کوبا (٢)

بعد از پیروزی انقلاب

بعد از انقلاب از طرفداران باتیستا که در کشتار و شکنجهَ مردم و انقلابیون دست داشتند و شناخته شده بودند و نتوانسته بودند فرار کنند،تعداد معدودی اعدام و بقیه هم به زندانهای طویل المدت محکوم شدند.بعد از انقلاب تئوری و تز خوزه مارتی یعنی استقلال،و عدالت

اجتماعی و شخصیت خلق کوبا بعنوان هدف انقلاب مطرح میشود که بایستی با همکاری

کارگران و کشاورزان و اقشار میانی جامعه تحقق پیدا کند.فیدل کاسترو فرماندهی نیروهای

مسلح را بعهده میگیرد وخوزه میرو کاردونا قاضی دادگاه زمان حکومت باتیستا رئیس جمهور

میشود که بعد از مدت کوتاهی بعلت گرایشی که به آمریکا داشت،بر کنار میشود.کنگره سابق منحل میشود وطبق قانون جدید در فوریه ۱۹۵۹ تمرکز قدرت در دست قوهَ اجرائی قرارمیگیرد.کمونهای شهر و روستائی بوجود می آید.دولت انقلابی بلافاصله زمینهای زمینداران بزرگ را تا ۴۰۰ هکتار محدود کرده و بقیه به نفع مردم مصادره شد.در مارس ۱۹۵۹ کرایه خانه ها۵۰% کاهش داده شد و تلفن ملی اعلام شد.دستمزدهای مناسب برای کارگران تعیین شد کارخانه های نیشکر و توتون و غیرهَ  سرمایه داران آمریکائی مصادره گردید و بانکها و شرکتهائی که بالای ۲۵ نفر کارمند داشتند همه مصادره شد.سرمایه داران آمریکائی ۷۰ درصد صنعت نیشکر و۹۵درصد غلات کوبا را در دست داشتند.در عین حال دولت انقلابی شروع به روابط سیاسی، ونظامی، اقتصادی و فرهنگی با اتحاد شوروی و دیگر کشورهای بلوک شرق نمود.

در ۱۹۶۰ دولت انقلابی برای دفع حملات ضد انقلابی اقدام به تشکیل کمیته های دفاع از انقلاب(س.د.ر) در شهرها و روستاها مینماید که اعضایش باید بیش از ۱۴ سال سن داشته باشند و عضویت در آن داوطلبانه باشد. سال ۱۹۶۱ دولت مبارزه با بیسوادی را سازماندهی میکند.و فرزندان کارگران و زحمتکشان و سایر اقشار جامعه که تا آنموقع بدلایل مادی نمی توانستند وارد مدارس و دانشگاه شوند توانستند بدون هیچ مشکلی به دانشگاه بروند.همچنین در عرصه فرهنگی هم تغییرات اساسی یا بعبارت دیگر فرهنگ انقلابی صورت میدهد.

