وجود داشته و عواقب و نتایج آن که از هم اکنون موجب تشویش و نگرانی جناح خامنه‌ای است، کاملا روشن نشده باشد، اما این نکته از هم اکنون روشن است که این نرمش و عقب‌نشینی تا آنجا امتداد خواهد داشت که تشویش‌های کنونی طرفداران خامنه ای، به تزلزل و ریزش نیروهای این جناح منتهی نشود. چرا که تضعیف و تزلزل و ریزش جناح خامنه‌ای، به معنای تضعیف بیش از پیش موقعیت خامنه‌ای و تقویت موقعیت جناح مقابل یعنی دارودسته رفسنجانی‌ست. تضعیف خامنه‌ای و جناح خامنه‌ای، البته تضعیف فقط یک فرد یا جناح نیست. درشرایط سیاسی و موقعیت کنونی، تضعیف نظامی که خامنه‌ای بر راس آن قرار گرفته هم هست.

اگر چه مجموعه سخنان روحانی و محمد جواد ظریف با جان کری و اوباما، بی‌آن‌که جزئیات آن مشخص شده باشد، از هر دو طرف “مثبت” ارزیابی شده است، با این همه ولو آنکه حاصل لحظه فعلی “نرمش قهرمانانه” فقط فشردن دست “شیطان بزرگ” باشد، بازهم بازنده این دیدار و گفتگو جمهوری اسلامی است. حسن روحانی این معامله را بُرد – بُرد می‌داند. طرفداران خامنه‌ای که طالب بُرد – باخت به سود جمهوری اسلامی هستند، حاصل سفر روحانی را بُرد – باخت به زیان خویش و به زیان نظام می‌بینند. نظامی که خمینی آن را پایه‌‌گذاری نمود و بیش از سه دهه شعار مرگ بر آمریکا سرداده است، نظامی که آمریکا را “شیطان بزرگ” خوانده و “ضد آمریکایی” بودن را به عنوان هویت خویش معرفی کرده است، اما اکنون در پوشش نرمشی ولو آن چنان “قهرمانانه” که مورد نظر رهبر حکومت اسلامی‌ست، دست در دست “شیطان بزرگ” می‌گذارد، این نظام در واقع پایه‌های ایدئولوژیک سیاسی و هویت خود را زیر سئوال می‌برد و تیشه به ریشه خود می‌زند.