در ضمن اتحادیه های کارگری و تشکیلات دانشجوئی و چندین تشکل زنان نیز  قبل از کمیته های دفاع از انقلاب بوجود آمده بود.یکسال پس از پیروزی انقلاب ژنرال آیزنهاور و رئیس جمهور وقت آمریکا دستور تحریم اقتصادی در زمینه بارزگانی و مالی علیه کوبا را صادر میکند.همچنین دارائیهای کوبا را در آمریکا بلوکه میکند. سیا سازمان جاسوسی آمریکا تصمیم به کشتن فیدل کاسترو میگیرد که با شکست مواجه میشود.دولت آمریکا نظامیان فراری کوبائی را جهت ترور رهبران انقلاب آموزش داده و در عین حال آنها را برای سرنگونی دولت انقلابی کوبا سازماندهی میکند و شخص آیزنهاور نقشهَ حمله به کوبا را تنظیم میکند.بعد از آیزنهاور جان اف کندی رئیس جمهور میشود او طرح آیزنهاور در رابطه با کوبا را پیگیری کرده وحمله به کوبا را هدایت میکند.در ۱۵ آوریل ۱۹۶۱ هواپیماهای نظامی آمریکا مراکز نظامی مهم کوبا در هاوانا و سانتیاگو د کوبا را بمباران میکنند که با مقاومت انقلابیون مواجه میشوند و دو روز بعد در آوریل ۱۹۶۱ ضد انقلابیون فراری کوبائی که قبلا” در گواتمالا توسط دولت آمریکا سازماندهی شده بودند با حمایت نیروی زمینی و دریائی و هوائی آمریکا به ساحل گیرون در خلیج خوکها حمله میکنند.هدف این بود که نیروی هوائی آمریکا اول فرودگاهها و هدفهای نظامی را بمباران و بعد نیروهای مزدور را در خاک کوبا پیاده کند.حمله با مقاومت انقلابیون و کشته شدن بسیاری از ضد انقلابیون دفع میشود.طبق اظهار فیدل کاسترو در کتاب فیدل و مذهب در آن موقع نیروی هوائی کوبا ۸ هواپیما داشت ولی ۷ خلبان.البته ضد انقلابیون کوبا ئی با حمایت مالی و تسلیحاتی آمریکا تا سال ۱۹۶۶ بطور مستقیم و پراکنده به خرابکاری و عملیات مسلحانه در کوبا ادامه دادند و هر بار هم شکست خوردند.یک روز بعد از دفع حملهَ ضد انقلابیون در خلیج خوکها،فیدل کاسترو کوبا را جمهوری سوسیالیستی اعلام میکند که برای رسیدن به جامعه کمونیستی تلاش خواهد کرد.در فوریهَ ۱۹۶۲ آمریکا کوبا را تحریم کامل میکند که تا امروز  ۵۴ سال است که ادامه دارد.در ۱۹۹۲ تحریمها علیه کوبا در آمریکا بشکل قانون نوشته و تصویب شد. و در اکتبر همان سال زیر فشار آمریکا،کشورهای آمریکای لاتین بغیر از مکزیک،کوبا را از سازمان کشورهای آمریکائی اخراج میکنند و تمام روابط دیپلماتیک شان را با کوبا قطع میکنند.و همچنین دولت آمریکا مسافرت شهروندانش را به کوبا ممنوع و غیرقانونی اعلام می نماید و تجارت کشورهای دیگر را با کوبا مشمول جریمه و ممنوع از تجارت با شرکتهای آمریکائی می نماید،که تا امروز هم به این اعمال غیرانسانی ادامه میدهد.با وجودیکه چندین بار تحریمها علیه کوبا در سازمان ملل، این نهاد بورژوائی امپریالیستها، از طرف همهَ کشورها محکوم شده است ولی اسرائیل و آمریکا تنها کشورهایی هستند که موافق تحریم کوبا میباشند.آمریکائی ها که به کوبا مسافرت میکنند،بخاطر اینکه مشکلی پیدا نکنند،از طریق مکزیک و کانادا اقدام میکنند و اگر رفتنشان لو برود باید هزاران دلار جریمهَ نقدی بپردازند و تا ده سال با زندان مواجه میشوند.که تا امروز هم این رویهَ دولت آمریکا ادامه دارد.ولی دولت کوبا بخاطر اینکه برای هیچ کسی مشکلی پیش نیاید مهر ورود و خروج به پاسپورت کسی نمیزند،بلکه به علاقه مندان سفر به کوبا،ویزای کارتی مخصوص ارائه میدهد و مهر ورود و خروج را  در روی همان کارت قید میکند.علاوه بر این دولت آمریکا به رهبری کندی تلاش نمود که به بهانه استقرار موشکهای اتمی شوروی در کوبا،مستقیما” با ارتش خود به کوبا حمله کند،ولی دولت وقت شوروی به آمریکا پیشنهاد میدهد که اگر آمریکا،موشکهای اتمیش را که در ترکیه مستقر است،برچیند،شوروی هم حاضر به برچیدن موشکهایش از کوبا است و در ضمن دولت آمریکا باید متعهد بشود که به کوبا حمله نکند.این پیشنهادها مورد قبول دولت آمریکا قرار میگیرد و مسئلهَ حمله نظامی به کوبا منتفی میگردد.از سال ۱۹۶۲ جیره بندی مواد غذائی شروع می شود که تا امروز ادامه دارد.در سال ۱۹۶۳ زمینهای زمینداران به ۶۷ هکتار محدود میشود و بقیه به مالکیت دولت در می آید.دولت برای بالا بردن درآمد مردم و تمرکز اقتصادی،پیشنهاد کار داوطلبانه را می نماید و همچنین دولت تصمیم میگیرد که پول را هم بردارد که بعدا” از این کار منصرف میشود.هدف دولت از این اقدامات این بود که بجای وارد کردن کالا از خارج،خودشان در داخل تولید کنند که هم وابسته نباشند و هم از خروج ارز جلوگیری نمایند.سپس دولت شرکتهای تعاونی تولید و توزیع روستاها و شهرها را ایجاد کرد و اکثر کشاورزان کوچک، داوطلبانه، خودشان را در این شرکتهای تعاونی ادغام کردند و کشت به شکل اشتراکی درآمد.ولی زمینداران متوسط از دادن تولیدات کشاورزی و دامپروری به دولت خودداری کرده و شروع به تحریک روستائیان علیه دولت نمودند که دولت هم تصمیم به محدود کردن زمینهای آنها گرفت.در داخل دولت در مورد مدل اقتصادی دو

نظریه وجود داشت.یک نظریه که چه گوارا نمایندگی میکرد این بود که دولت بایستی چون اول کار است، مستقیما” بودجهَ شرکتهای دولتی را در بودجه در نظر بگیرد و یک دستمزد ثابت حتی بدون توجه به بازدهی کار تعیین بشود تا به کارگران و زحمتکشان فشار نیاید و هم اینکه اینکار برای آنها یک تضمین است و در نتیجه، کار و تولید آگاهانهَ آنها بازدهی بیشتری خواهد داشت.نظریه دوم  از آن بسیاری از اقتصاددانان بود که مدل شوروی را مطرح میکردند،و میگفتند،تا خدمتی ارائه نشده باشد،دستمزدی هم داده نشود و نظر چه گوارا را انحرافی می دانستند.اینها  توجه ای به موقعیت و شرایط کوبا، که در اوایل انقلاب بود و همچنین تفاوتش با شوروی سابق و اصلا” طرح آنها در کوبا عملی نبود،نمی کردند.نظر چه گوارا این بود که چون در اوایل انقلاب هستیم،باید با بسیج عموعی داوطلبانه،تولید، آگاهانه صورت بگیرد تا خود مردم از انقلابشان دفاع نمایند و سرنوشتشان را خودشان در دستشان بگیرند،و تا دخالت مردم در سیاست و اقتصاد نباشد،انقلاب با شکست مواجه می شود.و سوسیالیسم بدون مشارکت فعال توده ها تحقق نمی یابد .نظریه چه گوارا با اکثریت آرا پیروز میشود.چه گوارا چند سال وزیر اقتصاد و بعد رئیس بانک مرکزی کوبا بود.نظریات اقتصادی چه گوارا تا سال ۱۹۷۰ با موفقیت اجرا میشود.