صرف‌نظر از اقدامات بعدی جمهوری اسلامی در راستای ترجمان عملی “نرمش قهرمانانه” و وعده‌هایی که به طرف مقابل خود می‌دهد، اما جمهوری اسلامی قابل اعتماد نیست، همان‌طور که طرف مقابل یعنی دولت امپریالیستی آمریکا نیز در هیچ زمینه‌ای قابل اعتماد نیست. هر دو دولت ارتجاعی، چه در تشدید تخاصم و چه هنگام روی‌آوری به مذاکره و بده بستان، تنها در پی منافع خویش هستند. لذا این احتمال که فضای به ظاهر پرتفاهم و “مثبت” کنونی فیمابین در اولین پیچ عملی شدن انتظارات و آنجا که اظهارات آشتی‌جویانه بخواهد در اقدامات شفاف و عملی متجلی گردد، به کلی عوض شود، دور از ذهن نیست. پوشیده نیست که ارتجاع امپریالیستی در پی سلطه بلامنازع بر منطقه و منابع نفت و بازارهای جدید برای کسب سود و غارت مردم منطقه است و همان‌طور که تاکنون نیز نشان داده است، برای دست‌اندازی بر این منابع و بازارها از هر وسیله‌ای استفاده می‌کند وبه هر جنایتی دست می‌زند. ارتجاع اسلامی نیز که بر ثروت‌های عظیم جامعه و درآمدهای هنگفت نفتی چنگ انداخته، در حالیکه کارگران و زحمتکشان و عموم توده‌های زحمتکش مردم را به فقر و فلاکت کشانده است، بخش اعظم این درآمدها را صرف ارگان‌ها و نهادهای سرکوب برای حفظ نظام ، بخش دیگری را صرف اهداف پان‌اسلامیستی و تقویت اسلام‌گرایان می‌سازد و بخش های دیگری ازآن را، باند ها و افراد حکومتی آشکار و نهان به تصاحب خویش درمی‏آورند. کاهش فاحش درآمدهای نفتی بعد از اجرای تحریم‌ها، جمهوری اسلامی را با مشکلات و محدودیت های متعددی روبرو ساخته است . منفعت جمهوری اسلامی ایجاب می‌کند که به منظور رفع این مشکلات و محدودیت‌ها و تحریم‌ها، پشت میز مذاکره قرار گیرد. با این وجود اینکه جمهوری اسلامی تا کجا عقب نشینی نماید هنوز روشن نیست. به رغم فشارهای خارجی و اوضاع وخیم داخلی، بسیار بعید است که جمهوری اسلامی سیاست خارجی خود را آنطور که مورد نظرآمریکا‏ست تغییردهد ویا اهداف و منافع پان‌اسلامیستی خود را به کلی کنار گذاشته و از تلاش برای گسترش نفوذ خود در کشورهای منطقه دست بشوید. گرچه آن‌طور که پیش از این اشاره شد، عقب‌نشینی جمهوری اسلامی حتمی‌ست، اما معنای آن پایان منازعات ارتجاع اسلامی و ارتجاع امپریالیستی نیست. روشن است که هر درجه عقب‌نشینی و یا تغییر در سیاست خارجی، در مسائل و سیاست‌های داخلی رژیم نیز تاثیر خواهد گذاشت و به تنش و درگیری‌های درونی رژیم دامن خواهد زد. بر بستر تضادهای عمیق جامعه است که بحران حکومتی وتشدید اختلاف و نزاع در بالا، جامعه را با تلاطمات جدیدی روبرو خواهد ساخت و چنانچه مجرا و منفذی برای تنفس به روی جامعه گشوده شود، اعتراضات فروخفته یا محدود کنونی، در ابعادی وسیع‌تر و اشکال علنی و توده‌ای بروز خواهد کرد و بالاخره با اعتلاء بیشتر مبارزات، شرایط جامعه برای آن‌که مردم به جان آمده تکلیف رژیمی را که بیش از سه دهه بر سرنوشت آن‌ها چنگ انداخته است، یکسره سازند، مهیاتر می‌شود! لازم به گفتن نیست که تا جمهوری اسلامی هست، مستقل از آن‌که با “نرمش قهرمانانه” تا چه حد می‌تواند با ارتجاع امپریالیستی کنار بیاید یا نیاید، وضعیت توده‌های کارگر و زحمتکش دستخوش هیچ تغییر اساسی نخواهد شد. کاهش تحریم‌ها یا حتا حذف آن نیز به معنای حل بحران مزمن و ساختاری سرمایه‌داری ایران نیست و نخواهد بود. تنها با یک انقلاب کارگری قهرآمیز و قهرمانی توده‌ای کارگر و زحمتکش در نبرد برای به‌ زیر کشیدن نظم موجود است که می‌توان از شر نظام جمهوری اسلامی و تمام نکبت‌ها، ناامنی‌ها، نابرابری‌ها و فقر و فلاکتی که سرمایه‌داری ایران و رژیم سیاسی آن به بار آورده است، رها یافت!

زیرنویس‌ها:

١ – علی خامنه‌ای کتابی را تحت عنوان “صلح امام حسن” از نویسنده‌ای به نام “شیخ راضی آل یاسین” حدود ۴٠ سال قبل به فارسی ترجمه کرده است. در این کتاب که مورد تعریف و تمجید فراوان خامنه‌ای قرار گرفته، موضوع صلح حسن امام دوم شیعیان با معاویه، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و یکی ازمنابع اصلی و پایه ای تفسیر “نرمش قهرمانان” جناح‏هاست.

٢ – محمد پیامبر مسلمانان، زمانی که در مدینه بود با ١۴٠٠ نفر از همراهان خویش قصد سفر به مکه را داشت که سپاه قریش در” حدیبیه”  راه را بر او می‌بندند. محمد که نمی‌تواند با سپاه قریش وارد جنگ شود، علی‌رغم ناراضی بودن همراهان خویش، پیمان صلح را می‌پذیرد و در قبال پذیرش برگزاری حج توسط مسلمانان در سال بعد، به مدینه بازمی‌گردد.

POST A COMMENT.