ارنستو گوارا در سال ۱۹۲۸ در آرژانتین بدنیا آمد و بعد از اتمام دبیرستان،در رشته پزشکی ادامهَ تحصیل داد و مدرک دکترایش را گرفت و مدتی به کار طبابت مشغول میشود.او مارکسیسم،لنینیسم را مطالعه کرده بود و استعداد فوق العاده ای در نظریه پردازی داشت و دارای عقاید عمیق کارگری و خصوصیات استثنائی انسانی داشت و توانست با چند تن از رفقایش گروهی را تشکیل دهد.بعد برای کمک به جذامیان آمازون،به آنجا رفته و در یک بیمارستان جذامی ها مشغول کار میشود و بعد از مدتی با چند تن از رفقایش به گواتمالا میرود و در آنجا از نزدیک شاهد دخالت و جنایت دولت امریکا در براندازی حکومت آربنز میشود و بعد با گروهش به مکزیک میآید و در آنجا با گروههای سیاسی تبعیدی کوبائی آشنا میشود.که با آمدن فیدل کاسترو به مکزیک و آشنائی با چه گوارا و همکاری مشترک بین همهَ گروهها،نقشه و برنامه سرنگونی حکومت باتیستا را طرح و سازماندهی میکنند.آرژانتینیها همدیگر را چه صدا میکنند ولی گوارا چون خصوصیات انسانی،فداکاری،شخصیت و قابلیت سیا سی فوق العاده ای داشت و در کوتاه مدت معروف شد، چه، نام مستعارش شد.اونویسنده بود و آموزش جنگهای چریکی را دیده بود و با وجودیکه آسم داشت،از قدرت بدنی عالی برخوردار بود و انسانی منضبط و اهل عمل، مقاوم و از قدرت رهبری بالائی برخوردار بود و احترام و نفوذ بسیاری در میان رفقایش داشت.او بخاطر انجام وظائف انترناسیونالیستی در سال ۱۹۶۵ از تمام مسئولیتهای خود کناره گیری کرده و با تعدادی از رفقایش برای کمک به مبارزین کنگوئی به آنجا میرود.پس از مرگ لومومبا با یک گروه انترناسیونالیست کوبائی همراه طرفداران لومومبا به مبارزه ادامه میدهد و بعد از چند ماه از آنجا به تانزانیا میرود و بعد از چند ماه مبارزه در آنجا دوباره به کوبا میآید و سپس با چند تن از مبارزین سییرا مائیسترا به بولیوی میرود.چه گوارا بر این نظر بود که برای کوتاه کردن دست امپریالیسم در کشورهای آمریکای لاتین باید دولتهای دست نشاندهَ آمریکائی را سرنگون کرد که با اینکار حتی حلقهَ محاصرهَ کوبا هم کوچکتر میشود.چه گوارا در سال ۱۹۶۷ در بولیوی در حین درگیری مجروح و دستگیر میشود و بعد توسط مزدوران ارتش بولیوی و با نظارت ماَموران سیا وحشیانه اعدام میشود.چه گوارا سمبل مبارزه،استقامت،فداکاری،نوعدوستی و صداقت برای هر مبارزی است و همین خصوصیات با قابلیت سیاسی و عظمت اخلاقی فوق العادهَ او،از او چهرهَ برحستهَ بین المللی میسازد.یکی دیگر از فرماندهان و رهبران انقلاب کوبا کامیلو سیین فوئگوس میباشد،کامیلو با وجود سن جوانش یک متفکر سیاسی و شخصیت برجسته کوبائی است که گروه چریکی خود را علیه حکومت باتیستا تشکیل داد و بعد به گروه فیدل کاسترو ملحق شد،او در اکتبر ۱۹۵۹ یعنی ده ماه بعد از انقلاب که عازم ماموریت از کاماگوئه به هاوانا بود بر اثر سقوط هواپیما میمیرد.کامیلو موقع مرگش ۲۷ سال داشت.در سال ۱۹۶۵،اتحادیهَ سازمانهای انقلابی که متشکل از جنبش ۲۶ ژوئیه و سازمان فرماندهی انقلابی که از میان دانشجویان برخاسته بود و خوزه آنتونیو چه واریا از رهبران اولیه اش بود و همچنین حزب سوسیالیست انقلابی،به حزب کمونیست تغییر نام داد.تا سال ۱۹۷۰ ،۸۵%  کوبائی ها و حتی کسانیکه مستاجر بودند،بعدا” به آنها اعلام شد که  بخاطر اجاره بهائی که پرداخته اند، میتوانند مالک خانه هایشان شوند و این اولین قانون اصلاح مدنی در کوبا بود.تلفن و وسایل حمل و نقل عمومی مجانی میشوند. تا قبل از انقلاب که در کوبا مهدکودکی وجود نداشت،مهدکودک و همچنین مدرسه و جاده، بیمارستانها،کلینیک ها و دیگر مراکز بهداشتی در مناطق کوهستانی و روستایی ساخته میشود.دانش آموزان و دانشجویان از آموزش رایگان،اتاق،خورد و خوراک،کتاب،لباس،و مراقبتهای پزشکی،برخوردارمیشوند.و مدارس ویژه برای دانش آموزان ناشنوا،لال یا نابینا بوجود میآید.برای سالمندان خانه های سالمندان ساخته میشود.باشگاههای ورزشی و ایجاد مراکز تفریحی در کنار دریا یکی دیگر از اقداماتی است که دولت انقلابی انجام میدهد.تمام تبعیضات نژادی از بین برده میشود.ستم جنسی از بین برده شد و زنان با مردان در برابر کار مساوی،از حق مساوی برخوردارمیشوند سقط جنین آزاد شد،قانون حمایت از خانواده و کودک و سالمندان و همچنین حق کار،حق آموزش،بهداشت،فرهنگ برای همه به تصویب میرسد.دین و مذهب ممنوع نشد و کلیساها را آزاد گذاشتند ولی دولت هیچ حمایت مالی از کلیساها نمیکند.کازینوها و کلوبهای تن فروشی بسته میشوند و تبدیل به هتل یا مراکز دولتی میشوند.ورود مواد مخدر به کشور ممنوع اعلام میشود و با ایجاد مراکز پزشکی  و آموزشی برای معتادان،مسئله اعتیاد را در جامعه حل میکنند.همچنین تولید نیشکر به ۷ میلیون تن میرسد.در سال ۱۹۷۲ کوبا عضو شورای همیاری اقتصادی که سازمان اقتصادی بلوک شرق بود،شد،که در ازای صدور شکر به بلوک شرق،نفت و وسایل دیگر دریافت میکرد.در سال ۱۹۷۳ کوبا به مصر و سوریه در جنگ علیه اسرائیل کمک میکند.در سال ۱۹۷۵ کوبا برای حمایت از آنگولا علیه نژادپرستان یونیتا که از طرف آفریقای جنوبی و آمریکا حمایت میشدند،نیرو  میفرستد ،که باعث شکست نژادپرستان و عقب نشینی آنان گردید و در عین حال نامیبیا هم به استقلال دست مییابد و دولت نژادپرست آفریقای جنوبی هم مجبور به مذاکره میشود.نیروهای کوبائی تا سال ۱۹۸۸ در آنگولا حضور داشتند.کوبا در سال ۱۹۷۸ از اتیوپی در جنگ علیه سومالی حمایت میکند و همچنین از انقلابیون موزامبیائی و گینه پیسائو.در آمریکای لاتین هم همچنین از انقلابیون ساندنیست نیکاراگوئی و در السالوادر از انقلابیون جبهه فارابوند مارتی و زاپاتیستها در مکزیک و از سازمان میر در شیلی حمایت میکند.در ۱۹۷۶ قانون اساسی جدید به تصویب میرسد،طبق قانون اساسی جدید،اکثر مهمترین ادارات دولتی،دست حزب می افتد و حزب قدرت بیشتری پیدا میکند،فیدل کاسترو هم رهبر حزب است و هم رئیس دولت وهم حکومت.با این قانون در واقع اغاز تسلط رویزیونیستها نه تنها در حزب است بلکه در تمام ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی جامعه شروع میشود و بوروکراتهای برجستهَ حزبی به سیاستهای انحرافیشان خصوصا” به دنباله روی کورکورانه از سیاستهای شوروی سابق سرعت بیشتری میدهند.در اوائل دههَ هشتاد با پائین آمدن قیمت شکر،کوبا با بحران اقتصادی مواجه میشود.در نتیجهَ بحران،بالای  هزاران نفر به آمریکا مهاجرت میکنند.کوبا مجبور به گرفتن وام از شوروی سابق شد،که همین مسئله وابستگی کوبا را به شوروی بیشتر میکرد.هر چند شرکتهای تعاونی تولید و توزیع نقش بسزائی در ملایم کردن بحران داشتند ولی بحران، اثرات منفی در قسمت آموزش و بهداشت گذاشت و باعث پائین آمدن کیفیت آموزش در دورهَ دبستان و دبیرستان شد،چون با کمبود بودجه مواجه شده بودند.البته این بحران فقط مخصوص کوبا نبود،بلکه تمام کشورهای بلوک شرق را شامل میشد.در واقع سیاستهای بغایت غلط و انحرافی بوروکراتهای حزبی حاکم در کشورهای بلوک شرق که به دنباله روی از سیاستهای اقتصادی شوروی بودند،این را بوجود آورده بود که کوبا هم خارج از این محدودهَ دنباله روی نبود.در سال ۱۹۸۰ به کشاورزانی که عضو تعاونی ها  نبودند اجازه داده میشود محصولات کشاورزی و دامی خود را در بازار آزاد با قیمت بالا بفروشند،ولی بخاطر مشکل حمل و نقل و سوء استفاده افراد بازاری و قیمتهای انحصاری برای محصولات، دولت مجبور میشود در ۱۸۸۶ بازار آزاد کشاورزی خصوصی را ببندد.کوبا بدون توجه به سرمایه گذاری و فعالیت در رشته های دیگر اقتصادی،بیشترین تمرکز اقتصادی را برای صنعت نیشکر قرار داده بود.                                    در اواسط دههَ ۸۰ زمانیکه گورباچف نظرات بورژوائی اش را در پروستریکا مطرح نمود،دولت کوبا علیه اش موضعگیری کرد و نظریات گورباچف را به درستی برگشت به سرمایه داری خواند و دولت کوبا و خود فیدل کاسترو از طریق رادیو و تلویزیون و روزنامه ها شروع به اعتراف و انتقاد از اشتباهات و انحرافات و دنباله رویشان از سیاستهای انحرافی اقتصادی و سیاسی شوروی کردند.و در سال ۱۹۸۸ دولت شوروی را قاطعانه مورد انتقاد قرار میدهند.بعد از طرح پروستریکا،شوروی گام به گام از کمکهای اقتصادیش به کوبا را کم میکند.بعد از فروپاشی شوروی و بلوک شرق در سال ۱۹۸۹ ،کوبا با یک بحران اقتصادی عظیمی روبه رو میشود بخاطر اینکه ۸۵ درصد تجارت خارجی کوبا با بلوک شرق بود.دو سوم نفت وارداتی شوروی به کوبا قطع میگردد.در نتیجه کوبا با یک بحران عظیم انرژی مواجه میشود.تولید شکر از ۸ میلیون تن به۳٫۵ میلیون تن در سال ۱۹۹۵ رسید.مسئله حمل و نقل بدلیل کمبود بنزین با مشکل روبرو شد.به ماَموران دولتی که از ماشینهای دولتی مثل پلیس و ارتش و غیره برای ماَموریت دولتی استفاده میکردند،دستور داده میشود که در جابجایی مردم هم کمک بکنند.از سال ۱۹۹۳ تا اواخر ۱۹۹۵ کوبائی ها بدلیل کمبود انرژی در تمام روز ۶ ساعت برق داشتند.سیستم بهداشتی با کمبود دارو و وسایل پزشکی مواجه میشود.مواد غذائی در مغازه ها به حداقل خود میرسد شیر برای نوزادان به اندازهَ کافی وجود ندارد.تولید ناخالص ملی ۵۰ در صد سقوط میکند.در سال ۱۹۹۴ مسئله کمبود مواد غذائی باعث ناآرامی و مهاجرت هزاران کوبائی میگردد.دولت آمریکا سعی میکند از موقعیت استفاده کرده و از طریق رادیو و تلویزیون و کوبائی های فراری در فلوریدا، مردم را برای سرنگونی حکومت کوبا تحریک بکند.دولت کوبا مجبور میشود،داشتن دلار آمریکا را که تا آنموقع محدود بود آزاد سازد.در سال ۱۹۹۵ کرایه دادن خانه توسط شهروندان به توریستها به شرط پرداخت مالیات به دولت آزاد شد. تا امروز هم شهروندان کوبائی فقط اجازه دارند یک خانه داشته باشند،حالا چند طبقه،فرقی نمیکند و بعضی از کوبائی ها،یک قسمت از خانه شان یا یک طبقه از خانه شان را به توریست ها کرایه میدهند .برای جذب توریست، روی مراکز توریستی سرمایه گذاری میشود.و هتلها و رستورانها و فروشگاههای زیادی  در جزایر وارادرو،ترینیداد،کایا لارگو،کایا کوکو،یا شهرهای سانتاکلارا و سانتیاگو د کوبا،ایجاد میشوند.که تا امروز توانسته سالیانه نزدیک به ۳ میلیون توریست را در خود جای بدهند.قوانین دادن ویزا و کنترل ورود و خروج توریستها هم آسانتر میشود.به کشاورزان خرده پا دوباره اجازه داده میشود که محصولاتشان را در بازار آزاد بفروشند،بدون اینکه مالیات بدهند ولی از همهَ امکانات آموزشی و فرهنگی و پزشکی برخوردارند.خرید و فروش خانه های دولتی و شخصی البته فقط یک عدد آزاد شد.همین مسئله باعث شد بعضی از مهاجرین کوبائی،بعد از سالها به کوبا بیایند و خانه بخرند.ویا به افراد خانواده و یا فامیلشان پول میفرستند که خانه بخرند.به کوبائی های مهاجر که تا قبل از بحران با محدودیت حواله پول به خویشاوندانشان مواجه بودند محدودیتها برداشته میشود.اجناس ارسالی به کوبا تا سه کیلو بدون گمرک و عوارضی آزاد میشود و بیش از سه کیلو بایستی کیلوئی ۷ دلار گمرک داده شود.دولت قانونی به تصویب میرساند که کسانیکه نمی خواهند دانشگاه بروند،باید یک سال خدمت سربازی انجام بدهند.دولت کنار پول ملی پزو،بخاطر توریستها پول دوم ملی پزو که کوک اطلاق میکنند و ارزش یک کوک برابر با ۲۵ پزو یا یک دلار و ۱۵ سنت آمریکا میباشد،بوجود میاورد.ولی بعدها دو نوع پول ملی برای خود کوبائی ها بعنوان حقوق پرداخت میگردد.دولت در کنار ایجاد پول جدید،فروشگاههائی ایجاد میکند،که فقط با کوک یعنی پول جدید میشود خرید کرد،که قیمت اجناسش برای کوبائی ها خیلی گران است.ولی کوبائی ها با دفترچه های جیره بندی بیشتر از فروشگاههای شرکت تعاونی توزیع که ۲۰ برابر ارزانتر از مغازه های جدید است خرید میکنند.و مجبورند خیلی از وقتشان را در صفهای طولانی تلف کنند.به سرمایه گذاران خارجی اجازه داده میشود که در بعضی از رشته ها در کوبا فعالیت اقتصادی بکنند.دولت وارد کردن ماشین سواری را محدود میکند و در عوض اقدام به خرید اتوبوس از کره جنوبی و چین نمود که بیشتر در مراکز توریستی مورد استفاده قرار میگیرد.دولت کوبا تا سال ۲۰۰۰  با این اقدامات مخصوصا” صنعت توریست و همچنین با روی کار آمدن هوگو چاوز در سال ۱۹۹۸ در ونزوئلا از بزرگترین بحران اقتصادی در تاریخ کوبا که حد اقل ۷۰ درصد اقتصادش را زیر ضرب برده بود و دولت را به بن بست رسانده بود،تا حدود زیادی توانست موقتا” بحران را تخفیف دهد.ولی اثرات مخرب این بحران تا امروز همچنان در اقتصاد،سیاست،اجتماع و فرهنگ و آموزش و پرورش و بهداشت هویدا است. هر بار که دولت کوبا با بحران مواجه میشود،با وجودیکه مردم کوبا در برابر بحرانها و مشکلات فداکاری و تحمل و از خود گذشتگی زیادی بخرج میدهند ولی حکومت کوبا به بهانهَ تحریکات آمریکا رویهَ کنترل بیشتر شهروندان در جامعه را در پیش میگیرد و همین مسئله باعث نا امیدی و نا رضایتی مردم از حکومت و بی تفاوت شدن و فاصله گرفتن از حکومت میگردد و همین رویه دولت کوبا تا امروز هم ادامه دارد.در دسامبر ۲۰۰۱ در سومین کنفرانس بین ۸ کشور آمریکای لاتین طبق پیشنهاد هوگو چاوز یک اتحادیه سیاسی و اقتصادی در مقابله با  تلاشهای دولت آمریکا ،که می خواست با دولتهای آمریکای مرکزی و جنوبی قرارداد منطقه ای آزاد تجاری ایجاد کند،اتحادیهَ بولیواری برای خلقهای آمریکای لاتین تاَسیس شد.و به پیروی از این اتحادیه در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۴ طبق قراردادی که بین کوبا و ونزوئلا بسته میشود ونزوئلا توافق میکند که در ازای نفت مجانی که به کوبا صادر میکند،کوبا هم به اعزام پزشک مجانی به ونزوئلا اقدام کند.که تا امروز هم این توافق اجرا میشود.در عین حال روابط دو کشور در زمینه های نظامی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی گسترش پیدا میکند و بغیر از پزشک،کوبا معلم هم به ونزوئلا میفرستد که تا امروز هم ادامه دارد.در جولای سال ۲۰۰۶ فیدل کاسترو بعلت بیماری از قدرت کناره گیری میکند و موقتا” حزب جایش را پر میکند و در سال ۲۰۰۸ برادرش رائول که فرمانده ستاد نیروهای مسلح بود به ریاست دولت انتخاب میشود و در اولین نطقش خواستار رفرمهای اقتصادی میشود و در عین حال از کوشش اش برای تحقق سوسیالیسم سخن میراند.در سال ۲۰۰۹ دایر کردن مغازه،کافه تریا،کیوسک و رستوران تا ۱۸ صندلی و فروش تاکسیهای قدیمی دولتی به افراد در ازای پرداخت ۵ تا ۱۵ درصد مالیات بر درآمد به دولت آزاد میشود.به افراد شاغل غیرنظامی اجازه داده میشود که میتوانند اوقات فراغت خود را خصوصی کار کنند،بدون اینکه به دولت مالیات بدهند.در محلات،محلهائی برای  فروش محصولات کشاورزی توسط کشاورزان مستقل و یا فروش کارهای دستی و هنری دایر شد.با این اقدامات انحرافی دولت،عوض اینکه حکومت قدرت خرید مردم را بالا ببرد تا انگیزه برای کار جمعی ایجاد کند، قشر وسیعی از خرده بورژوازی در کوبا را رشد میدهد که حاضر به کار جمعی نیستند و نخواهند شد و در آینده مسئله سازترین پدیده در اقتصاد و سیاست کوبا خواهند شد.در سال ۲۰۱۰ مسافرت کوبائی ها بغیر از پزشکان و مهندسین و متخصصین به خارج از کشور آزاد میشود ولی در نوامبر ۲۰۱۲ این محدودیت برای پزشکان و مهندسین و متخصصین هم برداشته میشود و فقط کسانیکه تازه فارغ التحصیل میشوند،میتوانند بعد از یکسال ارائه خدمت از کشور خارج شوند.در فوریه ۲۰۱۳ رائول کاسترو دوباره به ریاست دولت انتخاب شد.

بهرنگ- ادامه دارد

متن کامل نشریه کار شماره ۶۵۰ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.